confirmed، مدیران
۳۷٬۲۵۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
مدت سى سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارش بود. پدرى که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگى نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامى، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید. | مدت سى سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارش بود. پدرى که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگى نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامى، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید. | ||
در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگ ها شرکت مىکرد. در [[واقعه حکمیت]] [[جنگ نهروان]] و دیگر جریانهاى پس از [[جنگ صفین]] نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بىوفایىها و سست عنصرىهاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مىدید و با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مىکرد. همه او را به عظمت و بزرگى مىشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل مىکردند. | در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگ ها شرکت مىکرد. در [[واقعه حکمیت]] [[جنگ نهروان]] و دیگر جریانهاى پس از [[جنگ صفین]] نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بىوفایىها و سست عنصرىهاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مىدید و با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مىکرد. همه او را به عظمت و بزرگى مىشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل مىکردند. <ref>اربلى، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۶۹؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۰۷، ص۳۲۳</ref> | ||
=امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)= | =امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)= | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق</ref> | از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق</ref> | ||
=واقعه عاشورا= | |||
چون امام (ع) از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت. <ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۶۶</ref> | |||
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (ص) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم [[مکه]] و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (ص) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. <ref>تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲</ref> | |||
عبیدالله با حیله و تزویر [[مسلم بن عقیل]] و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین (ع) رو به شهر کوفه می آید، سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین (ع) روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به [[حر بن یزید]] عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد. <refتاریخ طبری ۳۱۰/۴></ref> | |||
در این زمین بود که ابن زیاد نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (ع) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد. | |||
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین (ع) از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. <ref>تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲</ref> و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین (ع) و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد. | |||
عصر [[تاسوعا]] دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (ع) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (ع) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. <ref> تاریخ طبری ۳۱۴/۴</ref> | |||
در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (ع) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نموده اند. <ref>جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶</ref> | |||
در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (ع) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش [[حضرت علی اکبر]] بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (ع) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (ع) و [[جعفر طیار]] و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (ع) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (ع) ساخت. | |||
پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین (ع) که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین (ع) امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین (ع) در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید. <ref>ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲</ref> | |||
حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند. <ref>تاریخ طبری، ۲۴۵/۴</ref> | |||
=امام حسین(ع) در نگاه اهل سنت= | =امام حسین(ع) در نگاه اهل سنت= |