۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
یونانیان نخستین مردم اروپایی بودند که تمدنی پیشرفته را در حدود سال ۵۰۰ ق.م بنا نهادند. دستاوردهای درخشان دانشی و هنری این تمدن را که زیربنای تمدن اروپایی در سدههای بعد بود، رومیان که در سده دوم ق.م امپراتوری خود را بنا نهادند، جذب و به آیندگان منتقل کردند. | یونانیان نخستین مردم اروپایی بودند که تمدنی پیشرفته را در حدود سال ۵۰۰ ق.م بنا نهادند. دستاوردهای درخشان دانشی و هنری این تمدن را که زیربنای تمدن اروپایی در سدههای بعد بود، رومیان که در سده دوم ق.م امپراتوری خود را بنا نهادند، جذب و به آیندگان منتقل کردند. | ||
<br> | <br> | ||
اروپا در دوران امپراتوری روم، شاهد ظهور و گسترش [[مسیحیت]] بود. این دین در سده چهارم م در دوران امپراتوری کنستانتین، دین رسمی اروپا شد. با نابودی امپراتوری روم، این سرزمین به سال ۳۹۵م به دو بخش شرقی با مرکزیت قسطنطنیه و غربی با مرکزیت [[رم]] قسمت شد. پس از هجوم اقوام صحرانشین ژرمن و هون و گوت و فروپاشی امپراتوری روم غربی در سده پنجم م قرون وسطا در تاریخ اروپا آغاز گشت.<ref> | اروپا در دوران امپراتوری روم، شاهد ظهور و گسترش [[مسیحیت]] بود. این دین در سده چهارم م در دوران امپراتوری کنستانتین، دین رسمی اروپا شد. با نابودی امپراتوری روم، این سرزمین به سال ۳۹۵م به دو بخش شرقی با مرکزیت قسطنطنیه و غربی با مرکزیت [[رم]] قسمت شد. پس از هجوم اقوام صحرانشین ژرمن و هون و گوت و فروپاشی امپراتوری روم غربی در سده پنجم م قرون وسطا در تاریخ اروپا آغاز گشت.<ref>تاریخ جهان لاروس، مارسل دونان، ج۱، ص۲۸۳-۳۱۱.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
==آغاز تحول بنیادین== | ==آغاز تحول بنیادین== | ||
<br> | <br> | ||
از سده شانزدهم م. اروپا چند تحول بنیادین را تجربه کرد. آغاز و گسترش نهضت رنسانس که در اصل جنبشی هنری بود و بازگشت به میراث یونان و روم، اروپا را به مرحله جدیدی از زندگانی فرهنگی و اجتماعی وارد کرد. ظهور پروتستانتیزم نیز افزون بر ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی، کشورهای اروپایی را درگیر نبردهای مذهبی طولانی نمود. این دوران هنگام شکل گیری دولتهای بزرگ اروپایی و رونق دریانوردی و تصرف بخشهایی از قاره آمریکا و آسیای جنوب شرقی به دست این دولتها بود.<ref> | از سده شانزدهم م. اروپا چند تحول بنیادین را تجربه کرد. آغاز و گسترش نهضت رنسانس که در اصل جنبشی هنری بود و بازگشت به میراث یونان و روم، اروپا را به مرحله جدیدی از زندگانی فرهنگی و اجتماعی وارد کرد. ظهور پروتستانتیزم نیز افزون بر ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی، کشورهای اروپایی را درگیر نبردهای مذهبی طولانی نمود. این دوران هنگام شکل گیری دولتهای بزرگ اروپایی و رونق دریانوردی و تصرف بخشهایی از قاره آمریکا و آسیای جنوب شرقی به دست این دولتها بود.<ref>تاریخ جهانی، ش. دولاند لن، ج۲، ص۱.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
==تحول فکری و فلسفی== | ==تحول فکری و فلسفی== | ||
<br> | <br> | ||
با آغاز دوران روشنگری در سده هجدهم م. اروپا شاهد تحول بزرگ فکری و فلسفی گشت. سده هجدهم م. همچنین دوران انقلابهای دموکراتیک بود. [[انقلاب کبیر فرانسه]] به سال ۱۷۸۹م. رخ داد و خود سرآغاز انقلابهایی دیگر در اروپا شد. در همین دوره، انقلاب صنعتی که نخست در [[انگلیس]] در اواخر سده هجدهم م. آغاز شد، به دیگر نقاط اروپا گسترش یافت. انقلاب صنعتی، کشورهای اروپایی را به جست وجوی مواد خام ارزان قیمت در نقاط گوناگون جهان واداشت و استعمار اروپایی در کشورهای افریقایی و آسیایی را پی نهاد.<ref> | با آغاز دوران روشنگری در سده هجدهم م. اروپا شاهد تحول بزرگ فکری و فلسفی گشت. سده هجدهم م. همچنین دوران انقلابهای دموکراتیک بود. [[انقلاب کبیر فرانسه]] به سال ۱۷۸۹م. رخ داد و خود سرآغاز انقلابهایی دیگر در اروپا شد. در همین دوره، انقلاب صنعتی که نخست در [[انگلیس]] در اواخر سده هجدهم م. آغاز شد، به دیگر نقاط اروپا گسترش یافت. انقلاب صنعتی، کشورهای اروپایی را به جست وجوی مواد خام ارزان قیمت در نقاط گوناگون جهان واداشت و استعمار اروپایی در کشورهای افریقایی و آسیایی را پی نهاد.<ref>تاریخ اروپا، هنری و. لیتل فیلد، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
==وقوع جنگ جهانی اول== | ==وقوع جنگ جهانی اول== | ||
<br> | <br> | ||
مهمترین رخداد اروپا در سده بیستم م. رخ دادن دو جنگ جهانی (اول: ۱۹۱۴ـ۱۹۱۸م؛ دوم: ۱۹۳۹ـ۱۹۴۵م.) بود. در پایان این نبردها، ظهور قدرت نظامی و اقتصادی جدید با نام آمریکا و رخ دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، بر سرنوشت اروپا تاثیر نهاد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپا به جنگ سرد دچار گشت و کشورهای اروپایی به دو قسمت اروپای شرقی با نظام سوسیالیستی به رهبری شوروی، و کشورهای لیبرال با رهبری آمریکا قسمت شدند.<ref> | مهمترین رخداد اروپا در سده بیستم م. رخ دادن دو جنگ جهانی (اول: ۱۹۱۴ـ۱۹۱۸م؛ دوم: ۱۹۳۹ـ۱۹۴۵م.) بود. در پایان این نبردها، ظهور قدرت نظامی و اقتصادی جدید با نام آمریکا و رخ دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، بر سرنوشت اروپا تاثیر نهاد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپا به جنگ سرد دچار گشت و کشورهای اروپایی به دو قسمت اروپای شرقی با نظام سوسیالیستی به رهبری شوروی، و کشورهای لیبرال با رهبری آمریکا قسمت شدند.<ref>تاریخ جهان لاروس، مارسل دونان، ج۲، ص۴۹۹.</ref> در دهه ۷۰ سده بیستم م. کشورهای اروپای شرقی روابط خود را با کشورهای اروپای غربی بیشتر کردند و به سوی استقلال از شوروی پیش رفتند. سرانجام با ایجاد انقلابهایی به سال ۱۹۸۹م. در کشورهای بلوک شرق، این کشورها از زیر سلطه شوروی بیرون آمدند. | ||
<br> | <br> | ||
=تاریخچه اسلام در اروپا= | =تاریخچه اسلام در اروپا= | ||
<br> | <br> | ||
در اواخر سده هفتم م. اروپا با امپراتوری اسلامی در شرق و جنوب مرزهای خود روبه رو شد. شمال آفریقا شتابان به دست مسلمانان افتاد و لشکرکشیهای پیاپی در دریای مدیترانه تا محاصره قسطنطنیه به سال ۷۱۷م. پیش رفت. البته به سبب مشکلات داخلی، امویان به نابودی امپراتوری روم شرقی توفیق نیافتند. مسلمانان در غرب اروپا با گذشتن از شمال آفریقا و پیمودن تنگه جبل الطارق وارد اندلس شدند و با تصرف اندلس به پیشروی در جنوب فرانسه پرداختند تا آن گاه که در نبرد پواتیه شکست خوردند و متوقف شدند.<ref> | در اواخر سده هفتم م. اروپا با امپراتوری اسلامی در شرق و جنوب مرزهای خود روبه رو شد. شمال آفریقا شتابان به دست مسلمانان افتاد و لشکرکشیهای پیاپی در دریای مدیترانه تا محاصره قسطنطنیه به سال ۷۱۷م. پیش رفت. البته به سبب مشکلات داخلی، امویان به نابودی امپراتوری روم شرقی توفیق نیافتند. مسلمانان در غرب اروپا با گذشتن از شمال آفریقا و پیمودن تنگه جبل الطارق وارد اندلس شدند و با تصرف اندلس به پیشروی در جنوب فرانسه پرداختند تا آن گاه که در نبرد پواتیه شکست خوردند و متوقف شدند.<ref>اسلام در غرب، نورالدین آل علی، ص۴۵، ۶۸.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
در سده یازدهم م. سلجوقیان آناتولی را تصرف کردند و در نبرد ملازگرد (۱۰۷۱م.) امپراتوری روم شرقی را شکست دادند و سرزمین آناتولی را از امپراتوری روم شرقی جدا کردند. دوران دولت عثمانی، پایان پیشروی مسلمانان در اروپا بود. دولت عثمانی با حمله به اروپا و تصرف قسطنطنیه به سال ۱۴۷۸م. مناطقی از جنوب اروپا از جمله صربستان ، یونان جنوبی و [[بوسنی]] را زیر سلطه خود درآورد.<ref> | در سده یازدهم م. سلجوقیان آناتولی را تصرف کردند و در نبرد ملازگرد (۱۰۷۱م.) امپراتوری روم شرقی را شکست دادند و سرزمین آناتولی را از امپراتوری روم شرقی جدا کردند. دوران دولت عثمانی، پایان پیشروی مسلمانان در اروپا بود. دولت عثمانی با حمله به اروپا و تصرف قسطنطنیه به سال ۱۴۷۸م. مناطقی از جنوب اروپا از جمله صربستان ، یونان جنوبی و [[بوسنی]] را زیر سلطه خود درآورد.<ref>اطلس تاریخی جهان اسلام، کالین مک ایودی، ص۳۴۴.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
==استعمار سرزمینهای اسلامی== | ==استعمار سرزمینهای اسلامی== | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
استعمار کشورهای اروپایی در سرزمینهای اسلامی، هم هنگام با رشد اقتصادی اروپا، از عوامل اصلی مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی بود. در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم م. کارخانههای اروپا به نیروی کار ارزان نیاز داشتند که بیشتر از میان مهاجران کشورهای استعمار شده تامین میگشت. بدین ترتیب، در آغاز سده بیستم م. بسیاری از مسلمانان [[هند]] به انگلیس و مسلمانان شمال آفریقا به فرانسه مهاجرت کردند. مهاجرت برای یافتن کار از کشورهای مسلمان در آغاز سده بیستم م. نیز ادامه یافت و عوامل سیاسی و اجتماعی نیز به رشد آن افزود. | استعمار کشورهای اروپایی در سرزمینهای اسلامی، هم هنگام با رشد اقتصادی اروپا، از عوامل اصلی مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی بود. در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم م. کارخانههای اروپا به نیروی کار ارزان نیاز داشتند که بیشتر از میان مهاجران کشورهای استعمار شده تامین میگشت. بدین ترتیب، در آغاز سده بیستم م. بسیاری از مسلمانان [[هند]] به انگلیس و مسلمانان شمال آفریقا به فرانسه مهاجرت کردند. مهاجرت برای یافتن کار از کشورهای مسلمان در آغاز سده بیستم م. نیز ادامه یافت و عوامل سیاسی و اجتماعی نیز به رشد آن افزود. | ||
<br> | <br> | ||
برای مثال، بسیاری از مسلمانان [[آلمان]] را پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی سابق تشکیل میدهند.مردم کشورهای استعمار شده بیشتر به نیروهای نظامی ارتش کشورهای اروپایی میپیوستند و حتی در جنگهای جهانی، ارتش کشورهای استعماری شامل گروههایی از نیروهای بومی کشورهای استعمار شده بود که پس از نبرد به وطن خود بازنگشتند. امروزه در اروپای غربی حدود 15/000/000 مسلمان وجود دارد. این رقم در اروپای شرقی بدون احتساب روسیه که 21/000/000 مسلمان در آن سکونت دارند، به حدود 14/000/000 تن میرسد.<ref> | برای مثال، بسیاری از مسلمانان [[آلمان]] را پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی سابق تشکیل میدهند.مردم کشورهای استعمار شده بیشتر به نیروهای نظامی ارتش کشورهای اروپایی میپیوستند و حتی در جنگهای جهانی، ارتش کشورهای استعماری شامل گروههایی از نیروهای بومی کشورهای استعمار شده بود که پس از نبرد به وطن خود بازنگشتند. امروزه در اروپای غربی حدود 15/000/000 مسلمان وجود دارد. این رقم در اروپای شرقی بدون احتساب روسیه که 21/000/000 مسلمان در آن سکونت دارند، به حدود 14/000/000 تن میرسد.<ref>العرب و هولندا، حمید هاشمی، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
=پانویس= | =پانویس= |
ویرایش