۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''شریعت، طریقت، حقیقت''' سه مرحله ای هستند که گروهى از عارفان که غالباً از صوفیه هستند برای سیروسلوک انسان به سوى خدا بیان کرده اند. آنها این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. آنها شریعت را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند! البته طرفداران این تقسیم سهگانه راه هاى مختلفى را پیمودهاند. | '''شریعت، طریقت، حقیقت''' سه مرحله ای هستند که گروهى از عارفان که غالباً از [[صوفیه]] هستند برای سیروسلوک انسان به سوى [[خدا]] بیان کرده اند. آنها این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. آنها [[شریعت]] را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند! البته طرفداران این تقسیم سهگانه راه هاى مختلفى را پیمودهاند. | ||
=مراحل سیر و سلوک الی الله= | =مراحل سیر و سلوک الی الله= | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=حقیقت= | =حقیقت= | ||
پس از طریقت معتقدند که سالک به «حقیقت» مى رسد خواه این حقیقت بهمعناى فناى فى الله وفراموش کردن همه چیز جز خدا باشد و یا به معناى رسیدن به وحدت وجود به معناى وحدت موجود. | پس از [[طریقت]] معتقدند که سالک به «حقیقت» مى رسد خواه این حقیقت بهمعناى فناى فى الله وفراموش کردن همه چیز جز خدا باشد و یا به معناى رسیدن به وحدت وجود به معناى وحدت موجود. | ||
آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. شریعت را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند. | آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. شریعت را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند. | ||
=راه های پیمایش این مراحل= | =راه های پیمایش این مراحل= | ||
نخست راهى است که گروهى از صوفیه به آن عقیده دارند و مى گویند: | ==بی نیازی به شریعت پس از رسیدن به طریقت== | ||
نخست راهى است که گروهى از صوفیه به آن عقیده دارند و مى گویند: هنگامى که انسان به حقیقت برسد دیگر تقید به احکام شرع براى او مطرح نیست، تقید به این احکام براى وصول به حقیقت بوده است و پس از وصول به آن احتیاج به ابزار و مقدمهاى وجود ندارد. | |||
مرحوم سید مرتضى رازى از علماى قرن پنجم و ششم که از استادان شیخ منتجب الدین بوده است در کتاب خود به نام تبصرة العوام چنین مىگوید: «صوفیان مىگویند که ما واصلیم به حق و نماز و روزه و زکات و حج و احکام دیگر مقرر شده که سالک بدان مشغول شود و تهذیب اخلاق کند و او را معرفت حاصل گردد یعنى به حق رسد و چون واصل شد تکلیف از وى برخاست و هیچ از شرایع دین بر او واجب نیست هرچه او کند نیکو کند».<ref>تبصرة العوام، مرتضی بن قاسم داعی حسنی رازی، تصحیح: اقبال آشتیانی، عباس، ص 49.</ref> | |||
مرحوم سید مرتضى رازى از علماى قرن پنجم و ششم که از استادان شیخ منتجب الدین بوده است در کتاب خود به نام تبصرة العوام چنین مىگوید: «صوفیان مىگویند که ما واصلیم به حق و نماز و روزه و زکات و حج و احکام دیگر مقرر شده که سالک بدان مشغول شود و تهذیب اخلاق کند و او را معرفت حاصل گردد یعنى به حق رسد و چون واصل شد تکلیف از وى برخاست و هیچ از شرایع دین بر او واجب نیست هرچه او کند نیکو کند». | |||
و مرحوم علامه حلى در کتاب کشف الحق و نهج الصدق گفته است: «من جماعتى از صوفیه را در حرم امام حسین(علیه السلام) مشاهده کردم که به هنگام اقامه نماز مغرب و عشا یکى از آنان نماز بهجا نیاورد. سؤال کردم که علت ترک نماز آن شخص چه بود؟ یک نفر از آن جماعت در جواب گفت: آن شخص چه حاجت به نماز دارد در حالى که واصل شده است».(2) | و مرحوم علامه حلى در کتاب کشف الحق و نهج الصدق گفته است: «من جماعتى از صوفیه را در حرم امام حسین(علیه السلام) مشاهده کردم که به هنگام اقامه نماز مغرب و عشا یکى از آنان نماز بهجا نیاورد. سؤال کردم که علت ترک نماز آن شخص چه بود؟ یک نفر از آن جماعت در جواب گفت: آن شخص چه حاجت به نماز دارد در حالى که واصل شده است».(2) | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۱۹: | ||
روش های پیشنهادی اساتید سیر و سلوک | روش های پیشنهادی اساتید سیر و سلوک | ||
عرفان حلقه و شعور کیهانی | عرفان حلقه و شعور کیهانی | ||
منبع | |||
=منبع= | |||
1. قرآن کریم. | 1. قرآن کریم. | ||
2. بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ دوم. | 2. بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ دوم. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
9. مثنوى معنوى، بلخی مولوی، جلال الدین، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361 شمسی. | 9. مثنوى معنوى، بلخی مولوی، جلال الدین، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361 شمسی. | ||
10. المنقذ من الضلال، الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد بن محمد، تحقیق : محمد محمد جابر، المکتبة الثقافیة، بیروت. | 10. المنقذ من الضلال، الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد بن محمد، تحقیق : محمد محمد جابر، المکتبة الثقافیة، بیروت. | ||
(1) | |||
=پانویس= | |||
(1). | |||
(2). کشف الحق و نهج الصدق، علامه حلى، حسن بن یوسف، ص 58 و59. | (2). کشف الحق و نهج الصدق، علامه حلى، حسن بن یوسف، ص 58 و59. |