۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!عنوان مقاله | !عنوان مقاله | ||
! | !امانت | ||
|- | |- | ||
|زبان مقاله | |زبان مقاله | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. | قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. | ||
واژهشناسی لغوی | = واژهشناسی لغوی = | ||
امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»[۷]گویند[۸]. | امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»[۷]گویند[۸]. | ||
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته میشود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن.[۹] راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش مییابد.[۱۰][۱۱] | واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته میشود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن.[۹] راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش مییابد.[۱۰][۱۱] | ||
امانت ولایت | = امانت ولایت = | ||
ولایت امیر مؤمنان و اهل بیت(ع)، امانت سنگینی است که خداوند بر هستی عرضه کرده و انسان آن را پذیرفته است. آیۀ "عرض امانت"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی روایات، این امانت به ولایت علی(ع) هم تأویل شده است. آیۀ امانت چنین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ﴾[۱۲]امام صادق(ع) میفرماید مقصود از آن ولایت علی(ع) است: هی ولایة أمیر المؤمنین[۱۳] در آیۀ دیگری که میفرماید: ﴿وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾[۱۴] در روایات متعدّدی آمده که خطاب به امامان است که هرکدام امامت و ودایع امامت همچون کتاب و سلاح و مسؤولیتهای پیشوایی را به امام بعدی بسپارد.[۱۵] در احادیثی از امام صادق و امام رضا(ع) نقل شده که امانت، همان ولایت است.[۱۶] و حضرت صادق(ع)، امانت را حبّ و ولایت و معرفت محمّد و آل محمد میشمارد.[۱۷] ولایتپذیری و تحمّل اینبار عظیم اعتقادی و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان میطلبد. انسانها نیز برخی امانتدار خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت الهی، عمل نکردند.[۱۸] | ولایت امیر مؤمنان و اهل بیت(ع)، امانت سنگینی است که خداوند بر هستی عرضه کرده و انسان آن را پذیرفته است. آیۀ "عرض امانت"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی روایات، این امانت به ولایت علی(ع) هم تأویل شده است. آیۀ امانت چنین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ﴾[۱۲]امام صادق(ع) میفرماید مقصود از آن ولایت علی(ع) است: هی ولایة أمیر المؤمنین[۱۳] در آیۀ دیگری که میفرماید: ﴿وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾[۱۴] در روایات متعدّدی آمده که خطاب به امامان است که هرکدام امامت و ودایع امامت همچون کتاب و سلاح و مسؤولیتهای پیشوایی را به امام بعدی بسپارد.[۱۵] در احادیثی از امام صادق و امام رضا(ع) نقل شده که امانت، همان ولایت است.[۱۶] و حضرت صادق(ع)، امانت را حبّ و ولایت و معرفت محمّد و آل محمد میشمارد.[۱۷] ولایتپذیری و تحمّل اینبار عظیم اعتقادی و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان میطلبد. انسانها نیز برخی امانتدار خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت الهی، عمل نکردند.[۱۸] | ||
ادای امانت | |||
== ادای امانت == | |||
در قرآن کریم آمده است: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۱۹] همچنین میفرماید: ﴿... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ﴾[۲۰]. | در قرآن کریم آمده است: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۱۹] همچنین میفرماید: ﴿... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ﴾[۲۰]. | ||
از پیامبر(ص) نیز روایت است: "مردم در دنیا مانند مهماناند و آنچه در اختیار دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"[۲۱][۲۲]. | از پیامبر(ص) نیز روایت است: "مردم در دنیا مانند مهماناند و آنچه در اختیار دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"[۲۱][۲۲]. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۹: | ||
امانت الهی | امانت الهی | ||
آیه امانت | آیه امانت | ||
امانت در فرهنگ قرآن | ==== امانت در فرهنگ قرآن ==== | ||
آیات امانت در شش سوره قرآن قرار دارند: با لفظ: ﴿أَمَانَتَهُ﴾ در آیه ۲۸۳ سوره بقره، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در آیه ۵۸ سوره نساء، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِكُمْ﴾ در آیه ۲۷ سوره انفال، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِهِمْ﴾ در آیه ۸ سوره مؤمنون و در آیه ۳۲ سوره معارج، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ در آیه ۷۲ سوره احزاب آمدهاند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ و ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در سورههای احزاب و نساء که هر دو هم در مدینه نازل شدهاند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، میپردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی تفسیری آنها از کتب تفسیر و تفاسیر روایی علمای شیعه و اهل تسنن پرداخته و سرانجام هم با فضل الهی و با استناد به آیات در آنها تدبّر میکنیم.[۳۰] | آیات امانت در شش سوره قرآن قرار دارند: با لفظ: ﴿أَمَانَتَهُ﴾ در آیه ۲۸۳ سوره بقره، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در آیه ۵۸ سوره نساء، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِكُمْ﴾ در آیه ۲۷ سوره انفال، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِهِمْ﴾ در آیه ۸ سوره مؤمنون و در آیه ۳۲ سوره معارج، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ در آیه ۷۲ سوره احزاب آمدهاند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ و ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در سورههای احزاب و نساء که هر دو هم در مدینه نازل شدهاند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، میپردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی تفسیری آنها از کتب تفسیر و تفاسیر روایی علمای شیعه و اهل تسنن پرداخته و سرانجام هم با فضل الهی و با استناد به آیات در آنها تدبّر میکنیم.[۳۰] | ||
در معنای امانت | === در معنای امانت === | ||
راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، آرامش نفس و نابودی خوف است. امن، امانة و امان، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که انسان در آن در آرامش است، و گاهی اسم است برای آنچه انسان نسبت به آن، آرامش دارد: ﴿وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ﴾[۳۱]؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ را گفتهاند که آن کلمه “توحید” است، و گفتهاند: “عدالت” است، و گفتهاند: “حروف تهجّی” است، و گفتهاند: آن “عقل” است، و عقل، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن معرفت به توحید حاصل گردد و عدالت جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را یادگیری آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عملنمودن به آنچه را که حُسن انجام آن در تعهّد انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریدهها برتری پیدا کند[۳۲]. فخرالدین در مجمعالبحرین فی قوله: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... ﴾، فرموده: گفتهاند: مراد از ﴿الْأَمَانَةَ﴾ طاعت است و گفتهاند: مراد از آن، عبادت است و روایت شده که: علی(ع) چون وقت نماز میرسید، "يَتَمَلْمَلُ وَ يَتَزَلْزَلُ": بیتابی نموده و به خود میلرزید. (پس) به او گفتند: یا امیر المؤمنین! شما را چه میشود؟ آن بزرگوار فرمود: "جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- ﴿فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ". | راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، آرامش نفس و نابودی خوف است. امن، امانة و امان، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که انسان در آن در آرامش است، و گاهی اسم است برای آنچه انسان نسبت به آن، آرامش دارد: ﴿وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ﴾[۳۱]؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ را گفتهاند که آن کلمه “توحید” است، و گفتهاند: “عدالت” است، و گفتهاند: “حروف تهجّی” است، و گفتهاند: آن “عقل” است، و عقل، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن معرفت به توحید حاصل گردد و عدالت جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را یادگیری آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عملنمودن به آنچه را که حُسن انجام آن در تعهّد انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریدهها برتری پیدا کند[۳۲]. فخرالدین در مجمعالبحرین فی قوله: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... ﴾، فرموده: گفتهاند: مراد از ﴿الْأَمَانَةَ﴾ طاعت است و گفتهاند: مراد از آن، عبادت است و روایت شده که: علی(ع) چون وقت نماز میرسید، "يَتَمَلْمَلُ وَ يَتَزَلْزَلُ": بیتابی نموده و به خود میلرزید. (پس) به او گفتند: یا امیر المؤمنین! شما را چه میشود؟ آن بزرگوار فرمود: "جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- ﴿فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ". | ||
اما حمل امانت، مانند قول توست که میگویی فلانی حامل امانت و حملکننده آن است؛ میخواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای ﴿فَأَبَيْنَ﴾؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حملکننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای ﴿عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ در مجمع البیان بر اقوالی اختلاف نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، العرض علی اهلها است که مضاف حذف شده و مضافالیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضهنمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ همچنان که در ترک او امر خدای متعال و احکام او، گناه عظیم است. پس خدای متعال جرأت انسان را بر معاصی، و ترس ملائکه را از آن بیان نمود. پس معنا چنین میشود: انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها: پس ابا نمودند اهل آنها که حمل کنند ترک آن را و کیفر آن را و گناه در آن را، و ﴿أَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، ﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا﴾، نسبت به ارتکاب گناهان، ﴿جَهُولًا﴾ به جایگاه امانت و استحقاق کیفر بر خیانت در آن[۳۳]. | اما حمل امانت، مانند قول توست که میگویی فلانی حامل امانت و حملکننده آن است؛ میخواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای ﴿فَأَبَيْنَ﴾؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حملکننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای ﴿عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ در مجمع البیان بر اقوالی اختلاف نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، العرض علی اهلها است که مضاف حذف شده و مضافالیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضهنمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ همچنان که در ترک او امر خدای متعال و احکام او، گناه عظیم است. پس خدای متعال جرأت انسان را بر معاصی، و ترس ملائکه را از آن بیان نمود. پس معنا چنین میشود: انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها: پس ابا نمودند اهل آنها که حمل کنند ترک آن را و کیفر آن را و گناه در آن را، و ﴿أَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، ﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا﴾، نسبت به ارتکاب گناهان، ﴿جَهُولًا﴾ به جایگاه امانت و استحقاق کیفر بر خیانت در آن[۳۳]. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در آیه ۷۲ احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ذکر شده، چیزی است که خدای متعال به انسان سپرده تا آن را برای سلامت و در راه راست و مستقیمبودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به خدای سبحان همانطور که به ودیعه به او سپرده، بازگرداند[۳۷].[۳۸] | علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در آیه ۷۲ احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ذکر شده، چیزی است که خدای متعال به انسان سپرده تا آن را برای سلامت و در راه راست و مستقیمبودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به خدای سبحان همانطور که به ودیعه به او سپرده، بازگرداند[۳۷].[۳۸] | ||
منابع | منابع | ||
پانویس | پانویس | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۳۸: | ||
در آیه ۲۷ انفال نیز قرآن مسلمانان را از خیانت به خدا برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّه» [۲۶] با توجه به شأن نزول آیه که مورد افشای اسرار از سوی ابولبابه است [۲۷] [۲۸] [۲۹] اسرار مسلمانان میتواند مصداق بارز امانت خدا در این آیه باشد. برخی نیز مقصود از خیانت در امانت خدا را ترک واجبات دانسته [۳۰] و بعضی دیگر گفتهاند:مراد غنایم جنگی است که در دست مسلمانان بوده یا مقصود همه تکالیف الهی است. [۳۱] | در آیه ۲۷ انفال نیز قرآن مسلمانان را از خیانت به خدا برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّه» [۲۶] با توجه به شأن نزول آیه که مورد افشای اسرار از سوی ابولبابه است [۲۷] [۲۸] [۲۹] اسرار مسلمانان میتواند مصداق بارز امانت خدا در این آیه باشد. برخی نیز مقصود از خیانت در امانت خدا را ترک واجبات دانسته [۳۰] و بعضی دیگر گفتهاند:مراد غنایم جنگی است که در دست مسلمانان بوده یا مقصود همه تکالیف الهی است. [۳۱] | ||
=== امانتهای الهی === | |||
اموالی که در اختیار انسان قرار دارد از دیگر امانتهای الهی است، بر همین اساس قرآن از این اموال به مال خدا یاد کرده و به مسلمانان توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه آزادی خویش کمک کنند:«والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتبَ مِمّا مَلَکَت اَیمنُکُم فَکاتِبوهُم اِن عَلِمتُم فیهِم خَیرًا وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم» [۳۲] و در آیهای دیگر همه انسانها را جانشینان خدا در این اموال دانسته و به آنان سفارش میکند که از این اموال در راه او انفاق کنند:«واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ»، [۳۳] ازاینرو انسان باید این اموال را در راهی صرف کند که صاحب اصلی آن اجازه داده است، چنانکه امام زینالعابدین (علیهالسلام) فرمود:وقتی مال از آن خداست آن را جز در راه خدا مصرف نکن. [۳۴] [۳۵] | اموالی که در اختیار انسان قرار دارد از دیگر امانتهای الهی است، بر همین اساس قرآن از این اموال به مال خدا یاد کرده و به مسلمانان توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه آزادی خویش کمک کنند:«والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتبَ مِمّا مَلَکَت اَیمنُکُم فَکاتِبوهُم اِن عَلِمتُم فیهِم خَیرًا وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم» [۳۲] و در آیهای دیگر همه انسانها را جانشینان خدا در این اموال دانسته و به آنان سفارش میکند که از این اموال در راه او انفاق کنند:«واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ»، [۳۳] ازاینرو انسان باید این اموال را در راهی صرف کند که صاحب اصلی آن اجازه داده است، چنانکه امام زینالعابدین (علیهالسلام) فرمود:وقتی مال از آن خداست آن را جز در راه خدا مصرف نکن. [۳۴] [۳۵] | ||
امانتهای مردم | ==== امانتهای مردم ==== | ||
بخش دیگر امانتهایی است که انسانها به یکدیگر میسپارند:«فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضًا» [۳۶] و امانتگذار در این قسم گاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امام (علیهالسلام) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادیاند. | بخش دیگر امانتهایی است که انسانها به یکدیگر میسپارند:«فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضًا» [۳۶] و امانتگذار در این قسم گاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امام (علیهالسلام) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادیاند. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۳: | ||
الاختصاص؛ الامالی، صدوق؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تحف العقول عن آل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیرالتحریر و التنویر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر نورالثقلین؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دعائم الاسلام؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ فقه الصادق (علیهالسلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستدرک الوسائل؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل الشیعه. | الاختصاص؛ الامالی، صدوق؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تحف العقول عن آل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیرالتحریر و التنویر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر نورالثقلین؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دعائم الاسلام؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ فقه الصادق (علیهالسلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستدرک الوسائل؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل الشیعه. | ||
پانویس | == پانویس == | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۷۹: | ||
این خدمت بزرگ امامان معصوم(ع) بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح میکردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونههای آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتابها تدوین گردد.[۵۷] | این خدمت بزرگ امامان معصوم(ع) بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح میکردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونههای آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتابها تدوین گردد.[۵۷] | ||
امامان شیعه (ع) برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایستهای هستند و از آموزههای آنان توصیه به "امانتداری شایسته" بوده است.[۵۸] | امامان شیعه (ع) برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایستهای هستند و از آموزههای آنان توصیه به "امانتداری شایسته" بوده است.[۵۸] | ||
ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری | === ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری === | ||
قرآن کریم، "مؤمنان شایسته" را به خاطر "امانتداری" میستاید: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۵۹] | قرآن کریم، "مؤمنان شایسته" را به خاطر "امانتداری" میستاید: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۵۹] | ||
در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقیترین انسانها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقیترین انسانها مثل قاتل مولا علی (ع)[۶۰] قاتلان اولاد انبیا[۶۱] قاتل سیدالشهداء[۶۲] و ... . | در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقیترین انسانها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقیترین انسانها مثل قاتل مولا علی (ع)[۶۰] قاتلان اولاد انبیا[۶۱] قاتل سیدالشهداء[۶۲] و ... . | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۲: | ||
[[رده: | [[رده: آداب معاشرت]] | ||
[[رده: | [[رده: اخلاق]] | ||