۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پیشینه بدعت''' راهنمای موثری است برای برخورد مناسب با آنچه بدعت گماشته می شود. براساس تعریف شایع، بدعت به سادگی عبارت از «وارد کردن آنچه از دین نیست، در حیطه دین» (ادخال ما لیس منالدین فی الدین) است؛ اما بهرغم این وضوح آغازین، از نظر تاریخی، تشخیص جداییهای سنت و بدعت همواره از ظریفترین مسائل در جهان اسلام بوده، و اختلافهای بسیاری را برانگیخته است. | '''پیشینه بدعت''' راهنمای موثری است برای برخورد مناسب با آنچه [[بدعت]] گماشته می شود. براساس تعریف شایع، بدعت به سادگی عبارت از «وارد کردن آنچه از [[دین]] نیست، در حیطه دین» (ادخال ما لیس منالدین فی الدین) است؛ اما بهرغم این وضوح آغازین، از نظر تاریخی، تشخیص جداییهای سنت و بدعت همواره از ظریفترین مسائل در [[جهان اسلام]] بوده، و اختلافهای بسیاری را برانگیخته است. | ||
از آنجا که عمل به «سنت» همواره در قالب مصادیقِ زمانی و مکانی امکانپذیر است، در عمل سنت از مقتضیات تاریخی و بومی قابل تفکیک نیست و بدینترتیب، تشخیص اینکه رسمِ تحقق یافته در هر ظرف زمانی و مکانی، تا چه حد با سنت منطبق است و تا چه حد بدعت در آن راه یافته، به امری نظری مبدل میشود. | از آنجا که عمل به «سنت» همواره در قالب مصادیقِ زمانی و مکانی امکانپذیر است، در عمل سنت از مقتضیات تاریخی و بومی قابل تفکیک نیست و بدینترتیب، تشخیص اینکه رسمِ تحقق یافته در هر ظرف زمانی و مکانی، تا چه حد با سنت منطبق است و تا چه حد بدعت در آن راه یافته، به امری نظری مبدل میشود. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
عالمان مسلمان ضمن مقایسه رسومِ نهاده شده در عصر جاهلی با سنن اسلامی - بسته به تناسب یا تنافر رسوم جاهلی با آنها - نسبت به آنچه در دوره جاهلیت رخ داده بود، ارزیابی متفاوتی داشتهاند. | عالمان مسلمان ضمن مقایسه رسومِ نهاده شده در عصر جاهلی با سنن اسلامی - بسته به تناسب یا تنافر رسوم جاهلی با آنها - نسبت به آنچه در دوره جاهلیت رخ داده بود، ارزیابی متفاوتی داشتهاند. | ||
به عنوان نمونه، در همان حال که رسوم شرکآمیزِ نهاده شده از سوی عمرو بن لُحَیّ ، بدعت تلقی میشده، <ref>عبدالرحمان سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش عبدالرحمان وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.</ref><ref>یاقوت، بلدان، ج۴، ص۳۳۶.</ref> آیینها و قوانینِ وضع شده از سوی عبدالمطلب بن هاشم با نگاه تحسین آمیز نگریسته شده است. <ref>محمد ابنبابویه، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۵-۳۶۶، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق/ ۱۳۶۳ش. </ref> <ref>محمد ابنبابویه، الخصال، ص۳۱۲، بهکوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/ ۱۳۶۲ش. </ref> | به عنوان نمونه، در همان حال که رسوم شرکآمیزِ نهاده شده از سوی عمرو بن لُحَیّ ، بدعت تلقی میشده، <ref>عبدالرحمان سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش عبدالرحمان وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.</ref><ref>یاقوت، بلدان، ج۴، ص۳۳۶.</ref> آیینها و قوانینِ وضع شده از سوی عبدالمطلب بن هاشم با نگاه تحسین آمیز نگریسته شده است. <ref>محمد ابنبابویه، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۵-۳۶۶، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق/ ۱۳۶۳ش. </ref> <ref>محمد ابنبابویه، الخصال، ص۳۱۲، بهکوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/ ۱۳۶۲ش. </ref> | ||
کاربرد دو مورد از مشتقات بدعت در معنایی مرتبط با معنای اصطلاحی در قرآن کریم <ref>حدید/سوره۵۷، آیه۲۷. </ref><ref>احقاف/سوره۴۶، آیه۹. </ref> حاکی از آن است که معنای بدعت در عصر نزول قرآن | کاربرد دو مورد از مشتقات بدعت در معنایی مرتبط با معنای اصطلاحی در قرآن کریم <ref>حدید/سوره۵۷، آیه۲۷. </ref><ref>احقاف/سوره۴۶، آیه۹. </ref> حاکی از آن است که معنای بدعت در عصر نزول [[قرآن|قرآن کریم]]، در حال شکل گرفتن بوده است. | ||
حکایت مشهور که ابولهب دعوت پیامبر (ص) را دعوت به «بدعت و ضلالت» میخواند، <ref>عبدالملک ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۷۰، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت، ۱۹۷۵م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۴۹۲-۴۹۳، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref> حتی از مفهوم شکل گرفته بدعت در اوایل عصر اسلامی فاصله دارد و اعتبار آن باید با تردید نگریسته شود. | حکایت مشهور که ابولهب دعوت پیامبر (ص) را دعوت به «بدعت و ضلالت» میخواند، <ref>عبدالملک ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۷۰، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت، ۱۹۷۵م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۴۹۲-۴۹۳، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref> حتی از مفهوم شکل گرفته بدعت در اوایل عصر اسلامی فاصله دارد و اعتبار آن باید با تردید نگریسته شود. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
گفتنی است که تقابل معنایی بدعت و سنت، در شماری از احادیث مشهور نبوی تکرار گشته، و این نظریه را قابل تکیه میسازد که بدعت به عنوان مفهوم مقابل سنت از عصر نبوی پای گرفته است. | گفتنی است که تقابل معنایی بدعت و سنت، در شماری از احادیث مشهور نبوی تکرار گشته، و این نظریه را قابل تکیه میسازد که بدعت به عنوان مفهوم مقابل سنت از عصر نبوی پای گرفته است. | ||
= بدعت در عصر صحابه و تابعین= | |||
پیش از طرح هرگونه بحثی درباره مفهوم بدعت در عصر صحابه و تابعین، باید بر این نکته تأکید کرد که از دریچه نگاه یک مورخ به گفت و گوهای برجای مانده از آن عصر، نقشی پر رنگ از مسأله بدعت به چشم میآید. | پیش از طرح هرگونه بحثی درباره مفهوم بدعت در عصر صحابه و تابعین، باید بر این نکته تأکید کرد که از دریچه نگاه یک مورخ به گفت و گوهای برجای مانده از آن عصر، نقشی پر رنگ از مسأله بدعت به چشم میآید. | ||
اجمالاً میدانیم که برخی از شخصیتهای پرنفوذ صحابه - به ویژه بعضی از خلفا - خود را مجاز میشمردهاند که برپایه دریافت عمومی خود از کلیاتِ تعالیم اسلام، در مواردی رأی شخصی را معمول دارند و افزون بر تصمیمات حکومتی و امور اقتصادی، گاه به نهادن سنتی در مسائل حقوق خصوصی و حتی عبادی، مبادرت ورزیدهاند. | اجمالاً میدانیم که برخی از شخصیتهای پرنفوذ صحابه - به ویژه بعضی از خلفا - خود را مجاز میشمردهاند که برپایه دریافت عمومی خود از کلیاتِ تعالیم اسلام، در مواردی رأی شخصی را معمول دارند و افزون بر تصمیمات حکومتی و امور اقتصادی، گاه به نهادن سنتی در مسائل حقوق خصوصی و حتی عبادی، مبادرت ورزیدهاند. |