۸٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=مکاتب کلامی= | =مکاتب کلامی= | ||
مکاتب کلامی مهم به سه دسته معتزله، اشاعره و شیعه تقسیم می گردد. | مکاتب کلامی مهم به سه دسته معتزله، اشاعره و شیعه تقسیم می گردد. | ||
در مورد چگونگی پیدایش معتزله گفته اند که خوارج، عقیده داشتند که مرتکب گناه کبیره کافر است و همیشه در جهنم خواهد بود، عده کثیری از مسلمانان معتقدند که مرتکب گناه کبیره، موءمن است. روزی واصل بن عطا، با استاد خود حسن بصری، این موضوع را در میان گذاشت و گفت مرتکب کبیره نه موءمن است و نه کافر، بلکه منزلتی بین منزلتین دارد. سپس وی از حلقه درس استاد بیرون رفت و به تقریر نظریه خود پرداخت و به خاطر جدایی از حلقه درس استاد واصل و اتباع او را معتزله نام نهادند. کلمه «اعتزال» از نظر تاریخ عبارت است از اعتزال واصل | ==معتزله== | ||
در مورد چگونگی پیدایش معتزله گفته اند که خوارج، عقیده داشتند که مرتکب گناه کبیره کافر است و همیشه در جهنم خواهد بود، عده کثیری از مسلمانان معتقدند که مرتکب گناه کبیره، موءمن است. روزی واصل بن عطا، با استاد خود حسن بصری، این موضوع را در میان گذاشت و گفت مرتکب کبیره نه موءمن است و نه کافر، بلکه منزلتی بین منزلتین دارد. سپس وی از حلقه درس استاد بیرون رفت و به تقریر نظریه خود پرداخت و به خاطر جدایی از حلقه درس استاد واصل و اتباع او را معتزله نام نهادند. کلمه «اعتزال» از نظر تاریخ عبارت است از اعتزال واصل بن عطا در گوشه مسجد بصره، به علت مخالفت وی با استادش حسن بصری در خصوص مرتکب گناه کبیره. | |||
پس از واصل علمای معتزله، به ترتیب شاگردی و استادی عبارتند از: بشر بن المعتمر، ابوالهذیل علاف، نظام شیبانی، ابویوسف، جاحظ، ابن ابی داود و جبائی.<ref> تحقیقی در مسائل کلامی، ص 15.</ref> | پس از واصل علمای معتزله، به ترتیب شاگردی و استادی عبارتند از: بشر بن المعتمر، ابوالهذیل علاف، نظام شیبانی، ابویوسف، جاحظ، ابن ابی داود و جبائی.<ref> تحقیقی در مسائل کلامی، ص 15.</ref> | ||
معتزله، به عنوان فرقه ای کلامی و نهضتی سیاسی، در اواخر قرن اوّل هجری و اوائل دومین قرن هجری پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. امّا، این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیری یک نهضت، و یا یک مذهب فکری و عقیدتی بدون مقدمات نبوده و مسلماً زمینه های لازم جهت بوجود آمدن و رشد آن در متن جامعه وجود داشته است. درست است که اوّلین تشکیلات رسمی معتزله، پس از واصل بن عطا بوجود آمد، لیکن، قبل از او هم عقایدی که بعدها، به عنوان اصول اعتقادی معتزله، مطرح شدند، وجود داشت و به اشکال مختلف مطرح می شد. | معتزله، به عنوان فرقه ای کلامی و نهضتی سیاسی، در اواخر قرن اوّل هجری و اوائل دومین قرن هجری پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. امّا، این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیری یک نهضت، و یا یک مذهب فکری و عقیدتی بدون مقدمات نبوده و مسلماً زمینه های لازم جهت بوجود آمدن و رشد آن در متن جامعه وجود داشته است. درست است که اوّلین تشکیلات رسمی معتزله، پس از واصل بن عطا بوجود آمد، لیکن، قبل از او هم عقایدی که بعدها، به عنوان اصول اعتقادی معتزله، مطرح شدند، وجود داشت و به اشکال مختلف مطرح می شد. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
باید توجه داشت که معتزله به اصالت عقل، اعتقاد کاملی داشتند. اینان عقل گرایانی بودند که می خواست، هر آنچه را که از طریق وحی رسیده است به محک عقل خویش بسنجند و در این مقصود راه افراط و زیاده روی در پیش گرفتند تا جایی که اگر چیزی را در قرآن و حدیث نمی توانستند با عقل خود تطبیق کنند آن را انکار می کردند. این ظاهربینی و زیاده روی در مشی استدلالی سبب عکس العمل شدیدی در عالم اسلام گردید وابوالحسن اشعری که خود عمری در اعتزال گذرانده بود، بر علیه معتزله شورید و عقاید آنها را مخالف دین دانست و پیروان زیادی پیدا کرد. | باید توجه داشت که معتزله به اصالت عقل، اعتقاد کاملی داشتند. اینان عقل گرایانی بودند که می خواست، هر آنچه را که از طریق وحی رسیده است به محک عقل خویش بسنجند و در این مقصود راه افراط و زیاده روی در پیش گرفتند تا جایی که اگر چیزی را در قرآن و حدیث نمی توانستند با عقل خود تطبیق کنند آن را انکار می کردند. این ظاهربینی و زیاده روی در مشی استدلالی سبب عکس العمل شدیدی در عالم اسلام گردید وابوالحسن اشعری که خود عمری در اعتزال گذرانده بود، بر علیه معتزله شورید و عقاید آنها را مخالف دین دانست و پیروان زیادی پیدا کرد. | ||
گروهی از معتزله در اواخر قرن سوم هجری و اوائل قرن چهارم تبدیل به یک جامعه نخبه روشنفکر شده بودند که مردم به آنها با سوء ظن و تردید می نگریستند. چرا که در آثار و افکارشان، دوری از قرآن و حدیث و تقرب به مفاهیم نظری و کاملاً ذهنی فلسفه هند و یونان مشهود و محسوس بود. آنان، با بینشی روشنفکرانه و ذهنی گرایانه، از واقعیت های جامعه غافل شده و در عوالم خاصی سیر می کردند. تداوم این شرایط، سقوط و اضمحلال محتوم معتزله را به دنبال داشت. | گروهی از معتزله در اواخر قرن سوم هجری و اوائل قرن چهارم تبدیل به یک جامعه نخبه روشنفکر شده بودند که مردم به آنها با سوء ظن و تردید می نگریستند. چرا که در آثار و افکارشان، دوری از قرآن و حدیث و تقرب به مفاهیم نظری و کاملاً ذهنی فلسفه هند و یونان مشهود و محسوس بود. آنان، با بینشی روشنفکرانه و ذهنی گرایانه، از واقعیت های جامعه غافل شده و در عوالم خاصی سیر می کردند. تداوم این شرایط، سقوط و اضمحلال محتوم معتزله را به دنبال داشت. | ||
دومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی اشاعره می باشد. این مکتب توسط ابوالحسن اشعری متوفی به سال 330پایه گذاری شد. | دومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی اشاعره می باشد. این مکتب توسط ابوالحسن اشعری متوفی به سال 330پایه گذاری شد. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
ابوالحسن اشعری از افراد کثیر التألیف است، ولی ظاهراً اکثر آن کتابها از میان رفته است. معروف ترین کتاب او کتاب «مقالات الاسلامیین» است که چاپ شده است. | ابوالحسن اشعری از افراد کثیر التألیف است، ولی ظاهراً اکثر آن کتابها از میان رفته است. معروف ترین کتاب او کتاب «مقالات الاسلامیین» است که چاپ شده است. | ||
فهرست برخی از عقاید اشعری: | فهرست برخی از عقاید اشعری: | ||
1. عدم وحدت صفات با ذات خداوند. | 1. عدم وحدت صفات با ذات خداوند. | ||
2. تکلیف مالا یُطاق بلا مانع است. | 2. تکلیف مالا یُطاق بلا مانع است. | ||
3. افعال خداوند برای غایت و غرضی نیست. | 3. افعال خداوند برای غایت و غرضی نیست. | ||
4. عالم، حادث زمانی است. | 4. عالم، حادث زمانی است. | ||
5. کذب و تخلّف وعده بر خدا جایز نیست. | 5. کذب و تخلّف وعده بر خدا جایز نیست. | ||
6. شفاعت به معنی مغفرت است نه ترفیع درجه. | 6. شفاعت به معنی مغفرت است نه ترفیع درجه. | ||
7. انسان، آفریننده عمل خود نیست، اکتساب کننده آن است. | 7. انسان، آفریننده عمل خود نیست، اکتساب کننده آن است. | ||
8. رعایت لطف و اصلح بر خداوند واجب نیست. | 8. رعایت لطف و اصلح بر خداوند واجب نیست. | ||
9. حسن و قبح افعال ذاتی نیست، بلکه شرعی است. | 9. حسن و قبح افعال ذاتی نیست، بلکه شرعی است. | ||
10. شرور، مانند خیرات، از جانب خداوند است.<ref>آشنایی با علوم اسلامی، (جلد اوّل)، صفحات 57 59.</ref> | 10. شرور، مانند خیرات، از جانب خداوند است.<ref>آشنایی با علوم اسلامی، (جلد اوّل)، صفحات 57 59.</ref> | ||
==شیعه== | |||
سومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی شیعی می باشد. کلام شیعه در عین بهره گیری از خرد، از نقل قطعی بهره مند می باشد. احادیث شیعه بر خلاف احادیث اهل تسنن مشتمل است بر یک سلسله احادیثی که در آنها منطقاً مسائل عمیق ماوراء الطبیعی یا اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. | سومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی شیعی می باشد. کلام شیعه در عین بهره گیری از خرد، از نقل قطعی بهره مند می باشد. احادیث شیعه بر خلاف احادیث اهل تسنن مشتمل است بر یک سلسله احادیثی که در آنها منطقاً مسائل عمیق ماوراء الطبیعی یا اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. | ||
این گروه پیروان ائمه اهل بیت علیهم السلام هستند و معارف دین را از مکتب پربار امامان معصوم علیهم السلام آموخته اند و به نام امامیه اثنا عشریه معروف گشته اند، در قرن نخست شخصیت های کلامی آنان عبارتند از: | این گروه پیروان ائمه اهل بیت علیهم السلام هستند و معارف دین را از مکتب پربار امامان معصوم علیهم السلام آموخته اند و به نام امامیه اثنا عشریه معروف گشته اند، در قرن نخست شخصیت های کلامی آنان عبارتند از: |