۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''واجب'''، به عملی گفته میشود که انجامدادن آن لازم است و ترک آن، موجب توبیخ و عذاب الهی می گردد. واجب دارای اقسام و دستهبندیهای مختلفی می باشد. فروع دین مهمترین واجبات شرعی هستند. | '''واجب'''، به عملی گفته میشود که انجامدادن آن لازم است و ترک آن، موجب توبیخ و عذاب [[خدا|الهی]] می گردد. واجب دارای اقسام و دستهبندیهای مختلفی می باشد. فروع دین مهمترین واجبات شرعی هستند. | ||
=معنای لغوی= | =معنای لغوی= | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=تعریف اصطلاحی= | =تعریف اصطلاحی= | ||
در اصطلاح فقهی واجب به عملی می گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند میشود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref> | در اصطلاح فقهی واجب به عملی می گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن [[گناه]] و باعث توبیخ از جانب [[خداوند]] میشود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref> | ||
=تقسیمات واجب= | =تقسیمات واجب= | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه . | واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه . | ||
واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند | واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند [[وضو]]، [[غسل جنابت]]، پاك كردن [[لباس]] از [[نجاست]] برای [[نماز]] و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند. | ||
==2 - واجب تعبدى و توصلى== | ==2 - واجب تعبدى و توصلى== | ||
واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز. | واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند [[حج]] و نماز. | ||
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز. | واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==4 - واجب تعیینى و تخییرى== | ==4 - واجب تعیینى و تخییرى== | ||
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند نماز صبح | واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند [[نماز صبح]] | ||
و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه میدانید كسی كه روزهاش را در ماه رمضان به عمد باطل كند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی میتواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد. | و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند [[نماز جمعه]] و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه میدانید كسی كه روزهاش را در ماه [[رمضان]] به عمد باطل كند باید بعد ماه [[رمضان]] علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی میتواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد. | ||
==5 - واجب مطلق و مشروط== | ==5 - واجب مطلق و مشروط== | ||
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام. | واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام. | ||
واجب مشروط عملى است كه وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج كه وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب میشود كه فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد كه به مجموعهی این شرایط، استطاعت میگویند. | واجب مشروط عملى است كه وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند [[حج]] كه وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب میشود كه فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد كه به مجموعهی این شرایط، استطاعت میگویند. | ||
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید | همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید | ||
==6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق== | ==6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق== | ||
واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح. | واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از [[اذان]] صبح. | ||
واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب میشود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذیالحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود. | واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب میشود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذیالحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود. | ||
==7 - واجب شرعى و عقلى== | ==7 - واجب شرعى و عقلى== | ||
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت پیامبر و امامان | واجب شرعى عملى است كه در [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر]] و [[امام|امامان معصوم]]، واجب شمرده شده است. | ||
واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف، لازم مىبیند كه وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیكى در مقابل نیكى، شكر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حكم عقل. ناگفته نماند كه ممكن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حكم كند. | واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف، لازم مىبیند كه وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیكى در مقابل نیكى، شكر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حكم عقل. ناگفته نماند كه ممكن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حكم كند. |