confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر میشد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموالشان نشوند. <ref> ثعالبی، عبد الملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref> | نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر میشد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموالشان نشوند. <ref> ثعالبی، عبد الملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref> | ||
=قریش پس از اسلام= | |||
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، مهمترین و اصلیترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنیامیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنیهاشم به بنیامیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> میگفت: اگر من و [[ابوسیفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> میکردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمیکردند، و اگر آنها مخالفت نمیکردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمیکرد، و اگر قریش با تو بیعت میکرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمینمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref> | |||
در هر حال، مساله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند. جواد علی پس از بحث در این باره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref> | |||
تبلیغات بنی امیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در بالا بردن جایگاه قریش تاثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان میگوید: اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیتترین است و نه با شرفترین. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۳۰. </ref> | |||
ابوبکر در سقیفه به [[انصار]]<ref> ر.ک:مقاله انصار</ref> میگفت: شما میدانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۰</ref> | |||
عمر نیز میگوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۵.</ref> | |||
حضرت علی (ع) در مورد قریش میفرماید: اگر قریش از پیامبر (ص) و نام او و دین او برای رسیدن به قدرت و شرافت و سیادت بهره نمیبرد، تنها یک روز بعد از مرگ پیامبر (ص) [[بتپرست]] و [[مرتد]] میشدند. <ref>ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹۲۹۸</ref> | |||
ما نیز ضمن تایید این نکته، به اهمیت نسبی قریش در جاهلیت تاکید داریم. دلایل فراوانی وجود دارد که تا قبل از فتح مکه، بسیاری از اعراب به خاطر حرمتی که برای قریش قایل بودند اسلام نیاوردند. <ref> مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۳۹. </ref> | |||
از پیامبر (ص) نیز نقل شده که فرمود: مردم تابع قریش هستند، صالحین در پی صالحین قریش و فجار هم در پی فجار قریش. <ref>ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ص۲۴</ref> | |||
محمد بن حبیب فهرست برخی از احادیثی را که در وصف قریش آمده و قسمتی از آنها ساختگی است، آورده است. <ref>ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ص۲۴ به بعد. </ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |