۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شیخ طوسی''' (385 ـ 460 هـ. ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است | '''شیخ طوسی''' (385 ـ 460 هـ. ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است که [[اندیشه تقریب]] و [[وحدت امّت اسلامی]] در سر داشت. او قطعات درخشانی را همچون [[مرجعیت شیعه]] بعد از وفات سید مرتضی، برپایی کرسی درس در بغداد برای علمای شیعه و سنی به طور مشترک، تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف، تألیف آثار ارزشمندی چون التهذیب، الاستبصار، الرجال، الفهرست، اختیار کتاب الکشی، الخلاف و... در کارنامه زندگی 75 ساله خود دارد. در این مقاله از میان زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی به هفت مورد زیر اشاره میشود: | ||
# استفاده از نظرات [[اهلسنت]]؛ | # استفاده از نظرات [[اهلسنت]]؛ | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==شرح مختصری از زندگی و خدمات علمی شیخ طوسی== | ==شرح مختصری از زندگی و خدمات علمی شیخ طوسی== | ||
نام او ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن است که معروف به «شیخ الطایفه» و «[[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]» است. در رمضان سال 385 در طوس به دنیا آمد و در بیست و دوم محرم الحرام سال 460 از دار دنیا رفت. در 23 سالگی به عراق هجرت کرد و در بغداد ساکن شد. ابتدا نزد شیخ مفید مقدمات علوم را فراگرفت و پس از وفات او در سال 413 به مدت 23 سال از محضر سید مرتضی که به جای شیخ مفید بر کرسی مرجعیت تکیه زد بهره برده و به شدت مورد توجّه او واقع گردید. پس از وفات سید مرتضی، شیخ طوسی، مرجعیت شیعه را به عهده گرفت و محلّ توجه عام و خاص شد. منزلش در کرخِ بغداد، محل رفت و آمد کسانی بود که از راه دور و نزدیک برای حلّ مسائل و مشکلات خویش به ایشان مراجعه میکردند.<br>یکی از نکات برجسته شخصیت شیخ طوسی آن است که قادر بالله ـ خلیفه وقت ـ با وجود اینکه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد ـ مرکز علم و اندیشه آن روز ـ کرسی درس برپا کرد و این امر از مقام علمی و اشراف ویژه شیخ بر مباحث مشترک علمی شیعه و سنّی در آن روز حکایت دارد<ref>ـ) البته تسلط زایدالوصف شیخ طوسی به تمامی مبانی فقهی، اصولی، کلامی و تفسیری مذاهب چهارگانه [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]] و برگزاری | نام او ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن است که معروف به «شیخ الطایفه» و «[[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]» است. در رمضان سال 385 در طوس به دنیا آمد و در بیست و دوم محرم الحرام سال 460 از دار دنیا رفت. در 23 سالگی به عراق هجرت کرد و در بغداد ساکن شد. ابتدا نزد شیخ مفید مقدمات علوم را فراگرفت و پس از وفات او در سال 413 به مدت 23 سال از محضر سید مرتضی که به جای شیخ مفید بر کرسی مرجعیت تکیه زد بهره برده و به شدت مورد توجّه او واقع گردید. پس از وفات سید مرتضی، شیخ طوسی، مرجعیت شیعه را به عهده گرفت و محلّ توجه عام و خاص شد. منزلش در کرخِ بغداد، محل رفت و آمد کسانی بود که از راه دور و نزدیک برای حلّ مسائل و مشکلات خویش به ایشان مراجعه میکردند.<br>یکی از نکات برجسته شخصیت شیخ طوسی آن است که قادر بالله ـ خلیفه وقت ـ با وجود اینکه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد ـ مرکز علم و اندیشه آن روز ـ کرسی درس برپا کرد و این امر از مقام علمی و اشراف ویژه شیخ بر مباحث مشترک علمی شیعه و سنّی در آن روز حکایت دارد<ref>ـ) البته تسلط زایدالوصف شیخ طوسی به تمامی مبانی فقهی، اصولی، کلامی و تفسیری مذاهب چهارگانه [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]] و برگزاری کرسی درس مشترک بین طرفداران این مذاهب و مذهب شیعه جعفری باعث شده بود که کجاندیش سادهلوحی چون تقیالدین سبکی ایشان را شافعی مذهب بداند و در جلد سوم طبقات الشافعیه الکبری بنویسد: «ابوجعفر طوسی فقیه شیعه از نویسندگان آنان است که در مذهب شافعی نشو و نما یافته بود و ما او را بر مذهب شافعی میشناسیم...» ؛)طوسی، 1407ق، ج1، ص12.(</ref>.<br>چگونگی تأسیس حوزه علمیه نجف به وسیله شیخ طوسی، از قطعات شنیدنی تاریخ زندگی سراسر برکت این مرد بزرگ است. وقتی فتنه سلجوقیان سنّی مذهب متعصّب و درگیری بین شیعه و سنّی در سال 447 هـ. ق به اوج خود رسید، حاکمان سلجوقی از هیچ اقدام خصمانهای علیه شیعیان، دریغ نکردند. یکی از این اقدامات وحشیانه، از بین بردن آثار ارزشمند علمی و فرهنگی بود. آنان کتابخانه شیخ را که ده هزار جلد کتاب نفیس داشت، سوزاندند و منزل او را غارت کردند. همین امر موجب شد که شیخ به ناچار از بغداد به نجف اشرف هجرت کند و در آنجا اقامت گزیند و حوزه علمیه نجف اشرف را تأسیس نماید؛ حوزهای که بعدها به عنوان بزرگترین مرکز علمی جهان تشیع، پرآوازه گردید. <ref>ر. ک: مطهری، 1367ش، ص81 ـ 82؛ حسینی دشتی، 1369ش، ج3، ص1455 ـ 1456؛ صفا، 1369ش، ج 2، ص 197؛ دهخدا، 1377ش، ذیل «شیخ طوسی»</ref> | ||
شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
#«المبسوط» که فقه را وارد مرحله جدیدی کرده و در عصر خود مشروحترین کتاب فقهی بوده است؛ | #«المبسوط» که فقه را وارد مرحله جدیدی کرده و در عصر خود مشروحترین کتاب فقهی بوده است؛ | ||
#«الخلاف» که هم آرای فقهای اهل سنّت در آن است و هم آرای شیعه؛ | #«الخلاف» که هم آرای فقهای اهل سنّت در آن است و هم آرای شیعه؛ | ||
# دو کتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل<ref>- منظور از «اصل» در هر مذهب اعتقادی، | # دو کتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل<ref>- منظور از «اصل» در هر مذهب اعتقادی، کتابی است که از اصل روایت و حدیث، بدون هیچگونه دخل و تصرفی، برگرفته شده و محل مراجعه علما و بزرگان آن مذهب است و هیچ شک و شبههای در مستندات آن وجود ندارد؛ برای مثال، در بین اهل سنّت «صحّاح ستّه» چنین موقعیتی دارد؛ در مذهب تشیع چهار مرجع احکام یا اصطلاحاً «اصول اربعه» و چهار مرجع تراجم به نام «اصول اربعه رجالیه» وجود دارد که سهم شیخ طوسی در این میان بسیار چشمگیر است، زیرا از مجموع هشت اصل و مرجع مهم، پنج مرجع از اوست. </ref> حدیثی شیعه به نامهای «تهذیب» و «استبصار»؛ | ||
# سه اصل رجالی به نامهای «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار کتاب الکشّی»؛ | # سه اصل رجالی به نامهای «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار کتاب الکشّی»؛ | ||
# تفسیر «تبیان» در بیست مجلد؛ | # تفسیر «تبیان» در بیست مجلد؛ | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بهنظر میرسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که هر قدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزههای گوناگون دینی بیشتر میشود، خود به خود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آنها دیده میشود. شیخ شلتوت و آیتاللهالعظمی بروجردی از علمای طراز اول معاصر اهل سنت و شیعه، نمونه بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یکی از ابتکارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل کلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی میتواند داشته باشد اما انصاف این است که جهت مثبت آن، غالب میباشد. اینکه یک عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاههای اهل سنت در کتابها و تجزیه و تحلیلهای خویش یاد میکند، میتواند زمینهای برای اتحاد فکری و عملی مسلمانان و اعتمادسازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترک تلقّی شود. | بهنظر میرسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که هر قدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزههای گوناگون دینی بیشتر میشود، خود به خود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آنها دیده میشود. شیخ شلتوت و آیتاللهالعظمی بروجردی از علمای طراز اول معاصر اهل سنت و شیعه، نمونه بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یکی از ابتکارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل کلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی میتواند داشته باشد اما انصاف این است که جهت مثبت آن، غالب میباشد. اینکه یک عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاههای اهل سنت در کتابها و تجزیه و تحلیلهای خویش یاد میکند، میتواند زمینهای برای اتحاد فکری و عملی مسلمانان و اعتمادسازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترک تلقّی شود. | ||
در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری که تعداد معروفترین رجالی که از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل میشود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون [[حسن بصری]]، قتاده بن دعاسه، ابوعلی جبائی، ابراهیم زجاج، ضحاک بن مزاحم، ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی، علی بن عیسی رمانی، ابوعبید جراح، محمد بن جریر طبری و عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریح. <ref>ر. | در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری که تعداد معروفترین رجالی که از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل میشود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون [[حسن بصری]]، قتاده بن دعاسه، ابوعلی جبائی، ابراهیم زجاج، ضحاک بن مزاحم، ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی، علی بن عیسی رمانی، ابوعبید جراح، محمد بن جریر طبری و عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریح. <ref>ر. ک: کریمان، ج3، ص229ـ230</ref>. | ||
برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»<ref>(مائده/3)</ref> آمده است: ابن عباس و سدی و اکثر مفسران معتقدند معنای آیه این است که: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل کردم کامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی که به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَکم و سعید بن جبیر و قتاده میگویند معنای آیه این است که: من برای شما حجتتان را کامل کردم ... و زجاج میگوید: اکملت لکم دینکم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشتهام و شما را بر آنها مسلط نمودهام ... آنگاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهالسلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیهالسلام) از طرف حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و ماجرای [[غدیرخم]] بیان مینماید. <ref>طوسی، بیتا، ج3، ص435</ref>. | برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»<ref>(مائده/3)</ref> آمده است: ابن عباس و سدی و اکثر مفسران معتقدند معنای آیه این است که: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل کردم کامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی که به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَکم و سعید بن جبیر و قتاده میگویند معنای آیه این است که: من برای شما حجتتان را کامل کردم ... و زجاج میگوید: اکملت لکم دینکم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشتهام و شما را بر آنها مسلط نمودهام ... آنگاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهالسلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیهالسلام) از طرف حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و ماجرای [[غدیرخم]] بیان مینماید. <ref>طوسی، بیتا، ج3، ص435</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مکتب جعفری جستوجو کرد، زیرا نخستین مکتب فقهی که از دامن اسلام سربرآورد، مکتب فقه جعفری بود. | پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مکتب جعفری جستوجو کرد، زیرا نخستین مکتب فقهی که از دامن اسلام سربرآورد، مکتب فقه جعفری بود. | ||
امام صادق(علیهالسلام) رئیس این مکتب با صاحبان اندیشههای مختلف کلامی و فقهی، مناظره میکرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر(بعضی از تابعین | امام صادق(علیهالسلام) رئیس این مکتب با صاحبان اندیشههای مختلف کلامی و فقهی، مناظره میکرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر(بعضی از تابعین که به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتی داشتند که هر گروهی مطابق روش و اصول خاص درباره آن مسائل، فتوا میداد. به علاوه بعضی احکام که عنصر محیط یا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعی مطرح میشد و در عراق یا خراسان رنگ دیگری به خود میگرفت. [ر. ک: خزائلی، پیشین، ص 423].</ref> را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار مینمود، از این رو امام صادق(علیهالسلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. <ref>ر. ک: خزائلی، 1362، ص423</ref>. | ||
تاریخ فقه نشان میدهد که اولین کتاب مستقل در باب فقه مقارن، کتابی است که «محمد بن احمد بن جنید اسکافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهمترین کتاب پس از کتاب «جنید اسکافی» کتاب «خلاف» شیخ طوسی است که در نوع خود بینظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>. | تاریخ فقه نشان میدهد که اولین کتاب مستقل در باب فقه مقارن، کتابی است که «محمد بن احمد بن جنید اسکافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهمترین کتاب پس از کتاب «جنید اسکافی» کتاب «خلاف» شیخ طوسی است که در نوع خود بینظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>. | ||
ویژگیهای فقه مقارن که به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازهای است | ویژگیهای فقه مقارن که به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازهای است که از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت مییابد و علمای حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضی موضوع حقوق تطبیقی، مسائل بینالملل خصوصی است؛ به این معنا که حقوق کشورها را با هم مطابقت میدهند. گروهی دیگر از متخصصان حقوق میگویند مقصود از حقوق تطبیقی، روش تطبیقی است و این روش برای مطالعه در کیفیت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقی و تحولاتی که هر کدام را عارض گردیده است، سودمند میباشد. [ر. ک: خزائلی، پیشین، ص 420 – 421].</ref> در اسلام به شمار میرود، عبارت است از: | ||
# در فقه مقارن، درجهبندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلکه ادعای هر فقیهی آن است که حکم الهی را تنها وی و هم عقیدههایش یافتهاند و عقاید دیگران نادرست است. در عین حال، بعضی معتقدند هرچند مجتهد، ممکن است حکم واقعی را بهدست نیاورد، اما چون کوشش خود را بهکار برده، دارای پاداش و ثواب است؛ | # در فقه مقارن، درجهبندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلکه ادعای هر فقیهی آن است که حکم الهی را تنها وی و هم عقیدههایش یافتهاند و عقاید دیگران نادرست است. در عین حال، بعضی معتقدند هرچند مجتهد، ممکن است حکم واقعی را بهدست نیاورد، اما چون کوشش خود را بهکار برده، دارای پاداش و ثواب است؛ | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
# به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست میآوریم که فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یکی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛ | # به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست میآوریم که فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یکی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛ | ||
بنای شیخ طوسی در کتاب «خلاف» بر این بوده است که آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئلهای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان کند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر. | بنای شیخ طوسی در کتاب «خلاف» بر این بوده است که آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئلهای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان کند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر. ک: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45</ref>. در این کتاب که 78 باب دارد، تمامی زمینههای لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از اینرو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذکره الاحکام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا کردند. <ref>ر. ک: پیشین، ص406</ref>. | ||
===3 ـ داشتن وسعت مشرب فکری و روح آزاداندیشی === | ===3 ـ داشتن وسعت مشرب فکری و روح آزاداندیشی === | ||
گستره بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است؛ به این معنا که در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره کتابهای معتبر شیعی، محدود نمیکند، بلکه بر خلاف دیگران از یک طرف همه احادیث اهل سنت را مردود نمیداند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه، حتی تعدادی از احادیثی که در کتاب کافی نقل شده است، را نمیپذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است که در جامعه بسته آن روز، چنین فکر باز و روشنی داشته است و در حالی که پیروان مذاهب، بر طبل جنگ و ستیز میکوبیدند و حاضر بودند برای به کرسی نشاندن مشرب فکری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فکریاش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، کورکورانه دفاع نمیکرد، بلکه گستره اندیشهاش را برای ورود هر مذهب فکری و اعتقادی باز نگه میداشت تا از مجموع این آرا به یک جمعبندی واقع بینانهتری دست یابد. | گستره بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است؛ به این معنا که در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره کتابهای معتبر شیعی، محدود نمیکند، بلکه بر خلاف دیگران از یک طرف همه احادیث اهل سنت را مردود نمیداند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه، حتی تعدادی از احادیثی که در کتاب کافی نقل شده است، را نمیپذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است که در جامعه بسته آن روز، چنین فکر باز و روشنی داشته است و در حالی که پیروان مذاهب، بر طبل جنگ و ستیز میکوبیدند و حاضر بودند برای به کرسی نشاندن مشرب فکری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فکریاش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، کورکورانه دفاع نمیکرد، بلکه گستره اندیشهاش را برای ورود هر مذهب فکری و اعتقادی باز نگه میداشت تا از مجموع این آرا به یک جمعبندی واقع بینانهتری دست یابد. | ||
بااینکه شیخ در تفسیر تبیان، آنجا که درباره آیهای نظر خلاف وجود داشته باشد، نظرهای مذاهب را مطرح، آنگاه نظر امامیه را بیان مینماید، اما در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده میکند و همین امر میتواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود؛ برای مثال، ذیل آیه 177 اعراف (من یهدی الله فهو المهتدی...) آمده است: «قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایه و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی». <ref>طوسی، پیشین، ج5، ص 35؛ ر. | بااینکه شیخ در تفسیر تبیان، آنجا که درباره آیهای نظر خلاف وجود داشته باشد، نظرهای مذاهب را مطرح، آنگاه نظر امامیه را بیان مینماید، اما در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده میکند و همین امر میتواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود؛ برای مثال، ذیل آیه 177 اعراف (من یهدی الله فهو المهتدی...) آمده است: «قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایه و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی». <ref>طوسی، پیشین، ج5، ص 35؛ ر. ک: فاضل، پیشین، ص537</ref>. | ||
===4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت === | ===4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت === | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
امام علی(علیهالسلام) در [[نهجالبلاغه]] به شدت از تعصب کورکورانه نهی کرده و میفرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی که با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ کند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>. | امام علی(علیهالسلام) در [[نهجالبلاغه]] به شدت از تعصب کورکورانه نهی کرده و میفرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی که با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ کند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>. | ||
مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانبداری کورکورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید [[مطهری]] در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره کرده است. در آنجا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یک عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از کسانی است که از برکت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبیگریها را محکوم کردند و مقیاسهای جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر. | مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانبداری کورکورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید [[مطهری]] در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره کرده است. در آنجا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یک عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از کسانی است که از برکت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبیگریها را محکوم کردند و مقیاسهای جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر. ک: مطهری، 1362ش، ص 339</ref>. | ||
حضرت آیتالله جناتی به عنوان یکی از فعالان عرصه تقریب در کتاب «همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی» درباره پیامدهای مثبت کنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره میکند که بدین شرح است: «[[ابوحنیفه]] پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اکثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند و این موجب شد که فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیکتر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با اینکه خود حنفی بود به جای تعصبورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت که قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن ـ حتی در قرائت نماز ـ و نمیتوان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. <ref>جناتی، 1381ش، ص377</ref>. | حضرت آیتالله جناتی به عنوان یکی از فعالان عرصه تقریب در کتاب «همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی» درباره پیامدهای مثبت کنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره میکند که بدین شرح است: «[[ابوحنیفه]] پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اکثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند و این موجب شد که فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیکتر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با اینکه خود حنفی بود به جای تعصبورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت که قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن ـ حتی در قرائت نماز ـ و نمیتوان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. <ref>جناتی، 1381ش، ص377</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
رابطه بسیار روشنی بین جمود فکری و تعصب کورکورانه از یک طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. کسی که فکرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش میبیند و توجیه میکند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمیتواند فکر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل کند. نمونه بارز فکر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آنچنان در لاک فکر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند که حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل کنند چه برسد به دیگران. | رابطه بسیار روشنی بین جمود فکری و تعصب کورکورانه از یک طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. کسی که فکرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش میبیند و توجیه میکند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمیتواند فکر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل کند. نمونه بارز فکر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آنچنان در لاک فکر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند که حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل کنند چه برسد به دیگران. | ||
بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشههای خشک و بیروح و انسانهای جامد و ظاهرنگر، سروکار داشتند و همیشه هم با آنها مبارزه میکردند. در بین علمای معاصر، حضرت امام خمینی(رحمة الله) به شدت با چنین اندیشههایی برخورد کرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آنها را در پیش نگرفته است. نمونه بارز موضعگیری سخت حضرت امام(رحمة الله) علیه عالمان قشری و ظاهرگرا، در «منشور روحانیت» ایشان آمده است.<ref>ـ برای مثال، در صفحهی 8 از این منشور آمده است: «... امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند | بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشههای خشک و بیروح و انسانهای جامد و ظاهرنگر، سروکار داشتند و همیشه هم با آنها مبارزه میکردند. در بین علمای معاصر، حضرت امام خمینی(رحمة الله) به شدت با چنین اندیشههایی برخورد کرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آنها را در پیش نگرفته است. نمونه بارز موضعگیری سخت حضرت امام(رحمة الله) علیه عالمان قشری و ظاهرگرا، در «منشور روحانیت» ایشان آمده است.<ref>ـ برای مثال، در صفحهی 8 از این منشور آمده است: «... امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاّب عزیز لحظهای از مکر این مارهای خوشخط و خال کوتاهی نکنند؛ اینها مروّج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسول الله! (خمینی، 1385ش).</ref> | ||
شیخ طوسی به عنوان یکی از اولین مطرحکنندگان اندیشه تقریب، به مبارزه بیامان خود با جمود فکری پرداخته است. شیخ در مقدمه کتاب نفیس خود، «المبسوط»، از گروه جامدفکران گله نموده و میگوید: «من همیشه میشنیدم که فقهای اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر میکردند... همواره در اشتیاق بهسر میبردم که کتابی تألیف کنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاریها مانع بود و از جمله چیزهایی که عزم مرا میکاست این بود که اصحاب ما کمتر، رغبت به این کار نشان میدادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر کند. کار جمود به آنجا کشیده شده بود که اگر لفظی بهجای لفظ دیگر قرار میگرفت، در شگفت میشدند و فهمشان از درک آن معنا کوتاهی میکرد.» <ref>مطهری، 1362ش، ص 356 ـ 357</ref>. شهید مطهری با اشاره به حریت شیخ طوسی مینویسد: «سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج میزند، او یک دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است، او با جامدان و قشریان نبرد کرده است...» <ref>پیشین، ص 333</ref>. در این فضای خشک اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد کرده بود. | شیخ طوسی به عنوان یکی از اولین مطرحکنندگان اندیشه تقریب، به مبارزه بیامان خود با جمود فکری پرداخته است. شیخ در مقدمه کتاب نفیس خود، «المبسوط»، از گروه جامدفکران گله نموده و میگوید: «من همیشه میشنیدم که فقهای اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر میکردند... همواره در اشتیاق بهسر میبردم که کتابی تألیف کنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاریها مانع بود و از جمله چیزهایی که عزم مرا میکاست این بود که اصحاب ما کمتر، رغبت به این کار نشان میدادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر کند. کار جمود به آنجا کشیده شده بود که اگر لفظی بهجای لفظ دیگر قرار میگرفت، در شگفت میشدند و فهمشان از درک آن معنا کوتاهی میکرد.» <ref>مطهری، 1362ش، ص 356 ـ 357</ref>. شهید مطهری با اشاره به حریت شیخ طوسی مینویسد: «سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج میزند، او یک دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است، او با جامدان و قشریان نبرد کرده است...» <ref>پیشین، ص 333</ref>. در این فضای خشک اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد کرده بود. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود کردن فضای ذهنی برای صدور احکام فقهی و احتجاجات کلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در رویارویی با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد میکرد. از این رو با قاطعیت میتوان گفت بیشتر کسانی که در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممکن میدانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقلگرایان دو طرف عمده شیعه و سنی میگنجند. | این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود کردن فضای ذهنی برای صدور احکام فقهی و احتجاجات کلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در رویارویی با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد میکرد. از این رو با قاطعیت میتوان گفت بیشتر کسانی که در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممکن میدانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقلگرایان دو طرف عمده شیعه و سنی میگنجند. | ||
شیخ طوسی نظر را واجب میداند و مراد او از نظر همان فکر است و تفکر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید کورکورانه صحیح نیست و هر کسی آزاد است بلکه لازم است که اظهارنظر کند و تفکر و تعقل نماید، زیرا خداوند در مقام مذمت از کفار و مشرکین میفرماید: «وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فکر تحریص میکند آنها از به کار انداختن این موهبت الهی استنکاف کرده و میگویند انا وجدنا آباءنا علیهذا...» <ref>ر. | شیخ طوسی نظر را واجب میداند و مراد او از نظر همان فکر است و تفکر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید کورکورانه صحیح نیست و هر کسی آزاد است بلکه لازم است که اظهارنظر کند و تفکر و تعقل نماید، زیرا خداوند در مقام مذمت از کفار و مشرکین میفرماید: «وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فکر تحریص میکند آنها از به کار انداختن این موهبت الهی استنکاف کرده و میگویند انا وجدنا آباءنا علیهذا...» <ref>ر. ک: فاضل، ج3، ص544</ref>. | ||
شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است که گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فکری و سیعش، قویتر از توجه او به نقل است و این از ویژگیهای بارز شخصیتی این عالم فرزانه شیعه به شمار میرود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نکته بس که وقتی جریان عقلگرایی شیعه پس از شیخ مفید به سید مرتضی، معروف به علم الهدی، سرایت کرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار میرود که این جریان را کامل کرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحکام و گسترش دیدگاه مزبور نقش به سزایی ایفا کرد. <ref>ر. | شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است که گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فکری و سیعش، قویتر از توجه او به نقل است و این از ویژگیهای بارز شخصیتی این عالم فرزانه شیعه به شمار میرود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نکته بس که وقتی جریان عقلگرایی شیعه پس از شیخ مفید به سید مرتضی، معروف به علم الهدی، سرایت کرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار میرود که این جریان را کامل کرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحکام و گسترش دیدگاه مزبور نقش به سزایی ایفا کرد. <ref>ر. ک: پیشین، ص 224</ref>. | ||
شهید مطهری درباره این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آنکه محدّثی عظیمالشأن است و کتاب «تهذیب الاحکام» و کتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حقطلق عقل میداند به این معنا که تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمیشمرد. وی در عده الاصول به گروهی از جامدفکران که در شیعه پیدا شدهاند، اشاره میکند و بر سبیل انتقاد میگوید: «اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة قالوا روینا کذا» <ref>مطهری، 1362ش، ص356</ref> یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آنکه به دلیل عقلی استناد کنند به ذکر روایات میپردازند. | شهید مطهری درباره این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آنکه محدّثی عظیمالشأن است و کتاب «تهذیب الاحکام» و کتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حقطلق عقل میداند به این معنا که تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمیشمرد. وی در عده الاصول به گروهی از جامدفکران که در شیعه پیدا شدهاند، اشاره میکند و بر سبیل انتقاد میگوید: «اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة قالوا روینا کذا» <ref>مطهری، 1362ش، ص356</ref> یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آنکه به دلیل عقلی استناد کنند به ذکر روایات میپردازند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
# جمعی از نویسندگان، هزاره شیخ طوسی، | # جمعی از نویسندگان، هزاره شیخ طوسی، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش. | ||
# ـــــــــــــــــ، یادنامة شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348ش. | # ـــــــــــــــــ، یادنامة شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348ش. | ||
# ـــــــــــــــــ، دعوة التقریب بین المذاهب الاسلامیة، دارالجواد، بیروت، بیتا. | # ـــــــــــــــــ، دعوة التقریب بین المذاهب الاسلامیة، دارالجواد، بیروت، بیتا. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
# حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، اسماعیلیان، قم، چاپ اول، ج3، 1369ش. | # حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، اسماعیلیان، قم، چاپ اول، ج3، 1369ش. | ||
# خمینی، روحالله، منشور روحانیت، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی)، تهران، چاپ دهم تا بیست و ششم، 1385ش. | # خمینی، روحالله، منشور روحانیت، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی)، تهران، چاپ دهم تا بیست و ششم، 1385ش. | ||
# خزائلی، محمّد، اسلام و حقوق تطبیقی؛ در هزارة شیخ طوسی، | # خزائلی، محمّد، اسلام و حقوق تطبیقی؛ در هزارة شیخ طوسی، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش. | ||
# دشتی، محمد، ترجمه نهجالبلاغه، آستان قدس رضوی ( | # دشتی، محمد، ترجمه نهجالبلاغه، آستان قدس رضوی (شرکت به نشر)، مشهد، چاپ سوم، 1382ش. | ||
# دهخدا، علی | # دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، ج10، 1377ش. | ||
# روضاتی، سید محمّد علی، امتیازات شیخ الطایفه؛ در هزاره شیخ طوسی، | # روضاتی، سید محمّد علی، امتیازات شیخ الطایفه؛ در هزاره شیخ طوسی، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش. | ||
# سبحانی، محمّد تقی، «عقلگرایی و نصگرایی در کلام اسلامی»، مجله نقد و نظر، سال اول، شماره سوم و چهارم. | # سبحانی، محمّد تقی، «عقلگرایی و نصگرایی در کلام اسلامی»، مجله نقد و نظر، سال اول، شماره سوم و چهارم. | ||
# صدر، سید رضا، مقام فقهی شیخ طوسی؛ در هزاره شیخ طوسی، | # صدر، سید رضا، مقام فقهی شیخ طوسی؛ در هزاره شیخ طوسی، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش. | ||
# صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، فردوس، تهران، چاپ دهم، ج2، 1369ش. | # صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، فردوس، تهران، چاپ دهم، ج2، 1369ش. | ||
# طوسی، محمد بن حسن، التّبیان، تحقیق و تصحیح: احمد حبیب قصیر العاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج3 و5، بیتا. | # طوسی، محمد بن حسن، التّبیان، تحقیق و تصحیح: احمد حبیب قصیر العاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج3 و5، بیتا. | ||
# ـــــــــــــــــــــ، الخلاف، تحقیق: جماعه من المحققین، موسسة النشر الاسلامی، قم، ج1و2و3و4، 1407ق. | # ـــــــــــــــــــــ، الخلاف، تحقیق: جماعه من المحققین، موسسة النشر الاسلامی، قم، ج1و2و3و4، 1407ق. | ||
# عقیقی بخشایشی، عبدالرّحیم، فقهای نامدار شیعه، | # عقیقی بخشایشی، عبدالرّحیم، فقهای نامدار شیعه، کتابخانة آیتالله مرعشی، قم، چاپ دوم، 1372ش. | ||
# فاضل، محمود، «مقدمهای بر آراء و نظریات کلامی شیخ طوسی»، یادنامه شیخ طوسی، ج3. | # فاضل، محمود، «مقدمهای بر آراء و نظریات کلامی شیخ طوسی»، یادنامه شیخ طوسی، ج3. | ||
# | # کریمان، حسین، «مقام شیخ ابوجعفر طوسی در علم تفسیر»، یادنامه شیخ طوسی، ج3. | ||
# مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی؛ اصول فقه و فقه، صدرا، قم، چاپ پنجم، 1367ش. | # مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی؛ اصول فقه و فقه، صدرا، قم، چاپ پنجم، 1367ش. | ||
# ـــــــــــــــ، الهامی از شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، | # ـــــــــــــــ، الهامی از شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362ش. | ||
# موسویان، سید محمد رضا، اندیشه سیاسی شیخ طوسی، قم، بوستان | # موسویان، سید محمد رضا، اندیشه سیاسی شیخ طوسی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1380ش. | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] |