پرش به محتوا

اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۸۶۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:


«اطلاعات ما درباره امور و جریان های جهان دو گونه است: گاهی اطلاعات سطحی است و گاهی عمیق است. از امور اقتصادی مثال می‏ آوریم ما دائما مشاهده می‏ کنیم که کالایی در سال های پیش موجود نبود، اکنون به بازار آمده است و برعکس، یک سلسله کالاهای دیگر که موجود بود، اکنون یافت نمی ‏شود. قیمت فلان کالا مرتب بالا می‏ رود و قیمت فلان کالای دیگر ثابت است. این اندازه اطلاعات برای عموم ممکن است حاصل شود و سطحی است. ولی بعضی افراد اطلاعاتشان درباره این مسائل عمیق است و از سطح ظواهر به اعماق جریان ها نفوذ می‏ کند و آنها کسانی هستند که به ریشه این جریانها پی‏برده‏اند، یعنی می‏دانند که چه جریانی موجب شده که فلان کالا فراوان شود و فلان کالای دیگر نایاب، فلان کالا گران شود و فلان کالا ارزان. و چه چیز موجب شده که سطح قیمتها مرتب بالا رود؟ تا چه اندازه این جریانها ضروری، حتمی و غیرقابل اجتناب است و تا چه اندازه قابل جلوگیری است؟ اگر کسی اطلاعاتش در مسایل اقتصادی به حدی برسد که از مشاهدات سطحی عبور کند و به عمق جریانها پی ببرد، او را «متفقه» در اقتصاد باید خواند.
«اطلاعات ما درباره امور و جریان های جهان دو گونه است: گاهی اطلاعات سطحی است و گاهی عمیق است. از امور اقتصادی مثال می‏ آوریم ما دائما مشاهده می‏ کنیم که کالایی در سال های پیش موجود نبود، اکنون به بازار آمده است و برعکس، یک سلسله کالاهای دیگر که موجود بود، اکنون یافت نمی ‏شود. قیمت فلان کالا مرتب بالا می‏ رود و قیمت فلان کالای دیگر ثابت است. این اندازه اطلاعات برای عموم ممکن است حاصل شود و سطحی است. ولی بعضی افراد اطلاعاتشان درباره این مسائل عمیق است و از سطح ظواهر به اعماق جریان ها نفوذ می‏ کند و آنها کسانی هستند که به ریشه این جریانها پی‏برده‏اند، یعنی می‏دانند که چه جریانی موجب شده که فلان کالا فراوان شود و فلان کالای دیگر نایاب، فلان کالا گران شود و فلان کالا ارزان. و چه چیز موجب شده که سطح قیمتها مرتب بالا رود؟ تا چه اندازه این جریانها ضروری، حتمی و غیرقابل اجتناب است و تا چه اندازه قابل جلوگیری است؟ اگر کسی اطلاعاتش در مسایل اقتصادی به حدی برسد که از مشاهدات سطحی عبور کند و به عمق جریانها پی ببرد، او را «متفقه» در اقتصاد باید خواند.
مکرر در قرآن کریم و اخبار و روایات مأثوره از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار امر به تفقه در دین شده است. از مجموع آنها چنین استنباط می‏شود که نظر اسلام این است که مسلمین، اسلام را در همه شؤون عمیقا و از روی کمال بصیرت درک کنند. البته تفقه در این که مورد عنایت اسلام است، شامل همه شؤون [[اسلام|اسلامی]] است. اعم از آنچه مربوط است به اصول اعتقادات اسلامی و جهان ‏بینی اسلامی، و یا اخلاقیات و تربیت اسلامی، و یا عبادات اسلامی و مقررات مدنی اسلامی و یا اجماعیات اسلامی و یا آداب خاص اسلامی در زندگی فردی و یا اجتماعی و غیره، ولی آنچه در میان مسلمین از قرن دوم به بعد در مورد کلمه «فقه» مصطلح شد، قسم خاص آن است که می‏ توان آن را «فقه الاحکام» یا «فقه الاستنباط» خواند و آن عبارتست از: «فهم دقیق و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه».


مکرر در قرآن کریم و اخبار و روایات مأثوره از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار امر به تفقه در دین شده است. از مجموع آنها چنین استنباط می‏شود که نظر اسلام این است که مسلمین، اسلام را در همه شؤون عمیقا و از روی کمال بصیرت درک کنند. البته تفقه در این که مورد عنایت اسلام است، شامل همه شؤون [[اسلام|اسلامی]] است. اعم از آنچه مربوط است به اصول اعتقادات اسلامی و جهان ‏بینی اسلامی، و یا اخلاقیات و تربیت اسلامی، و یا عبادات اسلامی و مقررات مدنی اسلامی و یا اجماعیات اسلامی و یا آداب خاص اسلامی در زندگی فردی و یا اجتماعی و غیره، ولی آنچه در میان مسلمین از قرن دوم به بعد در مورد کلمه «فقه» مصطلح شد، قسم خاص آن است که می‏توان آن را «فقه الاحکام» یا «فقه الاستنباط» خواند و آن عبارتست از: «فهم دقیق و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه».
==فقه از نگاه فقهاء==
فقها در تعریف فقه این عبارت را به کار برده ‏اند: «هوالعلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفضیلیه» یعنی فقه عبارت است از علم به احکام فرعی شرع اسلام (یعنی نه مسایل اصول اعتقادی یا تربیتی بلکه احکام عملی) از روی منابع و ادله تفضیلی».<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر سوم، ص 9.</ref>


احکام و مقررات اسلامی درباره مسایل و جریانات، به طور جزئی و فردی و به تفصیل درباره هر واقعه و حادثه بیان نشده است و امکان هم ندارد، زیرا حوادث و وقایع در بی ‏نهایت شکل و صورت واقع می‏شود، بلکه به صورت یک سلسله اصول، کلیات و قواعد بیان شده است. یک نفر فقیه که می‏خواهد حکم یک حادثه و مسأله را بیان کند، باید به منابع و مدارک معتبر که بعدا درباره آنها توضیح خواهیم داد، مراجعه کند و با توجه به همه جوانب، نظر خود را بیان نماید. این است که فقاهت توأم است با فهم عمیق و دقیق و همه جانبه.
=منابع اصول فقه=
گفتیم علم اصول فقه به ما راه و روش و دستور صحیح استنباط و احکام شرعی را از منابع اصلی می‏ آموزد. پس باید بدانیم که آن منابع چیست و چند تا است؟ و آیا همه مذاهب و فرق اسلامی درباره آن منابع از هر جهت، وحدت نظر یا اختلاف نظر دارند؟ اگر اختلاف نظری هست، چیست؟ اول نظر علما و فقهای شیعه را درباره منابع فقه بیان می‏کنیم و ضمن توضیح هریک از منابع، دیدگاه علمای سایر مذاهب اسلامی را نیز از نظر می‏گذرانیم:
منابع فقه از نظر شیعه ـ به استثنای گروه قلیلی به نام «اخباریین» ـ چهار مورد است:
 
این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیین «ادله اربعه» خوانده می‏شوند و معمولاً می‏گویند علم اصول در اطراف ادله اربعه بحث می‏کند.
 
1ـ کتاب خدا، قرآن که از این پس به تعبیر فقها و اصولیین و به اختصار از آن با عنوان «کتاب» یاد می‏کنیم
 
2ـ سنت، یعنی قول و فعل و تقریر پیغمبر یا امام


فقها در تعریف فقه این عبارت را به کار برده‏اند: «هوالعلم با الاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفضیلیه» یعنی فقه عبارت است از علم به احکام فرعی شرع اسلام (یعنی نه مسایل اصول اعتقادی یا تربیتی بلکه احکام عملی) از روی منابع و ادله تفضیلی».<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر سوم، ص 9.</ref>
3ـ اجماع


گفتیم علم اصول فقه به ما راه و روش و دستور صحیح استنباط و احکام شرعی را از منابع اصلی می‏آموزد. پس باید بدانیم که آن منابع چیست و چند تا است؟ و آیا همه مذاهب و فرق اسلامی درباره آن منابع از هر جهت، وحدت نظر یا اختلاف نظر دارند؟ اگر اختلاف نظری هست، چیست؟ اول نظر علما و فقهای شیعه را درباره منابع فقه بیان می‏کنیم و ضمن توضیح هریک از منابع، دیدگاه علمای سایر مذاهب اسلامی را نیز از نظر می‏گذرانیم:
4ـ عقل.
منابع فقه از نظر شیعه ـ به استثنای گروه قلیلی به نام «اخباریین» ـ چهار مورد است:
 
کتاب خدا، قرآن که از این پس به تعبیر فقها و اصولیین و به اختصار از آن با عنوان «کتاب» یاد می‏کنیم، 2ـ سنت، یعنی قول و فعل و تقریر پیغمبر یا امام، 3ـ اجماع، 4ـ عقل.
==تعریف منابع اصول فقه==
این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیین «ادله اربعه» خوانده می‏شوند و معمولاً می‏گویند علم اصول در اطراف ادله اربعه بحث می‏کند. اکنون لازم است درباره هر یک از این چهار منبع توضیحاتی بدهیم و ضمنا نظر علمای سایر مذاهب اسلامی و همچنین گروه اخباریین را نیز بیان نماییم. بحث خود را از اولین منبع یعنی «کتاب خدا» آغاز می‏نماییم:
 
کتاب خدا، قرآن مجید بدون شک اولین منبع احکام و مقررات اسلام و به عبارتی از منابع مسلم فقهی است که هیچ یک از فرق اسلامی و مکاتب فقهی در مبنا و منبع بودن آن تردیدی نکرده‏اند. کتاب مقدس مسلمانان، این معجزه جاویدان رسول الله (ص) مجموعه‏ای است از آنچه خداوند با وحی بر پیامبرش برای بندگان نازل فرموده و هم اکنون به صورت فعلی در دسترس ماست.
===کتاب خدا===
از آن جا که رسول گرامی اسلام (ص) آخرین فرستاده خداوند می‏باشد، معجزه آن حضرت نیز متناسب با رسالت جاویدان آن بزرگوار ملحوظ گردیده و برخلاف
قرآن مجید بدون شک اولین منبع احکام و مقررات اسلام و به عبارتی از منابع مسلم فقهی است که هیچ یک از فرق اسلامی و مکاتب فقهی در مبنا و منبع بودن آن تردیدی نکرده‏ اند. کتاب مقدس [[مسلمانان]]، این معجزه جاویدان رسول الله (ص) مجموعه‏ ای است از آنچه خداوند با وحی بر پیامبرش برای بندگان نازل فرموده و هم اکنون به صورت فعلی در دسترس ماست.
 
از آن جا که رسول گرامی اسلام (ص) آخرین فرستاده خداوند می ‏باشد، معجزه آن حضرت نیز متناسب با رسالت جاویدان آن بزرگوار ملحوظ گردیده و برخلاف معجزات سایر انبیا ـ که صرفا اعمالی شگفت ‏آور و مختص به ناظرین زمان خود بوده و سپس به عنوان پدیده هایی تاریخی در متون مذهبی و تاریخی ثبت و ضبط شده‏ اند ـ معجزه‏ای است همیشگی و زنده و کتابی است که همواره و در همه اعصار می ‏تواند غنی ‏ترین منبع برای استخراج قوانین قرار گیرد و با کمک نیروی قدسیه اجتهاد جوابگوی کلیه نیازهای فردی و اجتماعی بشر باشد.
 
تشریعیات قرآن در بسیاری از مواقع به صورت تدریجی و درجه ‏بندی انجام می‏ گرفته و فرهنگ حاکم بر جامعه عرب در زمان نزول کاملاً مراعات می‏گردیده و آمادگی آنان برای ترک آداب و سنن دیرینه اجتماعی نیز دقیقا منظور می‏شده است. مثلاً مشروب خواری و قماربازی که از سنتها و رویه ‏های رایج عرب بود و اکثر مردم به آن معتاد بودند، یکجا و یکباره تحریم نشد و شاید اگر چنین می‏شد، جامعه معتاد و مبتلای آن زمان به علت عدم آمادگی، به کلی به قانون الهی پاسخ منفی می‏داد و حد و مرز الهی شکسته می‏شد، لذا به نقل اکثر مفسرین، احکام تحریم هم در سه مرحله نازل شد:
1ـ مرحله نصیحت و ارشاد<ref>سوره بقره، آیه 219: «یسئلونک عن الخمر و المیسر، قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما» ترجمه: از تو می ‏پرسند از خمر و میسر (قمار)، بگو در آنها گناه بزرگ است اگرچه خالی از منافع نیستند اما گناه آنها بیش از نفعشان است.</ref>، 2ـ مرحله تحریم در هنگام نماز<ref>سوره نساء، آیه 43: «لا تقربوا الصلوة و انتم سُکاری» ترجمه: نزدیک نشوید به نماز در حالتی که مست هستید.</ref>، 3ـ مرحله ممنوعیت
______________________________
______________________________
1.  
1.  
________________________________________
2.  
معجزات سایر انبیا ـ که صرفا اعمالی شگفت‏آور و مختص به ناظرین زمان خود بوده و سپس به عنوان پدیده هایی تاریخی در متون مذهبی و تاریخی ثبت و ضبط شده‏اند ـ معجزه‏ای است همیشگی و زنده و کتابی است که همواره و در همه اعصار می‏تواند غنی‏ترین منبع برای استخراج قوانین قرار گیرد و با کمک نیروی قدسیه اجتهاد جوابگوی کلیه نیازهای فردی و اجتماعی بشر باشد.
کتاب خدا به صورت تدریجی در مدت بیست و سه سال و چندماه بر پیامبر اسلام (ص) نازل گشته و نزول بیش از نصف آن قبل از هجرت رسول‏الله (ص) در مکه، و باقی آن در مدینه انجام گرفته است. لذا سوره‏های قرآن به دو بخش مکی و مدنی تقسیم می‏گردد و اکثر آنها مکی است. سوره‏های مکی معمولاً کوتاه و مربوط به امور اعتقادی، بخصوص توحید و معاد است. سوره‏های مدنی بلند و مسایل تشریعی و تقنینی بیشتر در آنها مورد بحث قرار می‏گیرد.
تشریعیات قرآن در بسیاری از مواقع به صورت تدریجی و درجه‏بندی انجام می‏گرفته و فرهنگ حاکم بر جامعه عرب در زمان نزول کاملاً مراعات می‏گردیده و آمادگی آنان برای ترک آداب و سنن دیرینه اجتماعی نیز دقیقا منظور می‏شده است. مثلاً مشروب خواری و قماربازی که از سنتها و رویه ‏های رایج عرب بود و اکثر مردم به آن معتاد بودند، یکجا و یکباره تحریم نشد و شاید اگر چنین می‏شد، جامعه معتاد و مبتلای آن زمان به علت عدم آمادگی، به کلی به قانون الهی پاسخ منفی می‏داد و حد و مرز الهی شکسته می‏شد، لذا به نقل اکثر مفسرین، احکام تحریم هم در سه مرحله نازل شد:
1ـ مرحله نصیحت و ارشاد(1)، 2ـ مرحله تحریم در هنگام نماز(2)، 3ـ مرحله ممنوعیت
______________________________
1. سوره بقره، آیه 219: «یسئلونک عن الخمر و المیسر، قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما» ترجمه: از تو می‏پرسند از خمر و میسر (قمار)، بگو در آنها گناه بزرگ است اگرچه خالی از منافع نیستند اما گناه آنها بیش از نفعشان است.
2. سوره نساء، آیه 43: «لا تقربوا الصلوة و انتم سُکاری» ترجمه: نزدیک نشوید به نماز در حالتی که مست هستید.
________________________________________
________________________________________
مطلق.(1)
مطلق.(1)
آنچه در مورد قرآن کریم مسلم است، قطعیت صدور آن است، به این معنی که هیچ یک از فرقه‏ها و نحله‏های اسلامی حتی در آیه و یا کلمه‏ای از قرآن تردیدی ننموده‏اند و این امانت الهی به صورت تواتر نسل به نسل به دست ما واصل گردیده و اگر اختلاف نظری وجود دارد، نسبت به تفسیر و برداشت از آیات و کلمات آن است، نه در اصل آن(2). بنابراین در مقدمه می‏گوییم که «قرآن کریم» از حیث، حجیت قطعی الصدور است. «قرآن» معجزه خالده‏ای است که بالاتر از آن را در جهان هستی نمی‏توان یافت. قطعیت صدور کتاب کریم مبتنی بر دو امر است:
آنچه در مورد قرآن کریم مسلم است، قطعیت صدور آن است، به این معنی که هیچ یک از فرقه‏ ها و نحله ‏های اسلامی حتی در آیه و یا کلمه ‏ای از قرآن تردیدی ننموده ‏اند و این امانت الهی به صورت تواتر نسل به نسل به دست ما واصل گردیده و اگر اختلاف نظری وجود دارد، نسبت به تفسیر و برداشت از آیات و کلمات آن است، نه در اصل آن(2). بنابراین در مقدمه می‏گوییم که «قرآن کریم» از حیث، حجیت قطعی الصدور است. «قرآن» معجزه خالده‏ای است که بالاتر از آن را در جهان هستی نمی‏توان یافت. قطعیت صدور کتاب کریم مبتنی بر دو امر است:
نخست، صدور کتاب از جانب خدای تعالی و تواتر این امر بین مسلمانان که موجب قطع است، دوم، اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت و مضامین آن و نیز تحدی قرآن و عدم جواب همگان به این تحدی و نیز اخبار مغیبات که صدق آنها آشکار گردیده است. این امور و نظایر اینها، موجب قطع برای همگان به آن است که صدور امور مذکور در قابلیت بشر نیست، محال است که بشر بتواند آورنده چنین کتابی باشد. نتیجه آن که قطعیت صدور کتاب، که اساس حجیت آن است از جمله بدیهیات و واضحات است.(3)
نخست، صدور کتاب از جانب خدای تعالی و تواتر این امر بین مسلمانان که موجب قطع است، دوم، اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت و مضامین آن و نیز تحدی قرآن و عدم جواب همگان به این تحدی و نیز اخبار مغیبات که صدق آنها آشکار گردیده است. این امور و نظایر اینها، موجب قطع برای همگان به آن است که صدور امور مذکور در قابلیت بشر نیست، محال است که بشر بتواند آورنده چنین کتابی باشد. نتیجه آن که قطعیت صدور کتاب، که اساس حجیت آن است از جمله بدیهیات و واضحات است.(3)
نکته دیگر، بررسی از حیث دلالت است. گفته می‏شود گرچه کتاب از حیث صدور قطعی است، اما از نظر دلالت ظنّی الدلاله است. زیرا در کتاب عزیز با محکم و متشابه برخورد می‏کنیم: «هوالذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات».(4)
نکته دیگر، بررسی از حیث دلالت است. گفته می‏شود گرچه کتاب از حیث صدور قطعی است، اما از نظر دلالت ظنّی الدلاله است. زیرا در کتاب عزیز با محکم و متشابه برخورد می‏کنیم: «هوالذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات».(4)