پرش به محتوا

قیام مختار: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:


== مختار در زمان قیام امام حسین(علیه‌السلام) ==
== مختار در زمان قیام امام حسین(علیه‌السلام) ==
در سال 61، زمانی که [[مسلم بن عقیل|مسلم بن عقیل (علیه‌السلام)]] به [[کوفه]] آمد تا برای [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام)]] [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با [[مسلم بن عقیل|مسلم (علیه‌السلام)]] پیمان بست، سپس خانه‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بیعت بگیرد. هنگام دستگیرى [[مسلم بن عقیل|مسلم]] و [[هانی بن عروه|هانى]]، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شنید، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] برخورد کرد و در پى یک گفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت.
در سال 61، زمانی که [[مسلم بن عقیل|مسلم بن عقیل (علیه‌السلام)]] به [[کوفه]] آمد تا برای [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام)]] [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با [[مسلم بن عقیل|مسلم (علیه‌السلام)]] پیمان بست، سپس خانه‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم [[بیعت]] بگیرد. هنگام دستگیرى [[مسلم بن عقیل|مسلم]] و [[هانی بن عروه|هانى]]، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شنید، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] برخورد کرد و در پى یک گفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت.


وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: «تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟»، مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم.
وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: «تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟»، مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم.


ابن زیاد که عصبانى بود، عصاى خود را محکم به صورت مختار کوبید به طورى که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است. ابن زیاد کمى آرام گرفت و گفت: «اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مى‌زدم»، و دستورداد مختار را به زندان افکندند. مختار همچنان در زندان بود تا امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید.
ابن زیاد که عصبانى بود، عصاى خود را محکم به صورت مختار کوبید به طورى که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است. ابن زیاد کمى آرام گرفت و گفت: «اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مى‌زدم»، و دستورداد مختار را به زندان افکندند. مختار هم‌چنان در زندان بود تا امام حسین (علیه‌السلام) به [[شهید|شهادت]] رسید.


پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، ابن زیاد، زندانیان طرفدار امام، از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی رد و بدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین (علیه‌السلام) گریه و زاری نموده و بر سر و روی خود زد.  
پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، ابن زیاد، زندانیان طرفدار امام، از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی رد و بدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین (علیه‌السلام) گریه و زاری نموده و بر سر و روی خود زد.  
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳

ویرایش