confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==احکام فقهی حجرالاسود== | ==احکام فقهی حجرالاسود== | ||
در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود | در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. <ref> [[شیخ طوسی]]، [[کتاب الخلاف]]، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> <ref> شیخ طوسی، [[کتاب النهایه]]، ص ref> ۲۳۶؛ <ref> [[شیخ محمد حسن نجفی]]، [[جواهر الکلام]]، ج ۱۹، ص</ref> ۳۴۰.</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه <ref> کتابالخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛</ref> <ref> مختلف الشیعه، ج ۴، ص</ref> ۲۲۱؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷</ref> و سنّی <ref>السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲</ref>؛ <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.</ref> آغاز طواف از حجرالاسود را واجب میدانند و برخی نیز مستحب | ||
<ref>جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.</ref> مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.[۴۰]<ref>وسائلالشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و</ref> ۴۱۴؛ <ref>الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰</ref> همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود میرسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آنگاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.<ref>النهایه، ص ۲۳۶</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰</ref>. یا تکبیر بگوید. <ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸</ref>؛ <ref>المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶</ref>؛ <ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.</ref> | <ref>جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.</ref> مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.[۴۰]<ref>وسائلالشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و</ref> ۴۱۴؛ <ref>الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰</ref> همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود میرسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آنگاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.<ref>النهایه، ص ۲۳۶</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰</ref>. یا تکبیر بگوید. <ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸</ref>؛ <ref>المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶</ref>؛ <ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.</ref> | ||