پرش به محتوا

اهل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۸۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


در باره پراکندگی جغرافیایی اهل حدیث، ‌ گزارش‌های گوناگون در دست است. گویند عراقیان به رای؛ و اهل حجاز به حدیث گرایش داشتند.<ref>معجم لغة الفقهاء، ص71</ref> حنبلیان با این‌که بیشتر اهل حدیث را تشکیل می‌دادند، در عمل کمتر توانستند غلبه سیاسی مذهبی بیابند.<ref>احسن التقاسیم، ص379</ref> در ‌گزارشی دیگر به رؤسای اصحاب حدیث در مناطق مهم اشاره کرده و گفته‌اند که حُمَیدی در حجاز و احمد حنبل در عراق و اسحق راهویه در خراسان، سه ضلع اصلی مدافعان حدیث و سنت بودند و کسی توان غلبه بر آن‌ها را نداشت.<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج2، ص141</ref>  
در باره پراکندگی جغرافیایی اهل حدیث، ‌ گزارش‌های گوناگون در دست است. گویند عراقیان به رای؛ و اهل حجاز به حدیث گرایش داشتند.<ref>معجم لغة الفقهاء، ص71</ref> حنبلیان با این‌که بیشتر اهل حدیث را تشکیل می‌دادند، در عمل کمتر توانستند غلبه سیاسی مذهبی بیابند.<ref>احسن التقاسیم، ص379</ref> در ‌گزارشی دیگر به رؤسای اصحاب حدیث در مناطق مهم اشاره کرده و گفته‌اند که حُمَیدی در حجاز و احمد حنبل در عراق و اسحق راهویه در خراسان، سه ضلع اصلی مدافعان حدیث و سنت بودند و کسی توان غلبه بر آن‌ها را نداشت.<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج2، ص141</ref>  
=کاربرد تعابیر اصحاب یا اهل حدیث=
==تدوین‌گران حدیث نبوی==
اصحاب حدیث نخستین تدوین‌گران حدیث نبوی هستند. در پی آزاد شدن ‌گزارش و تدوین حدیث در روزگار عمر بن عبدالعزیز وی به کار‌گزارانش در [[مدینه]] دستور داد کسانی به گردآوری و تدوین حدیث نبوی پردازند.<ref> الاعلان بالتوبیخ، ص43</ref> این افراد که در عرصه حدیث و شناخت آن کوشیدند، به تدریج به دلیل همین اهتمام، به اصحاب حدیث<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص206.</ref> یا اهل حدیث و آثار<ref> الانتصار لاصحاب الحدیث، ص44</ref> شناخته شدند. البته این تعبیر بر گروهی ویژه اطلاق نمی‌گشت.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9</ref> با توجه به تدوین حدیث، در مباحث نظری، نزدیکی معنایی اصطلاحات محدث، حافظ و اصحاب حدیث بررسی می‌شد.<ref>تدریب الراوی، ج1، ص29-31</ref>
گزارش و ضبط حدیث که فضیلتی پر ارج تلقی می‌گشت، اهل حدیث را وامی‌داشت تا در پاسداری از حدیث توصیه‌هایی بنمایند.<ref>مفتاح الجنه، ج1، ص8-12</ref> اهل حدیث برای سامان‌دهی اصول و مبانی اسناد حدیثی به عباراتی چون «الاسناد من الدین»، «الاسناد سلاح المؤمن»<ref>اثر علل الحدیث، ج1، ص50-51</ref> و «اِنَّمَا الدِّینُ بِالْآثَارِ لَیْسَ بِالرَّاْی»<ref>شرف اصحاب الحدیث، ص6</ref> متوسل می‌شدند و شناخت اسناد را تنها راه دستیابی به احکام شرعی تلقی می‌نمودند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ص92</ref> این تعابیر ویژه ‌گزارش حدیث نبود؛ بلکه شامل بررسی‌های رجالی و شناخت راوی ثقه از مجهول و ضعیف نیز می‌شد.<ref>الجرح و التعدیل، ج2، ص27</ref>
اصحاب حدیث، افزون بر تدوین حدیث، به تطبیق حدیث بر [[قرآن]] (عَرض) و پژوهش در علل، معانی، اختلاف و مشکلات احادیث و سنجش معیارهای محدثان نیز توجه داشتند.<ref>الاتجاهات الفقهیه، ص190-250</ref> آنان خود را حافظان حدیث و سنت نبوی و پاسداران شریعت می‌دانستند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ج1، ص10</ref> حتی برخی به صراحت نوشتند در میان فرقه‌های اسلامی، به پشتوانه حدیث افتراق امت، اهل حدیث مصداق فرقه ناجیه‌اند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ص45-46؛ اعتقاد ائمة الحدیث، ص79؛ اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref> در برابر، مخالفان درباره اصحاب حدیث عنوان حشویه، مجبره و مجسمه به کار برده‌اند.<ref>فرق الشیعه، ص7؛ اعتقاد اهل السنه، ص13</ref>
==تدوین حدیث در زمان صحابه==
از روزگار صحابه، در [[مسجدالنبی]] حلقه‌های درس و بحث فقه و حدیث برقرار بود و کسانی چون ابی بن کعب، ابوهریره، ابن عمر و سعد بن مالک هسته نخستین مباحث حدیثی در مدینه را تشکیل می‌دادند.
در [[مکه]] نیز مجلس ضبط و روایت و تدوین حدیث، به ابوهریره، ابن عباس ، ابن عمر، ابوسعید خدری جابر بن عبدالله و [[عایشه]]  تعلق داشت.<ref>المدرسة الحدیثیه، ج1، ص53-322</ref> در روزگار تابعین، این فعالیت علمی حدیثی تداوم یافت و این سنت‌های تدریسی، حلقات درس و مجالس حدیث به مثابه میراث خانوادگی به شاگردان نوجوان منتقل ‌شد.<ref>المدرسة الحدیثیه، ج1، ص29، 33-35</ref>
کسانی چون مَسروق بن اَجدع همدانی ، علقمه نخعی (، اَسوَد بن یزید ، سعید بن جُبیر (م. 94ق.) و عامر شَعبی از مشهورترین تابعان و پایه‌گذاران مکتب حدیث عراق بودند و خود را به بهره‌وری از دانش صحابه حجاز پایبند می‌دانستند.<ref>الاحکام، ج2، ص114؛ الاتجاهات الفقهیه، ص39</ref>
در مراحل بعد، کسانی مانند عبدالملک جُرَیح ، ابن اسحق ، مَعمَر راشد ، اوزاعی ، سُفیان ثوری ، عبدالله مبارک ، وَکیع جراح  و سفیان عُیینه  در گزارش حدیث اهتمام داشته و از اصحاب حدیث نام گرفته‌اند.<ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج1، ص564</ref> نتیجه این روند، شکل گرفتن مجامع روایی مهم چون المصنف ابن ابی شیبه، موطّا مالک، مسند شافعی و کتاب‌های حدیثی اهل عراق بود. مردمان شهرهای دور دست، برای فراگیری حدیث به حجاز می‌آمدند و از سفیان عیینه در مکه و مالک بن انس در مدینه بهره حدیثی می‌بردند. به این ترتیب، تدوین حدیث مراحل گوناگون را پشت سر نهاد تا در دوران احمد بن حنبل  به تکامل رسید.<ref>ابن حنبل حیاته و عصره، ص88-90</ref>
==اکتفاکنندگان به ظاهر حدیث==
اصحاب حدیث به کسانی اطلاق می‌گردد که به ظاهر احادیث اکتفا می‌کنند<ref>الازمة العقیدیه، ص140</ref> و در برابر اهل رای که از ظاهر الفاظ بیرون شده، به تاویل رو می‌آورند، قرار دارند. اهل حدیث، ارزش پرهیز از تاویل را به آیه 7 سوره آل عمرانمستند کرده، از مشرب خود دفاع می‌کنند.<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص104</ref> آن‌ها با ‌نگارش آثار گوناگون به رد تاویل پرداخته، باورداران تاویل را نقد کردند.<ref>الازمة العقیدیه، ج1، ص162-168</ref>
به باور اهل حدیث، این روش از حدیث‌گرایی با اجتهاد منافاتی ندارد؛ به این معنا که اصحاب حدیث هم اجتهاد می‌نمودند و هم از ظاهر نصوص بیرون نمی‌شدند.<ref> الاتجاهات الفقهیه، ص335-337</ref> مدافعان اهل حدیث ضمن اشاره به ضرورت اجتهاد، معتقدند که حدیث‌گرایان در حد میانه افراط اهل رای و تفریط اهل ظاهر قرار دارند.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref>
==اهل ظاهر==
سومین کاربرد این اصطلاح که اهل حدیث بیشتر با آن شناخته می‌شوند، این است که اصحاب حدیث در استنباط احکام شرعی منابع خود را به کتاب و سنت منحصر کرده، به نقش عقل در استنباط شریعت اعتنایی نداشتند.<ref>الانتصار لاصحاب الحدیث، ص4-5، 75-82</ref> به همین سبب، اصحاب حدیث را «اهل ظاهر» خوانده‌اند.<ref>اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص220-221</ref> بر پایه همین کاربرد، ابوحاتم رازی، منکران قیاس و رای و پیروان حدیث نبوی و روایات صحابه و تابعین را اصحاب حدیث خوانده است.<ref>الجرح و التعدیل، ج1، ص4، 13</ref>
در برابر اصحاب حدیث، رای‌گرایان دریافت‌های عقلی خود را در استنباط احکام دخالت می‌دهند و از این رو به اهل قیاس نام‌بردارند.<ref>معجم الفاظ الفقه، ص75</ref> در توصیفی دیگر، اصحاب قیاس چون در تبیین مشکلات حدیث یا موضوعاتی که حدیثی درباره آن نیامده، به رای خود رجوع می‌کنند، به اصحاب رای نام‌بردار شدند.<ref>شرح اصول کافی، ج11، ص257؛ ج12، ص334</ref> از لحاظ مفهومی، رای در این کاربرد شامل نظر مخالف نص، گمان‌پردازی در دین، سخنان اهل بدعت، و تمسک جستن به قیاس و استحسان است.<ref>الانتصار لاهل الحدیث، ج1، ص11</ref> شاید برای مخالفت مطلق با رای است که گاه در اصطلاح، اهل حدیث را در تقابل با اهل بدعت تعریف می‌کنند.<ref>اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص220</ref> مخالفت اصحاب حدیث با دانش کلام، در جهت بی‌اعتنایی آن‌ها به عقل ارزیابی شده است.<ref>کشف المراد، ص24، پاورقی</ref>
برای دوری از رای و قیاس، گاه اصطلاح سلف را به حدیث‌گرایانی چون مالک انس ، سفیان ثوری ، احمد حنبل ، و داود بن علی اصفهانی  اطلاق کرده‌اند؛ با این توجیه که اینان بر طریق متقدمان رفته و تابع آن‌ها بوده‌اند.<ref>الملل و النحل، ص103</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳

ویرایش