confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
دارای زبانی فصیح و بلیغ بوده و به آرامش و وقار آراسته بود. ابن کثیر در مکه سمت امامت و پیشوایی [[قرائت قرآن]] داشت، وی [[قرآن]] را بر عبدالله بن ثابت، ابن ثابت مخزومی قرائت نمود و وی بر ابن کعب و [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> بن خطاب قرائت کرد و آنان بر خود [[پیامبر(ص)]] قرائت نموده بودند. [[طبرسی]] میگوید: او در دوران حیات خویش، قاری و معلم قرآن بود. وی از ایرانیانی بود که کسرای [[ایران]] او را با کشتیهایی که به یمن فرستاده بود، برای فتح [[حبشه]] گسیل داشت. | دارای زبانی فصیح و بلیغ بوده و به آرامش و وقار آراسته بود. ابن کثیر در مکه سمت امامت و پیشوایی [[قرائت قرآن]] داشت، وی [[قرآن]] را بر عبدالله بن ثابت، ابن ثابت مخزومی قرائت نمود و وی بر ابن کعب و [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> بن خطاب قرائت کرد و آنان بر خود [[پیامبر(ص)]] قرائت نموده بودند. [[طبرسی]] میگوید: او در دوران حیات خویش، قاری و معلم قرآن بود. وی از ایرانیانی بود که کسرای [[ایران]] او را با کشتیهایی که به یمن فرستاده بود، برای فتح [[حبشه]] گسیل داشت. | ||
=نام و نسب= | =نام و نسب ابن کثیر= | ||
ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، ایرانی تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳</ref> ، متولد مکه<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن حبشیان کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵</ref> ، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص</ref> | ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، ایرانی تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳</ref> ، متولد مکه<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن حبشیان کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵</ref> ، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۵: | ||
در منابع تاریخی با القابی چون قاری، مکی، داری <ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵</ref> و دارانی <ref>الفهرست، ص۳۱</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار <ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله <ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند. <ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد، <ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود، <ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰</ref> و نشانه زهد، زیرا غالبا در خانه مشغول عبادت بود. <ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳</ref> | در منابع تاریخی با القابی چون قاری، مکی، داری <ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵</ref> و دارانی <ref>الفهرست، ص۳۱</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار <ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله <ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند. <ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد، <ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود، <ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰</ref> و نشانه زهد، زیرا غالبا در خانه مشغول عبادت بود. <ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳</ref> | ||
=ویژگیهای قرائت ابن کثیر= | |||
ابن کثیرو و نافع (م.۹۹ق) را در میان [[قراء حرمیان]] و همراه ابن عامر [[ابنان]] مینامند. <ref>العنوان، ج۱، ص۱</ref> وی از [[مُصحَف]] مکه پیروی کرده است. <ref> ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷</ref> برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمهدادن میم جمع و اضافهکردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله»؛ <ref> العنوان، ج۱، ص۴۰</ref> اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو مجاهد میدانند. <ref>السبعة فی القراءات، ص۶۴</ref> | |||
==اساتید قرائت ابن کثیر= | |||
اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: مجاهد بن جبر، درباس مولی ابن عباس و عبدالله بن سائب (م.۷۳ق). <ref>التیسیر، ج۱، ص۵</ref> برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و [[ابن عباس]] به [[علی بن ابیطالب]] <ref> القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶</ref> و گروهی به ابی بن کعب <ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱</ref> میرسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م.۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م.۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م.۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م.۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م.۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م.۱۴۸ق).[۴۰] گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م.۲۹۱ق.) و یک ایرانی به نام احمد بن محمد بزی (م.۲۵۰ق.) بودهاند. <ref> السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹</ref> | |||
==تفسیر ابن کثیر== | |||
افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در تفسیر و شأن نزول آیات نیز مورد توجه علما شیعه و سنی قرار گرفته است. <ref> سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲</ref> روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م.۲۳۰ق.) و ابن حجر (م.۸۵۲ق.) موثقاند <ref>الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵</ref> ، افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ سوره نحل به اتهام [[مشرکان]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] در زمینه ارتباط با غلامی مسیحی به نام جبر در کوه [[مروه]] و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است.<ref>جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲</ref> نیز ابن جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ سوره آل عمران میگوید: در [[جنگ اُحد]]، [[ابوسفیان]] پس از توقف در شعب، ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر [[مسلمانان]] پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة». <ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴</ref> | |||
او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ سوره مائده به توطئه [[یهود]] برای قتل پیامبر(ص) اشاره کرده است. <ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸</ref> همچنین در روایتهایش به شیوه [[نماز]] پیامبر در سفر <ref> المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲</ref> و سفارش وی به صحابه در چگونگی بیان [[خطبه]] و اقامه [[نماز]] جماعت <ref>التمهید، ج۱۰، ص۱۹</ref> پرداخته و از رخدادهایی چون پریشانحالی همسران شهیدان غَزوه اُحُد <ref>کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴</ref> سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و [[نماز جمعه]] عمر بن عبدالعزیز در [[مسجدالحرام]] گزارش داده است. <ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |