confirmed، مدیران
۳۷٬۲۶۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق</ref> | از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق</ref> | ||
=امام حسین(ع) در نگاه اهل سنت= | |||
منابع معتبر اهل سنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی(ع) نقل کردهاند.[۳۷] گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین(ع) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت. <ref>مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۷۶-۴۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۷۹۹؛ همچنین نگاه کنید به: حسینی شاهرودی، «امام حسین (ع) و عاشورا از دیدگاه اهل سنت»؛ ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت».</ref> | |||
در میان اهل سنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین(ع) وجود دارد: | |||
دستهای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستودهاند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهل سنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین(ع) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند)، با حسین جنگیدند. | |||
<ref> ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت».</ref> ابن تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی(ع) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید. <ref> ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۵۳۰-۵۳۱</ref> | |||
در طرف مقابل، [[ابنخلدون]]، مورخ قرن نهم اهل سنت در [[اندلس]]<ref>ر.ک:مقاله اندلس</ref>، به سخن ابنعربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادلترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده <ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷</ref> و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار میدانست. <ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶</ref> [[شهابالدین آلوسی]] از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابنعربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است. <ref> آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۲۸</ref> | |||
[[عباس محمود عقاد]]، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب <big>ابوالشهداء: الحسین بن علی</big> نوشته است که اوضاع در زمان [[یزید]]<ref>ر.ک:مقاله یزید</ref> به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمیکرد. <ref> عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷</ref> وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسانهایی نادر رقم میخورد که برای این کار ساخته شدهاند و نمیتوان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونهای دیگر میفهمند و چیزی دیگر میطلبند. <ref>عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱</ref> [[طه حسین]]، نویسنده معاصر اهل سنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که میدانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود. <ref>طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹</ref> | |||
عمر فروخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که <big>حسینی</big> در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد. <ref>فروخ، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، دار الكتاب العربی، ص۱۵۲</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |