پرش به محتوا

جنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ۲۲ فوریه
خط ۴۶: خط ۴۶:
== جنگ‌های غیر هسته‌‏ای ==
== جنگ‌های غیر هسته‌‏ای ==


'''الف) جنگ محدود''':
=== جنگ محدود ===
جنگ محدود علاوه بر مفهوم هسته‏‌ای، معنای غیر هسته ‏ای هم دارد. جنگ محدود غیر هسته ‏ای در معانی مختلفی به کار رفته است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
جنگ محدود علاوه بر مفهوم هسته‏‌ای، معنای غیر هسته ‏ای هم دارد. جنگ محدود غیر هسته ‏ای در معانی مختلفی به کار رفته است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:


خط ۵۶: خط ۵۶:
# جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ‏ای استفاده می‌کنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمی‌توان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود می‌نامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز می‌شود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ‏ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد می‌شود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد.
# جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ‏ای استفاده می‌کنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمی‌توان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود می‌نامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز می‌شود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ‏ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد می‌شود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد.


'''ب) جنگ چریکی'''<ref> جنگ چریکی (Guerrilla War Fare) به نام جنگ پارتیزانی و جنگ آزادی‌بخش نیز به کار میرود. چریک که ترجمه Guerrilla است یک لغت ترکی محسوب می‌شود و به معنای گروه کوچک مسلّحی می‌باشد، که پیشقراول مردم در مبارزه علیه دشمن است. </ref>:
=== جنگ چریکی ===
جنگ چریکی<ref> جنگ چریکی (Guerrilla War Fare) به نام جنگ پارتیزانی و جنگ آزادی‌بخش نیز به کار میرود. چریک که ترجمه Guerrilla است یک لغت ترکی محسوب می‌شود و به معنای گروه کوچک مسلّحی می‌باشد، که پیشقراول مردم در مبارزه علیه دشمن است.</ref>:


جنگ چریکی دارای یک سابقه طولانی است. اصطلاح چریک و جنگ‌های چریکی در سال 1186 ش. (1807 م.) در پی حمله [[فرانسه]] به شبه جزیره ایبری<ref> شبه جزایر ایبری شامل دو کشور اسپانیا و پرتقال می‌شود.</ref> وارد فرهنگ نظامی شد. به دنبال آن، به صورت محدود از جنگ‌های چریکی در [[جنگ جهانی دوم]] استفاده گردید. بعد از جنگ جهانی دوم نمونه‏‌های برجسته جنگ چریکی در [[چین]]، [[کوبا]] و [[ویتنام]] اتفاق افتاد<ref> بهمن آقایی و غلامرضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، نشر ویس، تهران، 1366، ص 253.</ref>. هرگاه برای سرنگون کردن حکومت ضد مردمی حاکم یا به منظور بیرون راندن نیروهای متجاوز استعمار، ابزار، امکانات و در نهایت قدرت کافی فراهم نباشد، ممکن است جنگ چریکی بدین منظور آغاز شود. بر این اساس، نیروهای چریکی بیش از هر چیز، به قدرت و امکانات مردمی متکی می‏شوند و در تلاشند برای دستیابی به پیروزی، پشتوانه مردمی لازم را فراهم آورند.
جنگ چریکی دارای یک سابقه طولانی است. اصطلاح چریک و جنگ‌های چریکی در سال 1186 ش. (1807 م.) در پی حمله [[فرانسه]] به شبه جزیره ایبری<ref> شبه جزایر ایبری شامل دو کشور اسپانیا و پرتقال می‌شود.</ref> وارد فرهنگ نظامی شد. به دنبال آن، به صورت محدود از جنگ‌های چریکی در [[جنگ جهانی دوم]] استفاده گردید. بعد از جنگ جهانی دوم نمونه‏‌های برجسته جنگ چریکی در [[چین]]، [[کوبا]] و [[ویتنام]] اتفاق افتاد<ref> بهمن آقایی و غلامرضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، نشر ویس، تهران، 1366، ص 253.</ref>. هرگاه برای سرنگون کردن حکومت ضد مردمی حاکم یا به منظور بیرون راندن نیروهای متجاوز استعمار، ابزار، امکانات و در نهایت قدرت کافی فراهم نباشد، ممکن است جنگ چریکی بدین منظور آغاز شود. بر این اساس، نیروهای چریکی بیش از هر چیز، به قدرت و امکانات مردمی متکی می‏شوند و در تلاشند برای دستیابی به پیروزی، پشتوانه مردمی لازم را فراهم آورند.


جنگ چریکی، جنگ نامنظم و دراز مدتی است که توسط دسته‌‏های کوچک مسلّح، علیه دشمن(داخلی و یا خارجی) صورت می‏گیرد. در این جنگ بیش از سایر جنگ‌ها، بر اصولی چون ایجاد انفجار در پشت خطوط اصلی، به ستوه آوردن دشمن، ناامن کردن و قطع راه‌های ارتباطی دشمن، عملیات ناگهانی علیه آن، تغییر دائم میدان جنگ و نظایر آن تکیه می‏شود<ref>فونگوین جیاپ، هنر نظامی جنگ خلق، ترجمه احمد تدین، آگاه، تهران، 1359، ص6.</ref>. اقدامات فوق به عقیده [[مائو تسه تونگ]]<ref>مائو یکی از بنیان‌گذاران جنگ چریکی جدید محسوب می‌شود.</ref> ـ رهبر انقلاب [[چین]] ـ در سه مرحله انجام می‏شود.
جنگ چریکی، جنگ نامنظم و دراز مدتی است که توسط دسته‌‏های کوچک مسلّح، علیه دشمن(داخلی و یا خارجی) صورت می‏گیرد. در این جنگ بیش از سایر جنگ‌ها، بر اصولی چون ایجاد انفجار در پشت خطوط اصلی، به ستوه آوردن دشمن، ناامن کردن و قطع راه‌های ارتباطی دشمن، عملیات ناگهانی علیه آن، تغییر دائم میدان جنگ و نظایر آن تکیه می‏شود<ref>فونگوین جیاپ، هنر نظامی جنگ خلق، ترجمه احمد تدین، آگاه، تهران، 1359، ص6.</ref>. اقدامات فوق به عقیده [[مائو تسه تونگ]]<ref>مائو یکی از بنیان‌گذاران جنگ چریکی جدید محسوب می‌شود.</ref> ـ رهبر انقلاب [[چین]] ـ در سه مرحله انجام می‌‏شود.


'''اوّل مرحله دفاع استراتژیک''':
'''اوّل مرحله دفاع استراتژیک''':
که در آن ضمن تلاش در جهت متحد کردن مردم، به تدریج برای عملیات نظامی و سیاسی(مانند اعتصابات) صورت می‏پذیرد.
که در آن ضمن تلاش در جهت متحد کردن مردم، به تدریج برای عملیات نظامی و سیاسی(مانند اعتصابات) صورت می‌‏پذیرد.


'''دوم، مرحله تدارک آفندی''':
'''دوم، مرحله تدارک آفندی''':
در این مرحله چریکها در جهت یکپارچگی بیشتر مردم، توسعه عملیات و تدارک سلاح و لوازم پزشکی و آذوقه اقدام می‏کنند.
در این مرحله چریک‌ها در جهت یک‌پارچگی بیشتر مردم، توسعه عملیات و تدارک سلاح و لوازم پزشکی و آذوقه اقدام می‏‌کنند.


'''سوم، مرحله آفند استراتژیک''':  
'''سوم، مرحله آفند استراتژیک''':  
چریکها در صورت گذراندن موفقیت‏‌آمیز دو مرحله قبلی، توانایی لازم را برای نیل به پیروزی پیدا می‏کنند. بنابراین، با استفاده از قدرت حاصله در جهت تسلیم یا انهدام دشمن اقدام می‏کنند<ref> جان ام، کالینز، پیشین، ص 107.</ref>. به رغم این که جنگ چریکی متکی بر مردم است؛ ولی مردم همواره به دلیل انگیزه‌‏های مذهبی از آن حمایت نمی‏کنند.  
چریک‌ها در صورت گذراندن موفقیت‏‌آمیز دو مرحله قبلی، توانایی لازم را برای نیل به پیروزی پیدا می‏‌کنند. بنابراین، با استفاده از قدرت حاصله در جهت تسلیم یا انهدام دشمن اقدام می‌‏کنند<ref> جان ام، کالینز، پیشین، ص 107.</ref>. به رغم این که جنگ چریکی متکی بر مردم است؛ ولی مردم همواره به دلیل انگیزه‌‏های مذهبی از آن حمایت نمی‏‌کنند.  


'''ج ـ جنگ روانی'''<ref>جنگ روانی (Psychological Warfare) با اصطلاحاتی چون جنگ اذهان، تبلیغات، جهت دهی سیاسی، تهاجم غیر مستقیم و جنگ سیاسی مترادف است.</ref>:
=== جنگ روانی ===
جنگ روانی<ref>جنگ روانی (Psychological Warfare) با اصطلاحاتی چون جنگ اذهان، تبلیغات، جهت دهی سیاسی، تهاجم غیر مستقیم و جنگ سیاسی مترادف است.</ref>:


سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینی‌ها<ref>شستشوی مغزی توسط چینیها ابداع شد. </ref> و سپس [[مسلمانان]] اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند<ref> خداوند در بخشی از آیه 12 سوره انفال با بیان «من ترس در دل کافران میافکنم»، مجوز استفاده از جنگ روانی را داده است و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی اسلام]] بارها از آن استفاده کرده است، مانند آتش افروختن در بلندی‌های مکه، هنگام فتح آن که به منظور ایجاد ترس در دل [[کافران]] انجام شد.</ref>. بعدها در قرن بیستم و به خصوص در [[جنگ جهانی اول]] و به میزان بیشتری در جنگ جهانی دوم و در دوران [[جنگ سرد]]، از آن استفاده گردید. از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی می‌گذرد، زیرا در سال 1282ش. (1902 م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. 22 سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «[[جنگ سیاسی]]» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال 1319ش. (1940 م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید<ref>ویلیام داقرتی، جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص 41.</ref>.
سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینی‌ها<ref>شستشوی مغزی توسط چینی‌ها ابداع شد.</ref> و سپس [[مسلمانان]] اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند<ref> خداوند در بخشی از آیه 12 سوره انفال با بیان «من ترس در دل کافران میافکنم»، مجوز استفاده از جنگ روانی را داده است و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی اسلام]] بارها از آن استفاده کرده است، مانند آتش افروختن در بلندی‌های مکه، هنگام فتح آن که به منظور ایجاد ترس در دل [[کافران]] انجام شد.</ref>. بعدها در قرن بیستم و به خصوص در [[جنگ جهانی اول]] و به میزان بیشتری در [[جنگ جهانی دوم]] و در دوران [[جنگ سرد]]، از آن استفاده گردید. از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی می‌گذرد، زیرا در سال 1282ش. (1902 م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. 22 سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «[[جنگ سیاسی]]» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال 1319ش. (1940 م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید<ref>ویلیام داقرتی، جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص 41.</ref>.


ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر می‌کند:
ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر می‌کند:
خط ۸۲: خط ۸۴:
شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش می‌یابد. کسانی که شایعه را گسترش می‌دهند، هدف‌هایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال می‌کنند. در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان<ref>رابرت ناپ، شایعه، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص36.</ref>، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود.  
شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش می‌یابد. کسانی که شایعه را گسترش می‌دهند، هدف‌هایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال می‌کنند. در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان<ref>رابرت ناپ، شایعه، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص36.</ref>، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود.  


'''د)جنگ شیمیایی و میکروبی''':
=== جنگ شیمیایی و میکروبی ===
کاربرد عوامل شیمیایی همانند عوامل روانی، سابقه‌‏ای طولانی دارد. اوّلین عوامل شیمیایی که انسان در جنگ به کار برد، نفت و قیر بود. به مرور زمان، مواد شیمیایی دیگری چون کُلر، گاز خردل، فسژن، گاز اشک آور و مانند آن، بر آنها افزوده شد. از این مواد به صورت گسترده و وسیع، در جنگ جهانی اول استفاده گردید. در جنگ جهانی دوم نیز، به علت ترس طرفهای درگیر از حمله شیمیایی طرف مقابل، از آن استفاده نشد؛ اما بعد از آن در بسیار از جنگ‌های منطقه‌‏ای و محلی (مانند جنگ ویتنام) مورد بهره‌برداری قرار گرفت<ref>حسین علائی، جنگ شیمیایی تهدید فزاینده، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1370، ص10.</ref>. از مواد شیمیایی برای کشتن، صدمه زدن و ناتوان کردن انسان و حیوان و حتی به منظور از بین بردن گیاهان و عدم باروری خاکِ دشمن استفاده می‌شود. این مواد که به صورت جامد، مایع و گاز به کار می‌روند، از طریق پوست، دستگاه گوارشی و تنفسی سلامت موجودات زنده را به خطر می‌اندازند<ref> علی نوری، جنگ شیمیایی و پیشگیری و درمان آسیبهای ناشی از آن، جهان دانش، تهران، 1363، ص14.</ref>.
جنگ شیمیایی و میکروبی کاربرد عوامل شیمیایی همانند عوامل روانی، سابقه‌‏ای طولانی دارد. اوّلین عوامل شیمیایی که انسان در جنگ به کار برد، نفت و قیر بود. به مرور زمان، مواد شیمیایی دیگری چون کُلر، گاز خردل، فسژن، گاز اشک آور و مانند آن، بر آنها افزوده شد. از این مواد به صورت گسترده و وسیع، در جنگ جهانی اول استفاده گردید. در جنگ جهانی دوم نیز، به علت ترس طرف‌های درگیر از حمله شیمیایی طرف مقابل، از آن استفاده نشد؛ اما بعد از آن در بسیار از جنگ‌های منطقه‌‏ای و محلی (مانند جنگ ویتنام) مورد بهره‌برداری قرار گرفت<ref>حسین علائی، جنگ شیمیایی تهدید فزاینده، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1370، ص10.</ref>. از مواد شیمیایی برای کشتن، صدمه زدن و ناتوان کردن انسان و حیوان و حتی به منظور از بین بردن گیاهان و عدم باروری خاکِ دشمن استفاده می‌شود. این مواد که به صورت جامد، مایع و گاز به کار می‌روند، از طریق پوست، دستگاه گوارشی و تنفسی سلامت موجودات زنده را به خطر می‌اندازند<ref> علی نوری، جنگ شیمیایی و پیشگیری و درمان آسیبهای ناشی از آن، جهان دانش، تهران، 1363، ص14.</ref>.


نوع دیگری از جنگ که در بخش جنگ شیمیایی مورد بحث قرار می‌گیرد، جنگ میکروبی است. در این جنگ، موجودات زنده میکروسکوپی مانند ویروسها، باکتریها، قارچها، انگلها و مانند آن، با همان کاربردهای مواد شیمیایی برای مقاصد نظامی و غیر نظامی به کار می‌روند. این جنگ نیز قدمت زیادی دارد؛ زیرا [[تاتارها]]، در سال 726ش. (1347 م) برای اولین بار از میکروب طاعون و وبا، علیه دشمنان خود استفاده  
نوع دیگری از جنگ که در بخش جنگ شیمیایی مورد بحث قرار می‌گیرد، جنگ میکروبی است. در این جنگ، موجودات زنده میکروسکوپی مانند ویروس‌ها، باکتری‌ها، قارچ‌ها، انگل‌ها و مانند آن، با همان کاربردهای مواد شیمیایی برای مقاصد نظامی و غیر نظامی به کار می‌روند. این جنگ نیز قدمت زیادی دارد؛ زیرا [[تاتارها]]، در سال 726ش. (1347 م) برای اولین بار از میکروب طاعون و وبا، علیه دشمنان خود استفاده  
کردند<ref>حسین علائی، پیشین، ص 85.</ref>. به نظر می‌رسد، با توجه به اثرات وحشتناک به کارگیری عوامل شیمیایی و میکروبی، تولید و به کارگیری آنها کاهش یافته باشد؛ امّا به دو دلیل توجه به سلاحهای شیمیایی و میکروبی در حال افزایش است.
کردند<ref>حسین علائی، پیشین، ص 85.</ref>. به نظر می‌رسد، با توجه به اثرات وحشتناک به کارگیری عوامل شیمیایی و میکروبی، تولید و به کارگیری آنها کاهش یافته باشد؛ امّا به دو دلیل توجه به سلاح‌های شیمیایی و میکروبی در حال افزایش است.


اوّل این که، هزینه ساخت و انبارسازی آن در مقایسه با سایر سلاحهای جنگی بسیار کمتر است. همچنین به راحتی و بدون ابزارهای پیچیده می‌توان آن را مورد استفاده قرار داد. به همین علت [[عراق]] در طول جنگ با ایران، مقادیر زیادی از سلاحهای میکروبی و شیمیایی را تولید و ذخیره کرد و بخشی از آن را در جنگ به کارگرفت.
* اوّل این که، هزینه ساخت و انبارسازی آن در مقایسه با سایر سلاح‌های جنگی بسیار کمتر است. همچنین به راحتی و بدون ابزارهای پیچیده می‌توان آن را مورد استفاده قرار داد. به همین علت [[عراق]] در طول جنگ با ایران، مقادیر زیادی از سلاح‌های میکروبی و شیمیایی را تولید و ذخیره کرد و بخشی از آن را در جنگ به کارگرفت.
* دوم آن که، بشر قادر نیست به علت قدرت تخریبی بسیار زیاد سلاح‌های اتمی از آن بهره گیرد<ref>مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 10، 1376، ص 8.</ref>. بنابراین، سلاح‌های شیمیایی و میکروبی پاسخگوی نیازهای جنگی او خواهد بود.


دوم آن که، بشر قادر نیست به علت قدرت تخریبی بسیار زیاد سلاحهای اتمی از آن بهره گیرد<ref>مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 10، 1376، ص 8.</ref>. بنابراین، سلاحهای شیمیایی و میکروبی پاسخگوی نیازهای جنگی او خواهد بود.
[[جنگ تحمیلی]] در دیدگاه ما، یک جنگ غیرهسته‏‌ای است، به همین دلیل، در هیچ‏یک از انواع و طبقه ‏بندی جنگ‏‌های هسته‌‏ای قرار نمی‌گیرد. این جنگ از یک نظر، یک نبرد جغرافیایی به شمار می‌آید که در بخش خاصی از زمین: یعنی اغلب در سرزمین ایران و عراق جریان داشته است؛ ولی یک تفاوت عمده با جنگ محدود جغرافیایی دارد و آن این که آثار [[دفاع مقدس]] در یک منطقه جغرافیایی محدود، باقی نماند، بلکه آثار منطقه‌‏ای و جهانی وسیعی را به دنبال آورد. از دیدگاه ایرانیان، دفاع مقدس، یک جنگ با هدف محدود نبود، زیرا انگیزه ایران به خلاف عراق، تنها حفظ تمامیت ارضی نبود، بلکه هدف جنگ‏جویان ایرانی و رهبری [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، دفاع از کیان اسلام بوده است. البته باید قبول کرد، جنگی که بر ما تحمیل شد، از لحاظ ابزار جنگی و به دلیل کاربرد سلاح‌های غیرهسته‏‌ای، محدود تلقی می‌شود. در این جنگ، حتی عملیات پارتیزانی و چریکی هم به چشم می‌خورد که گروه شهید چمران مصداق بارز آن بود. همچنین، عملیات روانی وسیعی در جنگ تحمیلی، هم از ناحیه ایران و هم از ناحیه عراق در جریان بود. همین‏طور بارها عراقی‌ها از مواد شیمیایی و میکروبی علیه رزمندگان و مردم بی‌دفاع ایران استفاده کرده‏‌اند. بنابراین، جنگ تحمیلی در هیچ یک از طبقه ‏بندی‌های جنگ‌های غیرهسته‌‏ای هم قرار نمیگیرد و باید برای آن تعریف منحصر به فردی ارائه کرد و آن را در طبقه‌بندی جدید با ویژگی‌های جدید قرار داد. همان‏گونه که انگیزه‏‌های این جنگ از نگاه ما، با دیگر جنگ‌های بشری قرن بیستم متفاوت است.


[[جنگ تحمیلی]] در دیدگاه ما، یک جنگ غیرهسته‏‌ای است، به همین دلیل، در هیچ‏یک از انواع و طبقه ‏بندی جنگ‏های هسته‌‏ای قرار نمیگیرد. این جنگ از یک نظر، یک نبرد جغرافیایی به شمار می‌آید که در بخش خاصی از زمین: یعنی اغلب در سرزمین ایران و عراق جریان داشته است؛ ولی یک تفاوت عمده با جنگ محدود جغرافیایی دارد و آن این که آثار [[دفاع مقدس]] در یک منطقه جغرافیایی محدود، باقی نماند، بلکه آثار منطقه‌‏ای و جهانی وسیعی را به دنبال آورد. از دیدگاه ایرانیان، دفاع مقدس، یک جنگ با هدف محدود نبود، زیرا انگیزه ایران به خلاف عراق، تنها حفظ تمامیت ارضی نبود، بلکه هدف جنگ‏جویان ایرانی و رهبری [[انقلاب اسلامی]]، دفاع از کیان اسلام بوده است. البته باید قبول کرد، جنگی که بر ما تحمیل شد، از لحاظ ابزار جنگی و به دلیل کاربرد سلاح‌های غیرهسته‏‌ای، محدود تلقی می‌شود. در این جنگ، حتی عملیات پارتیزانی و چریکی هم به چشم می‌خورد که گروه [[شهید چمران]] مصداق بارز آن بود. همچنین، عملیات روانی وسیعی در جنگ تحمیلی، هم از ناحیه ایران و هم از ناحیه عراق در جریان بود. همین‏طور بارها عراقی‌ها از مواد شیمیایی و میکروبی علیه رزمندگان و مردم بی‌دفاع ایران استفاده کرده‏اند. بنابراین، جنگ تحمیلی در هیچ یک از طبقه ‏بندی‌های جنگ‌های غیرهسته‌‏ای هم قرار نمیگیرد و باید برای آن تعریف منحصر به فردی ارائه کرد و آن را در طبقه‌بندی جدید با ویژگی‌های جدید قرار داد. همان‏گونه که انگیزه‏های این جنگ از نگاه ما، با دیگر جنگ‌های بشری قرن بیستم متفاوت است.
انگیزه‌‏های مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرت‏طلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شده‌‏اند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی‌گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون [[انسان]] سرچشمه می‌گیرد، به گونه‏‌ای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را می‌سازد<ref>تاکنون هیچ گونه تبیین کلی از علل جنگ ارائه نشده است. تقسیم فوق قرارداری است. علت چنین تقسیمی آن است که عللی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و ایدئولوژی را می‌توان در چارچوب دو بعد مادی و معنوی قرار داد. به بیان دیگر، جنگ از خشونت برمی خیزد و خشونت یک پدیده روانی است.</ref>. با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل می‌دهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان می‌دهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعه‌‏ای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.
 
انگیزه‌‏های مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرت‏طلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شده‌‏اند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی‌گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون انسان سرچشمه می‌گیرد، به گونه‏‌ای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را می‌سازد<ref>تاکنون هیچ گونه تبیین کلی از علل جنگ ارائه نشده است. تقسیم فوق قرارداری است. علت چنین تقسیمی آن است که عللی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و ایدئولوژی را می‌توان در چارچوب دو بعد مادی و معنوی قرار داد. به بیان دیگر، جنگ از خشونت برمی خیزد و خشونت یک پدیده روانی است. </ref>. با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل می‌دهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان می‌دهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعه‌‏ای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.


قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عده‌‏ای<ref>مانند افلاطون، ارسطو، فروید و توماس هابز (هابس).</ref> معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ ـ نه صلح ـ حالت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد. مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمی‌توان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان می‌دهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار می‌روند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه‏ طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ می‌کشاند. همچنین عده‏‌ای معتقدند همه انسان‌ها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چاره‏ای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت می‌شود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده می‌کند<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، تهران، 1368، ج 1، ص198.</ref>.
قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عده‌‏ای<ref>مانند افلاطون، ارسطو، فروید و توماس هابز (هابس).</ref> معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ ـ نه صلح ـ حالت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد. مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمی‌توان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان می‌دهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار می‌روند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه‏ طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ می‌کشاند. همچنین عده‏‌ای معتقدند همه انسان‌ها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چاره‏ای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت می‌شود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده می‌کند<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، تهران، 1368، ج 1، ص198.</ref>.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۱:


# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
#
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسان‌هایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسان‌هایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
#
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‌‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمی‌گردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ‌طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ‌طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.


== علل مادی و معنوی جنگ ==
== علل مادی و معنوی جنگ ==
confirmed
۴۱٬۴۶۲

ویرایش