پرش به محتوا

اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
از مجموع تعاریفی که راجع به علم اصول شده، این نتیجه حاصل می‏گردد که:
از مجموع تعاریفی که راجع به علم اصول شده، این نتیجه حاصل می‏گردد که:


علم اصول در حقیقت روش صحیح استنباط را از منابع فقه، در فقه به ما می‏آموزد. از این رو، علم اصول مانند علم منطق از جمله علوم «دستوری» است و به تعبیر شهید [[مطهری]] (ره) به «فن» نزدیکتر است تا «علم»، یعنی در این علم درباره یک سلسله «بایدها» سخن می ‏رود و نه درباره یک سلسله «است»ها.<ref>مرتضی مطهری، اصول فقه، ص 7.</ref> بر این اساس، باید گفت فقه و اصول دو علم به هم وابسته‏اند و این بستگی و پیوستگی مانند وابستگی فلسفه و منطق است و به قول شهید آیت‏الله صدر (ره) بهتر و صحیح تر آن است که علم اصول را «منطق فقه »بنامیم، زیرا نسبت اصول و فقه مانند نسبت منطق به فلسفه است.<ref> محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، ص 47، عین عبارات چنین است: «و علی هذا الاساس یصح ان یطلق علی علم الاصول اسمُ منطق علم الفقه لانّه بالنسبة الیه بمثابة المنطق بالنسبة الی الفکر البشری».</ref>  
علم اصول در حقیقت روش صحیح استنباط را از منابع فقه، در فقه به ما می‏ آموزد. از این رو، علم اصول مانند علم منطق از جمله علوم «دستوری» است و به تعبیر [[شهید مطهری]] (ره) به «فن» نزدیکتر است تا «علم»، یعنی در این علم درباره یک سلسله «بایدها» سخن می‏ رود و نه درباره یک سلسله «است»ها.<ref>مرتضی مطهری، اصول فقه، ص 7.</ref> بر این اساس، باید گفت فقه و اصول دو علم به هم وابسته ‏اند و این بستگی و پیوستگی مانند وابستگی فلسفه و منطق است و به قول شهید آیت‏الله صدر (ره) بهتر و صحیح تر آن است که علم اصول را «منطق فقه »بنامیم، زیرا نسبت اصول و فقه مانند نسبت منطق به فلسفه است.<ref> محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، ص 47، عین عبارات چنین است: «و علی هذا الاساس یصح ان یطلق علی علم الاصول اسمُ منطق علم الفقه لانّه بالنسبة الیه بمثابة المنطق بالنسبة الی الفکر البشری».</ref>  


به عبارت بهتر، علم اصول مقدمه ‏ای برای ورود به علم فقه است و در واقع، اصول فقه همان پایه ‏ها و ریشه‏ های فقه است. بنابراین، علم اصول فقه مهمترین علمی است که برای ورود به فقه باید آموخته شود. علم اصول در واقع ابزار و اصول کار فقیه است. این علم علمی است شیرین و جزو علوم ابتکاری [[مسلمین]] است.<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر سوم، ص 9.</ref>
به عبارت بهتر، علم اصول مقدمه ‏ای برای ورود به علم فقه است و در واقع، اصول فقه همان پایه ‏ها و ریشه‏ های فقه است. بنابراین، علم اصول فقه مهمترین علمی است که برای ورود به فقه باید آموخته شود. علم اصول در واقع ابزار و اصول کار [[فقیه]] است. این علم علمی است شیرین و جزو علوم ابتکاری مسلمین است.<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر سوم، ص 9.</ref>


=تعریف فقه=
=تعریف فقه=
خط ۴۳: خط ۴۳:
و در اصطلاح، فقه یعنی فهم عمیق و استنباط دقیق احکام و مقررات اسلامی از منابع و مدارک مربوط و تفقه از همین ریشه گرفته شده است.
و در اصطلاح، فقه یعنی فهم عمیق و استنباط دقیق احکام و مقررات اسلامی از منابع و مدارک مربوط و تفقه از همین ریشه گرفته شده است.


[[قرآن]] مجید چنین می‏فرماید: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفة لیتفقهوا فی‏ الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون»<ref>سوره توبه، آیه 122.</ref>؛ مومنان نباید همه با هم سفر کنند. چرا از هر گروه دسته‏ ای سفر نکنند تا در کار دین، دانش بیاموزند و چون بازگشتند قوم خود را هشدار دهند، شاید آنها بترسند.
قرآن مجید چنین می‏فرماید: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفة لیتفقهوا فی‏ الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون»<ref>سوره توبه، آیه 122.</ref>؛ مومنان نباید همه با هم سفر کنند. چرا از هر گروه دسته‏ ای سفر نکنند تا در کار دین، دانش بیاموزند و چون بازگشتند قوم خود را هشدار دهند، شاید آنها بترسند.


==فقه از نگاه شهید مطهری==
==فقه از نگاه شهید مطهری==
اسلام شناس بزرگ، استاد شهید مطهری (ره) برای تبیین کلمه فقه و فقاهت می‏ گویند:
اسلام شناس بزرگ، استاد شهید مطهری (ره) برای تبیین کلمه فقه و فقاهت می‏ گویند:
«اطلاعات ما درباره امور و جریان های جهان دو گونه است: گاهی اطلاعات سطحی است و گاهی عمیق است. از امور اقتصادی مثال می‏آوریم ما دائما مشاهده می‏کنیم که کالایی در سالهای پیش موجود نبود، اکنون به بازار آمده است و برعکس، یک سلسله کالاهای دیگر که موجود بود، اکنون یافت نمی‏شود. قیمت فلان کالا مرتب بالا می‏رود و قیمت فلان کالای دیگر ثابت است. این اندازه اطلاعات برای عموم ممکن است حاصل شود و سطحی است. ولی بعضی افراد اطلاعاتشان درباره این مسائل عمیق است و از سطح ظواهر به اعماق جریانها نفوذ می‏کند و آنها کسانی هستند که به ریشه این جریانها پی‏برده‏اند، یعنی می‏دانند که چه جریانی موجب شده که فلان کالا فراوان شود و فلان کالای دیگر نایاب، فلان کالا گران شود و فلان کالا ارزان. و چه چیز موجب شده که سطح قیمتها مرتب بالا رود؟ تا چه اندازه این جریانها ضروری، حتمی و غیرقابل اجتناب است و تا چه اندازه قابل جلوگیری است؟ اگر کسی اطلاعاتش در مسایل اقتصادی به حدی برسد که از مشاهدات سطحی عبور کند و به عمق جریانها پی ببرد، او را «متفقه» در اقتصاد باید خواند.
«اطلاعات ما درباره امور و جریانهای جهان دو گونه است: گاهی اطلاعات سطحی است و گاهی عمیق است. از امور اقتصادی مثال می‏آوریم ما دائما مشاهده می‏کنیم که کالایی در سالهای پیش موجود نبود، اکنون به بازار آمده است و برعکس، یک سلسله کالاهای دیگر که موجود بود، اکنون یافت نمی‏شود. قیمت فلان کالا مرتب بالا می‏رود و قیمت فلان کالای دیگر ثابت است. این اندازه اطلاعات برای عموم ممکن است حاصل شود و سطحی است. ولی بعضی افراد اطلاعاتشان درباره این مسائل عمیق است و از سطح ظواهر به اعماق جریانها نفوذ می‏کند و آنها کسانی هستند که به ریشه این جریانها پی‏برده‏اند، یعنی می‏دانند که چه جریانی موجب شده که فلان کالا فراوان شود و فلان کالای دیگر نایاب، فلان کالا گران شود و فلان کالا ارزان. و چه چیز موجب شده که سطح قیمتها مرتب بالا رود؟ تا چه اندازه این جریانها ضروری، حتمی و غیرقابل اجتناب است و تا چه اندازه قابل جلوگیری است؟ اگر کسی اطلاعاتش در مسایل اقتصادی به حدی برسد که از مشاهدات سطحی عبور کند و به عمق جریانها پی ببرد، او را «متفقه» در اقتصاد باید خواند.


مکرر در قرآن کریم و اخبار و روایات مأثوره از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار امر به تفقه در دین شده است. از مجموع آنها چنین استنباط می‏شود که نظر اسلام این است که مسلمین، اسلام را در همه شؤون عمیقا و از روی کمال بصیرت درک کنند. البته تفقه در این که مورد عنایت اسلام است، شامل همه شؤون اسلامی است. اعم از آنچه مربوط است به اصول اعتقادات اسلامی و جهان‏بینی اسلامی، و یا اخلاقیات و تربیت اسلامی، و یا عبادات اسلامی و مقررات مدنی اسلامی و یا اجماعیات اسلامی و یا آداب خاص اسلامی در زندگی فردی و یا اجتماعی و غیره، ولی آنچه در میان مسلمین از قرن دوم به بعد در مورد کلمه «فقه» مصطلح شد، قسم خاص آن است که می‏توان آن را «فقه الاحکام» یا «فقه الاستنباط» خواند و آن عبارتست از: «فهم دقیق و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه».
مکرر در قرآن کریم و اخبار و روایات مأثوره از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار امر به تفقه در دین شده است. از مجموع آنها چنین استنباط می‏شود که نظر اسلام این است که مسلمین، اسلام را در همه شؤون عمیقا و از روی کمال بصیرت درک کنند. البته تفقه در این که مورد عنایت اسلام است، شامل همه شؤون اسلامی است. اعم از آنچه مربوط است به اصول اعتقادات اسلامی و جهان‏بینی اسلامی، و یا اخلاقیات و تربیت اسلامی، و یا عبادات اسلامی و مقررات مدنی اسلامی و یا اجماعیات اسلامی و یا آداب خاص اسلامی در زندگی فردی و یا اجتماعی و غیره، ولی آنچه در میان مسلمین از قرن دوم به بعد در مورد کلمه «فقه» مصطلح شد، قسم خاص آن است که می‏توان آن را «فقه الاحکام» یا «فقه الاستنباط» خواند و آن عبارتست از: «فهم دقیق و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه».