۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== ذات الهی === | === ذات الهی === | ||
وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> | وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح میدانست<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref>. در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمیشود<ref>جوینی عبدالملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref>. ابوعلی درباره قدیم بودن خداوند میگفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد. | ||
=== صفات الهی === | === صفات الهی === | ||
جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم میکند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید تعلق نمیگیرد و حتی نام خود را مشخص شده مییابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض. | جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم میکند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید تعلق نمیگیرد و حتی نام خود را مشخص شده مییابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض. | ||
او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان میگفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شیئی به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد، آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. ابوعلی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر (شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>. همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن [[خدا]] از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس [[واجب]] است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان میدهد که ابوعلی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت | او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان میگفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شیئی به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد، آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. ابوعلی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر (شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>. همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن [[خدا]] از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس [[واجب]] است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان میدهد که ابوعلی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت<ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |