confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد. | ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در [[صفر المظفر|ماه صفر]] از سال 370 [[سال قمری|هجری قمری]] در شهر بخارا به دنیا آمد. | ||
این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه [[جهان اسلام|جهان اسلامی]] شد و القابی مانند شیخالرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فراگرفتن علوم مختلف داشت. | این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه [[جهان اسلام|جهان اسلامی]] شد و القابی مانند شیخالرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فراگرفتن علوم مختلف داشت. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد. | پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد. | ||
در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در [[متافیزیک]] ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمیتوانست آن را بفهمد. | در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در [[متافیزیک]] [[ارسطو]] آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمیتوانست آن را بفهمد. | ||
تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند. | تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
هنگامی که ابنسینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فراگرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموختههای خود را بهتر درک کند. | هنگامی که ابنسینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فراگرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموختههای خود را بهتر درک کند. | ||
در اواخر عمر خود | در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، [[جوزانی]] گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی میدانسته، نیاموخته است. | ||
مهارت ابنسینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد. | مهارت ابنسینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد. | ||
ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در | ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در [[ماوراء النهر|ماوراءالنهر]]، زندگی بر ابنسینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس [[گرگان]] ترک گفت. | ||
در سال 403 هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آنها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد. | در سال 403 هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آنها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال [[خراسان]] عبور کرد. | ||
بنا به گفته منابع معتبر، ابنسینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "[[ابو سعید ابوالخیر]]" ملاقات کرد. | بنا به گفته منابع معتبر، ابنسینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "[[ابو سعید ابوالخیر]]" ملاقات کرد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وی آرزو داشت که "[[قابوس بن وشمگیر]]" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود. | وی آرزو داشت که "[[قابوس بن وشمگیر]]" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود. | ||
چون از این حادثه دلشکسته شد مدت چندین سال در دهکدهای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405 و 406 هجری قمری به ری رفت. | چون از این حادثه دلشکسته شد مدت چندین سال در دهکدهای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405 و 406 هجری قمری به [[ری]] رفت. | ||
در این هنگام [[آلبویه]] بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت میکردند. ابنسینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمسالدوله به جانب [[همدان]] به راه اقتاد. | |||
در این هنگام آلبویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت میکردند. ابنسینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمسالدوله به جانب همدان به راه اقتاد. | |||
این سفر برای ابنسینا بخت بلندی داشت؛ چرا که پس از رسیدن وی به همدان او را برای درمان امیر شمسالدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند دعوت کردند. | این سفر برای ابنسینا بخت بلندی داشت؛ چرا که پس از رسیدن وی به همدان او را برای درمان امیر شمسالدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند دعوت کردند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت. | پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت. | ||
ابنسینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار میرفت و سالها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد. | ابنسینا از همدان به [[اصفهان]] رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار میرفت و سالها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد. | ||
او در این مدت چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند [[سلطان محمود غزنوی]] قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت. | او در این مدت چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن [[رصدخانه]] پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند [[سلطان محمود غزنوی]] قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت. | ||
این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن بیماری قولنج نیز آزارش میداد. به همین دلیل دوباره به همدان بازگشت و سرانجام در دوم تیر سال ۴۱۶ هجری شمسی در سن ۵۷ سالگی در ماه رمضان قمری از دنیا رفت و در همدان به خاک سپرده شد. | این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن بیماری قولنج نیز آزارش میداد. به همین دلیل دوباره به همدان بازگشت و سرانجام در دوم تیر سال ۴۱۶ هجری شمسی در سن ۵۷ سالگی در [[رمضان|ماه رمضان]] قمری از دنیا رفت و در همدان به خاک سپرده شد. | ||
دوستان ابنسینا او را به آرامش و کار کمتر دعوت میکردند اما او اعتقاد داشت «زندگی کوتاه و وسیع بهتر از زندگی طولانی و محدود است». در نهایت پشیمانی در بستر مرگ به سراغ شیخالرئیس آمد. او در روزهای آخر تمامی مال و اموال خود را بخشید، غلامانش را آزاد کرد و در سه روز آخر تا پایان عمر در خانه مانده و به خواندن قرآن مشغول شد. | دوستان ابنسینا او را به آرامش و کار کمتر دعوت میکردند اما او اعتقاد داشت «زندگی کوتاه و وسیع بهتر از زندگی طولانی و محدود است». در نهایت پشیمانی در بستر [[مرگ]] به سراغ شیخالرئیس آمد. او در روزهای آخر تمامی مال و اموال خود را بخشید، غلامانش را آزاد کرد و در سه روز آخر تا پایان عمر در خانه مانده و به خواندن [[قرآن]] مشغول شد. | ||
== شخصیت علمی == | == شخصیت علمی == |