پرش به محتوا

اهل‌بیت در مصر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
پیامبراکرم(ص) فرمود: پای‌بند محبت ما اهل‌بیت باشید زیرا هرگاه کسی با عشقِ به ما، به ملاقات خدا برود به شفاعت ما وارد بهشت می‌رود. <ref>(طبرانی، المعجم الاوسط، ج3ص122، حدیث 2251)</ref>
پیامبراکرم(ص) فرمود: پای‌بند محبت ما اهل‌بیت باشید زیرا هرگاه کسی با عشقِ به ما، به ملاقات خدا برود به شفاعت ما وارد بهشت می‌رود. <ref>(طبرانی، المعجم الاوسط، ج3ص122، حدیث 2251)</ref>
سرزمین مصر، کانون نشو و نما و ناحیه‌‏اى براى فعالیت‏هاى تبلیغى فرستادگان الهى به شمار می‌رود. پیامبرانى چون: ابراهیم، یوسف، موسى و مسیح به هنگام سکونت در مصر یا عبور از این کشور، دهها اثر و نشانه از خود برجاى گذاشته‏‌اند که مقدّس و متبرّک بوده و مورد احترام و توجّه اهالى این سامان است.
سرزمین مصر، کانون نشو و نما و ناحیه‌‏اى براى فعالیت‏هاى تبلیغى فرستادگان الهى به شمار می‌رود. پیامبرانى چون: ابراهیم، یوسف، موسى و مسیح به هنگام سکونت در مصر یا عبور از این کشور، دهها اثر و نشانه از خود برجاى گذاشته‏‌اند که مقدّس و متبرّک بوده و مورد احترام و توجّه اهالى این سامان است.
مصر مورد توجّه رسول اکرم(ص) نیز بود و بنا به توصیه‏‌هاى مؤکّد آن حضرت، مسلمانان در خوش رفتارى و برخورد مسالمت ‏آمیز با مصریان مراقب بودند و مأموریت داشتند با اهالى آن، طریق نیک و خوش را پیش گیرند؛ به آنها با دیده احترام نگریسته، خویشاوند خود بدانند. از آنجا که «هاجر»، همسر [[حضرت ابراهیم خلیل]] علیه‏السلام و مادر [[حضرت اسماعیل]] از مردم این کشور بود و یکى از همسران رسول خدا(ص) یعنى [[ماریه قبطیه]] با این دیار پیوستگى داشت، اهالى مصر با مسلمانان پیوند پیدا کرده بودند.
مصر مورد توجّه رسول اکرم(ص) نیز بود و بنا به توصیه‏‌هاى مؤکّد آن حضرت، مسلمانان در خوش رفتارى و برخورد مسالمت ‏آمیز با مصریان مراقب بودند و مأموریت داشتند با اهالى آن، طریق نیک و خوش را پیش گیرند؛ به آنها با دیده احترام نگریسته، خویشاوند خود بدانند. از آنجا که «هاجر»، همسر [[حضرت ابراهیم|حضرت ابراهیم خلیل]] علیه‏السلام و مادر [[حضرت اسماعیل]] از مردم این کشور بود و یکى از همسران رسول خدا(ص) یعنى [[ماریه قبطیه]] با این دیار پیوستگى داشت، اهالى مصر با مسلمانان پیوند پیدا کرده بودند.


==مصر در زمان حکومت امام علی==
==مصر در زمان حکومت امام علی==
در زمان حکومت [[حضرت على]] علیه‏السلام جز منطقه‏اى به نام [[خربتا]] تمام سرزمین مصر تحت سیطره آن امام بود. <ref>(المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار، (خطط مقریزى) ج 1؛ النجوم الزاهرة فى ملوک مصر والقاهره، ابن تغرى بُردى)</ref> بعد از سقوط امویان و روى کار آمدن عباسیان، فرزندان حسن بن على علیهماالسلام مردم مصر را به بیعت با خویش فراخواندند. على بن محمد بن عبداللّه، نخستین علوى بود که به مصر گام نهاد و خالد بن سعید، عهده‏دار فراخواندن مردم به بیعت با او گردید. این مرد از شیعیان خاصّ على علیه‏السلام بود.
در زمان حکومت [[امام علی|حضرت على]] علیه‏السلام جز منطقه ‏اى به نام خربتا تمام سرزمین مصر تحت سیطره آن امام بود. <ref>(المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار، (خطط مقریزى) ج 1؛ النجوم الزاهرة فى ملوک مصر والقاهره، ابن تغرى بُردى)</ref> بعد از سقوط امویان و روى کار آمدن عباسیان، فرزندان حسن بن على علیهماالسلام مردم مصر را به بیعت با خویش فراخواندند. على بن محمد بن عبداللّه، نخستین علوى بود که به مصر گام نهاد و خالد بن سعید، عهده‏دار فراخواندن مردم به بیعت با او گردید. این مرد از شیعیان خاصّ على علیه‏السلام بود.


==حضور پیروان اهل بیت(ع)==
==حضور پیروان اهل بیت(ع)==
پیروان اهل‏بیت(ع) در مصر حضورى مؤثّر داشتند تا اینکه فرمان [[متوکّل عباسى]] مبنى بر اخراج خاندان ابی ‏طالب از این سرزمین، صادر گردید. بزرگان علوى مخفى شدند؛ اما امیر وقت [[یزید بن عبداللّه]] در جست وجوى آنان بر آمد و ایشان را مجبور به مهاجرت به عراق نمود. با مرگ متوکّل و روى کار آمدن مستنصر، وى فرمانى براى والى و مردم مصر فرستاد و طى آن، هشدار داد:
پیروان اهل‏بیت(ع) در مصر حضورى مؤثّر داشتند تا اینکه فرمان [[متوکّل عباسى]] مبنى بر اخراج خاندان ابی ‏طالب از این سرزمین، صادر گردید. بزرگان علوى مخفى شدند؛ اما امیر وقت [[یزید بن عبداللّه]] در جست وجوى آنان بر آمد و ایشان را مجبور به مهاجرت به عراق نمود. با مرگ متوکّل و روى کار آمدن مستنصر، وى فرمانى براى والى و مردم مصر فرستاد و طى آن، هشدار داد:
هیچ کس حق ندارد با علویان معامله کند و علویان مجاز نخواهند بود در مصر مسافرتى انجام دهند و اگر میان یکى از این افراد با دیگران اختلافى روى داد، بدون دلیل و مدرک، ادّعاى مخالفش مورد قبول خواهد بود.
هیچ کس حق ندارد با علویان معامله کند و علویان مجاز نخواهند بود در مصر مسافرتى انجام دهند و اگر میان یکى از این افراد با دیگران اختلافى روى داد، بدون دلیل و مدرک، ادّعاى مخالفش مورد قبول خواهد بود.
بعد از مستنصر، مستعین روى کار آمد و این روندِ نگران کننده همچنان ادامه یافت. در سال 252هجری قیام شیعیان در اسکندریه به رهبرى [[جابر بن ولید مدلجى]] رخ داد. وى موفق گردید در این حرکت سیاسى ـ اجتماعى، عباسیان را در مصر شکست دهد و بر سواحل شمال و شمال شرقى این دیار تسلّط یابد؛ ولى این انقلاب به موفقیت کامل و پیروزى نهایى دست نیافت. سپس انقلاب دیگرى به فرماندهى [[بغاء اکبر]] که نسبش به امام حسین(ع) مى‏رسید، در [[ناحیه صعید]] صورت گرفت. در سال 255هجری نیز [[بغاء اصغر]] در منطقه بین اسکندریه و برقه قیام کرد و با یارانش به سوى «صعید» در حرکت بود که سپاهیان امیر وقت [[ابن طولون]] آنان را از دم تیغ گذرانیدند. [[ابن صوفى علوى]] هم در «صعید» انقلاب نمود و بر [[منطقه أسنا]] مسلّط شد و موفق گشت در این قلمرو قواى ابن طولون را شکست دهد؛ ولى در [[أخمیم]] شکست خورد و به جانب مکه متوارى گردید و کارگزاران حکومت مصر بعدها او را دستگیر نمودند.
بعد از مستنصر، مستعین روى کار آمد و این روندِ نگران کننده همچنان ادامه یافت. در سال 252هجری قیام شیعیان در اسکندریه به رهبرى جابر بن ولید مدلجى رخ داد. وى موفق گردید در این حرکت سیاسى ـ اجتماعى، عباسیان را در مصر شکست دهد و بر سواحل شمال و شمال شرقى این دیار تسلّط یابد؛ ولى این انقلاب به موفقیت کامل و پیروزى نهایى دست نیافت. سپس انقلاب دیگرى به فرماندهى بغاء اکبر که نسبش به امام حسین(ع) مى‏رسید، در ناحیه صعید صورت گرفت. در سال 255هجری نیز بغاء اصغر در منطقه بین اسکندریه و برقه قیام کرد و با یارانش به سوى «صعید» در حرکت بود که سپاهیان امیر وقت ابن طولون آنان را از دم تیغ گذرانیدند. ابن صوفى علوى هم در «صعید» انقلاب نمود و بر منطقه أسنا مسلّط شد و موفق گشت در این قلمرو قواى ابن طولون را شکست دهد؛ ولى در أخمیم شکست خورد و به جانب مکه متوارى گردید و کارگزاران حکومت مصر بعدها او را دستگیر نمودند.
در عاشوراى سال 350ق. بین سربازان و عده‏اى از مردم، در جوار [[مرقد کلثوم علوى]] درگیرى رخ داد. دلیل نزاع، این بود که زائران مشغول ندبه و زارى و بیان مصائب اهل‏بیت بودند. با وقوع این حادثه قواى دولتى، شیعیان را در تنگنایى سخت قرار دادند و در یک حیله تبلیغاتى چون به کسى مى‏رسیدند و از او مى‏پرسیدند: دایى تو کیست؟ اگر نمى‏گفت: معاویه، او را عریان نموده و به شدیدترین وضع شکنجه مى‏نمودند. در زمان اخشیدیان (گروهى از فرمانروایان مصر) به محض اینکه نشانى از شیعیان به دست مى‏آمد و یا فریادى بلند مى‏شد، ضرب و شتم، آزار و طردشان شروع مى‏شد.
در عاشوراى سال 350ق. بین سربازان و عده‏اى از مردم، در جوار مرقد کلثوم علوى درگیرى رخ داد. دلیل نزاع، این بود که زائران مشغول ندبه و زارى و بیان مصائب اهل‏بیت بودند. با وقوع این حادثه قواى دولتى، شیعیان را در تنگنایى سخت قرار دادند و در یک حیله تبلیغاتى چون به کسى مى‏رسیدند و از او مى‏پرسیدند: دایى تو کیست؟ اگر نمى‏گفت: معاویه، او را عریان نموده و به شدیدترین وضع شکنجه مى‏نمودند. در زمان اخشیدیان (گروهى از فرمانروایان مصر) به محض اینکه نشانى از شیعیان به دست مى‏آمد و یا فریادى بلند مى‏شد، ضرب و شتم، آزار و طردشان شروع مى‏شد.


==عصرى با شکوه==
==عصرى با شکوه==
با سقوط سلسله اخشیدى و روى کار آمدن [[فاطمیان]]، تشیّع در مصر به نقطه اوج خود رسید و آداب و رسوم و شعائر شیعه جلوه‏اى جالب یافت. از مأذنه‏هاى مساجد ذکر «حىّ على خیرالعمل» به گوش مى‏رسید. در این دوره مسلمانان مجاز بودند برترى خاندان عترت را در مراسم و مجالس ویژه مطرح نمایند. بر کتیبه و سر درِ مکان‏هاى عمومى نوشته مى‏شد: «بهترین انسان پس از رسول خدا(ص)، امام على(ع) است». و همگان مشتاق بودند تا با فرهنگ و معارف خاندان عترت آشنا شوند. البته طرفداران اهل سنّت از سوى فاطمیان تحت فشار قرار نگرفتند و کسى آنان را مجبور به ترک مذهبشان نکرد و آن روش مذمومى که فرمانروایان قبلى در مورد شیعیان با خشونت و خونریزى و اختناق اعمال مى‏نمودند، به هیچ عنوان اجرا نگردید؛ بلکه خود مردم با شوق و رغبت به سوى مذهب تشیّع روى آوردند. <ref>(خطط مقریزى، ج 1، ص 270 ـ 272)</ref>
با سقوط سلسله اخشیدى و روى کار آمدن [[فاطمیان]]، تشیّع در مصر به نقطه اوج خود رسید و آداب و رسوم و شعائر شیعه جلوه‏اى جالب یافت. از مأذنه‏هاى مساجد ذکر «حىّ على خیرالعمل» به گوش مى‏رسید. در این دوره مسلمانان مجاز بودند برترى خاندان عترت را در مراسم و مجالس ویژه مطرح نمایند. بر کتیبه و سر درِ مکان‏هاى عمومى نوشته مى‏شد: «بهترین انسان پس از رسول خدا(ص)، امام على(ع) است». و همگان مشتاق بودند تا با فرهنگ و معارف خاندان عترت آشنا شوند. البته طرفداران اهل سنّت از سوى فاطمیان تحت فشار قرار نگرفتند و کسى آنان را مجبور به ترک مذهبشان نکرد و آن روش مذمومى که فرمانروایان قبلى در مورد شیعیان با خشونت و خونریزى و اختناق اعمال مى‏نمودند، به هیچ عنوان اجرا نگردید؛ بلکه خود مردم با شوق و رغبت به سوى مذهب تشیّع روى آوردند. <ref>(خطط مقریزى، ج 1، ص 270 ـ 272)</ref>
فاطمیان براى شکوفایى علمى و فرهنگى، گسترش معارف و درخشندگى فکرى بسیار کوشیدند و از دانشمندان و مشاهیر علوم گوناگون، حمایت کردند. اوضاع اقتصادى و اجتماعى مردم بهبود یافت. ناصرخسرو قبادیانى، که در زمان فاطمیان از مصر دیدن کرده، از زندگى توأم با آسایش و آرامش مصریان گزارشى ارائه نموده است. <ref>(سفرنامه ناصرخسرو، به کوشش دکترنادروزین‏پور)</ref> سرزمین مصر براى نخستین بار در طول تاریخِ پرفراز و نشیب خود، به مرکز عزّت و عظمت مبدّل گردید و قلمرو فاطمیان از دورترین نقاط سواحل اقیانوس اطلس تا کرانه فرات امتداد یافت. مردم محروم و کم بضاعت، تحت حمایت حکومت مرکزى قرار گرفتند. تعداد مساجد و اماکن مذهبى در شهرها و روستاها رو به فزونى گذاشت و براى عمران و آبادانى آنها مبالغ و موقوفاتى در نظر گرفته شد. جشن‏ها و اعیاد اسلامى به طور گسترده برگزار مى‏گردید و طى آنها بذل و بخشش و پذیرایى‏هاى مفصّلى انجام مى‏گرفت و هدایایى بین حاضران توزیع مى‏گشت. در عصر فاطمیان در روز «عاشورا» بازارها و مراکز کسب و فعالیت تعطیل مى‏شد و دسته‏هاى سوگوارى با رونق و شکوه خاصّى به عزادارى براى سالار شهیدان و حماسه آفرینان نینوا مى‏پرداختند. <ref>(شیعه در مصر، صالح الوردانى، ترجمه قاسم مختارى، ص 35 ـ 44)</ref>
فاطمیان براى شکوفایى علمى و فرهنگى، گسترش معارف و درخشندگى فکرى بسیار کوشیدند و از دانشمندان و مشاهیر علوم گوناگون، حمایت کردند. اوضاع اقتصادى و اجتماعى مردم بهبود یافت. ناصرخسرو قبادیانى، که در زمان فاطمیان از مصر دیدن کرده، از زندگى توأم با آسایش و آرامش مصریان گزارشى ارائه نموده است. <ref>(سفرنامه ناصرخسرو، به کوشش دکترنادروزین‏پور)</ref> سرزمین مصر براى نخستین بار در طول تاریخِ پرفراز و نشیب خود، به مرکز عزّت و عظمت مبدّل گردید و قلمرو فاطمیان از دورترین نقاط سواحل اقیانوس اطلس تا کرانه فرات امتداد یافت. مردم محروم و کم بضاعت، تحت حمایت حکومت مرکزى قرار گرفتند. تعداد مساجد و اماکن مذهبى در شهرها و روستاها رو به فزونى گذاشت و براى عمران و آبادانى آنها مبالغ و موقوفاتى در نظر گرفته شد. جشن‏ها و اعیاد اسلامى به طور گسترده برگزار مى‏گردید و طى آنها بذل و بخشش و پذیرایى‏هاى مفصّلى انجام مى‏گرفت و هدایایى بین حاضران توزیع مى‏گشت. در عصر فاطمیان در روز «عاشورا» بازارها و مراکز کسب و فعالیت تعطیل مى‏شد و دسته‏هاى سوگوارى با رونق و شکوه خاصّى به عزادارى براى سالار شهیدان و حماسه آفرینان نینوا مى‏پرداختند. <ref>(شیعه در مصر، صالح الوردانى، ترجمه قاسم مختارى، ص 35 ـ 44)</ref>  
 
 
   
   
[[رده:  مصر]]
[[رده:  مصر]]
[[رده: اهل بیت]]
[[رده: اهل بیت]]
[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش