پرش به محتوا

حضرت ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
| مادر = امیله
| مادر = امیله
}}
}}
'''حضرت ابراهیم (علیه السلام)''' مشهور به <big>ابراهیم خلیل</big> یکی از انبیای عظام الهی و از [[پیامبران اولوالعزم]] است. [[دین توحیدی]] به آن حضرت منتسب است و ایشان پدر ارجمند [[حضرت اسماعیل|حضرت اسماعیل (علیه السلام)]] و [[حضرت اسحاق|حضرت اسحاق (علیه السلام)]] می‌باشد که به واسطه آن دو، نسب بسیاری از انبیاء من جمله [[حضرت موسی(ع)|حضرت موسی (علیه السلام)]]، [[حضرت عیسی |حضرت عیسی (علیه السلام)]] و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]] به آن حضرت باز می‌گردد.  
'''حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام)''' مشهور به <big>ابراهیم خلیل</big> یکی از انبیای عظام الهی و از [[پیامبران اولوالعزم]] است. [[دین توحیدی]] به آن حضرت منتسب است و ایشان پدر ارجمند [[حضرت اسماعیل|حضرت اسماعیل (علیه‌السّلام)]] و [[حضرت اسحاق|حضرت اسحاق (علیه‌السّلام)]] می‌باشد که به واسطه آن دو، نسب بسیاری از انبیاء من جمله [[حضرت موسی(ع)|حضرت موسی (علیه‌السّلام)]]، [[حضرت عیسی |حضرت عیسی (علیه‌السّلام)]] و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلّی‌الله علیه وآله)]] به آن حضرت باز می‌گردد.  


== نام حضرت ابراهیم ==
== نام حضرت ابراهیم ==
خط ۱۹: خط ۱۹:


== معنای ابراهیم ==  
== معنای ابراهیم ==  
درباره معنای‌ <big>اَبرام‌</big> نخستین‌ بخش‌ آن‌ (اَب‌) به‌ معنای‌ پدر لغتی سامی‌ است‌. هم‌چنین دومین‌ بخش‌ رابه‌ معنای‌ دوست‌ داشتن‌ و یا به‌ معنای‌ بلند‌مرتبه‌ یا عالی‌ دانسته‌اند. بر این‌ مبنا، معنای‌ پدر عالی‌ یا متعالی را برای‌ اَبرام نمی‌توان‌ نامحتمل‌ شمرد<ref>جودائیکا، همانجا</ref>. هم‌چنین‌ معنایی‌ که‌ برای‌ <big>اَبراهام‌</big> (شکل‌ گویشی‌ آن‌: اَوْرَهام‌) - پدر امت‌های‌ بسیار - آمده‌ است‌ گویا فقط ریشه عامیانه‌ دارد، اگرچه‌ می‌تواند با «رُهام» عربی‌ به‌ معنای‌ کثیر و بی‌شمار هم‌ریشه‌ باشد. اما معانی‌ و شکل‌های‌ دیگری‌ هم‌ که‌ برای‌ ابراهیم‌ آورده‌اند، درست‌ نمی‌نماید. به عنوان نمونه نووی‌ از قول‌ [[ماوردی‌]]، معنای‌ آن‌ را در سریانی‌ پدر رحیم آورده‌ و [[وهب‌بن‌ منبه‌]]، اَبْرهه‌ را صورت‌ حبشی‌ ابراهیم‌ و به‌ معنای‌ سپید چهره‌ دانسته‌ است‌ که چنین معنایی صحیح به نظر نمی‌رسد<ref>نووی ص‌ ۱۳۶</ref>.
درباره معنای‌ <big>اَبرام‌</big> نخستین‌ بخش‌ آن‌ (اَب‌) به‌ معنای‌ پدر لغتی سامی‌ است‌. هم‌چنین دومین‌ بخش‌ رابه‌ معنای‌ دوست‌ داشتن‌ و یا به‌ معنای‌ بلند‌مرتبه‌ یا عالی‌ دانسته‌اند. بر این‌ مبنا، معنای‌ پدر عالی‌ یا متعالی را برای‌ اَبرام نمی‌توان‌ نامحتمل‌ شمرد<ref>جودائیکا، همانجا</ref>. هم‌چنین‌ معنایی‌ که‌ برای‌ <big>اَبراهام‌</big> (شکل‌ گویشی‌ آن‌: اَوْرَهام‌) - پدر امت‌های‌ بسیار - آمده‌ است‌ گویا فقط ریشه عامیانه‌ دارد، اگرچه‌ می‌تواند با «رُهام» عربی‌ به‌ معنای‌ کثیر و بی‌شمار هم‌ریشه‌ باشد. اما معانی‌ و شکل‌های‌ دیگری‌ هم‌ که‌ برای‌ ابراهیم‌ آورده‌اند، درست‌ نمی‌نماید. به عنوان نمونه نووی‌ از قول‌ ماوردی‌، معنای‌ آن‌ را در سریانی‌ پدر رحیم آورده‌ و وهب‌بن‌ منبه‌، اَبْرهه‌ را صورت‌ حبشی‌ ابراهیم‌ و به‌ معنای‌ سپید چهره‌ دانسته‌ است‌ که چنین معنایی صحیح به نظر نمی‌رسد<ref>نووی ص‌ ۱۳۶</ref>.


== خاندان و خاستگاه حضرت ابراهیم ==
== خاندان و خاستگاه حضرت ابراهیم ==
خط ۳۱: خط ۳۱:
== نام پدر حضرت ابراهیم ==
== نام پدر حضرت ابراهیم ==
اما درباره نام‌ پدر ابراهیم‌ میان‌ عهدین ‌ و [[قرآن]] ‌، و به‌ تبع‌ آنها میان‌ مفسران‌ اختلاف‌ هست‌. در عهد عتیق‌ این‌ نام‌، ترح ‌ ضبط شده‌ و در قرآن‌ آزر آمده‌ است‌<ref> انعام‌/سوره۶، آیه۷۴</ref>.
اما درباره نام‌ پدر ابراهیم‌ میان‌ عهدین ‌ و [[قرآن]] ‌، و به‌ تبع‌ آنها میان‌ مفسران‌ اختلاف‌ هست‌. در عهد عتیق‌ این‌ نام‌، ترح ‌ ضبط شده‌ و در قرآن‌ آزر آمده‌ است‌<ref> انعام‌/سوره۶، آیه۷۴</ref>.
مفسران‌ و لغت‌شناسان‌ واژه‌ آزر را واژه‌ای‌ بیگانه‌ و معرّب‌ دانسته‌اند<ref>جوالیقی‌، موهوب‌، المعرب‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، تهران‌، ۱۹۶۶م‌</ref> و امروزه‌ این‌ نظر در میان‌ شرق‌ شناسان‌ رواج‌ یافته‌ که‌ محتملاً این‌ کلمه‌ صوت‌ تحریف‌ شده‌ اِلِعاذار (العاذر، الیعزر) [[عبری‌]]‌ است‌ که‌ بنابر عهد عتیق‌، نام‌ خادم‌ ابراهیم‌ بوده‌ است‌ اما اختلاف‌ موارد در تفاسیر نیز چنان‌ است‌ که‌ برخی‌ از آنها دلالت‌ بر این‌ دارد که‌ آزر نام‌ پدر است‌ و برخی‌ دیگر این‌ احتمال‌ را نفی‌ می‌کنند. بسیاری‌ از مفسران‌ و مورخان‌، نام‌ پدر ابراهیم‌ را تارح‌ ذکر کرده‌<ref> ابن‌ هشام‌، عبدالملک‌، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌</ref> و نام‌ آزر در قرآن‌ را که‌ به‌ روایتی‌ خود پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را تأیید کرده‌ است‌<ref> بخاری‌، ابوعبدالله‌، صحیح‌، ج۴، ص۱۳۹، قاهره، ۱۳۱۴ق‌</ref>، به‌ وجوهی‌ توجیه‌ کرده‌اند.
مفسران‌ و لغت‌شناسان‌ واژه‌ آزر را واژه‌ای‌ بیگانه‌ و معرّب‌ دانسته‌اند<ref>جوالیقی‌، موهوب‌، المعرب‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، تهران‌، ۱۹۶۶م‌</ref> و امروزه‌ این‌ نظر در میان‌ شرق‌ شناسان‌ رواج‌ یافته‌ که‌ محتملاً این‌ کلمه‌ صوت‌ تحریف‌ شده‌ اِلِعاذار (العاذر، الیعزر) [[عبری‌]]‌ است‌ که‌ بنابر عهد عتیق‌، نام‌ خادم‌ ابراهیم‌ بوده‌ است‌ اما اختلاف‌ موارد در تفاسیر نیز چنان‌ است‌ که‌ برخی‌ از آنها دلالت‌ بر این‌ دارد که‌ آزر نام‌ پدر است‌ و برخی‌ دیگر این‌ احتمال‌ را نفی‌ می‌کنند. بسیاری‌ از مفسران‌ و مورخان‌، نام‌ پدر ابراهیم‌ را تارح‌ ذکر کرده‌<ref> ابن‌ هشام‌، عبدالملک‌، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌</ref> و نام‌ آزر در قرآن‌ را که‌ به‌ روایتی‌ خود پیامبر اسلام‌ (صلّی‌الله علیه وآله)صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را تأیید کرده‌ است‌<ref> بخاری‌، ابوعبدالله‌، صحیح‌، ج۴، ص۱۳۹، قاهره، ۱۳۱۴ق‌</ref>، به‌ وجوهی‌ توجیه‌ کرده‌اند.


برخی‌ آزر را به‌ معنای‌ یار و انباز دانسته‌اند، و درین‌ صورت‌ آیه {{متن قرآن |واِذْقال‌َ اِبراهیم‌ٌ لِاَبیه‌ِ آزَرَ اَتَتَّخِذُ اَسْناماً... |سوره = انعام‌|آیه = ۷۴}}
برخی‌ آزر را به‌ معنای‌ یار و انباز دانسته‌اند، و درین‌ صورت‌ آیه {{متن قرآن |واِذْقال‌َ اِبراهیم‌ٌ لِاَبیه‌ِ آزَرَ اَتَتَّخِذُ اَسْناماً... |سوره = انعام‌|آیه = ۷۴}}
اشاره‌ به‌ آنست‌ که‌ پدر ابراهیم‌ در پرستش‌ بتها یار و انباز قوم‌ بود. برخی‌ دیگر آزر را نام‌ بتی‌ دانسته‌اند که‌ پدر ابراهیم‌ آن‌ را می‌پرستیده‌ است‌، و در آیه مذکور <big>اصناماً</big> را بدل‌ از آن‌ گرفته‌اند<ref>میبدی‌، ابوالفضل‌ رشیدالدین‌، کشف‌ الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۴۰۲، به‌ کوشش‌ علی‌ اصغر حکمت‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌</ref>.
اشاره‌ به‌ آنست‌ که‌ پدر ابراهیم‌ در پرستش‌ بتها یار و انباز قوم‌ بود. برخی‌ دیگر آزر را نام‌ بتی‌ دانسته‌اند که‌ پدر ابراهیم‌ آن‌ را می‌پرستیده‌ است‌، و در آیه مذکور <big>اصناماً</big> را بدل‌ از آن‌ گرفته‌اند<ref>میبدی‌، ابوالفضل‌ رشیدالدین‌، کشف‌ الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۴۰۲، به‌ کوشش‌ علی‌ اصغر حکمت‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌</ref>.
بعضی‌ نیز تارح‌ را نام‌ پدر و آزر را نام‌ عموی‌ ابراهیم‌ دانسته‌اند و متذکر شده‌اند که‌ عرب‌، عنوان‌ اب‌ را بر عمو نیز اطلاق‌ می‌کرده‌ است‌، چنان‌که‌ در قرآن‌ اسماعیل ‌ پدر یعقوب ‌ نامیده‌ شده‌ است‌. ظاهراً این‌ سخن‌ اخیر بیش‌تر بدان‌ جهت‌ ابراز شده‌ است‌ که‌ براساس‌ حدیثی‌ از پیامبر، همه‌ نیاکان‌ پیامبر اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) موحد بوده‌اند '''نَقَلَنی‌ اللّه‌ُ مِن‌ اَصلاب‌ِ الطّاهرین‌ِ الی‌ اَرحام‌ِ الطّاهرات‌ِ'''. هم‌ از این‌روست‌ که‌ [[محمد بن حسن طوسی|طوسی]] ‌ پس‌ از ذکر این‌ معنی‌ که‌ نسب‌ شناسان‌ نام‌ پدر ابراهیم‌ را تارح‌ گفته‌اند، افزوده‌ است‌ که‌ آزر جد مادری‌ ابراهیم‌ بوده‌ است‌.
بعضی‌ نیز تارح‌ را نام‌ پدر و آزر را نام‌ عموی‌ ابراهیم‌ دانسته‌اند و متذکر شده‌اند که‌ عرب‌، عنوان‌ اب‌ را بر عمو نیز اطلاق‌ می‌کرده‌ است‌، چنان‌که‌ در قرآن‌ اسماعیل ‌ پدر یعقوب ‌ نامیده‌ شده‌ است‌. ظاهراً این‌ سخن‌ اخیر بیش‌تر بدان‌ جهت‌ ابراز شده‌ است‌ که‌ براساس‌ حدیثی‌ از پیامبر، همه‌ نیاکان‌ پیامبر اکرم‌ (صلّی‌الله علیه وآله) موحد بوده‌اند '''نَقَلَنی‌ اللّه‌ُ مِن‌ اَصلاب‌ِ الطّاهرین‌ِ الی‌ اَرحام‌ِ الطّاهرات‌ِ'''. هم‌ از این‌روست‌ که‌ [[محمد بن حسن طوسی|طوسی]] ‌ پس‌ از ذکر این‌ معنی‌ که‌ نسب‌ شناسان‌ نام‌ پدر ابراهیم‌ را تارح‌ گفته‌اند، افزوده‌ است‌ که‌ آزر جد مادری‌ ابراهیم‌ بوده‌ است‌.


== کودکی حضرت ابراهیم ==
== کودکی حضرت ابراهیم ==
خط ۴۱: خط ۴۱:


== ازدواج و فرزندان حضرت ابراهیم ==
== ازدواج و فرزندان حضرت ابراهیم ==
همسر نخستینِ ابراهیم ساره است و ابراهیم‌ (علیه السلام) بنا به نقل تورات در اور کلدانیان با او ازدواج نمود<ref>پیدایش، ۱۱: ۲۹، متن‌ عبری‌؛ قس‌: ترجمه فارسی‌ که‌ تارح‌ آمده‌</ref>. از [[تورات]] برمی‌آید که او خواهر ناتنی ابراهیم بوده است<ref> پیدایش، ۲۰: ۱۲، متن‌ عبری‌؛ قس‌: ترجمه فارسی‌ که‌ تارح‌ آمده‌</ref>؛ اما مطابق با روایات [[شیعه]] ساره دختر خاله ابراهیم و خواهر [[حضرت لوط|لوط (علیه السلام)]] بوده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۵۴</ref>. برطبق یکی از این روایات ابراهیم (علیه السلام) در کوثا با او ازدواج نمود و او صاحب مال فراوانی بود که پس از ازدواج حضرت ابراهیم با او به تملک ابراهیم (علیه السلام) درآمد و حضرت ابراهیم آنها را زیادتر نمود؛ به نحوی که در منطقه زندگی او کسی به‌اندازه او مال و حشم نداشت<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹</ref>.
همسر نخستینِ ابراهیم ساره است و ابراهیم‌ (علیه‌السّلام) بنا به نقل تورات در اور کلدانیان با او ازدواج نمود<ref>پیدایش، ۱۱: ۲۹، متن‌ عبری‌؛ قس‌: ترجمه فارسی‌ که‌ تارح‌ آمده‌</ref>. از [[تورات]] برمی‌آید که او خواهر ناتنی ابراهیم بوده است<ref> پیدایش، ۲۰: ۱۲، متن‌ عبری‌؛ قس‌: ترجمه فارسی‌ که‌ تارح‌ آمده‌</ref>؛ اما مطابق با روایات [[شیعه]] ساره دختر خاله ابراهیم و خواهر [[حضرت لوط|لوط (علیه‌السّلام)]] بوده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۵۴</ref>. برطبق یکی از این روایات ابراهیم (علیه‌السّلام) در کوثا با او ازدواج نمود و او صاحب مال فراوانی بود که پس از ازدواج حضرت ابراهیم با او به تملک ابراهیم (علیه‌السّلام) درآمد و حضرت ابراهیم آنها را زیادتر نمود؛ به نحوی که در منطقه زندگی او کسی به‌اندازه او مال و حشم نداشت<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹</ref>.


ابراهیم از ساره فرزنددار نمی‌شد؛ از این رو ساره کنیز خود [[هاجر]] را به او بخشید و ابراهیم از او صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱</ref>. ابراهیم پس از چند سال از ساره هم صاحب فرزند شد که نام او را اسحاق گذاشتند. تولد اسحاق ۵ یا ۱۳ سال بعد از اسماعیل دانسته شده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۱-۴۲</ref>. بنا به برخی نقل‌ها هنگام تولد اسحاق ابراهیم (علیه السلام) بیش از ۱۰۰ سال داشته و ساره ۹۰ ساله بوده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۶</ref> و طبق نقلی دیگر اسحاق سی سال بعد از اسماعیل متولد شد و ابراهیم (علیه السلام) در آن زمان ۱۲۰ سال داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>.
ابراهیم از ساره فرزنددار نمی‌شد؛ از این رو ساره کنیز خود [[هاجر]] را به او بخشید و ابراهیم از او صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱</ref>. ابراهیم پس از چند سال از ساره هم صاحب فرزند شد که نام او را اسحاق گذاشتند. تولد اسحاق ۵ یا ۱۳ سال بعد از اسماعیل دانسته شده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۱-۴۲</ref>. بنا به برخی نقل‌ها هنگام تولد اسحاق ابراهیم (علیه‌السّلام) بیش از ۱۰۰ سال داشته و ساره ۹۰ ساله بوده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۶</ref> و طبق نقلی دیگر اسحاق سی سال بعد از اسماعیل متولد شد و ابراهیم (علیه‌السّلام) در آن زمان ۱۲۰ سال داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>.


گفته‌اند ابراهیم (علیه السلام) پس از در گذشت ساره با دو زن دیگر ازدواج کرد که از یکی صاحب ۴ پسر و از دیگری صاحب ۷ پسر شد و مجموع فرزندان او به ۱۳ پسر رسید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>.
گفته‌اند ابراهیم (علیه‌السّلام) پس از در گذشت ساره با دو زن دیگر ازدواج کرد که از یکی صاحب ۴ پسر و از دیگری صاحب ۷ پسر شد و مجموع فرزندان او به ۱۳ پسر رسید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>.


== حضرت ابراهیم و دعوت به یکتاپرستی ==
== حضرت ابراهیم و دعوت به یکتاپرستی ==
به‌ روایت‌ [[قرآن|قرآن‌ مجید]] ابراهیم‌ با ابطال‌ پرستش‌ اجرام‌ آسمانی‌ که‌ در آن هنگام‌ رایج‌ بود مردم‌ را به‌ پرستش‌ خدای‌ یگانه‌ دعوت‌ کرد<ref> انعام‌/سوره۶، آیه۷۶-۷۹</ref>.
به‌ روایت‌ [[قرآن|قرآن‌ مجید]] ابراهیم‌ با ابطال‌ پرستش‌ اجرام‌ آسمانی‌ که‌ در آن هنگام‌ رایج‌ بود مردم‌ را به‌ پرستش‌ خدای‌ یگانه‌ دعوت‌ کرد<ref> انعام‌/سوره۶، آیه۷۶-۷۹</ref>.
این‌ روایت‌ قرآنی‌ بی‌آنکه‌ در عهد عتیق‌ از آن‌ نشانی‌ باشد، در میان‌ [[یهود]] معروف‌ بوده‌ و یوسفوس‌ بدان‌ اشاره‌ کرده‌، و در کتب‌ یهودی‌ دوره‌های‌ بعد نیز دیده‌ می‌شود. بعضی‌ از روایت‌ها حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ این‌ واقعه‌ به‌ هنگام‌ مناقشه ابراهیم‌ با قوم‌ خود روی‌ داد و در واقع‌ اظهار اعتقاد ابراهیم‌ به‌ اجرام‌ آسمانی‌ و سپس‌ رویگردانی‌ وی‌ از آنها برای‌ متوجه‌ ساختن‌ قوم‌ به‌ بی‌اعتبار بودن‌ این‌ آیین‌ و متوجه‌ ساختن‌ آنها به‌ وحدانیت‌ خداوند بوده‌ است‌<ref>طوسی‌، محمد، التبیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، ج۴، ص۱۸۶، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌</ref>.
این‌ روایت‌ قرآنی‌ بی‌آنکه‌ در عهد عتیق‌ از آن‌ نشانی‌ باشد، در میان‌ [[یهود]] معروف‌ بوده‌ و یوسفوس‌ بدان‌ اشاره‌ کرده‌، و در کتب‌ یهودی‌ دوره‌های‌ بعد نیز دیده‌ می‌شود. بعضی‌ از روایت‌ها حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ این‌ واقعه‌ به‌ هنگام‌ مناقشه ابراهیم‌ با قوم‌ خود روی‌ داد و در واقع‌ اظهار اعتقاد ابراهیم‌ به‌ اجرام‌ آسمانی‌ و سپس‌ رویگردانی‌ وی‌ از آنها برای‌ متوجه‌ ساختن‌ قوم‌ به‌ بی‌اعتبار بودن‌ این‌ آیین‌ و متوجه‌ ساختن‌ آنها به‌ وحدانیت‌ خداوند بوده‌ است‌<ref>طوسی‌، محمد، التبیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، ج۴، ص۱۸۶، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:


== نبوت، امامت حضرت ابراهیم ==
== نبوت، امامت حضرت ابراهیم ==
در آیاتی چند از قرآن، از [[نبوت]] حضرت ابراهیم و دعوت او به [[توحید]] سخن آمده است<ref>سوره مریم، آیه۴۱تا۴۸ - سوره انبیاء، آیه ۵۱تا۵۷ - سوره شعراء، آیه ۶۹تا۸۲ - سوره صافات، آیه ۸۳تا۱۰۰ - سوره زخرف، آیه ۲۶و۲۷ - سوره ممتحنه، آیه۴ - سوره عنکبوت، آیه ۱۶تا۲۵</ref>. همچنین در آیه ۳۵ [[سوره احقاف]] از پیامبران اولوالعزم نام آمده است که طبق روایات، ابراهیم از جملهٔ آنان و دومین پیامبر اولوالعزم پس از حضرت نوح (علیه السلام) است<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۸، ص۲۱۸</ref>. مطابق با آیه ۱۲۴ سوره بقره، خداوند حضرت ابراهیم (علیه السلام) را پس از چند امتحان به مقام [[امامت]] نصب کرد. به نظر [[سید محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] مقام [[امامت]] در این آیه به معنای هدایت باطنی است؛ مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژه‌ای است که پس از مجاهدت‌های بسیار به دست می‌آید<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲</ref>.
در آیاتی چند از قرآن، از [[نبوت]] حضرت ابراهیم و دعوت او به [[توحید]] سخن آمده است<ref>سوره مریم، آیه۴۱تا۴۸ - سوره انبیاء، آیه ۵۱تا۵۷ - سوره شعراء، آیه ۶۹تا۸۲ - سوره صافات، آیه ۸۳تا۱۰۰ - سوره زخرف، آیه ۲۶و۲۷ - سوره ممتحنه، آیه۴ - سوره عنکبوت، آیه ۱۶تا۲۵</ref>. همچنین در آیه ۳۵ [[سوره احقاف]] از پیامبران اولوالعزم نام آمده است که طبق روایات، ابراهیم از جملهٔ آنان و دومین پیامبر اولوالعزم پس از حضرت نوح (علیه‌السّلام) است<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۸، ص۲۱۸</ref>. مطابق با آیه ۱۲۴ سوره بقره، خداوند حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) را پس از چند امتحان به مقام [[امامت]] نصب کرد. به نظر [[سید محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] مقام [[امامت]] در این آیه به معنای هدایت باطنی است؛ مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژه‌ای است که پس از مجاهدت‌های بسیار به دست می‌آید<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲</ref>.


بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان <big>خلیل</big> (دوست) برگزیده است<ref>سوره نساء، آیه۱۲۵</ref>. از این‌رو به <big>خلیل الله</big> ملقب شده است. برپایه روایاتی که در [[علل الشرایع]] نقل شده، کثرت [[سجده]]، ردنکردن خواسته دیگران و درخواست نکردن از غیرخدا، اطعام دادن و عبادت شب از دلایل انتخاب او به عنوان خلیل از سوی خدا بوده است<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۴و۳۵</ref>.
بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان <big>خلیل</big> (دوست) برگزیده است<ref>سوره نساء، آیه۱۲۵</ref>. از این‌رو به <big>خلیل الله</big> ملقب شده است. برپایه روایاتی که در [[علل الشرایع]] نقل شده، کثرت [[سجده]]، ردنکردن خواسته دیگران و درخواست نکردن از غیرخدا، اطعام دادن و عبادت شب از دلایل انتخاب او به عنوان خلیل از سوی خدا بوده است<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۴و۳۵</ref>.


== داستان حضرت ابراهیم از نظر قرآن ==
== داستان حضرت ابراهیم از نظر قرآن ==
نام حضرت ابراهیم (علیه السلام) و داستان‌های مرتبط با آن حضرت در آیات زیر از قرآن آمده است:
نام حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) و داستان‌های مرتبط با آن حضرت در آیات زیر از قرآن آمده است:


[[سوره بقره]]، آیه 124-131 • سوره بقره، آیه 258-260 • [[سوره آل عمران]]، آیه 95-97 • [[سوره نساء]]، آیه 125 • [[سوره انعام]]، آیه 74-90 • سوره انعام، آیه 161 • سوره هود، آیه 69-76 • سوره ابراهیم، آیه 35-41 • سوره نحل، آیه 120-122 • [[سوره مریم]]، آیه 41-50 • سوره انبیاء، آیه 51-73 • [[سوره حج]]، آیه 26-30 • سوره شعراء، آیه 69-89 • سوره عنکبوت، آیه26 • سوره عنکبوت، آیه 31و32 • [[سوره احزاب]]، آیه 7 • [[سوره صافات]]، آیه 83-111 • سوره ص، آیه 45-46 • سوره شوری، آیه 13 • سوره زخرف، آیه 28 • سوره ذاریات، آیه 24 تا 37 • [[سوره نجم]]، آیه 37 • سوره حدید، آیه 26 • سوره ممتحنه، آیه 4 • سوره اعلی، آیه 18-19
[[سوره بقره]]، آیه 124-131 • سوره بقره، آیه 258-260 • [[سوره آل عمران]]، آیه 95-97 • [[سوره نساء]]، آیه 125 • [[سوره انعام]]، آیه 74-90 • سوره انعام، آیه 161 • سوره هود، آیه 69-76 • سوره ابراهیم، آیه 35-41 • سوره نحل، آیه 120-122 • [[سوره مریم]]، آیه 41-50 • سوره انبیاء، آیه 51-73 • [[سوره حج]]، آیه 26-30 • سوره شعراء، آیه 69-89 • سوره عنکبوت، آیه26 • سوره عنکبوت، آیه 31و32 • [[سوره احزاب]]، آیه 7 • [[سوره صافات]]، آیه 83-111 • سوره ص، آیه 45-46 • سوره شوری، آیه 13 • سوره زخرف، آیه 28 • سوره ذاریات، آیه 24 تا 37 • [[سوره نجم]]، آیه 37 • سوره حدید، آیه 26 • سوره ممتحنه، آیه 4 • سوره اعلی، آیه 18-19


آنچه از [[قرآن|قرآن کریم]] درباره زندگی آن حضرت استفاده می‌شود این است که: ابراهیم (علیه السلام) از اوان طفولیت تا وقتی که به حد تمیز رسیده در نهان‌گاهی دور از جامعه خود می‌زیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهان‌گاه خود به سوی قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت می‌پرستند و چون دارای فطرتی پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایی رسانده بود که تمامی اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند.
آنچه از [[قرآن|قرآن کریم]] درباره زندگی آن حضرت استفاده می‌شود این است که: ابراهیم (علیه‌السّلام) از اوان طفولیت تا وقتی که به حد تمیز رسیده در نهان‌گاهی دور از جامعه خود می‌زیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهان‌گاه خود به سوی قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت می‌پرستند و چون دارای فطرتی پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایی رسانده بود که تمامی اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند.


لاجرم به احتجاج با پدر خود<ref> در تمام مواردی که نام پدر حضرت ابراهیم علیه‌السلام برده شده است، مراد عموی ایشان است</ref> پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خدای سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتی دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمی دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگ سارکردنش تهدید نمود.
لاجرم به احتجاج با پدر خود<ref> در تمام مواردی که نام پدر حضرت ابراهیم علیه‌السلام برده شده است، مراد عموی ایشان است</ref> پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خدای سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتی دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمی دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگ سارکردنش تهدید نمود.


ابراهیم (علیه السلام) در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانی با وی تلطف کرد و چون ابراهیم مردی خوش‌خلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتی که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولی به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد<ref>سوره مریم، آیه 41-48</ref>.
ابراهیم (علیه‌السّلام) در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانی با وی تلطف کرد و چون ابراهیم مردی خوش‌خلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتی که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولی به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد<ref>سوره مریم، آیه 41-48</ref>.


از طرفی دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد<ref>سوره انبیاء، آیه 51-56 و سوره شعراء آیه 69-77 و سوره صافات آیه 83-87</ref>. با اقوام دیگری هم که ستاره و آفتاب و ماه را می‌پرستیدند، احتجاج نمود تا این که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کیش بت‌پرستی و ستاره پرستی در همه جا منتشر شد<ref>سوره انعام، آیه 74-82</ref>.
از طرفی دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد<ref>سوره انبیاء، آیه 51-56 و سوره شعراء آیه 69-77 و سوره صافات آیه 83-87</ref>. با اقوام دیگری هم که ستاره و آفتاب و ماه را می‌پرستیدند، احتجاج نمود تا این که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کیش بت‌پرستی و ستاره پرستی در همه جا منتشر شد<ref>سوره انعام، آیه 74-82</ref>.


روزی که مردم برای انجام مراسم دینی خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم (علیه السلام) به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتی شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها [[بت]] بزرگ را گذاشت. وقتی مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوی مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانی است که ابراهیم نام دارد.
روزی که مردم برای انجام مراسم دینی خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم (علیه‌السّلام) به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتی شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها [[بت]] بزرگ را گذاشت. وقتی مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوی مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانی است که ابراهیم نام دارد.


ناچار ابراهیم را در برابر چشم همه احضار نموده و او را استنطاق کرده، پرسیدند: آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟ ابراهیم (علیه السلام) گفت: شاید این کار را بت بزرگ کرده است و اگر قبول ندارید از خود او بپرسید تا اگر قدرت بر حرف زدن دارد بگوید چه کسی به بت ها را به این صورت درآورده.
ناچار ابراهیم را در برابر چشم همه احضار نموده و او را استنطاق کرده، پرسیدند: آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟ ابراهیم (علیه‌السّلام) گفت: شاید این کار را بت بزرگ کرده است و اگر قبول ندارید از خود او بپرسید تا اگر قدرت بر حرف زدن دارد بگوید چه کسی به بت ها را به این صورت درآورده.


ابراهیم (علیه السلام) قبلا به همین منظور تبر را به دوش بت بزرگ نهاده بود تا خود شاهد حال باشد. ابراهیم (علیه السلام) می‌دانست که مردم درباره بت‌های خود قائل به حیات و نطق نیستند، ولیکن می‌خواست با طرح این نقشه، زمینه‌ای بچیند که مردم را به اعتراف و اقرار بر بی‌شعوری و بی‌جانی بت ها وادار سازد، ولذا مردم پس از شنیدن جواب ابراهیم (علیه السلام) به فکر فرورفتند و به انحراف خود اقرار نمودند و با سرافکندگی گفتند: تو که می‌دانی این بت ها قادر بر تکلم نیستند.
ابراهیم (علیه‌السّلام) قبلا به همین منظور تبر را به دوش بت بزرگ نهاده بود تا خود شاهد حال باشد. ابراهیم (علیه‌السّلام) می‌دانست که مردم درباره بت‌های خود قائل به حیات و نطق نیستند، ولیکن می‌خواست با طرح این نقشه، زمینه‌ای بچیند که مردم را به اعتراف و اقرار بر بی‌شعوری و بی‌جانی بت ها وادار سازد، ولذا مردم پس از شنیدن جواب ابراهیم (علیه‌السّلام) به فکر فرورفتند و به انحراف خود اقرار نمودند و با سرافکندگی گفتند: تو که می‌دانی این بت ها قادر بر تکلم نیستند.


ابراهیم (علیه السلام) که غرضی جز شنیدن این حرف از خود آنان نداشت بی‌درنگ گفت: آیا خدای را گذاشته و این بت ها را که جماداتی بی‌جان و بی‌سود و زیانند می‌پرستید؟ اف بر شما و بر آنچه می‌پرستید، آیا راستی فکر نمی‌کنید؟ و چیزهایی را که خود به دست خودتان می‌تراشید می‌پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (یا اعمال شما) است بپرستید؟
ابراهیم (علیه‌السّلام) که غرضی جز شنیدن این حرف از خود آنان نداشت بی‌درنگ گفت: آیا خدای را گذاشته و این بت ها را که جماداتی بی‌جان و بی‌سود و زیانند می‌پرستید؟ اف بر شما و بر آنچه می‌پرستید، آیا راستی فکر نمی‌کنید؟ و چیزهایی را که خود به دست خودتان می‌تراشید می‌پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (یا اعمال شما) است بپرستید؟


مردم گفتند: باید او را بسوزانید و خدایان خود را یاری و حمایت کنید. به همین منظور آتشخانه بزرگی ساخته و دوزخی از آتش افروخته و در این کار برای ارضاء خاطر خدایان همه تشریک مساعی نمودند و وقتی آتش شعله‌ور شد ابراهیم (علیه السلام) را در آتش افکندند، خدای متعال آتش را برای او خنک گردانید و او را در شکم آتش سالم نگه داشت و توطئه کفار را باطل نمود<ref>سوره انبیاء، آیه 56-70 و سوره صافات آیه 88-98</ref>.
مردم گفتند: باید او را بسوزانید و خدایان خود را یاری و حمایت کنید. به همین منظور آتشخانه بزرگی ساخته و دوزخی از آتش افروخته و در این کار برای ارضاء خاطر خدایان همه تشریک مساعی نمودند و وقتی آتش شعله‌ور شد ابراهیم (علیه‌السّلام) را در آتش افکندند، خدای متعال آتش را برای او خنک گردانید و او را در شکم آتش سالم نگه داشت و توطئه کفار را باطل نمود<ref>سوره انبیاء، آیه 56-70 و سوره صافات آیه 88-98</ref>.


ابراهیم (علیه السلام) در خلال این مدت با نمرود هم ملاقات نموده و او را نیز که ادعای ربوبیت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وی گفت: پروردگار من آن کسی است که بندگان را زنده می‌کند و می‌میراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم، هر یک از اسیران و زندانیان را که بخواهم رها می‌کنم و هر که را بخواهم به قتل می‌رسانم.
ابراهیم (علیه‌السّلام) در خلال این مدت با نمرود هم ملاقات نموده و او را نیز که ادعای ربوبیت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وی گفت: پروردگار من آن کسی است که بندگان را زنده می‌کند و می‌میراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم، هر یک از اسیران و زندانیان را که بخواهم رها می‌کنم و هر که را بخواهم به قتل می‌رسانم.


ابراهیم (علیه السلام) به بیان صریح‌ترین که راه مغالطه را بر او مسدود کند، احتجاج نمود و گفت: خدای متعالی آن کسی است که آفتاب را از مشرق بیرون می‌آورد، تو اگر راست می‌گویی از این پس کاری کن که آفتاب از مغرب طلوع کند، در اینجا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند<ref>سوره بقره، آیه 258</ref>.
ابراهیم (علیه‌السّلام) به بیان صریح‌ترین که راه مغالطه را بر او مسدود کند، احتجاج نمود و گفت: خدای متعالی آن کسی است که آفتاب را از مشرق بیرون می‌آورد، تو اگر راست می‌گویی از این پس کاری کن که آفتاب از مغرب طلوع کند، در اینجا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند<ref>سوره بقره، آیه 258</ref>.


پس از آن که ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمی به وی ایمان آوردند<ref>دلیل بر ایمان گروهی از قوم ابراهیم (علیه السلام) این آیه شریفه است: {{متن قرآن |«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ»؛ }} به تحقیق ابراهیم و کسانی که با وی همراه بودند برای شما مقتدایی نیکو بودند که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما بیزاریم. (سوره ممتحنه، آیه 4)</ref>. قرآن کریم از آن جمله لوط و همسر ابراهیم (علیه السلام) را اسم می‌برد.
پس از آن که ابراهیم (علیه‌السّلام) از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمی به وی ایمان آوردند<ref>دلیل بر ایمان گروهی از قوم ابراهیم (علیه السلام) این آیه شریفه است: {{متن قرآن |«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ»؛ }} به تحقیق ابراهیم و کسانی که با وی همراه بودند برای شما مقتدایی نیکو بودند که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما بیزاریم. (سوره ممتحنه، آیه 4)</ref>. قرآن کریم از آن جمله لوط و همسر ابراهیم (علیه‌السّلام) را اسم می‌برد.


ابراهیم (علیه السلام) به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوی ارض مقدس هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسی و دور از اذیت و جفای قومش به عبادت خداوند مشغول باشند<ref> سوره ممتحنه، آیه 4 و سوره انبیاء، آیه 71</ref>.
ابراهیم (علیه‌السّلام) به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوی ارض مقدس هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسی و دور از اذیت و جفای قومش به عبادت خداوند مشغول باشند<ref> سوره ممتحنه، آیه 4 و سوره انبیاء، آیه 71</ref>.


و در آنجا بود که خدای تعالی او را با این که به حد شیخوخت و کهولت رسیده بود به تولد اسحاق و اسماعیل و از صلب اسحاق به یعقوب بشارت داد و پس از مدت کمی اسماعیل و بعد از او اسحاق به دنیا آمدند و خداوند - همان طوری که وعده داده بود - برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ایشان قرار داد و مبارک شان ساخت.
و در آنجا بود که خدای تعالی او را با این که به حد شیخوخت و کهولت رسیده بود به تولد اسحاق و اسماعیل و از صلب اسحاق به یعقوب بشارت داد و پس از مدت کمی اسماعیل و بعد از او اسحاق به دنیا آمدند و خداوند - همان طوری که وعده داده بود - برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ایشان قرار داد و مبارک شان ساخت.


مدتی پس از ولادت اسماعیل، ابراهیم (علیه السلام) به امر پروردگار خود به مکه که دره ای عمیق و بی‌آب و علف بود، رفت و فرزند عزیزش اسماعیل را به همراه مادرش هاجر در سن شیرخوارگی در آن مکان منزل داده و خود به ارض مقدس مراجعت نمود. اسماعیل در این سرزمین نشو و نما کرد و اعراب چادرنشین اطراف به دور او جمع شده و بدین وسیله خانه کعبه ساخته شد.
مدتی پس از ولادت اسماعیل، ابراهیم (علیه‌السّلام) به امر پروردگار خود به مکه که دره ای عمیق و بی‌آب و علف بود، رفت و فرزند عزیزش اسماعیل را به همراه مادرش هاجر در سن شیرخوارگی در آن مکان منزل داده و خود به ارض مقدس مراجعت نمود. اسماعیل در این سرزمین نشو و نما کرد و اعراب چادرنشین اطراف به دور او جمع شده و بدین وسیله خانه کعبه ساخته شد.


ابراهیم (علیه السلام) گاه‌گاهی پیش از بنای مکه و خانه کعبه و پس از آن به مکه می‌آمد و از فرزندش اسماعیل دیدن می‌کرد<ref> سوره بقره، آیه 126 و سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref>. تا آن که در یک سفر مامور به ساختن خانه کعبه شد، لذا به اتفاق اسماعیل این خانه را بنا نهاد و این اولین خانه‌ای است که از طرف پروردگار ساخته شد و این خانه مبارکی است که در آن آیات بینات و در آن مقام ابراهیم است و هر کس درون آن داخل شود از هر گزندی ایمن است<ref>سوره بقره، آیه 127-129 و سوره آل عمران، آیه 96-97</ref>.
ابراهیم (علیه‌السّلام) گاه‌گاهی پیش از بنای مکه و خانه کعبه و پس از آن به مکه می‌آمد و از فرزندش اسماعیل دیدن می‌کرد<ref> سوره بقره، آیه 126 و سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref>. تا آن که در یک سفر مامور به ساختن خانه کعبه شد، لذا به اتفاق اسماعیل این خانه را بنا نهاد و این اولین خانه‌ای است که از طرف پروردگار ساخته شد و این خانه مبارکی است که در آن آیات بینات و در آن مقام ابراهیم است و هر کس درون آن داخل شود از هر گزندی ایمن است<ref>سوره بقره، آیه 127-129 و سوره آل عمران، آیه 96-97</ref>.


ابراهیم (علیه السلام) پس از فراغت از بنای کعبه دستور حج را صادر نموده و آیین و اعمال مربوط به آن را تشریع نمود<ref>سوره حج، آیه 26-30</ref>. آن‌گاه خدای تعالی او را مامور به ذبح فرزندش اسماعیل نمود. ابراهیم (علیه السلام) داستان را با فرزندش در میان گذاشت و گفت: فرزند عزیزم! در خواب چنین می‌بینم که تو را ذبح و قربانی می‌کنم، نیک بنگر تا رأیت چه خواهد بود.
ابراهیم (علیه‌السّلام) پس از فراغت از بنای کعبه دستور حج را صادر نموده و آیین و اعمال مربوط به آن را تشریع نمود<ref>سوره حج، آیه 26-30</ref>. آن‌گاه خدای تعالی او را مامور به ذبح فرزندش اسماعیل نمود. ابراهیم (علیه‌السّلام) داستان را با فرزندش در میان گذاشت و گفت: فرزند عزیزم! در خواب چنین می‌بینم که تو را ذبح و قربانی می‌کنم، نیک بنگر تا رأیت چه خواهد بود.


عرض کرد: پدر جان! هر چه را که مامور به انجامش شده ای، انجام ده و انشاءاللَّه بزودی خواهی دید که من مانند بندگان صابر خدا چگونه صبری از خود نشان می‌دهم. پس از این که هر دو به این امر تن دردادند و ابراهیم (علیه السلام) صورت جوانش را بر زمین گذاشت، وحی آمد که ای ابراهیم خواب خود را تصدیق کردی و ما به همین مقدار از تو قبول کردیم و ذبح عظیمی را فدا و عوض او قرار دادیم<ref>سوره صافات، آیه 101-107</ref>.
عرض کرد: پدر جان! هر چه را که مامور به انجامش شده ای، انجام ده و انشاءاللَّه بزودی خواهی دید که من مانند بندگان صابر خدا چگونه صبری از خود نشان می‌دهم. پس از این که هر دو به این امر تن دردادند و ابراهیم (علیه‌السّلام) صورت جوانش را بر زمین گذاشت، وحی آمد که ای ابراهیم خواب خود را تصدیق کردی و ما به همین مقدار از تو قبول کردیم و ذبح عظیمی را فدا و عوض او قرار دادیم<ref>سوره صافات، آیه 101-107</ref>.


آخرین خاطره‌ای که قرآن کریم از داستان ابراهیم (علیه السلام) نقل نموده، دعاهایی است که ابراهیم (علیه السلام) در بعضی از سفرها در مکه کرده<ref>سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref> و آخرین دعایش این است: پروردگارا پدر و مادر من و کسانی را که ایمان آورده‌اند در روز حساب بیامرز.
آخرین خاطره‌ای که قرآن کریم از داستان ابراهیم (علیه‌السّلام) نقل نموده، دعاهایی است که ابراهیم (علیه‌السّلام) در بعضی از سفرها در مکه کرده<ref>سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref> و آخرین دعایش این است: پروردگارا پدر و مادر من و کسانی را که ایمان آورده‌اند در روز حساب بیامرز.


== منزلت حضرت ابراهیم در نزد خداوند ==
== منزلت حضرت ابراهیم در نزد خداوند ==
خدای تعالی در کلام مجیدش ابراهیم (علیه السلام) را به نیکوترین وجهی ثنا گفته و رنج و محنتی را که در راه پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترین بیانی ستوده و در شصت و چند جا از کتاب عزیزش اسم او را برده و موهبت‌ها و نعمت‌هایی را که به او ارزانی داشته در موارد بسیاری ذکر کرده است، اینک چند مورد از آن مواهب را در این جا ذکر می‌کنیم:
خدای تعالی در کلام مجیدش ابراهیم (علیه‌السّلام) را به نیکوترین وجهی ثنا گفته و رنج و محنتی را که در راه پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترین بیانی ستوده و در شصت و چند جا از کتاب عزیزش اسم او را برده و موهبت‌ها و نعمت‌هایی را که به او ارزانی داشته در موارد بسیاری ذکر کرده است، اینک چند مورد از آن مواهب را در این جا ذکر می‌کنیم:


# خدای تعالی رشد و هدایت او را قبلاً ارزانیش داشته بود<ref>سوره انبیاء، آیه 51</ref>.
# خدای تعالی رشد و هدایت او را قبلاً ارزانیش داشته بود<ref>سوره انبیاء، آیه 51</ref>.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
# او را به وصف "حلیم" و "أواه" و "منیب" توصیف کرد<ref> سوره هود، آیه 73-75</ref>.
# او را به وصف "حلیم" و "أواه" و "منیب" توصیف کرد<ref> سوره هود، آیه 73-75</ref>.
# و نیز او را مدح کرده به این که امتی خداپرست و حنیف بوده و هرگز شرک نورزیده و همواره شکرگزار نعمت‌هایش بوده و این که او را برگزید و به راه راست هدایت نمود و به او اجر دنیوی داده و او در آخرت از صالحین است<ref> سوره نحل، آیه 120-122</ref>.
# و نیز او را مدح کرده به این که امتی خداپرست و حنیف بوده و هرگز شرک نورزیده و همواره شکرگزار نعمت‌هایش بوده و این که او را برگزید و به راه راست هدایت نمود و به او اجر دنیوی داده و او در آخرت از صالحین است<ref> سوره نحل، آیه 120-122</ref>.
# ابراهیم علیه‌السلام پیغمبری صدیق بود<ref> سوره مریم، آیه 41</ref> و قرآن او را از بندگان مؤمن و از نیکوکاران شمرده و به او سلام کرده است<ref> سوره صافات، آیه 83-111</ref> و او را از کسانی دانسته که "صاحبان ایدی و ابصارند" و خداوند با یاد قیامت خالصشان کرده است<ref> سوره ص، آیه 45-46</ref>.
# ابراهیم (علیه‌السّلام) پیغمبری صدیق بود<ref> سوره مریم، آیه 41</ref> و قرآن او را از بندگان مؤمن و از نیکوکاران شمرده و به او سلام کرده است<ref> سوره صافات، آیه 83-111</ref> و او را از کسانی دانسته که "صاحبان ایدی و ابصارند" و خداوند با یاد قیامت خالصشان کرده است<ref> سوره ص، آیه 45-46</ref>.
# خداوند او را امام قرار داد<ref>سوره بقره، آیه 124.</ref> و او را یکی از پنج پیغمبری دانسته که اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب بودند<ref> سوره احزاب، آیه 7؛ سوره شوری، آیه 13؛ سوره الأعلی، آیه 18-19</ref>.
# خداوند او را امام قرار داد<ref>سوره بقره، آیه 124.</ref> و او را یکی از پنج پیغمبری دانسته که اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب بودند<ref> سوره احزاب، آیه 7؛ سوره شوری، آیه 13؛ سوره الأعلی، آیه 18-19</ref>.
# خداوند او را علم، [[حکمت]]، کتاب، ملک و هدایت ارزانی داشته و هدایت او را در نسل و اعقاب او کلمه باقیه قرار داده<ref> سوره نساء، آیه 41 و سوره انعام، آیه 74-90 و سوره زخرف، آیه 28</ref> و نیز خداوند نبوت و کتاب را در ذریه او گذاشت<ref>سوره حدید، آیه 26</ref> و برای او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داد<ref>سوره شعراء، آیه 84 و سوره مریم، آیه 50.</ref>.
# خداوند او را علم، [[حکمت]]، کتاب، ملک و هدایت ارزانی داشته و هدایت او را در نسل و اعقاب او کلمه باقیه قرار داده<ref> سوره نساء، آیه 41 و سوره انعام، آیه 74-90 و سوره زخرف، آیه 28</ref> و نیز خداوند نبوت و کتاب را در ذریه او گذاشت<ref>سوره حدید، آیه 26</ref> و برای او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داد<ref>سوره شعراء، آیه 84 و سوره مریم، آیه 50.</ref>.


آری، قرآن کریم به منظور حفظ شخصیت و حیات ابراهیم (علیه السلام)، دین استوار ما را هم "اسلام" نامیده و آن را به ابراهیم (علیه السلام) نسبت داده و فرموده: {{متن قرآن |مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ|سوره = حج|آیه = 78 }} (این دین، دین پدر شما ابراهیم است و او قبل از این شما را مسلمان نامیده). و نیز فرموده: {{متن قرآن |قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ| سوره = انعام |آیه = 161}} (بگو پروردگار من مرا به راه راست هدایت نمود، دینی است استوار و ملت و کیش معتدل و ابراهیم از مشرکین نبود).
آری، قرآن کریم به منظور حفظ شخصیت و حیات ابراهیم (علیه‌السّلام)، دین استوار ما را هم "اسلام" نامیده و آن را به ابراهیم (علیه‌السّلام) نسبت داده و فرموده: {{متن قرآن |مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ|سوره = حج|آیه = 78 }} (این دین، دین پدر شما ابراهیم است و او قبل از این شما را مسلمان نامیده). و نیز فرموده: {{متن قرآن |قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ| سوره = انعام |آیه = 161}} (بگو پروردگار من مرا به راه راست هدایت نمود، دینی است استوار و ملت و کیش معتدل و ابراهیم از مشرکین نبود).


خداوند کعبه‌ای را که آن جناب ساخت، [[کعبه|بیت‌الحرام]] و [[قبله]] عالمیان قرار داد و برای زیارت آن [[مناسک حج]] را تشریع نمود تا بدین وسیله یاد مهاجرتش را به آن دیار و اسکان همسر و فرزندش را در آنجا و خاطره [[ذبح و قربانی|ذبح]] فرزند و توجهاتش به خدا و آزار و محنت هایی را که در راه خدا دیده، زنده نگاه بدارد.
خداوند کعبه‌ای را که آن جناب ساخت، [[کعبه|بیت‌الحرام]] و [[قبله]] عالمیان قرار داد و برای زیارت آن [[مناسک حج]] را تشریع نمود تا بدین وسیله یاد مهاجرتش را به آن دیار و اسکان همسر و فرزندش را در آنجا و خاطره [[ذبح و قربانی|ذبح]] فرزند و توجهاتش به خدا و آزار و محنت هایی را که در راه خدا دیده، زنده نگاه بدارد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش