confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فترت نزول قرآن''' اصطلاحی است که از دیدگاه عدهای از قرآن پژوهان به فاصلههای بین دفعات [[نزول قرآن]] بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر | '''فترت نزول قرآن''' اصطلاحی است که از دیدگاه عدهای از قرآن پژوهان به فاصلههای بین دفعات [[نزول قرآن]] بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلیالله علیه وآله)]] طلاق شده است. در حالیکه آن، چيزی جز نزول تدريجی قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجی اقتضاء میكند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند میخواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت میگيرد و پيامبر (صلیالله علیه وآله) هيچ گونه دخالتی در اين مورد ندارد. | ||
==معنای لغوی== | ==معنای لغوی== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==معنای اصطلاحی واژه فترت== | ==معنای اصطلاحی واژه فترت== | ||
فترت در اصطلاح [[علوم قرآنی]] به معنای عدم نزول وحی بر پيامبر ( | فترت در اصطلاح [[علوم قرآنی]] به معنای عدم نزول وحی بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پيامبر (صلیالله علیه وآله)]] است<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص 63.</ref> و از ظاهر معنای اصطلاحی آن بر میآيد كه با هيچ يک از معانی لغوی و كاربردهای قرآنی آن، ارتباطی ندارد. | ||
=مدت فترت نزول قرآن= | =مدت فترت نزول قرآن= | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
===بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر=== | ===بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر=== | ||
پس از نزول آيات اوليه [[سوره علق]] به مدت سه سال و طبق برخی نقلها چهل روز و برخی ديگر پانزده روز، نزول وحی قطع شد و بعد از آن سوره مدثر از ديدگاه گروهی آيه '''{{متن قرآن|فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...|سوره = حجر|آیه =94}}''' نازل شد. هدف از اين انقطاع وحی را گروهی دعوت سری و پنهانی سه ساله پيامبر ( | پس از نزول آيات اوليه [[سوره علق]] به مدت سه سال و طبق برخی نقلها چهل روز و برخی ديگر پانزده روز، نزول وحی قطع شد و بعد از آن سوره مدثر از ديدگاه گروهی آيه '''{{متن قرآن|فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...|سوره = حجر|آیه =94}}''' نازل شد. هدف از اين انقطاع وحی را گروهی دعوت سری و پنهانی سه ساله پيامبر (صلیالله علیه وآله)<ref> معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص72.</ref> و گروهی رفع نگرانی آن حضرت و افزون شدن شوق و انسش و آمادگی بهتر برای بيان وحی<ref>راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص 72.</ref>، و برخی نيز ترس پيامبر (ص) از نخستين وحی الهی دانسته اند<ref>ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج 30، صص 349-350.</ref>. منشأ این دیدگاه، روایات بیانگر فترت نزول قرآن بعد از سوره علق<ref>قمي، علی بن ابراهيم، تفسير القمی، ج 2، ص 427.</ref> و نیز روایاتی است مدت نزول قران را بیست سال ذکر کرده، در حالیکه پيامبر (ص) بيست و سه سال ـ سيزده سال در [[مکه|مكه]] و ده سال در [[مدینه|مدينه]] ـ به تبليغ رسالت خود پرداخته و بر اساس این روایات سه سال نخست رسالت پیامبر (ص) به عنوان فترت نزول قرآن ذکر شده است<ref>همان، ج 1، ص 74.</ref> | ||
===قبل از نزول سوره ضحی=== | ===قبل از نزول سوره ضحی=== | ||
بر اساس بعضی نقلها قبل از نزول سوره ضحی، نزول وحی به مدت دو روز و طبق نظر برخی از مفسرين، پانزده روز، نوزده روز و چهل روز تعطيل گرديد. در اينكه چرا در اين مدت نزول وحی قطع شد، سبب نزولهایی مانند: وجود جسد طوله سگی در زیر تخت پیامبر( | بر اساس بعضی نقلها قبل از نزول سوره ضحی، نزول وحی به مدت دو روز و طبق نظر برخی از مفسرين، پانزده روز، نوزده روز و چهل روز تعطيل گرديد. در اينكه چرا در اين مدت نزول وحی قطع شد، سبب نزولهایی مانند: وجود جسد طوله سگی در زیر تخت پیامبر (صلیالله علیه وآله) و عدم اطلاع ایشان از آن<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، ص523؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج 6، ص 601؛ واحد نيشابوری، علی بن احمد، ص 242.</ref>،هجو و سرزنش ام جميل با نزول آياتی از سوره مسد بر پيامبر (ص) و سپس شماتت ام جميل به خاطر نيامدن جبرئيل بر آن حضرت<ref>همان.</ref>، قطع نزول وحی برای مدتی بر پیامبر(ص) و کنایه زدن [[مشرکان]] بر آنحضرت که پروردگارت تو را رها کرده و دشمن داشته<ref>همان.</ref>، سوال جماعتی از یهود از پیامبر (صلیالله علیه وآله) در مورد داستان «ذوالقرنين»، «اصحاب كهف» و آفرينش «[[روح]]» و واگذار کردن جواب به آن به فردا بدون ان شاالله گفتن از طرف پیامبر (صلیالله علیه وآله) <ref>همان.</ref>، زخمی شدن انگشت پيامبر (صلیالله علیه وآله) و شماتت ام جميل همسر [[ابولهب]] بر آن حضرت که شیطانت ([[جبرئیل]]) تو را ترک کرده<ref>همان؛ سبزواری، محمد،الجديد في تفسير القرآن، ج 1، صص 381-380.</ref>، ذکر شده است. | ||
===در ميان سوره مريم آيه 64=== | ===در ميان سوره مريم آيه 64=== | ||
بر اساس پارهای از نقلها نزول قرآن برای مدتی قطع شد و بعد از اين مدت كه به بيان بعضی از مفسرين پانزده روز يا چهل روز بوده، آيه '''{{متن قرآن|وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا |سوره = مریم|آیه =64}}''' نازل شد. در مورد علت اين انقطاع وحی، سبب نزولهای مختلفی از جمله : قطع وحی برای مدتی و جویا شدن علت آن از طرف پیامبر ( | بر اساس پارهای از نقلها نزول قرآن برای مدتی قطع شد و بعد از اين مدت كه به بيان بعضی از مفسرين پانزده روز يا چهل روز بوده، آيه '''{{متن قرآن|وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا |سوره = مریم|آیه =64}}''' نازل شد. در مورد علت اين انقطاع وحی، سبب نزولهای مختلفی از جمله : قطع وحی برای مدتی و جویا شدن علت آن از طرف پیامبر (صلیالله علیه وآله) به دلیل شدت اشتیاق آن حضرت در دریافت وحی و نزول این آیه<ref> حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين ج 4، ص 384.</ref>، قطع وحی بر پیامبر (صلیالله علیه وآله) به دلیل نگرفتن ناخن و پاکیزه نبودن بند انگشتان آن حضرت<ref>واحد نيشابوری، علی بن احمد، ص 240.</ref>، سوال جماعتی از یهود از پیامبر (ص) در مورد داستان «ذوالقرنين» و «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و امیدوار بودن آن حضرت به پاسخ به آن از طریق نزول وحی<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج 3، ص 28.</ref>، ذکر شده است. | ||
===در بين سوره كهف آيه 23 و 24=== | ===در بين سوره كهف آيه 23 و 24=== | ||
در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف<ref>سيوطی، جلال الدين، الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 394.</ref> و در بعضی نقلها داستان [[حضرت موسی|موسی]] و [[خضر]]<ref>قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج 2، صص 32-31.</ref>، سوال شد و پيامبر ( | در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف<ref>سيوطی، جلال الدين، الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 394.</ref> و در بعضی نقلها داستان [[حضرت موسی|موسی]] و [[خضر]]<ref>قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج 2، صص 32-31.</ref>، سوال شد و پيامبر (صلیالله علیه وآله) فرمود : فردا جواب شما را میدهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحی براي مدتی، كه آن را چهل، پانزده و سه روز نقل كردهاند، قطع شد و پس از اين مدت آيات '''{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا|سوره = كهف|آیه =24-23}}''' نازل شد. | ||
==جمع بندی و نتیجه گیری== | ==جمع بندی و نتیجه گیری== | ||
1. انقطاع وحی يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشه قرآنی ندارد<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1، ص 246.</ref> و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين [[روایت|رواياتی]] كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كردهاند، اولا بهشکل صریح بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانيا از لحاظ محتوا قابل خدشهاند. و نيز دوره سه ساله دعوت مخفيانه و سری اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كردهاند. پس بنابراين انقطاع وحی در آغاز رسالت اگر حقيقتی داشته باشد چيزی جز نزول تدريجی قرآن نيست<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صص 75-74.</ref> همچنین در مقابل روایتی که مدت نزول قرآن در آن بیست سال ذکر شده، روایات دیگری است که در آن مدت نزول قرآن بیست و سه نقل شده<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 503 و ج 89، ص 38.</ref> و سخنی از فترت نزول قرآن نیست. از اینرو ذکر بیست سال در روایات از باب تقریب و تسامح بوده<ref>عاملی،جعفر مرتضی،الصحیح من سیره نبی الاعظم، ج 2، صص 248-247.</ref> و شاید هم از باب اشتباه راوی یا سهل انگاری در استنساخ [[احادیث]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 21، ص 151.</ref> | 1. انقطاع وحی يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشه قرآنی ندارد<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1، ص 246.</ref> و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين [[روایت|رواياتی]] كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كردهاند، اولا بهشکل صریح بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانيا از لحاظ محتوا قابل خدشهاند. و نيز دوره سه ساله دعوت مخفيانه و سری اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كردهاند. پس بنابراين انقطاع وحی در آغاز رسالت اگر حقيقتی داشته باشد چيزی جز نزول تدريجی قرآن نيست<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صص 75-74.</ref> همچنین در مقابل روایتی که مدت نزول قرآن در آن بیست سال ذکر شده، روایات دیگری است که در آن مدت نزول قرآن بیست و سه نقل شده<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 503 و ج 89، ص 38.</ref> و سخنی از فترت نزول قرآن نیست. از اینرو ذکر بیست سال در روایات از باب تقریب و تسامح بوده<ref>عاملی،جعفر مرتضی،الصحیح من سیره نبی الاعظم، ج 2، صص 248-247.</ref> و شاید هم از باب اشتباه راوی یا سهل انگاری در استنساخ [[احادیث]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 21، ص 151.</ref> | ||
2. سبب نزول هايی كه براي سوره ضحی ذكر شده و در آن از انقطاع وحی سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشهاند و افرادی مثل ابنحجر آن را غريب دانستهاند<ref>سیوطی، جلال الدین،الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، صص 122-121.</ref>. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولی كه بهنظر میرسد در مورد علت نزول سوره ضحی صحيح باشد، روايتی است كه میگوید:رسول خدا (ص) بيمار شد، پس يک يا دو شب براي تهجد و [[نماز شب]] برنخاست، و زنی به خدمتش آمد و گفت: ای محمد ( | 2. سبب نزول هايی كه براي سوره ضحی ذكر شده و در آن از انقطاع وحی سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشهاند و افرادی مثل ابنحجر آن را غريب دانستهاند<ref>سیوطی، جلال الدین،الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، صص 122-121.</ref>. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولی كه بهنظر میرسد در مورد علت نزول سوره ضحی صحيح باشد، روايتی است كه میگوید:رسول خدا (ص) بيمار شد، پس يک يا دو شب براي تهجد و [[نماز شب]] برنخاست، و زنی به خدمتش آمد و گفت: ای محمد (صلیالله علیه وآله) گمان میكنم شيطانت (جبرئيل )، تو را رها كرده است پس خداوند اين آيات را نازل فرمود: «والضحي و الليل إذا سجي»<ref>حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، ج 4، ص 384؛ واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص 160.</ref>، و در آن از انقطاع وحی معنای فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتی با نزول تدريجی قرآن ندارد. | ||
3. انقطاع وحی در ميان آية 64 سوره مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمیتوان به عنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مانند دو مورد قبلی، سبب نزولهای ذكر شده برای اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشهاند و تنها سبب نزولي كه میتوان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحی مِیباشد. | 3. انقطاع وحی در ميان آية 64 سوره مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمیتوان به عنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مانند دو مورد قبلی، سبب نزولهای ذكر شده برای اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشهاند و تنها سبب نزولي كه میتوان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحی مِیباشد. |