۸٬۱۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| محمد عبده، شیخ عبدالغنى الرافعى، محمود الغجاوى، محمد الحسینى | |محمد عبده، شیخ عبدالغنى الرافعى، محمود الغجاوى، محمد الحسینى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| المنار في تفسير القرآن، الحصون المنیعة، الحکمة الشرعیة فی محکمة القادریة والرفاعیة، تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده وما جرى بمصر فی عصره | |المنار في تفسير القرآن، الحصون المنیعة، الحکمة الشرعیة فی محکمة القادریة والرفاعیة، تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده وما جرى بمصر فی عصره | ||
|- | |- | ||
|متوفای | |متوفای | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
آغاز فعالیتهاى اسلامى ـ اجتماعى رشیدرضا از روستاى قلمون آغاز شد. وى با برپایى کلاسهاى دینى و تفسیر آیات قرآن بر آن بود تا نهضت اسلامى را از محل تولد خود آغاز کند و نخست ساکنان آن را از جهالت و رکود دینى آزاد سازد. رضا در قهوهخانهها و مکانهاى عمومى حضور مییافت و مردم را به حضور در مسجد و یادگیرى آموزههاى دینى اسلام تشویق کرد. <br> | آغاز فعالیتهاى اسلامى ـ اجتماعى رشیدرضا از روستاى قلمون آغاز شد. وى با برپایى کلاسهاى دینى و تفسیر آیات قرآن بر آن بود تا نهضت اسلامى را از محل تولد خود آغاز کند و نخست ساکنان آن را از جهالت و رکود دینى آزاد سازد. رضا در قهوهخانهها و مکانهاى عمومى حضور مییافت و مردم را به حضور در مسجد و یادگیرى آموزههاى دینى اسلام تشویق کرد. <br> | ||
=ارتباط با محمد عبده= | =ارتباط با محمد عبده= | ||
بعد از عزیمت محمد عبده به مصر، رشیدرضا نیز در سال 1314 ق / 1898م به مصر رفت و در این کشور با همراهى عبده در سال 1315 ق / 1899م و پس از تبادل نظرهاى فراوان مجلۀ «المنار» را با هدف توسعۀ وحدت و اصلاحات اسلامى و اجتماعى و پاسخ به شبهات طرح شده از سوى غربیان دربارۀ اسلام و حرکت در جهت همسویى مسلمانان پایهگذارى کرد. در این مجله علاوه بر جنبههاى مختلف اتحاد اسلامى، نهضت اسلامى و اصلاحات در قالب مقاله و تحقیق، تفسیر شیخ محمد عبده ـ که بعدها خود رضا ادامۀ این تفسیر را نوشت - فتاوى و احکام اسلامى، پاسخ به مسائل فقهى و اعتقادى که از سوى مخاطبان مطرح میشد، معرفى بزرگان اندیشۀ اسلامى و حکام جهان اسلام، معرفى و بررسى آثار و کتابهاى اسلامى و بررسى مسائل مسلمانان جهان منتشر میشد. از مباحث دیگر این مجله که خود رشیدرضا به آن میپرداخت، نقد و بررسى اسرائیلیات و روایات جعلى دربارۀ اسلام، قرآن و پیامبر گرامى اسلام بود. افزون بر آن، وى در «المنار» بارها گسترش مدارس تبلیغاتى مسیحیان که استعمارگران آنها را در کشورهاى مختلف اسلامى تأسیس کرده بودند، هشدار داد و خواستار تعطیل این مدارس و توسعه و تحولات در زمینههاى آموزش اسلامى و تأسیس مدارس جدید و تدریس علوم اسلامى به همراه علوم جدید شد. مجلۀ «المنار» نزدیک به 35 سال منتشر گردید و مخاطبان فراوانى را در سر تا سر جهان اسلام و عرب از جمله تونس، الجزایر، لیبى و دیگر کشورهاى آفریقایى به ویژه شمال آفریقا، هند، اندونزى، عراق، ترکیه و دیگر سرزمینهاى اسلامى پیدا کرد و با علماى این کشورها ارتباطات بسیارى داشت و بدین سان بر غناى مجلۀ «المنار» افزوده شد. البته یکى از جنبههاى منفى این مجله، طرح مسائلى در نقد شیعه بود که البته سیدمحسن امین که خود وى در جریان نهضت اسلامى ـ عربى بر ضد حکومت عثمانى فعالیت میکرد و به وحدت اسلامى در جهان امیدوار بود، پاسخهایى به نوشتههاى رشیدرضا در مجلۀ «العرفان» به نگارش درآورد. <ref> صابرینا، مرفان: حرکة الإصلاح الشیعی، ترجمۀ هیثم الأمین، بیروت: دارالنهار، 2003، صص 357 ـ 360. </ref> | بعد از عزیمت محمد عبده به مصر، رشیدرضا نیز در سال 1314 ق / 1898م به مصر رفت و در این کشور با همراهى عبده در سال 1315 ق / 1899م و پس از تبادل نظرهاى فراوان مجلۀ «المنار» را با هدف توسعۀ وحدت و اصلاحات اسلامى و اجتماعى و پاسخ به شبهات طرح شده از سوى غربیان دربارۀ اسلام و حرکت در جهت همسویى مسلمانان پایهگذارى کرد. در این مجله علاوه بر جنبههاى مختلف اتحاد اسلامى، نهضت اسلامى و اصلاحات در قالب مقاله و تحقیق، تفسیر شیخ محمد عبده ـ که بعدها خود رضا ادامۀ این تفسیر را نوشت - فتاوى و احکام اسلامى، پاسخ به مسائل فقهى و اعتقادى که از سوى مخاطبان مطرح میشد، معرفى بزرگان اندیشۀ اسلامى و حکام جهان اسلام، معرفى و بررسى آثار و کتابهاى اسلامى و بررسى مسائل مسلمانان جهان منتشر میشد. | ||
از مباحث دیگر این مجله که خود رشیدرضا به آن میپرداخت، نقد و بررسى اسرائیلیات و روایات جعلى دربارۀ اسلام، قرآن و پیامبر گرامى اسلام بود. افزون بر آن، وى در «المنار» بارها گسترش مدارس تبلیغاتى مسیحیان که استعمارگران آنها را در کشورهاى مختلف اسلامى تأسیس کرده بودند، هشدار داد و خواستار تعطیل این مدارس و توسعه و تحولات در زمینههاى آموزش اسلامى و تأسیس مدارس جدید و تدریس علوم اسلامى به همراه علوم جدید شد. مجلۀ «المنار» نزدیک به 35 سال منتشر گردید و مخاطبان فراوانى را در سر تا سر جهان اسلام و عرب از جمله تونس، الجزایر، لیبى و دیگر کشورهاى آفریقایى به ویژه شمال آفریقا، هند، اندونزى، عراق، ترکیه و دیگر سرزمینهاى اسلامى پیدا کرد و با علماى این کشورها ارتباطات بسیارى داشت و بدین سان بر غناى مجلۀ «المنار» افزوده شد. | |||
البته یکى از جنبههاى منفى این مجله، طرح مسائلى در نقد شیعه بود که البته سیدمحسن امین که خود وى در جریان نهضت اسلامى ـ عربى بر ضد حکومت عثمانى فعالیت میکرد و به وحدت اسلامى در جهان امیدوار بود، پاسخهایى به نوشتههاى رشیدرضا در مجلۀ «العرفان» به نگارش درآورد. <ref> صابرینا، مرفان: حرکة الإصلاح الشیعی، ترجمۀ هیثم الأمین، بیروت: دارالنهار، 2003، صص 357 ـ 360. </ref> | |||
صابرین مروین (Sabrine Mervin) پژوهشگر فرانسوى در کتاب جنبش اصلاحگرى شیعه (Un reformisme chitte) به بحث دربارۀ این چالش پرداخته است. <br> | صابرین مروین (Sabrine Mervin) پژوهشگر فرانسوى در کتاب جنبش اصلاحگرى شیعه (Un reformisme chitte) به بحث دربارۀ این چالش پرداخته است. <br> | ||
=مبارزه با فعالیتهای تبشیری= | =مبارزه با فعالیتهای تبشیری= | ||
خط ۴۸: | خط ۵۲: | ||
1- گفتمان احیا و بازیافت متون علما و اندیشمندانى چون الماوردى، ابن تیمیه و ابنالقیم <br> | 1- گفتمان احیا و بازیافت متون علما و اندیشمندانى چون الماوردى، ابن تیمیه و ابنالقیم <br> | ||
2- اجتناب و قطع ارتباط با خوانش اصلاحگرایانه مفاهیم سیاست دینى<br> | 2- اجتناب و قطع ارتباط با خوانش اصلاحگرایانه مفاهیم سیاست دینى<br> | ||
3- گفتمانى بنیادین که مفاهیم و اندیشههاى اسلامگرایانى چون حسن البناء و اخوان المسلمین بعدها بر اساس آن | 3- گفتمانى بنیادین که مفاهیم و اندیشههاى اسلامگرایانى چون حسن البناء و اخوان المسلمین بعدها بر اساس آن پایه ریزى شد. | ||
<br> | |||
از نظر رشیدرضا حاکمیت، پیمانى است که با انتخاب و شورا صورت میگیرد و حکومت جز با بیعت، مشروع نخواهد بود. وى در تعریف خود از مفهوم سیاست بر تعامل میراث سیاسى اسلام و مفاهیم جدید غربى که از اصل تفکیک قوا بهرهمند است، تکیه میکند. رضا توحید، عدالت و آزادى را مجموعهای از اصول فلسفۀ حکومت اسلام میداند. وى در شرایط ضعف و عدم صلاحیت ملت در انتخابات، مانعى نمیبیند که رهبرى عادل و مصلح و در عین حال مستبد حکومت را در دست بگیرد و مردم را با هدف رونق و شکوفایى رهبرى کند. <ref>براى اطلاع بیشتر دربارۀ اندیشۀ سیاسى رشیدرضا بنگرید به: (حمید عنایت: اندیشه سیاسى در اسلام معاصر، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهى، تهران، انتشارات خوارزمى، 1380، ص 128-150، نیز: «دولت در اندیشۀ اسلامى معاصر» و «اسلام و سلطه سیاسى از دیدگاه رشیدرضا»، ابراهیم غرایبه، ترجمه على علیمحمدى، کتاب ماه علوم اجتماعى (ویژه اندیشه سیاسى اسلام)، ش 73، 74، ص 86-93). </ref> | از نظر رشیدرضا حاکمیت، پیمانى است که با انتخاب و شورا صورت میگیرد و حکومت جز با بیعت، مشروع نخواهد بود. وى در تعریف خود از مفهوم سیاست بر تعامل میراث سیاسى اسلام و مفاهیم جدید غربى که از اصل تفکیک قوا بهرهمند است، تکیه میکند. رضا توحید، عدالت و آزادى را مجموعهای از اصول فلسفۀ حکومت اسلام میداند. وى در شرایط ضعف و عدم صلاحیت ملت در انتخابات، مانعى نمیبیند که رهبرى عادل و مصلح و در عین حال مستبد حکومت را در دست بگیرد و مردم را با هدف رونق و شکوفایى رهبرى کند. <ref>براى اطلاع بیشتر دربارۀ اندیشۀ سیاسى رشیدرضا بنگرید به: (حمید عنایت: اندیشه سیاسى در اسلام معاصر، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهى، تهران، انتشارات خوارزمى، 1380، ص 128-150، نیز: «دولت در اندیشۀ اسلامى معاصر» و «اسلام و سلطه سیاسى از دیدگاه رشیدرضا»، ابراهیم غرایبه، ترجمه على علیمحمدى، کتاب ماه علوم اجتماعى (ویژه اندیشه سیاسى اسلام)، ش 73، 74، ص 86-93). </ref> | ||
<br> | <br> | ||
خط ۵۴: | خط ۶۰: | ||
رشیدرضا وارد عرصۀ سیاست نیز شد و به نقد دولت عثمانى پرداخت و خواستار اصلاح اوضاع و شرایط این حکومت شد. وى ریاست «جمعیه الشورى العثمانیه» را که تبعیدىهاى دولت عثمانى در مصر آن را تشکیل داده بودند، به عهده گرفت. این انجمن فعالیتهاى مختلفى داشت. از جمله اعلامیهها و بیانیههاى مخفیانهای را در سر تا سر امپراتورى عثمانى براى بیدارى و وحدت مسلمانان توزیع میکردند. وى بعد از شکست عثمانى وتوافق فرانسه و انگلیس مبنى بر تقسیم جهان عرب، در مجلۀ «المنار» نسبت به این مسئله هشدار داد و استعمار و فعالیتهاى آنان را در جهان عرب محکوم کرد. این فعالیتها باعث شد رهبران عرب در کنفرانس ژنو که براى دفاع از مسائل عرب برگزار شده بود، رشیدرضا را به مقام نایب رئیس این کنفرانس انتخاب کنند. وى در سال 1921 به ریاست کنگرۀ ملى سورى در دمشق برگزیده شد و در سال 1921 به مقام هیأت نمایندگى سوریه و فلسطین براى اعتراض به قیمومت انگلستان و فرانسه به جامعۀ ملل اعزام شد. <ref>عنایت، حمید: سیرى در اندیشۀ سیاسى عرب، ص 157. </ref> <br> | رشیدرضا وارد عرصۀ سیاست نیز شد و به نقد دولت عثمانى پرداخت و خواستار اصلاح اوضاع و شرایط این حکومت شد. وى ریاست «جمعیه الشورى العثمانیه» را که تبعیدىهاى دولت عثمانى در مصر آن را تشکیل داده بودند، به عهده گرفت. این انجمن فعالیتهاى مختلفى داشت. از جمله اعلامیهها و بیانیههاى مخفیانهای را در سر تا سر امپراتورى عثمانى براى بیدارى و وحدت مسلمانان توزیع میکردند. وى بعد از شکست عثمانى وتوافق فرانسه و انگلیس مبنى بر تقسیم جهان عرب، در مجلۀ «المنار» نسبت به این مسئله هشدار داد و استعمار و فعالیتهاى آنان را در جهان عرب محکوم کرد. این فعالیتها باعث شد رهبران عرب در کنفرانس ژنو که براى دفاع از مسائل عرب برگزار شده بود، رشیدرضا را به مقام نایب رئیس این کنفرانس انتخاب کنند. وى در سال 1921 به ریاست کنگرۀ ملى سورى در دمشق برگزیده شد و در سال 1921 به مقام هیأت نمایندگى سوریه و فلسطین براى اعتراض به قیمومت انگلستان و فرانسه به جامعۀ ملل اعزام شد. <ref>عنایت، حمید: سیرى در اندیشۀ سیاسى عرب، ص 157. </ref> <br> | ||
=وحدت و همگرایی مسلمانان= | =وحدت و همگرایی مسلمانان= | ||
از مهمترین فعالیتهاى رشیدرضا وحدت و همگرایى و بیدارى مسلمانان و کشورهاى اسلامى بود. محور فعالیتهاى وى در این زمینه در سه شاخه انعکاس یافت؛ مقالات وى در مجلۀ «المنار» و انعکاس اخبار و اقدامات مسلمانان سراسر جهان در جهت همگرایى و تقریب مذاهب اسلامى و وحدتشان؛ سخنرانى و هشدارهایى که در محافل اسلامى و مکانهاى آموزشى ایراد میکردند؛ و تألیف آثارى مانند الوحدة الاسلامیه. رشیدرضا در مجلۀ «المنار» که گسترۀ وسیعى را از جهان اسلام دربرگرفته بود، مقالات و یادداشتهاى مختلفى به منظور نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر به نگارش درآورد. وى علماى جهان اسلام را براى تعامل بیشتر مسلمانان جهان دعوت میکرد تا دیدگاههاى خود را براى وحدت اسلامى عرضه کنند که البته مسلمانان نیز در پى این فراخوان، مشکلات و معضلات خود و مسائل فقهى خود را از این طریق بیان میکردند؛ چنان که از مغرب و تونس گرفته تا هند و اندونزى این تعاملات و ارتباطات با مجلۀ «المنار» برقرار شده بود. وى خطر صهیونیسم و توطئههاى استعمارگران را به مسلمانان و اعراب هشدار میداد و خواستار وحدت اسلامى در قبال صهیونیسم و استعمار بود. رضا در بخش دیگرى از «المنار» به طرح اسرائیلیات و نقد آن پرداخت و تلاش کرد با جلوگیرى از گسترش آنها در نظام فکرى جهان اسلام، تفرقه و مذهبگرایى در جهان اسلام کاهش یابد. وى در موقعیتى که اصلاحگران و نواندیشان عرب، در پى مقولههایى چون پان عربیسم، میهن پرستى عربى و نهضت عربى بودند، تنها راه رهایى از عقب ماندگى و ترقى را در رسیدن به وحدت جهان اسلام و تقریب مذاهب میدانست. به همین دلیل وى براى رفع اختلافات مسلمانان و جلوگیرى از فرقه گرایى در میان مسلمانان پیشنهاد کرد تا دربارۀ وجوه و جنبههاى مشترک مسلمانان سراسر جهان - که براساس اصول اسلام و مطابق با کتاب، سنت و عقل، نیز به دور از ابعاد اختلافبرانگیز باشد - سلسله کتابهایى تألیف و منتشر شود و در میان تمامى گروهها و مذاهب اسلامى توزیع گردد و مسلمانان به یادگیرى و اجراى آن تشویق شوند و علماى اسلامى نیز براساس آن به تبلیغ دین اسلام بپردازند. رضا همچنین پیشنهاد کرد براى وحدت رویه در احکام و فقه اسلامى کتابهایى تألیف گردد و علماى برجستۀ اسلامى با توجه به مبانى مشترک مذاهب اسلامى در آنباره و با نظر به وضعیت معاصر به آموزش و تدریس آن براى کلیۀ علماى سراسر جهان بپردازند، تا مسلمانان به نقاط مشترک در این زمینه برسند. این مواضع و دیدگاههاى وى چندان به مذاق اصلاحطلبان و ملىگرایان جهان عرب خوش نیامد و به طور عمده دو گروه در جهان عرب با آراى وى در این زمینه مخالف بودند: یک گروه روشنفکران فرنگىمآبى که نه تنها خلافت اسلامى بلکه تمامى میراث سیاسى و اجتماعى اسلام را محکوم میکردند، و گروه دیگر، میهنپرستان مصرى همچون مصطفى کامل و اعضاى حزب وطنى او که آرمانهاى رشیدرضا را مایۀ انحراف ملت مصر از مسائل محسوس و مشخص داخلى به آروزهاى مبهم و انجامناپذیر دینى میدانستند. اما رشیدرضا با این دیدگاهها همرأى نبود و سعى در اصلاح اسلامى و وحدت مسلمانان بود. <br> | از مهمترین فعالیتهاى رشیدرضا وحدت و همگرایى و بیدارى مسلمانان و کشورهاى اسلامى بود. محور فعالیتهاى وى در این زمینه در سه شاخه انعکاس یافت؛ مقالات وى در مجلۀ «المنار» و انعکاس اخبار و اقدامات مسلمانان سراسر جهان در جهت همگرایى و تقریب مذاهب اسلامى و وحدتشان؛ سخنرانى و هشدارهایى که در محافل اسلامى و مکانهاى آموزشى ایراد میکردند؛ و تألیف آثارى مانند الوحدة الاسلامیه. رشیدرضا در مجلۀ «المنار» که گسترۀ وسیعى را از جهان اسلام دربرگرفته بود، مقالات و یادداشتهاى مختلفى به منظور نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر به نگارش درآورد. وى علماى جهان اسلام را براى تعامل بیشتر مسلمانان جهان دعوت میکرد تا دیدگاههاى خود را براى وحدت اسلامى عرضه کنند که البته مسلمانان نیز در پى این فراخوان، مشکلات و معضلات خود و مسائل فقهى خود را از این طریق بیان میکردند؛ چنان که از مغرب و تونس گرفته تا هند و اندونزى این تعاملات و ارتباطات با مجلۀ «المنار» برقرار شده بود. | ||
وى خطر صهیونیسم و توطئههاى استعمارگران را به مسلمانان و اعراب هشدار میداد و خواستار وحدت اسلامى در قبال صهیونیسم و استعمار بود. رضا در بخش دیگرى از «المنار» به طرح اسرائیلیات و نقد آن پرداخت و تلاش کرد با جلوگیرى از گسترش آنها در نظام فکرى جهان اسلام، تفرقه و مذهبگرایى در جهان اسلام کاهش یابد. وى در موقعیتى که اصلاحگران و نواندیشان عرب، در پى مقولههایى چون پان عربیسم، میهن پرستى عربى و نهضت عربى بودند، تنها راه رهایى از عقب ماندگى و ترقى را در رسیدن به وحدت جهان اسلام و تقریب مذاهب میدانست. به همین دلیل وى براى رفع اختلافات مسلمانان و جلوگیرى از فرقه گرایى در میان مسلمانان پیشنهاد کرد تا دربارۀ وجوه و جنبههاى مشترک مسلمانان سراسر جهان - که براساس اصول اسلام و مطابق با کتاب، سنت و عقل، نیز به دور از ابعاد اختلافبرانگیز باشد - سلسله کتابهایى تألیف و منتشر شود و در میان تمامى گروهها و مذاهب اسلامى توزیع گردد و مسلمانان به یادگیرى و اجراى آن تشویق شوند و علماى اسلامى نیز براساس آن به تبلیغ دین اسلام بپردازند. | |||
رشید رضا همچنین پیشنهاد کرد براى وحدت رویه در احکام و فقه اسلامى کتابهایى تألیف گردد و علماى برجستۀ اسلامى با توجه به مبانى مشترک مذاهب اسلامى در آنباره و با نظر به وضعیت معاصر به آموزش و تدریس آن براى کلیۀ علماى سراسر جهان بپردازند، تا مسلمانان به نقاط مشترک در این زمینه برسند. این مواضع و دیدگاههاى وى چندان به مذاق اصلاحطلبان و ملىگرایان جهان عرب خوش نیامد و به طور عمده دو گروه در جهان عرب با آراى وى در این زمینه مخالف بودند: یک گروه روشنفکران فرنگىمآبى که نه تنها خلافت اسلامى بلکه تمامى میراث سیاسى و اجتماعى اسلام را محکوم میکردند، و گروه دیگر، میهنپرستان مصرى همچون مصطفى کامل و اعضاى حزب وطنى او که آرمانهاى رشیدرضا را مایۀ انحراف ملت مصر از مسائل محسوس و مشخص داخلى به آروزهاى مبهم و انجامناپذیر دینى میدانستند. اما رشیدرضا با این دیدگاهها همرأى نبود و سعى در اصلاح اسلامى و وحدت مسلمانان بود. <br> | |||
رشیدرضا در راه وحدت اسلامى و جلوگیرى از تضییع حقوق مسلمانان سخنرانىها و اجتماعاتى براى اعتراض نیز ترتیب میداد و گاه براى سران اسلامى نامهها و خطابههاى پندآمیز و نصیحتگونه نیز ارسال میکرد. چنان که دربارۀ سیاستهاى غربیان در قبال جهان اسلام و سران اعراب مواضع بسیار تندى داشت و در زمینه مبارزه و دفاع ملتهاى اسلامى از سرزمینهایشان، به ویژه دفاع ملت مسلمان لیبى در مقابل تجاوز ایتالیا سخنان و خطابههاى زیادى ایراد کرد و مقالات متنوعى به نگارش درآورد. وى حتى به ملک حسین و ملک عبدالعزیز آل سعود براى نحوۀ حکومتشان نامههاى مختلفى مینوشت. <br> | رشیدرضا در راه وحدت اسلامى و جلوگیرى از تضییع حقوق مسلمانان سخنرانىها و اجتماعاتى براى اعتراض نیز ترتیب میداد و گاه براى سران اسلامى نامهها و خطابههاى پندآمیز و نصیحتگونه نیز ارسال میکرد. چنان که دربارۀ سیاستهاى غربیان در قبال جهان اسلام و سران اعراب مواضع بسیار تندى داشت و در زمینه مبارزه و دفاع ملتهاى اسلامى از سرزمینهایشان، به ویژه دفاع ملت مسلمان لیبى در مقابل تجاوز ایتالیا سخنان و خطابههاى زیادى ایراد کرد و مقالات متنوعى به نگارش درآورد. وى حتى به ملک حسین و ملک عبدالعزیز آل سعود براى نحوۀ حکومتشان نامههاى مختلفى مینوشت. <br> | ||
=آثار رشیدرضا= | =آثار رشیدرضا= | ||
وى افزون بر مقالاتش در مجلۀ «العرفان»، کتابهایی نیز به نگارش درآورده که مهمترین اثر وی المنار (تفسیر القرآن العظیم) است این تفسیر با آیه ۵۳ سوره یوسف پایان مییابد. از ابتدای قرآن تا آیه ۱۲۶ سوره نساء به انشای شیخ محمد عبده و املای سیدرشیدرضا است و پس از آن، رشیدرضا به پیروی از سبک شیخ محمد عبده، آن را تا سوره یوسف ادامه داده است. این تفسیر در میان تفسیرهای قرآن کریم دارای رویکردی سیاسی، اجتماعی و تربیتی است. از دیگر آثار رشیدرضا میتوان به آثار ذيل اشاره کرد: «الحصون المنیعة» و «الحکمة الشرعیة فی محکمة القادریة والرفاعیة» و «تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده وما جرى بمصر فی عصره» و «الوحی المحمدی» و «المنار والأزهر» و «ذکرالمولد النبوی» و «یسر الإسلام واُصول التشریع العام» و «مناسک الحجّ وأحکامه وحِکَمه» و «حقیقة الرّبا» و «المقصورة الرشیدیة». | وى افزون بر مقالاتش در مجلۀ «العرفان»، کتابهایی نیز به نگارش درآورده که مهمترین اثر وی المنار (تفسیر القرآن العظیم) است این تفسیر با آیه ۵۳ سوره یوسف پایان مییابد. از ابتدای قرآن تا آیه ۱۲۶ سوره نساء به انشای شیخ محمد عبده و املای سیدرشیدرضا است و پس از آن، رشیدرضا به پیروی از سبک شیخ محمد عبده، آن را تا سوره یوسف ادامه داده است. این تفسیر در میان تفسیرهای قرآن کریم دارای رویکردی سیاسی، اجتماعی و تربیتی است. از دیگر آثار رشیدرضا میتوان به آثار ذيل اشاره کرد: «الحصون المنیعة» و «الحکمة الشرعیة فی محکمة القادریة والرفاعیة» و «تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده وما جرى بمصر فی عصره» و «الوحی المحمدی» و «المنار والأزهر» و «ذکرالمولد النبوی» و «یسر الإسلام واُصول التشریع العام» و «مناسک الحجّ وأحکامه وحِکَمه» و «حقیقة الرّبا» و «المقصورة الرشیدیة». | ||
<br> | |||
سخن پایانى دربارۀ رشیدرضا این که وى تلاشها و اقدامات بسیارى براى وحدت اسلامى و همسویى مسلمانان جهان و الویت دادن وحدت و نهضت اسلامى بر امور دیگرى چون وحدت و نهضت عربى صورت داد که در این راه پیرو شیخ محمد عبده و سیدجمالالدین اسدآبادى به شمار میرود. <br> | سخن پایانى دربارۀ رشیدرضا این که وى تلاشها و اقدامات بسیارى براى وحدت اسلامى و همسویى مسلمانان جهان و الویت دادن وحدت و نهضت اسلامى بر امور دیگرى چون وحدت و نهضت عربى صورت داد که در این راه پیرو شیخ محمد عبده و سیدجمالالدین اسدآبادى به شمار میرود. <br> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |