۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== زمینه های خیزش اسلامی در افغانستان == | == زمینه های خیزش اسلامی در افغانستان == | ||
[[پرونده:برهان الدین ربانی.jpg|بندانگشتی|چپ|برهان الدین ربانی از فعالان اسلامی افغانستان درنیمه دوم سال 1970 ]] | [[پرونده:برهان الدین ربانی 2.jpg|بندانگشتی|چپ|برهان الدین ربانی از فعالان اسلامی افغانستان درنیمه دوم سال 1970 ]] | ||
تا پیش از اوج گرفتن فعالیتهای مارکسیستی در دهه 1970 و به ویژه آنچه ما به طور روشن از آن به عنوان فعالیت احزاب خلق و پرچم یاد میکنیم، تقریباً هیچ نشانه مهمی برای فعالیتهای اسلامی وجود نداشت.<br> | تا پیش از اوج گرفتن فعالیتهای مارکسیستی در دهه 1970 و به ویژه آنچه ما به طور روشن از آن به عنوان فعالیت احزاب خلق و پرچم یاد میکنیم، تقریباً هیچ نشانه مهمی برای فعالیتهای اسلامی وجود نداشت.<br> | ||
گفته شده که بنیانهای جنبش اسلامگرایی در اواخر دهه 1950 از سوی '''غلاممحمد نیازی'''، رئیس دانشکده علوم دینی کابل مطرح شد که پس از بازگشت از [[مصر]] و تحتتأثیر [[اخوانالمسلمین]]، روندهای اسلامگرایی را در سطح دانشگاه '''کابل''' و در میان استادان آن گسترش داد.<br> | گفته شده که بنیانهای جنبش اسلامگرایی در اواخر دهه 1950 از سوی '''غلاممحمد نیازی'''، رئیس دانشکده علوم دینی کابل مطرح شد که پس از بازگشت از [[مصر]] و تحتتأثیر [[اخوانالمسلمین]]، روندهای اسلامگرایی را در سطح دانشگاه '''کابل''' و در میان استادان آن گسترش داد.<br> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در مجموع، سه عامل را میتوانیم علل کندی و ضعف حرکتهای اسلامی تا پیش از تجاوز شوروی بدانیم:<br> | در مجموع، سه عامل را میتوانیم علل کندی و ضعف حرکتهای اسلامی تا پیش از تجاوز شوروی بدانیم:<br> | ||
'''1. عقبماندگی اجتماعی عمومی که عمدتاً متأثر از روستایی بودن جامعه [[افغانستان]] است.'''<br> | '''1. عقبماندگی اجتماعی عمومی که عمدتاً متأثر از روستایی بودن جامعه [[افغانستان]] است.'''<br> | ||
جمعیت شهری آن به سختی به 10 درصد میرسید و عمده این جمعیت هم بیسواد بودند. از سوی دیگر، در این جامعه خبری از تشکلهای اجتماعی نبود و تقریباً جامعهای غیرمنسجم و به دور از نظم اجتماعی برآورد میشود.<br> | |||
'''2. نظام تقریباً باسابقه و مسلط پادشاهی چه در جهت منافع خود و چه در ائتلاف با نظامهای سلطنتی و خودکامه منطقه، ضد حرکتهای دینی و اسلامی بود و با سرکوب آنها مانع پیشرفت در این زمینهها میشد.'''<br> | '''2. نظام تقریباً باسابقه و مسلط پادشاهی چه در جهت منافع خود و چه در ائتلاف با نظامهای سلطنتی و خودکامه منطقه، ضد حرکتهای دینی و اسلامی بود و با سرکوب آنها مانع پیشرفت در این زمینهها میشد.'''<br> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
<ref>Olesen, Asta (1995) Islam and Politics in Afghanistan. Richmond: Curzon Press</ref><br> | <ref>Olesen, Asta (1995) Islam and Politics in Afghanistan. Richmond: Curzon Press</ref><br> | ||
'''ویلیام میلی''' بر آن است که جامعه [[افغانستان]] اگرچه در فاصله سالهای 1929 تا 1978 یکی از باثباتترین جوامع آسیایی بوده، اما به شدت از بینظمی و خونریزی محلی که گاه و بیگاه از سوی حکومت و عمدتاً از سوی خوانین محلی صورت میگرفته، در رنج بوده است. | |||
<ref>Maley, William (2002) The Afghanistan Wars. New York: Palgrave. 1</ref><br> | <ref>Maley, William (2002) The Afghanistan Wars. New York: Palgrave. 1</ref><br> | ||
در دهه 1970، رفتهرفته مبارزه با نفوذ و شیوع عقاید مارکسیستی هم به این فعالیتها افزوده شد. اما در یک جمعبندی، باید گفت فعالیتهای اسلامی بسیار ضعیف بود: گروههای اسلامی در نبود نخبههایی که جذب گروههای مارکسیست شده بودند، از فقر سازماندهی و فکری رنج میبردند؛ تشکلیافتگی نیاز به منابع مالی داشت و این گروهها در فضای فقیر جامعه [[افغانستان]] و نبود ارتباطات با جوامع ثروتمند اسلامی، از عهده تأمین آن برنمیآمدند؛ و نهایتاً اینکه سرکوبهای حکومتی و بینظمیهای اخلالگرانه محلی به زبان این نوع تشکلیافتگی رقم میخورد. | در دهه 1970، رفتهرفته مبارزه با نفوذ و شیوع عقاید مارکسیستی هم به این فعالیتها افزوده شد. اما در یک جمعبندی، باید گفت فعالیتهای اسلامی بسیار ضعیف بود: گروههای اسلامی در نبود نخبههایی که جذب گروههای مارکسیست شده بودند، از فقر سازماندهی و فکری رنج میبردند؛ تشکلیافتگی نیاز به منابع مالی داشت و این گروهها در فضای فقیر جامعه [[افغانستان]] و نبود ارتباطات با جوامع ثروتمند اسلامی، از عهده تأمین آن برنمیآمدند؛ و نهایتاً اینکه سرکوبهای حکومتی و بینظمیهای اخلالگرانه محلی به زبان این نوع تشکلیافتگی رقم میخورد. | ||
== منابع == | == منابع == |