confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در آن سوی میدان نیز، عمر بن سعد نماز صبح خود را به جای آورد و فرماندهان سپاهش را معین نمود، پس عمرو بن حجاج زبیدی را فرمانده جناح راست و [[شمر بن ذی الجوشن]] را فرمانده جناح چپ و عزرة بن قیس احمسی را فرمانده سواران و شبث بن ربعی را به فرماندهی پیادگان گماشت. او همچنین [[عبدالله بن زهیر اسدی]] را فرمانده شهریان [[کوفه]]<ref>روک:مقاله کوفه</ref> و عبدالرحمن بن ابی سبره را فرمانده قبایل مذحج و بنی اسد و قیس بن اشعث بن قیس را فرمانده قبایل ربیعه و کنده و حر بن یزید ریاحی را بر قبایل بنی تمیم و همدان امارت داد و پرچم را نیز به دست غلام خود زوید (درید) سپرد <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۸۷.</ref> و آماده نبرد با اباعبدالله الحسین (ع) و یارانش گردید. | در آن سوی میدان نیز، عمر بن سعد نماز صبح خود را به جای آورد و فرماندهان سپاهش را معین نمود، پس عمرو بن حجاج زبیدی را فرمانده جناح راست و [[شمر بن ذی الجوشن]] را فرمانده جناح چپ و عزرة بن قیس احمسی را فرمانده سواران و شبث بن ربعی را به فرماندهی پیادگان گماشت. او همچنین [[عبدالله بن زهیر اسدی]] را فرمانده شهریان [[کوفه]]<ref>روک:مقاله کوفه</ref> و عبدالرحمن بن ابی سبره را فرمانده قبایل مذحج و بنی اسد و قیس بن اشعث بن قیس را فرمانده قبایل ربیعه و کنده و حر بن یزید ریاحی را بر قبایل بنی تمیم و همدان امارت داد و پرچم را نیز به دست غلام خود زوید (درید) سپرد <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۸۷.</ref> و آماده نبرد با اباعبدالله الحسین (ع) و یارانش گردید. | ||
=سخنرانی بریر بن خضیر= | |||
پیش از آغاز جنگ [[امام حسین]] (ع) برای اتمام حجت با لشکر کوفه، سوار بر اسب شده همراه با گروهی از یارانش به سوی لشکر دشمن، پیش آمد [[بریر بن خضیر]] جلوی ایشان بود، امام (ع) به او فرمود: ای بریر با اینان، سخن بگو وآنان را نصیحت کن(در کتاب انساب الاشراف تنها آمده که بریر سخنرانی کرد.) <ref> بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۸۹.</ref> | |||
پس بریر در برابر سپاه عمر بن سعد قرار گرفت و خطاب به ایشان چنین گفت: | |||
یا هؤلاء اتقوا الله فان نسل محمد (ص) قد اصبح بین اظهرکم و هؤلاء ذریته و عترته و بناته و حریمه فهاتوا ما الذی عندکم و ما تریدون ان تصنعوا بهم.... ؛ | |||
ای مردم از خدا بترسید اینک [[خاندان محمد]] (ص) به میان شما آمدهاند واینان، فرزندان و خاندان و دختران و حرم (نزدیکان) او هستند. آنچه در دل دارید بر زبان آورید و بگویید که میخواهید با آنان، چه کنید؟ | |||
گفتند: میخواهیم که آنان را در اختیار امیر عبیدالله بن زیاد بگذاریم تا در باره ایشان، نظر دهد. | |||
بریر گفت: آیا راضی نمیشوید که ایشان به همان جایی که از آن آمدهاند باز گردند؟ | |||
وای بر شما، ای کوفیان! آیا نامههایی را که برای آنان فرستادید وتعهدهایی را که از جانب خود به ایشان دادید و خدا را بر آن گواه گرفتید، فراموش کردهاید، و خدا برای گواهی دادن، کافی است. وای بر شما! خاندان پیامبرتان را دعوت کردید و پنداشتید که جانتان را در راهشان فدا میکنید؛ اما چون نزد شما آمدند، آنان را به [[عبیدالله]] تسلیم کردید و بین آنان و آب جاری [[فرات]] که [[یهود]] و [[نصارا]] و [[مجوس]] از آن مینوشند، و سگ ها و خوک ها در آن میغلتند، فاصله انداختید. پس از محمد (ص)، چه بد رفتاریها که با خاندانش نکردید. شما را چه شده است؟ خداوند، روز قیامت شما را سیراب نکند چه بد مردمانی هستید. | |||
در این هنگام عدهای از میان لشکر به او گفتند: ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی؟ | |||
بریر گفت: سپاس خدای را که بینش مرا بیش از شما قرار داد. پروردگارا! من از رفتار این قوم بیزارم، تو خود تیرهایی در بین آنها بیفکن که تو را در حالی که از آنان غضبناک باشی ملاقات کنند. | |||
پس سپاه عمر بن سعد به سوی او تیراندازی کردند و بریر مجبور شد به عقب باز گردد. <ref> کوفی، ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱، ج۵، ص۱۰۰. </ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |