۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
=تاریخچه= | =تاریخچه= | ||
در مورد پیدایش اولین خانقاه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بنابر نظر برخی از | در مورد پیدایش اولین خانقاه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بنابر نظر برخی از [[تصوف|صوفیان]]، اولین خانقاه ــ مطابق آیۀ ۹۶ سورۀ آلعمران (۳) ــ خانۀ کعبه است که در روزگار آدم (ع) به شکل تپهای پدید آمد و نوح (ع) گاهگاهی به آن تپه میرفت و طواف میکرد تا اینکه حضرت ابراهیم (ع)، خانۀ کعبه را ساخت<ref>عبادی، ۲۸</ref>. | ||
حضرت محمد (ص) در مسجد خویش زاویهای معین کرده و گروهی از صحابه را بهعنوان سالکان طریقت برگزیده بود که در آن زاویه با پیامبر (ص) خلوتها داشتند. این گروه دارای | حضرت محمد (ص) در مسجد خویش زاویهای معین کرده و گروهی از صحابه را بهعنوان سالکان طریقت برگزیده بود که در آن زاویه با پیامبر (ص) خلوتها داشتند. این گروه دارای خصلت هایی چون ایثار و عدم ریاکاری بودند<ref>همو، ۲۹، ۱۴۷</ref>. به نظر میرسد خانقاه فقط مخصوص صوفیان [[مسلمان]] نبوده است؛ مؤلف حدود العالم از خانقاه مانویان در شهر سمرقند نام برده است<ref>حدود العالم ص ۱۰۷</ref>. جامی نیز از خانقاهی در شام یاد میکند که به دستور امیری ترسا تأسیس یافته بود<ref>حدود العالم ص ۳۱-۳۲</ref>. | ||
=گسترۀ خانقاهها در سراسر ایران= | =گسترۀ خانقاهها در سراسر ایران= | ||
وجود کمی و کیفی و پراکندگی خانقاهها در سراسر ایران، نشان از نفوذ و بسط تصوف در این سرزمین دارد. برخی منابع از نخستین خانقاهها در خراسان یاد کردهاند؛ چنانکه از خانقاه ابوسعید ابوالخیر در خاوران خراسان بهعنوان نخستین خانقاه رسمی<ref>قزوینی، ۳۶۰-۳۶۱</ref>، و در متون دیگر، از | وجود کمی و کیفی و پراکندگی خانقاهها در سراسر ایران، نشان از نفوذ و بسط تصوف در این سرزمین دارد. برخی منابع از نخستین خانقاهها در خراسان یاد کردهاند؛ چنانکه از خانقاه ابوسعید ابوالخیر در خاوران خراسان بهعنوان نخستین خانقاه رسمی<ref>قزوینی، ۳۶۰-۳۶۱</ref>، و در متون دیگر، از خانقاه های ابوعلی طرسوسی، خانقاه ابوالفضل العمید خشاب و خانقاه محمود در نیشابور<ref>قشیری، ۱۹</ref> و دیگر خانقاهها در این منطقه<ref>شفیعی، مقدمه بر ... ، ۷۷</ref> یاد شده است. | ||
=معماری و آداب و رسوم خانقاه ها= | =معماری و آداب و رسوم خانقاه ها= | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=خانقاه و فرهنگ مردم ایران= | =خانقاه و فرهنگ مردم ایران= | ||
بنابر اظهارات سعید نفیسی، خانقاه و آیین و رسوم آن از ابتکارات متصوفۀ ایران بوده است و تردیدی نیست که صوفیۀ ایران مراسم و آیین خانقاه را از مانویان گرفتهاند. | بنابر اظهارات سعید نفیسی، خانقاه و آیین و رسوم آن از ابتکارات متصوفۀ ایران بوده است و تردیدی نیست که صوفیۀ ایران مراسم و آیین خانقاه را از مانویان گرفتهاند. [[سماع]]، [[رقص]]، دستافشانی و پایکوبی صوفیان نیز اختصاص به خانقاه های [[تصوف]] ایران داشته و پیروان فرق دیگر آن را نداشتهاند، چنانکه در میان متصوفۀ [[عراق]] و [[جزیره]] معمول نبود و فرقههای دیار [[مغرب]] آن را [[حرام]] میشمردند<ref>نفیسی: ص ۱۰۳-۱۰۴</ref>. | ||
سعید نفیسی یکیدیگر از جنبههای مخصوص تصوف ایران را آیین جوانمردی و فتوت معرفی میکند. متصوفۀ ایران تصوف را که محتاج به تعلیمات دقیق، | سعید نفیسی یکیدیگر از جنبههای مخصوص تصوف [[ایران]] را آیین جوانمردی و فتوت معرفی میکند. متصوفۀ ایران تصوف را که محتاج به تعلیمات دقیق، ریاضت ها، مراقبهها و [[عبادت]]های خاص بوده است، مخصوص خواص و آموختگان طریقت میدانستند و عوام را به اصول فتوت و جوانمردی دعوت میکردند (ص ۱۰۴-۱۰۵). از این مرحله به بعد، میبینیم که شکل عامتری از تصوف در قالب فتوت و جوانمردی در میان عامۀ مردم رواج پیدا میکند و پابهپای آثاری در باب و توصیف تصوف و متصوفه، آثاری به نظم و نثر در فتوت و جوانمردی تدوین میشود (نک : ه د، فتوت). | ||
در اعتقاد و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این | در [[اعتقاد]] و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این خانقاه ها بهعنوان مکانی [[مقدس]] مورد توجه بودهاند، چنانکه صاحب کتاب مقامات ژندهپیل از مراجعۀ مردم به خانقاه [[شیخ عبدالله انصاری]] برای شفا یاد میکند. در همین خانقاه، شیخالاسلام احمد جام کودکی نابینا را به اذن خداوند شفا میدهد<ref>غزنوی، ۸۱-۸۲</ref>. | ||
این تقدس حتى نزد سلاطین و امیران نیز پذیرفته بود، چنانکه از گِلکاری و کارگری یکی از امیران در خانقاه شیخ احمد جام به امید نجات در قیامت یاد شده است<ref>همو، ۱۹۳</ref>. گفتنی است بسیاری از سلاطین روزگار، ساختمانها و اسباب و وسایل نفیسی را وقف خانقاهها میکردند<ref>معصومعلیشاه، ۳ / ۱۳۰</ref>. | این تقدس حتى نزد سلاطین و امیران نیز پذیرفته بود، چنانکه از گِلکاری و کارگری یکی از امیران در خانقاه شیخ احمد جام به امید نجات در قیامت یاد شده است<ref>همو، ۱۹۳</ref>. گفتنی است بسیاری از سلاطین روزگار، ساختمانها و اسباب و وسایل نفیسی را وقف خانقاهها میکردند<ref>معصومعلیشاه، ۳ / ۱۳۰</ref>. | ||
از دیگر جلوههای مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقاتقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطبهای طریقۀ نعمتاللٰهیه، در چالهمیدان تهران بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس روضهخوانی در آنجا برپا میکرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم نماز بهجماعت میخواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>. | از دیگر جلوههای مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقاتقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطبهای طریقۀ نعمتاللٰهیه، در چالهمیدان [[تهران]] بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس [[روضهخوانی]] در آنجا برپا میکرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم [[نماز]] بهجماعت میخواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>. | ||
بسیاری از عامۀ مردم بدون اینکه وابسته به خانقاهی خاص باشند، به صوفیان روزگار خویش علاقهمند بودند؛ از جملۀ این صوفیان صفیعلیشاه است که بسیاری از مردم، رجال و وزرای مقیم تهران به او ارادت داشتند تا اینکه در ۱۳۱۶ ق در همانجا وفات یافت و در خانقاه خود در تهران مدفون گردید. بعد از او، مردم همچنان ارادت خود را به خلیفۀ وی، صفاعلیشاه(خانعلیخان ظهیرالدوله) حفظ کردند تا اینکه محمدعلیشاه در کودتای ۱۳۲۶ ق، خانقاه وی را خراب کرد. صفاعلیشاه در خانقاه خود انجمنی به نام اخوت تأسیس کرد که هنوز در محل خانقاه قدیم و در بنایی جدید برقرار، و محل مراجعۀ اهل ذوق است<ref>حکمت، ۶۱۵</ref>. | بسیاری از عامۀ مردم بدون اینکه وابسته به خانقاهی خاص باشند، به صوفیان روزگار خویش علاقهمند بودند؛ از جملۀ این صوفیان صفیعلیشاه است که بسیاری از مردم، رجال و وزرای مقیم تهران به او ارادت داشتند تا اینکه در ۱۳۱۶ ق در همانجا وفات یافت و در خانقاه خود در تهران مدفون گردید. بعد از او، مردم همچنان ارادت خود را به خلیفۀ وی، صفاعلیشاه(خانعلیخان ظهیرالدوله) حفظ کردند تا اینکه محمدعلیشاه در کودتای ۱۳۲۶ ق، خانقاه وی را خراب کرد. صفاعلیشاه در خانقاه خود انجمنی به نام اخوت تأسیس کرد که هنوز در محل خانقاه قدیم و در بنایی جدید برقرار، و محل مراجعۀ اهل ذوق است<ref>حکمت، ۶۱۵</ref>. |