۸٬۱۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
<br> | <br> | ||
بدون شما هیچ یک از امت برنمیخیزد و جز به یاری شما وحدت کلمه نخواهند یافت. اگر به حق قیام کنید همه برخواهند خواست و پیروزی از آن آنان خواهد بود.» سید جمال الدین در نامهاش درباره رفتار ناشایست شاه و اهانت او به علما و پشتیبانی او از کفار و نیز رفتار ناشایست «غلامان حلقه به گوش و حقیر» شاه سخن میگوید که پیکر بیمار او را از حرم حضرت عبدالعظیم تا دارالحکومه روی برفها کشیدند و به همراه عدهای از سربازان، به خانقین، و از آن جا به بغداد منتقل کردند. او همچنین میافزاید: «شاه از قبل به والی نامه نوشته و از او خواسته بود مرا از بصره دور کند، چون میدانست اگر مرا به حال خود رها کند نزد شما میآیم.» وی شکایتنامه خود را اینگونه به پایان میرساند: «وقتی دیدم دستم از آن جناب کوتاه است از نوشتن شکوائیه خودداری کردم. اما هنگامی که مجتهد قدوه حاج سید علی اکبر پا به بصره نهاد و از من تقاضا کرد نامهای خطاب به آن بزرگمرد دینی بنویسم و طی آن همه این غائلهها و حوادث را شرح دهم بیدرنگ چنین کردم و میدانستم خدای متعال به دست شما ]فرج و[ کار جدیدی حاصل خواهد فرمود؛ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته». به این ترتیب، از سوی علما، اشراف و تجار نامهها و شکوائیههای متعددی به میرزای شیرازی ارسال شد. در نتیجه، میرزا نامهای به ناصرالدین شاه نوشت و در آن همه چیزهای لازم را به نیکی شرح داد. اما وی در جواب نوشت که روا نیست شاه از حرفی که زده است برگردد و با توجه به ضعفی که دارد توان رویارویی با آنان را ندارد و به کنسول حامل نامه سفارش کرد تمام تلاش خود را برای راضی کردن میرزای شیرازی به کار برد. ولی میرزا این عذر و بهانههای واهی را نپذیرفت و در پاسخ او نامهای متضمّن دلایل محکم نوشت که نادرستی این معامله فاسد را ثابت میکرد و در پایان مرقوم فرمود: «اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم و اگر نمیتواند پاسخ دشمن را بدهد و حقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم.» اما وقتی شاه اقدامی نکرد و تشنجات افزایش یافت و مردم از این معامله فاسد به فریادخواهی پرداختند، میرزای شیرازی فتوای خود را که در تمام جهان اسلام بازتاب داشت، صادر نمود. در این فتوا پس از بسم الله آمده بود: | بدون شما هیچ یک از امت برنمیخیزد و جز به یاری شما وحدت کلمه نخواهند یافت. اگر به حق قیام کنید همه برخواهند خواست و پیروزی از آن آنان خواهد بود.» سید جمال الدین در نامهاش درباره رفتار ناشایست شاه و اهانت او به علما و پشتیبانی او از کفار و نیز رفتار ناشایست «غلامان حلقه به گوش و حقیر» شاه سخن میگوید که پیکر بیمار او را از حرم حضرت عبدالعظیم تا دارالحکومه روی برفها کشیدند و به همراه عدهای از سربازان، به خانقین، و از آن جا به بغداد منتقل کردند. او همچنین میافزاید: «شاه از قبل به والی نامه نوشته و از او خواسته بود مرا از بصره دور کند، چون میدانست اگر مرا به حال خود رها کند نزد شما میآیم.» وی شکایتنامه خود را اینگونه به پایان میرساند: «وقتی دیدم دستم از آن جناب کوتاه است از نوشتن شکوائیه خودداری کردم. | ||
اما هنگامی که مجتهد قدوه حاج سید علی اکبر پا به بصره نهاد و از من تقاضا کرد نامهای خطاب به آن بزرگمرد دینی بنویسم و طی آن همه این غائلهها و حوادث را شرح دهم بیدرنگ چنین کردم و میدانستم خدای متعال به دست شما ]فرج و[ کار جدیدی حاصل خواهد فرمود؛ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته». به این ترتیب، از سوی علما، اشراف و تجار نامهها و شکوائیههای متعددی به میرزای شیرازی ارسال شد. در نتیجه، میرزا نامهای به ناصرالدین شاه نوشت و در آن همه چیزهای لازم را به نیکی شرح داد. اما وی در جواب نوشت که روا نیست شاه از حرفی که زده است برگردد و با توجه به ضعفی که دارد توان رویارویی با آنان را ندارد و به کنسول حامل نامه سفارش کرد تمام تلاش خود را برای راضی کردن میرزای شیرازی به کار برد. ولی میرزا این عذر و بهانههای واهی را نپذیرفت و در پاسخ او نامهای متضمّن دلایل محکم نوشت که نادرستی این معامله فاسد را ثابت میکرد و در پایان مرقوم فرمود: «اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم و اگر نمیتواند پاسخ دشمن را بدهد و حقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم.» اما وقتی شاه اقدامی نکرد و تشنجات افزایش یافت و مردم از این معامله فاسد به فریادخواهی پرداختند، میرزای شیرازی فتوای خود را که در تمام جهان اسلام بازتاب داشت، صادر نمود. در این فتوا پس از بسم الله آمده بود: | |||
<br> | <br> |