پرش به محتوا

ابی بن کعب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''ابوطفیل (ابومنذر) ابی بن کعب انصاری معروف به سیدالقراء'''، یکی از [[صحابه]] و [[انصار]] بود که در [[عقبه دوم]] حضور یافت و [[اسلام]] آورد و با [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] [[بیعت]] کرد. او از فقهای [[صحابه]] بود که به قرائت، کتابت و جمع‌آوری [[قرآن]] می‌پرداخت و در [[جنگ بدر]] و [[جنگ احد]] و دیگر جنگ‌ها شرکت نمود. ابی بن کعب سرانجام به سال ۲۱ هجری قمری درگذشت.
'''ابوطفیل (ابومنذر) اُبیِّ بن کعب انصاری معروف به سیدالقراء'''، یکی از [[صحابه]] و [[انصار]] بود که در [[عقبه دوم]] حضور یافت و [[اسلام]] آورد و با [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] [[بیعت]] کرد. او از فقهای [[صحابه]] بود که به قرائت، کتابت و جمع‌آوری [[قرآن]] می‌پرداخت و در [[جنگ بدر]] و [[جنگ احد]] و دیگر جنگ‌ها شرکت نمود. ابی بن کعب سرانجام به سال ۲۱ هجری قمری درگذشت.


== معرفی ==
== معرفی ==
خط ۲۵: خط ۲۵:
از صحابیان و [[کاتبان وحی]] و امامان قرائت، صاحب مصحف.
از صحابیان و [[کاتبان وحی]] و امامان قرائت، صاحب مصحف.


مادرش صهیلة بنت اسود بن حرام از بنی‌نجار است<ref>الاستیعاب، ج1، ص65.</ref>. در منابع چند کنیه برای او ثبت شده است: یکی ابوالمنذر است که [[پیامبر گرامی]] او را به این کنیه نامید<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. منابع به علت این کنیه‌ گذاری اشاره نکرده‌اند. دیگری ابوالطفیل است که [[خلیفه دوم]] او را از آن‌جا که فرزندی به نام طفیل داشت، به این کنیه نامید<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. نیز روایت شده که [[پیامبر گرامی]] او را سیدالانصار لقب داده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص396.</ref>. همچنین [[عمر]] او را سیدالمسلمین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص61؛ الاصابه، ج1، ص181.</ref>. لقب سیدالمسلمین از سوی [[صحابه]] و نه پیامبر به او داده شد و مورد توجه [[اصحاب]]، به‌ ویژه [[انصار]] قرار گرفت. اینکه پیامبر هم او را سیدالمسلمین خوانده باشد، نیازمند تصریح یا قراینی است که در دست نیست. کسی می‌تواند سرور [[مسلمانان]] باشد که پیامبر او را امام مسلمانان و پیشوای آنان پس از خود معرفی کند.
مادرش صهیلة بنت اسود بن حرام از بنی‌نجار است<ref>الاستیعاب، ج1، ص65.</ref>. در منابع چند کنیه برای او ثبت شده است: یکی ابوالمنذر است که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی]] او را به این کنیه نامید<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. منابع به علت این کنیه‌‌گذاری اشاره نکرده‌اند. دیگری ابوالطفیل است که [[خلیفه دوم]] او را از آن‌جا که فرزندی به نام طفیل داشت، به این کنیه نامید<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. نیز روایت شده که پیامبر گرامی او را سیدالانصار لقب داده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص396.</ref>. همچنین [[عمر]] او را سیدالمسلمین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص61؛ الاصابه، ج1، ص181.</ref>. لقب سیدالمسلمین از سوی [[صحابه]] و نه پیامبر به او داده شد و مورد توجه [[اصحاب]]، به‌ ویژه [[انصار]] قرار گرفت. اینکه پیامبر هم او را سیدالمسلمین خوانده باشد، نیازمند تصریح یا قراینی است که در دست نیست. کسی می‌تواند سرور [[مسلمانان]] باشد که پیامبر او را امام مسلمانان و پیشوای آنان پس از خود معرفی کند.


منابع به تاریخ ولادت ابیّ اشاره نکرده‌اند. او در [[مدینه]]، در محل زندگی خزرجیان رشد یافت<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. این که وی پیش از [[اسلام]]، از جمله احبار و دانشمندان [[یهود]] بوده باشد، بر پایه منابع رجالی اثبات‌ پذیر نیست. نیز احاطه او به [[تورات]] و [[عهد عتیق]] و کتاب‌های مذهبی [[یهودیان]] و آگاهی وی از بشارت‌های تورات درباره پیامبر گرامی، در منبعی معتبر یافت نشده است.
منابع به تاریخ ولادت ابیّ اشاره نکرده‌اند. او در [[مدینه]]، در محل زندگی خزرجیان رشد یافت<ref>اسد الغابه، ج1، ص61.</ref>. این که وی پیش از [[اسلام]]، از جمله احبار و دانشمندان [[یهود]] بوده باشد، بر پایه منابع رجالی اثبات‌ پذیر نیست. نیز احاطه او به [[تورات]] و [[عهد عتیق]] و کتاب‌های مذهبی [[یهودیان]] و آگاهی وی از بشارت‌های تورات درباره پیامبر گرامی، در منبعی معتبر یافت نشده است.
خط ۳۷: خط ۳۷:
ابی یکی از اصحاب [[فتوا]] در میان اصحاب پیامبر بود و گفته‌اند: یکی از شش نفری است که دانش پیامبر به آنان رسید<ref>المعرفة و التاریخ، ج1، ص445.</ref>. گاه مسؤول گردآوری [[صدقه|صدقات]] از سوی پیامبر بود و در جمع‌آوری صدقات بسیار دقت داشت<ref>مسند احمد، ج5، ص142؛ المستدرک، ج1، ص399؛ السنن الکبری، ج4، ص96.</ref>. گاهی نیز از جانب پیامبر مأمور آموزش احکام اسلام به نومسلمانان می‌شد؛ از جمله وفد بنی‌‌عامر و وفد بنی‌‌حنیفه که به مدینه آمدند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج2، ص475-476.</ref>.
ابی یکی از اصحاب [[فتوا]] در میان اصحاب پیامبر بود و گفته‌اند: یکی از شش نفری است که دانش پیامبر به آنان رسید<ref>المعرفة و التاریخ، ج1، ص445.</ref>. گاه مسؤول گردآوری [[صدقه|صدقات]] از سوی پیامبر بود و در جمع‌آوری صدقات بسیار دقت داشت<ref>مسند احمد، ج5، ص142؛ المستدرک، ج1، ص399؛ السنن الکبری، ج4، ص96.</ref>. گاهی نیز از جانب پیامبر مأمور آموزش احکام اسلام به نومسلمانان می‌شد؛ از جمله وفد بنی‌‌عامر و وفد بنی‌‌حنیفه که به مدینه آمدند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج2، ص475-476.</ref>.


ابی افزون بر همراهی پیامبر در نبرد‌ها، [[کاتبان وحی|کاتب وحی]] و قاری قرآن بود. اگر‌چه در روزگار [[جاهلیت]]، کتابت در میان عرب رواج نداشت، ابی بن کعب از کسانی بود که در آن دوره کتابت را فراگرفته بودند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498.</ref>. برخی مورخان او را نخستین کاتب وحی در [[مدینه]] می‌دانند<ref>الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62؛ الاصابه، ج1، ص181.</ref> و گویند: پیامبر در صورت حضور نداشتن ابی، در پی سایر [[کاتبان وحی]] مانند [[زید بن ثابت]] می‌فرستاد<ref>الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref>. اما از منابع برمی‌آید که کتابت وحی به دست [[علی بن ابی طالب
ابی افزون بر همراهی پیامبر در نبرد‌ها، [[کاتبان وحی|کاتب وحی]] و قاری قرآن بود. اگر‌چه در روزگار [[جاهلیت]]، کتابت در میان عرب رواج نداشت، ابی بن کعب از کسانی بود که در آن دوره کتابت را فراگرفته بودند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498.</ref>. برخی مورخان او را نخستین کاتب وحی در [[مدینه]] می‌دانند<ref>الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62؛ الاصابه، ج1، ص181.</ref> و گویند: پیامبر در صورت حضور نداشتن ابی، در پی سایر [[کاتبان وحی]] مانند [[زید بن ثابت]] می‌فرستاد<ref>الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref>. اما از منابع برمی‌آید که کتابت وحی به دست [[علی بن ابی‌طالب]]
]] و زید بن ثابت بسیار بیشتر از ابی بن کعب بوده است. از این رو، بهتر است گفته شود ابی از نخستین کاتبان وحی بود، نه نخستین آنان. [[طبری]] کتابت او را در غیاب [[علی بن ابی طالب|علی]] و [[عثمان]] می‌داند<ref>تاریخ طبری، ج6، ص179.</ref>.
و زید بن ثابت بسیار بیشتر از ابی بن کعب بوده است. از این رو، بهتر است گفته شود ابی از نخستین کاتبان وحی بود، نه نخستین آنان. [[طبری]] کتابت او را در غیاب [[علی بن ابی طالب|علی]] و [[عثمان]] می‌داند<ref>تاریخ طبری، ج6، ص179.</ref>.


وی افزون بر کتابت وحی، کاتب نامه‌های پیامبر بود و نیز نامه‌های رسیده برای ایشان را می‌خواند و نامه‌هایی را که به درخواست پیامبر باید مخفی می‌ماند، مانند نامه عباس عموی پیامبر به او پیش از [[غزوه احد|نبرد احد]]، پنهان می‌کرد<ref>المغازی، ج1، ص204؛ انساب الاشراف، ج1، ص383.</ref>. او نخستین کسی بود که در پایانِ نامه‌ها، اسم خود را به عنوان کاتب می‌نگاشت<ref>اسد الغابه، ج1، ص62.</ref>. بر پایه شمارش نووی، حدیث‌های ابی در کتب معتبر به 164 حدیث می‌رسد<ref>تهذیب الاسماء، ص109.</ref> که از آن میان، بیش از 60 حدیث در [[صحاح سته]] و سه حدیث مشترکاً در صحیحین آمده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص401.</ref>.
وی افزون بر کتابت وحی، کاتب نامه‌های پیامبر بود و نیز نامه‌های رسیده برای ایشان را می‌خواند و نامه‌هایی را که به درخواست پیامبر باید مخفی می‌ماند، مانند نامه عباس عموی پیامبر به او پیش از [[غزوه احد|نبرد احد]]، پنهان می‌کرد<ref>المغازی، ج1، ص204؛ انساب الاشراف، ج1، ص383.</ref>. او نخستین کسی بود که در پایانِ نامه‌ها، اسم خود را به عنوان کاتب می‌نگاشت<ref>اسد الغابه، ج1، ص62.</ref>. بر پایه شمارش نووی، حدیث‌های ابی در کتب معتبر به 164 حدیث می‌رسد<ref>تهذیب الاسماء، ص109.</ref> که از آن میان، بیش از 60 حدیث در [[صحاح سته]] و سه حدیث مشترکاً در صحیحین آمده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص401.</ref>.
خط ۴۸: خط ۴۸:
   
   
== رویداد سقیفه ==
== رویداد سقیفه ==
پس از رحلت [[پیامبر گرامی]] و [[سقیفه بنی ساعده|رویداد سقیفه]]، ابی بن کعب از معدود کسانی بود که با [[ابوبکر]] به مخالفت برخاست و خلافت را حق علی ‌دانست. او از جمله ۱۲ نفری بود که مخالف خلافت ابوبکر بودند و جانشینی وی را انکار کردند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> او گواهی داد که پیامبر [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] را به عنوان جانشین و امام پس از خود و ناصح امت معرفی کرده است<ref> نک: تحف العقول، ص۴۲۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. وی از علاقه‌مندان صمیمی خاندان پیامبر بود و می‌گفت: روزی که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم زنده بود، همه به یک نقطه نظر داشتند؛ ولی پس از وفات ایشان، صورت‌ها به چپ و راست منحرف شد<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. او با ابوبکر [[بیعت]] نکرد و شورای [[سقیفه]] را بی‌ارزش خواند<ref> نک: کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref>. برخی از محققان، تعصب قبیله‌ای، خزرجی بودن و ارتباطش با [[سعد بن عباده]] را در این میان مؤثر می‌دانند. از او این روایت از پیامبر گزارش شده است: «یا أُبی! علیک بعلی فإنه الهادی المهدی الناصح لأُمتی»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۵۷؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۸۷-۸۸.</ref>.
پس از رحلت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی]] و [[سقیفه بنی ساعده|رویداد سقیفه]]، ابی بن کعب از معدود کسانی بود که با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به مخالفت برخاست و خلافت را حق علی ‌دانست. او از جمله ۱۲ نفری بود که مخالف خلافت ابوبکر بودند و جانشینی وی را انکار کردند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> او گواهی داد که پیامبر [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی]] را به عنوان جانشین و امام پس از خود و ناصح امت معرفی کرده است<ref> نک: تحف العقول، ص۴۲۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. وی از علاقه‌مندان صمیمی خاندان پیامبر بود و می‌گفت: روزی که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم زنده بود، همه به یک نقطه نظر داشتند؛ ولی پس از وفات ایشان، صورت‌ها به چپ و راست منحرف شد<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. او با ابوبکر [[بیعت]] نکرد و شورای [[سقیفه]] را بی‌ارزش خواند<ref> نک: کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref>. برخی از محققان، تعصب قبیله‌ای، خزرجی بودن و ارتباطش با [[سعد بن عباده]] را در این میان مؤثر می‌دانند. از او این روایت از پیامبر گزارش شده است: «یا أُبی! علیک بعلی فإنه الهادی المهدی الناصح لأُمتی»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۵۷؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۸۷-۸۸.</ref>.


منابع تاریخی او را از فقیهان دوران [[خلفای راشدین|خلفا]]، به ویژه عمر و عثمان، می‌دانند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱، ۱۷۳.</ref>. آن‌گاه که [[نماز تراویح]] به پیشنهاد خلیفه دوم به جماعت برگزار می‌شد، ابی در سال ۱۴ق. امامت جماعت آن را بر عهده داشت؛ اما پس از چندی، گویا به علت مخالفت با این بدعت، آن را رها کرد و مردم پیوسته می‌گفتند: «أین أُبی» یا «ابقِ أُبی»<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۰۰.</ref>.
منابع تاریخی او را از فقیهان دوران [[خلفای راشدین|خلفا]]، به ویژه عمر و عثمان، می‌دانند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱، ۱۷۳.</ref>. آن‌گاه که [[نماز تراویح]] به پیشنهاد خلیفه دوم به جماعت برگزار می‌شد، ابی در سال ۱۴ق. امامت جماعت آن را بر عهده داشت؛ اما پس از چندی، گویا به علت مخالفت با این بدعت، آن را رها کرد و مردم پیوسته می‌گفتند: «أین أُبی» یا «ابقِ أُبی»<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۰۰.</ref>.


== مصحف اُبی ==
== مصحف اُبی ==
ابی دارای مصحفی بود که با قرآن رایج میان [[مسلمانان]] تفاوت‌هایی داشت. مصحف وی دارای ۱۱۵ سوره بود و ترتیب سوره‌های آن با مصحف [[ابن مسعود]] هماهنگ بود، جز این که [[سوره انفال]] را پیش از [[سوره توبه]] نوشته بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. در مصحف او، دو سوره به نام‌های حفد و خلع بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۸.</ref> که دعای قنوت‌اند و ظاهراً به اشتباه در میان سوره‌های قرآنی ثبت شده بودند. نیز میان [[سوره‌ فیل]] و [[سوره قریش]]، «بسم الله الرحمن الرحیم» نیامده بود و گویا این دو یک سوره فرض شده بودند<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. البته روایت‌های [[اهل بیت]] نیز به این حقیقت اشاره دارد<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۶.</ref>، اگر‌چه در مصحف باید با بسم الله بیاید.  
ابی دارای مصحفی بود که با قرآن رایج میان [[مسلمانان]] تفاوت‌هایی داشت. مصحف وی دارای ۱۱۵ سوره بود و ترتیب سوره‌های آن با مصحف [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] هماهنگ بود، جز این که [[سوره انفال]] را پیش از [[سوره توبه]] نوشته بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. در مصحف او، دو سوره به نام‌های حفد و خلع بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۸.</ref> که دعای قنوت‌اند و ظاهراً به اشتباه در میان سوره‌های قرآنی ثبت شده بودند. نیز میان [[سوره‌ فیل]] و [[سوره قریش]]، «بسم الله الرحمن الرحیم» نیامده بود و گویا این دو یک سوره فرض شده بودند<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. البته روایت‌های [[اهل بیت|اهل‌بیت]] نیز به این حقیقت اشاره دارد<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۶.</ref>، اگر‌چه در مصحف باید با بسم الله بیاید.  
ابتدای [[سوره زمر]] در این مصحف با «حم» شروع می‌شد؛ یعنی حوامیم هشت سوره بود<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. همچنین برخی کلمات به مترادف‌های آنها تبدیل شده بودند؛ مثلاً آیه {{متن قرآن |قَالُوا یا وَیلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا |سوره = یس |آیه = ۳۶، ۵۲ }}. به صورت «من هبنا من مرقدنا» یا آیه {{متن قرآن |کلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَشَوا فِیهِ |سوره = بقره |آیه =۲، ۲۰ }} به صورت «مروا فیه» یا «سعوا فیه» آمده بود<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۰؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۸.</ref>.
ابتدای [[سوره زمر]] در این مصحف با «حم» شروع می‌شد؛ یعنی حوامیم هشت سوره بود<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. همچنین برخی کلمات به مترادف‌های آنها تبدیل شده بودند؛ مثلاً آیه {{متن قرآن |قَالُوا یا وَیلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا |سوره = یس |آیه = ۳۶، ۵۲ }}. به صورت «من هبنا من مرقدنا» یا آیه {{متن قرآن |کلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَشَوا فِیهِ |سوره = بقره |آیه =۲، ۲۰ }} به صورت «مروا فیه» یا «سعوا فیه» آمده بود<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۰؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۸.</ref>.


خط ۵۹: خط ۵۹:


== مجلس درس و مدرسه تفسیر مدینه ==
== مجلس درس و مدرسه تفسیر مدینه ==
ابی در [[مسجد پیامبر]] مجلسی بر پا می‌کرد و حدیث‌های ایشان را برای مردم بازگو می‌نمود. نیز برای جمعیت بسیاری که در خانه او گرد می‌آمدند، [[حدیث]] گزارش می‌کرد<ref> ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۱.</ref>. او مؤسس مدرسه تفسیر مدینه به شمار می‌آید و تفسیر او از طریق نوشته‌هایش در حواشی مصحفش یا شاگردان و راویانش منتقل شده است<ref> ابی بن کعب، زغلول، ص۸۶-۸۸.</ref>. یکی از راه‌های شناسایی [[سوره‌های مدنی]] و [[سوره‌های مکی]] در [[قرآن]]، معرفی سوره‌های مدنی از سوی ابی دانسته شده است؛ زیرا او همواره در مدینه کنار پیامبر حضور داشت و سوره‌های مدنی را کاملا می‌شناخت<ref> ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۶.</ref>.
ابی در [[مسجد النبى|مسجد پیامبر]] مجلسی بر پا می‌کرد و حدیث‌های ایشان را برای مردم بازگو می‌نمود. نیز برای جمعیت بسیاری که در خانه او گرد می‌آمدند، [[حدیث]] گزارش می‌کرد<ref> ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۱.</ref>. او مؤسس مدرسه تفسیر مدینه به شمار می‌آید و تفسیر او از طریق نوشته‌هایش در حواشی مصحفش یا شاگردان و راویانش منتقل شده است<ref> ابی بن کعب، زغلول، ص۸۶-۸۸.</ref>. یکی از راه‌های شناسایی [[سوره‌های مدنی]] و [[سوره‌های مکی]] در [[قرآن]]، معرفی سوره‌های مدنی از سوی ابی دانسته شده است؛ زیرا او همواره در مدینه کنار پیامبر حضور داشت و سوره‌های مدنی را کاملا می‌شناخت<ref> ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۶.</ref>.


== ارتباط ابیّ با برخی آیات مدنی ==
== ارتباط ابیّ با برخی آیات مدنی ==
[[شأن نزول]] چند آیه قرآن با ابی پیوند دارد. به گزارش عكرمه و مقاتل، دو تن یهودی خطاب به ابی و جمعی از مسلمانان، دین خود را بهتر از اسلام دانستند. در پی آن، آیه {{متن قرآن |كُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتَابِ لَكَانَ خَیرًا لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثَرُهُمُ الفَاسِقُونَ |سوره =آل عمران |آیه = 110 }} نازل شد و دین اسلام را برتر دانست. در گزارشی تاریخی درباره رویداد افك ([[تهمت]] به [[عایشه]]) آمده است كه ام طفیل آن‌گاه كه این شایعه را برای همسرش ابیّ گزارش ‌كرد، وی سخت آن را انكار نمود و [[دروغ]] خواند و گفت: همسران پیامبر از همسران ما بسیار بهترند و آن‌گاه كه اینان سراغ آن كار نمی‌روند، سزاوارتر است كه همسران پیامبر نیز چنین نكنند. سپس آیه 12 نور/24 [[نازل]] شد:{{متن قرآن |لَولَا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بِأَنفُسِهِم خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفكٌ مُبِینٌ |سوره = نور |آیه = 12 }} نیز پیامبر گرامی (صلی الله علیه) به او فرمود: [[خداوند]] امر كرده است كه بر تو قرآن بخوانم. او از این كه خود را مورد عنایت پروردگار دید، متأثر شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن |قُل بِفَضلِ اللهِ وَبِرَحمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجمَعُونَ |سوره = یونس |آیه = 58 }}<ref>الطبقات، ابن سعد، ج2، ص341؛ الاستیعاب، ج1، ص67؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref> در روزگار عثمان، برای یكسان‌كردن مصحف‌ها، پس از ناتوانی گروه نخست، ابی ریاست گروه دوم را بر عهده داشت و او املا می‌كرد و دیگران می‌نوشتند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص502.</ref>. خلیفه دوم علی (علیه‌السلام) را در داوری و ابی را در قرائت قرآن از همه برتر می‌دانست؛ اگر‌چه خود می‌گفت: گاه بر پایه قرائت ابی عمل نمی‌كنم<ref>الاستیعاب، ج1، ص68.</ref>. گویا او به برتری ابی در قرائت، باور حقیقی نداشت و یا قرائت وی گاه با اعتقادات و عملكرد خلیفه سازگار نبود و از این روی، به آن عمل نمی‌كرد.
[[شأن نزول]] چند آیه قرآن با ابی پیوند دارد. به گزارش عکرمه و مقاتل، دو تن یهودی خطاب به ابی و جمعی از مسلمانان، دین خود را بهتر از اسلام دانستند. در پی آن، آیه {{متن قرآن |كُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتَابِ لَكَانَ خَیرًا لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثَرُهُمُ الفَاسِقُونَ |سوره =آل عمران |آیه = 110 }} نازل شد و دین اسلام را برتر دانست. در گزارشی تاریخی درباره [[رویداد افک]] ([[تهمت]] به [[عایشه]]) آمده است که ام طفیل آن‌گاه که این شایعه را برای همسرش ابیّ گزارش ‌کرد، وی سخت آن را انکار نمود و [[دروغ]] خواند و گفت: همسران پیامبر از همسران ما بسیار بهترند و آن‌گاه که اینان سراغ آن کار نمی‌روند، سزاوارتر است که همسران پیامبر نیز چنین نکنند. سپس آیه 12 نور/24 [[نازل]] شد:{{متن قرآن |لَولَا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بِأَنفُسِهِم خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفكٌ مُبِینٌ |سوره = نور |آیه = 12 }} نیز پیامبر گرامی (صلی الله علیه) به او فرمود: [[خداوند]] امر کرده است که بر تو قرآن بخوانم. او از این که خود را مورد عنایت پروردگار دید، متأثر شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن |قُل بِفَضلِ اللهِ وَبِرَحمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجمَعُونَ |سوره = یونس |آیه = 58 }}<ref>الطبقات، ابن سعد، ج2، ص341؛ الاستیعاب، ج1، ص67؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref> در روزگار عثمان، برای یکسان‌کردن مصحف‌ها، پس از ناتوانی گروه نخست، ابی ریاست گروه دوم را بر عهده داشت و او املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص502.</ref>. خلیفه دوم علی (علیه‌السلام) را در داوری و ابی را در قرائت قرآن از همه برتر می‌دانست؛ اگر‌چه خود می‌گفت: گاه بر پایه قرائت ابی عمل نمی‌کنم<ref>الاستیعاب، ج1، ص68.</ref>. گویا او به برتری ابی در قرائت، باور حقیقی نداشت و یا قرائت وی گاه با اعتقادات و عملکرد خلیفه سازگار نبود و از این روی، به آن عمل نمی‌کرد.


== درگذشت ==
== درگذشت ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش