۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
سوسیالیسم (Socialism)در لغت | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده: کارل مارکس.jpg|جایگزین= اندیشه سوسیالیستی|بندانگشتی|کارل مارکس]] | |||
</div> | |||
سوسیالیسم (Socialism)در لغت به معنی اصالت جمع، [[جامعهگرایى]] و جامعهباورى، از واژه فرانسوى سوسیال (Social)بهمعناى اجتماعى، اخذ شده است. ریشه لاتینى آن، واژه Socius بهمعناى شریک و همراه است.<ref>آریانپور کاشانی، عباس؛ فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، تهران، امیر کبیر، 1375، چاپ هفتم، ص5231 و جعفری، محمدرضا؛ فرهنگ فشرده انگلیسی-انگلیسی، انگلیسی-فارسی، تهران، تنویر، 1378، چاپ پنجم، ص1181 و رک: علیزاده، اکبر اسد؛ سوسیالیسم، قم، نشریه مبلغان، 1386، ش92، ص46.</ref> | |||
عنوان سوسیالیست به طور کلی به گروهها و افرادی اطلاق می شود که به نحوی معتقد به تقدم جامعه بر فرد هستند و نظارت عمومی را در امر تولید و توزیع ضروری میشناسند. | عنوان سوسیالیست به طور کلی به گروهها و افرادی اطلاق می شود که به نحوی معتقد به تقدم جامعه بر فرد هستند و نظارت عمومی را در امر تولید و توزیع ضروری میشناسند. | ||
خط ۷: | خط ۱۲: | ||
با ظهور مارکسیسم در نیمه قرن نوزده انتشار «مانیفست کمونیست» تحول مهمی در نظریات سوسیالیستی پدید آمد. | با ظهور مارکسیسم در نیمه قرن نوزده انتشار «مانیفست کمونیست» تحول مهمی در نظریات سوسیالیستی پدید آمد. | ||
مارکس و انگلس تمام سوسیالیستهای قبل از خود را یکباره خیالپرور و سوسیالیستهای تخیلی نامیدند و در مانیفست کمونیست نیز جز سیوسیالیسم مارکسیستی را که نام «سوسیالیسم علمی» بر آن نهادند، همه نظریههای دیگر سوسیالیستی را سخت مورد انتقاد و تخطئه قرار دادند.<ref>[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%b3%d9%88%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d8%aa&SSOReturnPage=Check&Rand=0 سوسیالیست]</ref> | [[مارکس]] و [[انگلس]] تمام سوسیالیستهای قبل از خود را یکباره خیالپرور و سوسیالیستهای تخیلی نامیدند و در مانیفست کمونیست نیز جز سیوسیالیسم مارکسیستی را که نام «سوسیالیسم علمی» بر آن نهادند، همه نظریههای دیگر سوسیالیستی را سخت مورد انتقاد و تخطئه قرار دادند.<ref>[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%b3%d9%88%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d8%aa&SSOReturnPage=Check&Rand=0 سوسیالیست]</ref> | ||
==معنای سوسیالیسم== | ==معنای سوسیالیسم== | ||
این واژه، بهمعنای وسیع کلمه، طیف متنوعی از اندیشهها و متفکران را دربر میگیرد که تنها ویژگی مشترک آنها اعتقاد به "لزوم برابری بیشتر برای انسانها و افزایش نقش کارگران در اداره جوامع"است. | این واژه، بهمعنای وسیع کلمه، طیف متنوعی از اندیشهها و متفکران را دربر میگیرد که تنها ویژگی مشترک آنها اعتقاد به "لزوم برابری بیشتر برای انسانها و افزایش نقش کارگران در اداره جوامع"است. | ||
سوسیالیسم در واقع ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی میباشد.این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیههای کارگری یا پرولتارلیا کمک کند و بهطور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروههای خاص اجرا شود و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود میداند.<ref>خداپرست، یونس؛ سوسیالیسم، سایت پژوهه: http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36204.</ref> | سوسیالیسم در واقع [[ایدئولوژی]] است که در مخالفت با [[کاپیتالیسم]] قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی میباشد.این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیههای کارگری یا [[پرولتارلیا]] کمک کند و بهطور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروههای خاص اجرا شود و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود میداند.<ref>خداپرست، یونس؛ سوسیالیسم، سایت پژوهه: http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36204.</ref> | ||
لذا در همین راستا مجموعه حرکتهای مرتبط با افکار اقتصادی که از آغاز دهه 1790تا دهههای اول 1800میلادی علیه اندیشه اقتصادی کلاسیک شکل گرفت، چارچوب اولیه مکتب سوسیالیسم و بعد از آن، مارکسیسم را تشکیل میدهد.<ref>دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشههای اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، چاپ اول، ص315.</ref> | لذا در همین راستا مجموعه حرکتهای مرتبط با افکار اقتصادی که از آغاز دهه 1790تا دهههای اول 1800میلادی علیه اندیشه اقتصادی کلاسیک شکل گرفت، چارچوب اولیه مکتب سوسیالیسم و بعد از آن، مارکسیسم را تشکیل میدهد.<ref>دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشههای اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، چاپ اول، ص315.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۵: | ||
==اصول مشترک مکتبهای سوسیالیستی<ref>نمازی، حسین؛ نظامهای اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1387، چاپ پنجم، ص245-249.</ref>== | ==اصول مشترک مکتبهای سوسیالیستی<ref>نمازی، حسین؛ نظامهای اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1387، چاپ پنجم، ص245-249.</ref>== | ||
'''اصالت جمع؛''' این اصل بهعنوان واکنشی در برابر لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر اصالت فرد و آزادیهای نامحدود فردی شکل گرفته است؛ که درست در نقطه مقابل آن قرار دارد. از آنجا که نظم طبیعی جامعه تحت تأثیر قوانین طبیعت در قالب زندگی اشتراکی هماهنگ افراد تضمین میشود، بنابراین جامعه از وجود حقیقی برخوردار است و فرد به اعتبار اینکه عضوی از جامعه است، وجود اعتباری دارد. نتیجه طبیعی این دیدگاه، تقدّم منافع جامعه نسبت به فرد است؛ که سلب آزادیهای فردی را در زمینه فعالیتهای اقتصادی، دنبال میکند. دو اصل بعدی ریشه در این دیدگاه دارد. | '''اصالت جمع؛''' این اصل بهعنوان واکنشی در برابر [[لیبرالیسم]] اقتصادی مبتنی بر اصالت فرد و آزادیهای نامحدود فردی شکل گرفته است؛ که درست در نقطه مقابل آن قرار دارد. از آنجا که نظم طبیعی جامعه تحت تأثیر قوانین طبیعت در قالب زندگی اشتراکی هماهنگ افراد تضمین میشود، بنابراین جامعه از وجود حقیقی برخوردار است و فرد به اعتبار اینکه عضوی از جامعه است، وجود اعتباری دارد. نتیجه طبیعی این دیدگاه، تقدّم منافع جامعه نسبت به فرد است؛ که سلب آزادیهای فردی را در زمینه فعالیتهای اقتصادی، دنبال میکند. دو اصل بعدی ریشه در این دیدگاه دارد. | ||
'''مالکیت دولتی؛''' نفی مالکیّت فردی بر ابزار مادی تولید نیز واکنشی در برابر بهرسمیت شناختن مالکیت فردی بر ابزار تولید بهصورت نامحدود و بهعنوان تنها شکل مالکیت در نظام اقتصاد سرمایهداری لیبرال است.با این استدلال که مالکیت فردی بر ابزار تولید، موجب کسب درآمد میشود؛ بدون اینکه رابطهای میان درآمد و کار وجود داشته باشد.بنابراین سوسیالیسم، برای قطع ریشه نابرابریهای اقتصادی که از درآمد بدون کار بهوجود میآید، مالکیت دولت را بر ابزار تولید پیشنهاد میکند. | '''مالکیت دولتی؛''' نفی مالکیّت فردی بر ابزار مادی تولید نیز واکنشی در برابر بهرسمیت شناختن مالکیت فردی بر ابزار تولید بهصورت نامحدود و بهعنوان تنها شکل مالکیت در نظام اقتصاد سرمایهداری لیبرال است.با این استدلال که مالکیت فردی بر ابزار تولید، موجب کسب درآمد میشود؛ بدون اینکه رابطهای میان درآمد و کار وجود داشته باشد.بنابراین سوسیالیسم، برای قطع ریشه نابرابریهای اقتصادی که از درآمد بدون کار بهوجود میآید، مالکیت دولت را بر ابزار تولید پیشنهاد میکند. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۹: | ||
مکاتب سوسیالیستی بسیار متنوع هستند. برخی از آنها عبارتند از: | مکاتب سوسیالیستی بسیار متنوع هستند. برخی از آنها عبارتند از: | ||
سوسیالیست تخیلی (Utopic Socialism)؛ این گروه از سوسیالیستها معتقد بودند از طریق ایجاد نهادهای سوسیالیستی و گسترش آن، یا از راه اصلاح نظام سرمایهداری، میتوان به یک جامعه سوسیالیستی رسید.به این دسته از سوسیالیستها به دو علت سوسیالیستهای تخیّلی اطلاق شده است: | '''سوسیالیست تخیلی (Utopic Socialism)؛''' این گروه از سوسیالیستها معتقد بودند از طریق ایجاد نهادهای سوسیالیستی و گسترش آن، یا از راه اصلاح نظام سرمایهداری، میتوان به یک جامعه سوسیالیستی رسید.به این دسته از سوسیالیستها به دو علت سوسیالیستهای تخیّلی اطلاق شده است: | ||
1. تصوّر اینکه نظام سرمایهداری قابل اصلاح است. | 1. تصوّر اینکه نظام سرمایهداری قابل اصلاح است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۹: | ||
تدوین اندیشه سوسیالیستهای تخیّلی تقریبا از سال 1800 آغاز گردید. سن سیمون (Saint Simon: 1760-1825)، سیمون سیسموندی، شارل فوریه (Charles Fourier: 1773-1837) و رابرت اون (Robert Owen: 1771-1858) بهعنوان بنیانگذارن آن معروف هستند.<ref>همان، ص319.</ref> | تدوین اندیشه سوسیالیستهای تخیّلی تقریبا از سال 1800 آغاز گردید. سن سیمون (Saint Simon: 1760-1825)، سیمون سیسموندی، شارل فوریه (Charles Fourier: 1773-1837) و رابرت اون (Robert Owen: 1771-1858) بهعنوان بنیانگذارن آن معروف هستند.<ref>همان، ص319.</ref> | ||
سوسیالیسم علمی یا مارکسیسم (Scientific Socialism)؛<ref>جاسبی، عبدالله؛ پیشین، ص43.</ref> گروهی دیگر از سوسیالیستها با ردّ نظریه فلسفی ایدهالیسم و پذیرش اصالت ماده به این نتیجه رسیدند که جامعه، چیزی جز یک پدیده مادی نیست، دارای یک حرکت جبری است و جامعه سرمایهداری، بر پایه اصول | '''سوسیالیسم علمی یا مارکسیسم (Scientific Socialism)؛'''<ref>جاسبی، عبدالله؛ پیشین، ص43.</ref> گروهی دیگر از سوسیالیستها با ردّ نظریه فلسفی [[ایدهالیسم]] و پذیرش اصالت ماده به این نتیجه رسیدند که جامعه، چیزی جز یک پدیده مادی نیست، دارای یک حرکت جبری است و جامعه سرمایهداری، بر پایه اصول [[ماتریالیسم]]، بهصورت جبری دچار تحول شده و به سوسیالیسم خواهد رسید.بههمین جهت معتقدند که اصلاح نظام سرمایهداری ممکن نیست و تنها با انهدام آن است که سوسیالیسم پدیدار میگردد. به این دسته از سوسیالیستها، سوسیالیستهای دگرگونطلب نیز اطلاق میشود؛ که البته به ادعای خودشان، چون بر پایه قانونمندیهای طبیعت قرار گرفته، آنرا سوسیالیسم علمی نامگذاری کردهاند.آغاز شکلگیری عقاید سوسیالیسم علمی و در عین حال پایان سیطره سوسیالیسم تخیّلی، از زمان انتشار منشور معروف مارکس و انگلس در سال 1848 است. | ||
کارل مارکس (Karl Marx: 1818-1883 )، فیلسوف اجتماعی، رهبر انقلابی و پایهگذار مکتب کمونیسم است. او در زندگی خود، به تحلیل کامل اقتصادی نظام سرمایهداری پرداخت. این تحلیل تحت عنوان "سرمایه" مهمترین اثر مارکس را تشکیل میدهد؛ که جلد اول آن در سال 1867به چاپ رسید.وی در بزرگترین پایتخت سرمایهداری جهان، کتاب سرمایه را در انتقاد شدید از رژیم سرمایهداری نوشت.<ref> تفضلی، فریدون؛ تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تادوره معاصر)، تهران، نی، 1372، چاپ اول، ص155.</ref>براساس نظریه فلسفه مادی تاریخ وی، کلیه جوامع بشری متناسب با مراحل پیشرفت ابزار مادی تولید، ناگزیر هستند، مراحل پنجگانه نظامهای کمونهای اولیه، بردهبرداری، فئودالی، سرمایهداری و سوسیالیستی را بهترتیب طی میکنند.بهاعتقاد او، نظام سوسیالیستی مرحلهای موقّت و گذرا برای استقرار نظام اقتصاد کمونیستی است.<ref>نمازی، حسین؛ پیشیم، ص81.</ref> | کارل مارکس (Karl Marx: 1818-1883 )، فیلسوف اجتماعی، رهبر انقلابی و پایهگذار مکتب [[کمونیسم]] است. او در زندگی خود، به تحلیل کامل اقتصادی نظام سرمایهداری پرداخت. این تحلیل تحت عنوان "سرمایه" مهمترین اثر مارکس را تشکیل میدهد؛ که جلد اول آن در سال 1867به چاپ رسید.وی در بزرگترین پایتخت سرمایهداری جهان، کتاب سرمایه را در انتقاد شدید از رژیم سرمایهداری نوشت.<ref> تفضلی، فریدون؛ تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تادوره معاصر)، تهران، نی، 1372، چاپ اول، ص155.</ref>براساس نظریه فلسفه مادی تاریخ وی، کلیه جوامع بشری متناسب با مراحل پیشرفت ابزار مادی تولید، ناگزیر هستند، مراحل پنجگانه نظامهای کمونهای اولیه، بردهبرداری، فئودالی، سرمایهداری و سوسیالیستی را بهترتیب طی میکنند.بهاعتقاد او، نظام سوسیالیستی مرحلهای موقّت و گذرا برای استقرار نظام اقتصاد کمونیستی است.<ref>نمازی، حسین؛ پیشیم، ص81.</ref> | ||
'''سوسیالیسم دولتی؛''' نوعی از تفکرات سوسیالیستی است که توسط لویی بلان (Louis Blanc: 1811-1882) بنیانگذاری شد. لویی بلان بههمراه سایر طرفدارانش توانست دولت را مجبور به دخالت در امر اقتصادی کرده تا در مورد تجدید ساعات کار و جلوگیری از کار اجباری زندانیان، تصمیماتی بگیرد. دولت همچنین اقدام به تشکیل دفاتر کاریابی و شرکتهای تعاونی و کارگاههای ملی نمود.<ref>جاسبی، عبدالله؛ پیشین، ص45.</ref> | '''سوسیالیسم دولتی؛''' نوعی از تفکرات سوسیالیستی است که توسط لویی بلان (Louis Blanc: 1811-1882) بنیانگذاری شد. لویی بلان بههمراه سایر طرفدارانش توانست دولت را مجبور به دخالت در امر اقتصادی کرده تا در مورد تجدید ساعات کار و جلوگیری از کار اجباری زندانیان، تصمیماتی بگیرد. دولت همچنین اقدام به تشکیل دفاتر کاریابی و شرکتهای تعاونی و کارگاههای ملی نمود.<ref>جاسبی، عبدالله؛ پیشین، ص45.</ref> | ||
'''سوسیالیسم مسیحیگرا؛''' ابتدا در آلمان و انگلستان ظهور پیدا کرد و سال آغازین این تفکر 1848و چارلز کینگرلی اولین نظریهپرداز آن است.در قالب این اندیشه بود که کارگرها برای کاهش دردها و رنجهای خود به مذهب پناه بردند و از امیدبخش بودن مذهب نیرو میگرفتند.توجه به آموزش و بهداشت عمومی، تدوین مقررات در کارخانهها و ساماندهی تعاونیها از پایههای فکری این دیدگاه محسوب میشود. | '''سوسیالیسم مسیحیگرا؛''' ابتدا در [[آلمان]] و [[انگلستان]] ظهور پیدا کرد و سال آغازین این تفکر 1848و چارلز کینگرلی اولین نظریهپرداز آن است.در قالب این اندیشه بود که کارگرها برای کاهش دردها و رنجهای خود به مذهب پناه بردند و از امیدبخش بودن مذهب نیرو میگرفتند. توجه به آموزش و بهداشت عمومی، تدوین مقررات در کارخانهها و ساماندهی تعاونیها از پایههای فکری این دیدگاه محسوب میشود. | ||
'''سوسیالیسم آنارشیسمگرا؛''' مبتنی بر این تفکر بود که دولت بهطور کلی یک ترتیبات ظالمانه است و تماما باید برچیده شود.براساس این تفکر، نظم و قانون در جامعه، توسط خود مردم و انجمنهای داوطلب تدوین و اعمال میگردد و برای تحقّق آن، دولت مستقلی لازم نیست. میتوان از پرودون (Pierre Joseph Proudhon: 1809-1865) بهعنوان بنیانگذار این مکتب نام برد. | '''سوسیالیسم آنارشیسمگرا؛''' مبتنی بر این تفکر بود که دولت بهطور کلی یک ترتیبات ظالمانه است و تماما باید برچیده شود.براساس این تفکر، نظم و قانون در جامعه، توسط خود مردم و انجمنهای داوطلب تدوین و اعمال میگردد و برای تحقّق آن، دولت مستقلی لازم نیست. میتوان از پرودون (Pierre Joseph Proudhon: 1809-1865) بهعنوان بنیانگذار این مکتب نام برد. | ||
خط ۵۸: | خط ۶۳: | ||
'''سوسیالیسم صنفگرا؛''' این رویکرد، حضور دولت را برای حفظ منافع اصناف مورد تأیید قرار میدهد.طبق عقیده صنفگرایان، اداره امور کارخانهها باید در اختیار کارگران و صنفهای مرتبط با آنها باشد و دولت برای تمام اقشار جامعه خدمات مورد نیاز عمومی را ارائه نماید.<ref>دادگر، یدالله؛ پیشین، ص319-321.</ref> | '''سوسیالیسم صنفگرا؛''' این رویکرد، حضور دولت را برای حفظ منافع اصناف مورد تأیید قرار میدهد.طبق عقیده صنفگرایان، اداره امور کارخانهها باید در اختیار کارگران و صنفهای مرتبط با آنها باشد و دولت برای تمام اقشار جامعه خدمات مورد نیاز عمومی را ارائه نماید.<ref>دادگر، یدالله؛ پیشین، ص319-321.</ref> | ||
'''سوسیالیسم اخلاقی؛''' چنین سوسیالیستی که به سوسیالیسم یوتوپیایی یا آرمانشهری هم مشهور است به کاپیتالیسم اینگونه انتقاد میکند که وضع موجود وضع خوبی نیست؛ لذا بهدنبال جامعهای است که بهطور کامل خارج از وضع موجود است و از طرف دیگر به موجودات بشری دیدگاهی انساندوستانه دارد؛ به این صورت که موجودات بشری مخلوقاتی هستند که عشق و همدلی و همکاری آنها را بههم پیوند داده است. بنابراین بهطورکلی این گروه از سوسیالیستها همانند انگلس که پیش از مارکس بودند، انتقادی اخلاقی نسبت به کاپیتالیسم داشتند. بهطورخلاصه قدرت اخلاقی سوسیالیسم نه از توجه به آنچه مردم دوست دارند، بلکه از توجه به آنچه آنها توان تبدیلشدن به آن را دارند، نشات میگیرد.<ref> هیوود، اندرو؛ مفاهیم کلیدی در علم سیاسیت، ترجمه عباس کاردان و حسن سعید کلاهی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1387، ص 98</ref> | '''سوسیالیسم اخلاقی؛''' چنین سوسیالیستی که به سوسیالیسم یوتوپیایی یا آرمانشهری هم مشهور است به [[کاپیتالیسم]] اینگونه انتقاد میکند که وضع موجود وضع خوبی نیست؛ لذا بهدنبال جامعهای است که بهطور کامل خارج از وضع موجود است و از طرف دیگر به موجودات بشری دیدگاهی انساندوستانه دارد؛ به این صورت که موجودات بشری مخلوقاتی هستند که عشق و همدلی و همکاری آنها را بههم پیوند داده است. بنابراین بهطورکلی این گروه از سوسیالیستها همانند [[انگلس]] که پیش از مارکس بودند، انتقادی اخلاقی نسبت به [[کاپیتالیسم]] داشتند. بهطورخلاصه قدرت اخلاقی سوسیالیسم نه از توجه به آنچه مردم دوست دارند، بلکه از توجه به آنچه آنها توان تبدیلشدن به آن را دارند، نشات میگیرد.<ref> هیوود، اندرو؛ مفاهیم کلیدی در علم سیاسیت، ترجمه عباس کاردان و حسن سعید کلاهی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1387، ص 98</ref> | ||
'''سوسیالیسم تجدید نظرگرایانه بعد از مارکس؛''' بسیاری از پیروان مارکس و سوسیالیسم، علاوهبر دیدگاه جهانگرایانه نسبت به سرمایهداری، دارای نگرش تجدید نظرخواهانه در مورد سوسیالیسم نیز بودند.آنها از اتحادیههای تجاری، اصلاحات مالیاتی، تعاونی مصرف، نظارت دولت بر صنعت و ملی کردن صنایع کلیدی حمایت میکردند و معتقد بودند با حمایت از تشکلهای کارگری و توصیه به دولتمردان باید به حل مشکلات پرداخت و زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم ساخت.<ref>همان، ص346.</ref> | '''سوسیالیسم تجدید نظرگرایانه بعد از مارکس؛''' بسیاری از پیروان [[مارکس]] و سوسیالیسم، علاوهبر دیدگاه جهانگرایانه نسبت به سرمایهداری، دارای نگرش تجدید نظرخواهانه در مورد سوسیالیسم نیز بودند.آنها از اتحادیههای تجاری، اصلاحات مالیاتی، تعاونی مصرف، نظارت دولت بر صنعت و ملی کردن صنایع کلیدی حمایت میکردند و معتقد بودند با حمایت از تشکلهای کارگری و توصیه به دولتمردان باید به حل مشکلات پرداخت و زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم ساخت.<ref>همان، ص346.</ref> | ||
==نسبت مکتب سوسیالیسم و مارکسیسم<ref>دادگر، یدالله؛ پیشین، ص316.</ref>== | ==نسبت مکتب سوسیالیسم و مارکسیسم<ref>دادگر، یدالله؛ پیشین، ص316.</ref>== | ||
اینکه با وجود گرایش وسیع و متفاوت، سوسیالیسم و مارکسیسم در چند دیدگاه اشتراک دارند. | اینکه با وجود گرایش وسیع و متفاوت، سوسیالیسم و [[مارکسیسم]] در چند دیدگاه اشتراک دارند. | ||
هردو اندیشه اقتصاد لسفری<ref>اولین اصل مکتب کلاسیک این است که بهترین دولت دولتی است که حداقل دخالت را در امور داشته باشد. این اصل به اصل لسفر معروف است. اصطلاح لسفر یک اصطلاح فرانسوی (lassiez faire: let them do it) و بهمعنای "بگذار بگذرد" است.</ref> و وجود هماهنگی منافع بین طبقات را ردّ میکنند. | هردو اندیشه اقتصاد لسفری<ref>اولین اصل مکتب کلاسیک این است که بهترین دولت دولتی است که حداقل دخالت را در امور داشته باشد. این اصل به اصل لسفر معروف است. اصطلاح لسفر یک اصطلاح فرانسوی (lassiez faire: let them do it) و بهمعنای "بگذار بگذرد" است.</ref> و وجود هماهنگی منافع بین طبقات را ردّ میکنند. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۵: | ||
برای فراهم کردن شرایط بهبود زندگی تودههای مردم، مالکیّت عمومی را بهرسمیت میشناسند. | برای فراهم کردن شرایط بهبود زندگی تودههای مردم، مالکیّت عمومی را بهرسمیت میشناسند. | ||
تفاوت این دو مکتب در این است که در اندیشه سوسیالیسم، شعار اصلی این است که از هرکس به اندازه تواناییاش کار کشیده و به هرکس به اندازه کارش پرداخت شود. اما در تفکر | تفاوت این دو مکتب در این است که در اندیشه سوسیالیسم، شعار اصلی این است که از هرکس به اندازه تواناییاش کار کشیده و به هرکس به اندازه کارش پرداخت شود. اما در تفکر مارکسیسم گفته میشود از هرکس به اندازه تواناییاش کار کشیده و به هرکس به اندازه نیازش پرداخت شود. | ||
==ارزیابی مکتب سوسیالیسم== | ==ارزیابی مکتب سوسیالیسم== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۵: | ||
[[رده: کارل مارکس]] | [[رده: کارل مارکس]] | ||
[[رده: | [[رده: مارکسیسم]] |