۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
<ref>Rubin, Barnett (1995b) The Search for Peace in Afghanistan. New Haven: Yale University Press</ref><br> | <ref>Rubin, Barnett (1995b) The Search for Peace in Afghanistan. New Haven: Yale University Press</ref><br> | ||
== تهاجم شوروی به افغانستان == | |||
[[پرونده:تهاجم شوروی به افغانستان.jpg|بندانگشتی|چپ|حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 میلادی]] | |||
اما قبیلهگرایی در روزگار اخیر در چارچوب یک رویداد مهم رو به سوی انسجام ملی نهاده است: تهاجم شوروی و خیزش اسلامی.<br> | |||
زمانی که کودتای کمونیستی 1978 روی داد، نخستین انگیزههای خیزش اسلامی برای مقابله با آن به وجود آمد، اما تهاجم شوروی، قابل مقایسه نبود.<br> | |||
در حالی که هیچ نیروی ملی نمیتوانست با این تهاجم مقابله نماید و در حقیقت، هیچساز و کار ملی برای مقابله با آن نبود، قبیلهگرایی به عنوان شکل خاصی از مقاومت منطقهای مطرح شد که البته، اساس ایدئولوژیک آن اسلام بود.<br> | |||
وجود احزاب متعدد در [[افغانستان]] بازتاب همین واقعیت است و نشانه تشکلیافتگی این جامعه نیست، بلکه تفرق اجتماعی و قبیلهگرایی را نشان میدهد.<br> | |||
پس از کودتا، قبیلهگرایی به زمینهای برای تحول به سوی یک انسجام ملی بدل شد. این امر از طریق خیزش اسلامی قبایل صورت گرفت.<br> | |||
تشکیل احزاب اسلامی مختلف که ما از آن به عنوان جنبشهای اسلامی [[افغانستان]] یاد میکنیم، تحت تأثیر حضور و نفوذ قدرتهای بزرگ، گروههای اسلامی خاورمیانه، کشورهای منطقه و به طور کلی، جهانی شدن موضوع [[افغانستان]]، به مبنایی برای تشکیل دولت اسلامی [[افغانستان]] بدل شد که بازتاب نوعی انسجام ملی برای تأسیس دولت مدرن است.<br> | |||
در حقیقت، تهاجم '''شوروی''' سبب یک نوع بیداری ملی شد که در یک روند تقریباً یک دههای، جامعه [[افغانستان]] را متحد نمود.<br> | |||
وقفه سالهای 1996 تا 2001 را باید یک شکست اولیه برای جنبشهای اسلامی [[افغانستان]] در تأسیس چنان دولتی دانست.<br> | |||
اما با فروپاشی [[طالبان]]، این شکست را باید نوعی تمرین برای تکامل به شمار آورد. از اینرو، دولت مدرن در [[افغانستان]] تا حد زیادی تحت تأثیر جنبشهای اسلامی در این کشور است و میتوان گفت که این جنبشها مسیری از نهضت تا تأسیس دولت را طی کردهاند.<br> | |||
بنابراین، در حالی که مهمترین مسئله این باشد که جنبشهای اسلامی چگونه مسیری از نهضت بودن تا دولت بودن را طی کردند و تکامل یافتند، پاسخ احتمالی یا فرضیه در سه مرحله خیزش، تجربه جهاد و بینالمللی شدن موضوع [[افغانستان]] نهفته است است که ما میتوانیم این سه را تحت عنوانی کلیتر قلمداد کنیم: «جهاد».<br> | |||
برای بررسی موضوع جهاد و یا تکامل جنبشهای اسلامی در افغانستان،ابتدا زمینههای خیزش اسلامی بررسی میشود که طی آن به نخستین حرکتها و نیز معضلات و پیچیدگیهای جامعه افغانستان که بستر این خیزش بوده پرداخته میشود. سپس، شکلگیری اولیه جنبشهای اسلامی و تشکلیافتگی آنها در قالب احزاب اسلامی بررسی میشود.<br> | |||
== زمینه خیزش اسلامی در افغانستان == | |||
== منابع == | == منابع == |