پرش به محتوا

سید مرتضی علم‌الهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
!نام کامل
!نام کامل
!ابوالقاسم علی بن حسین بن موسیٰ مشهور به سید مرتضیٰ علم‌الهدیٰ
!ابوالقاسم علی بن حسین بن موسیٰ مشهور به سید مرتضیٰ علم‌الهدیٰ
|-
|کنیه
|
|-
|-
|زادروز
|زادروز
خط ۶۴: خط ۶۱:


سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد. از آنجا که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> می‌گویند. همچنین او به <big>علم‌الهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[امام علی]]<ref>ر.ک :مقاله امام علی</ref>(ع) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref> از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big> است که به دستور بهاءالدوله بویه‌ای به او داده شد. <ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref> او را همچنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خوانده‌اند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref>
سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد. از آنجا که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> می‌گویند. همچنین او به <big>علم‌الهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[امام علی]]<ref>ر.ک :مقاله امام علی</ref>(ع) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref> از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big> است که به دستور بهاءالدوله بویه‌ای به او داده شد. <ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref> او را همچنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خوانده‌اند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref>
=تحصیلات سید مرتضی=
پیشوای شیعه ( شیخ مفید ) شبی در خواب دید [[حضرت فاطمه زهرا]] دخت گرامی [[پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش ‍ [[امام حسن]] و [[امام حسین]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین</ref> (ع) را گرفته ، آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت : ((جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احكام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام كارهای لازم و با اندیشه های مختلفی كه گریبانگیر او بود به محفل درس خود كه [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود،آمد و پس از لحظاتی درس را شروع كرد.
در كلاس درس مساءله خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی كه دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی كه گویا از كنیزان او هستند همراهی می كنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید كه او فاطمه دختر ناصر كبیر است به احترام او از جا برخاست .
مادر دو فرزند ( علی و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شیخ ! این دو پسر بچه ، پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال كردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را كه تعبیر شده بود برای آنان نقل كرد، سپس با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود كه هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. <ref>سید مرتضی
https://hawzah.net › Mostabser › View
</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴

ویرایش