۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صدقه''' به هر نوع بخشش مالی و غیرمالی که به قصد رضای [[خدا]] باشد اطلاق می گردد که شامل صدقات [[واجب]] و صدقات [[مستحب]] است. | '''صدقه''' به هر نوع بخشش مالی و غیرمالی که به قصد رضای [[خدا]] باشد اطلاق می گردد که شامل صدقات [[واجب]] و صدقات [[مستحب]] است. | ||
در دین اسلام همانگونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راههای مورد تأیید [[اسلام]] برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست، دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» مینامند. | در دین اسلام همانگونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راههای مورد تأیید [[اسلام]] برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست، دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» مینامند. | ||
=تعریف صدقه= | =تعریف صدقه= | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
علامه بزرگوار [[ابن فهد]] برای صدقه پنج قسم بیان کرده است: صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، در علم. <ref>حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص۶۲.</ref> | علامه بزرگوار [[ابن فهد حلی|ابن فهد]] برای صدقه پنج قسم بیان کرده است: صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، در علم. <ref>حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص۶۲.</ref> | ||
صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا [[شفاعت]] کند، و در | صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا [[شفاعت]] کند، و در عقل: در مشورت کمک نماید، و در زبان: در میان مردم به اصطلاح برخیزد، و در علم: روشنگر افکار مردم شود. و باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به فقیر و مسکین نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو وجوب و یا بطور استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص مسلمان باید جامعه را بهرهمند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد، کتابخانه، بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار میگیرد، انجام دهد. | ||
=معنای فقیر و مسکین= | =معنای فقیر و مسکین= | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
همانطوری که گذشت، صدقه دارای معنی عامی است که هم شامل واجبات مانند زکات خواهد شد و هم صدقات مستحبی را میگیرد، بنابراین بیتناسب نیست که بطور اختصار درباره قسم اول هم بطور خلاصه بحثی شود. | همانطوری که گذشت، صدقه دارای معنی عامی است که هم شامل واجبات مانند زکات خواهد شد و هم صدقات مستحبی را میگیرد، بنابراین بیتناسب نیست که بطور اختصار درباره قسم اول هم بطور خلاصه بحثی شود. | ||
== صدقه واجب== | ==صدقه واجب== | ||
زکات یکی از فروع دین و از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر و نجس است و در اکثر آیات قرآن هر کجا نامی از نماز برده شده، از زکات هم نامی برده شده و فقهای اسلام، در کتب فقهیّه خود، یک فصل مخصوص زکات و بعضی یک جلد درباره آن نوشتهاند. <ref>طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، مرکز نشر و توزیع کتاب، قم، ج۲، ص۴۰.</ref> | زکات یکی از فروع دین و از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر و نجس است و در اکثر آیات قرآن هر کجا نامی از نماز برده شده، از زکات هم نامی برده شده و فقهای اسلام، در کتب فقهیّه خود، یک فصل مخصوص زکات و بعضی یک جلد درباره آن نوشتهاند. <ref>طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، مرکز نشر و توزیع کتاب، قم، ج۲، ص۴۰.</ref> | ||
=== داستان ثعلبه انصاری=== | ===داستان ثعلبه انصاری=== | ||
شخصی بنام ثعلبه انصاری خدمت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زیادی مرحمت کند! حضرت فرمود: صلاح نیست، منحرف خواهی شد، سوگند به آنکه جانم در قبضه قدرت اوست، اگر اراده نمایم که تمام کوههای دنیا طلا و نقره شود، خواهد شد. | شخصی بنام ثعلبه انصاری خدمت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زیادی مرحمت کند! حضرت فرمود: صلاح نیست، منحرف خواهی شد، سوگند به آنکه جانم در قبضه قدرت اوست، اگر اراده نمایم که تمام کوههای دنیا طلا و نقره شود، خواهد شد. | ||
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا روزیم کند، تمام حقوق الهی و حقوق همسایگان و مستمندان را میپردازم، حضرت دعا کرده و آنقدر گوسفندان او زیاد گردید که در شهر نتوانست نگهداری کند. زمانی که تهیدست بود، پیوسته در جماعتها حاضر بود، ولی وقتی ثروت او رو به افزایش یافت، کمکم حضور او در جماعتها کم شد، تا بجایی رسید که بطور کلی قطع کرد. خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: وای بحال ثعلبه! طولی نکشید که آیه زکات آمد، سرور کائنات برای گرفتن مالیات اسلامی (زکات) به سوی او مامور فرستاد، در پاسخ مامور گفت: این یا جزیه است یا شبیه به آن، از دیگران بگیرید تا نوبت من شود. | ثعلبه رفت و بار دیگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا روزیم کند، تمام حقوق الهی و حقوق همسایگان و مستمندان را میپردازم، حضرت دعا کرده و آنقدر گوسفندان او زیاد گردید که در شهر نتوانست نگهداری کند. زمانی که تهیدست بود، پیوسته در جماعتها حاضر بود، ولی وقتی ثروت او رو به افزایش یافت، کمکم حضور او در جماعتها کم شد، تا بجایی رسید که بطور کلی قطع کرد. خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: وای بحال ثعلبه! طولی نکشید که آیه زکات آمد، سرور کائنات برای گرفتن مالیات اسلامی (زکات) به سوی او مامور فرستاد، در پاسخ مامور گفت: این یا جزیه است یا شبیه به آن، از دیگران بگیرید تا نوبت من شود. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۵: | ||
آری، ترک واجب گاهی از کفر و ارتداد سر در میآورد، باید کوشید دستورات الهی را موبمو عمل کرد و هیچ تنبلی و سستی نشان نداده و محبت مال را باید از دل بیرون کرد، نکند بگونهای باشد که نماز بخواند، حج برود، یا احیاناً روزه بگیرد، اما به زکات که میرسد، ترک کند که امکان دارد به سرنوشت ثعلبهها دچار گردد و در شدت و سختی آن، همین بس که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را کفر به خدا به حساب آورده است. <ref>صدوق، محمد بن علی، خصال، ج۱، ص۱۵۶، خصال دهگانه.</ref> | آری، ترک واجب گاهی از کفر و ارتداد سر در میآورد، باید کوشید دستورات الهی را موبمو عمل کرد و هیچ تنبلی و سستی نشان نداده و محبت مال را باید از دل بیرون کرد، نکند بگونهای باشد که نماز بخواند، حج برود، یا احیاناً روزه بگیرد، اما به زکات که میرسد، ترک کند که امکان دارد به سرنوشت ثعلبهها دچار گردد و در شدت و سختی آن، همین بس که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را کفر به خدا به حساب آورده است. <ref>صدوق، محمد بن علی، خصال، ج۱، ص۱۵۶، خصال دهگانه.</ref> | ||
=== زکات پل اسلام=== | ===زکات پل اسلام=== | ||
و از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، روایت شده که فرمود: بر شما باد به زکات؛ زیرا از پیامبر شما شنیدم که میفرمود: زکات پل اسلام است پس هر که آن را بپردازد، از پل گذشته و هر که نپردازد، در زیر آن محبوس خواهد شد. زکات خشم خدا را خاموش مینماید. «علَیکم بالزّکوةِ فَانّی سمعتُ نبیّکم یقول: الزکوةُ قَنْطَرَةُ الاسلامِ فَمَن اَداها جازَ القَنطرةَ وَ مَنْ مَنَعَها احتُبِسَ دونَها وَ هی تُطفی غضَبَ الرَّبَّ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۵. </ref> | و از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، روایت شده که فرمود: بر شما باد به زکات؛ زیرا از پیامبر شما شنیدم که میفرمود: زکات پل اسلام است پس هر که آن را بپردازد، از پل گذشته و هر که نپردازد، در زیر آن محبوس خواهد شد. زکات خشم خدا را خاموش مینماید. «علَیکم بالزّکوةِ فَانّی سمعتُ نبیّکم یقول: الزکوةُ قَنْطَرَةُ الاسلامِ فَمَن اَداها جازَ القَنطرةَ وَ مَنْ مَنَعَها احتُبِسَ دونَها وَ هی تُطفی غضَبَ الرَّبَّ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۵. </ref> | ||
زکات چنانکه در رسالههای عملیّه ذکر شده، بر نه چیز واجب میشود: گندم، جو، کشمش، خرما، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند. | زکات چنانکه در رسالههای عملیّه ذکر شده، بر نه چیز واجب میشود: گندم، جو، کشمش، خرما، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند. | ||
== صدقه مستحبی== | ==صدقه مستحبی== | ||
برای اهمیت و عظمت صدقات مستحبی خوبست نخست به حالات انبیاء و ائمه (علیهمالسّلام) بلکه به حالات سایر مؤمنین و افراد خیّر و محسن، نظر افکند که چگونه از مال خود، در راه خدا بهرهمند شده؟ و بوسیله آن چه خدمتهایی به جهان اسلام و مسلمین نمودهاند. | برای اهمیت و عظمت صدقات مستحبی خوبست نخست به حالات انبیاء و ائمه (علیهمالسّلام) بلکه به حالات سایر مؤمنین و افراد خیّر و محسن، نظر افکند که چگونه از مال خود، در راه خدا بهرهمند شده؟ و بوسیله آن چه خدمتهایی به جهان اسلام و مسلمین نمودهاند. | ||
=== صدقه در روایات=== | ===صدقه در روایات=== | ||
روایات در فضیلت صدقه بسیارند که برای نمونه به بعضی از آنها میپردازیم: علی (علیهالسّلام) فرمود: هر که به عوض و بدل یقین کند، خوب بخشش نماید. «مَن ایقَنَ بِالخَلفِ جادَ بالعطیّة.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۱۵. </ref> | روایات در فضیلت صدقه بسیارند که برای نمونه به بعضی از آنها میپردازیم: علی (علیهالسّلام) فرمود: هر که به عوض و بدل یقین کند، خوب بخشش نماید. «مَن ایقَنَ بِالخَلفِ جادَ بالعطیّة.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۱۵. </ref> | ||
و نیز فرموده: خوشا به حال کسی که زیادی مالش را انفاق کند و از زیادی گفتارش جلوگیری نماید. «طوبی لمَن انْفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و اَمسَکَ الفَضلَ مِن کلامِهِ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۱۷. </ref> | و نیز فرموده: خوشا به حال کسی که زیادی مالش را انفاق کند و از زیادی گفتارش جلوگیری نماید. «طوبی لمَن انْفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و اَمسَکَ الفَضلَ مِن کلامِهِ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۱۷. </ref> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۸: | ||
۲۱. نحسی روز و شب را برطرف میسازد، چنانکه از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که پدران بزرگوارش از جد والاتبار خود نقل فرمودهاند میان من و مردی زمینی بود. آن مرد، اراده کرد آن را قسمت کند. چون از اهل نجوم بود، در ساعت خوبی اقدام کرد، وقتی به سوی این کار بیرون آمد، بدنبال پدرم فرستاد، چون زمین را قسمت کردند، بهترین سهم نصیب پدرم شد، آن مرد تعجب کرد، پدرم به او فرمود: چرا تعجب میکنی؟ جریان ساعت را گفت. حضرت فرمود: آیا تو را به بهتر از آنچه انجام دادی، دلالت نکنم؟ چون صبح کردی، به صدقهای تصدق کن که نحسی آن روز از تو برطرف خواهد شد و چون شبنمایی، صدقه بده که نحسی آن شب از تو برطرف خواهد گردید. «اذا اَصبَحتَ فَتَصدَّق بِصَدَقَةٍ تُذهب عَنکَ نَحَس ذلکَ الیَومِ، وَ اذا اَمسَیتَ فَتَصَدَّق بِصَدقةٍ تذهب عَنکَ نحس تِلکَ اللَّیلة.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، نوادر الاخبار فیما یتعلق باصول الدین، ص۵۳.</ref><ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۶. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۳۲. </ref> «کلُّ معروف صدقَةٌ الی غنیَّ او فقیر فتصَدَّقوا ولو بَشِقِّ تَمرَةٍ و اتَّقوا النّار ولو بشِقَّ التَّمرةِ فانَّ الله عزوجلّ یربیها لصاحبِها کما یربّی اَحَدُکم فلوه اَو فصیلَهُ حتّی یوفِّیهُ اِیّاها یَومَ القیمةِ حتّی یکونَ اَعظمَ مِن الجَبَلِ العَظیم.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۲۲. </ref> | ۲۱. نحسی روز و شب را برطرف میسازد، چنانکه از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که پدران بزرگوارش از جد والاتبار خود نقل فرمودهاند میان من و مردی زمینی بود. آن مرد، اراده کرد آن را قسمت کند. چون از اهل نجوم بود، در ساعت خوبی اقدام کرد، وقتی به سوی این کار بیرون آمد، بدنبال پدرم فرستاد، چون زمین را قسمت کردند، بهترین سهم نصیب پدرم شد، آن مرد تعجب کرد، پدرم به او فرمود: چرا تعجب میکنی؟ جریان ساعت را گفت. حضرت فرمود: آیا تو را به بهتر از آنچه انجام دادی، دلالت نکنم؟ چون صبح کردی، به صدقهای تصدق کن که نحسی آن روز از تو برطرف خواهد شد و چون شبنمایی، صدقه بده که نحسی آن شب از تو برطرف خواهد گردید. «اذا اَصبَحتَ فَتَصدَّق بِصَدَقَةٍ تُذهب عَنکَ نَحَس ذلکَ الیَومِ، وَ اذا اَمسَیتَ فَتَصَدَّق بِصَدقةٍ تذهب عَنکَ نحس تِلکَ اللَّیلة.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، نوادر الاخبار فیما یتعلق باصول الدین، ص۵۳.</ref><ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۶. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۳۲. </ref> «کلُّ معروف صدقَةٌ الی غنیَّ او فقیر فتصَدَّقوا ولو بَشِقِّ تَمرَةٍ و اتَّقوا النّار ولو بشِقَّ التَّمرةِ فانَّ الله عزوجلّ یربیها لصاحبِها کما یربّی اَحَدُکم فلوه اَو فصیلَهُ حتّی یوفِّیهُ اِیّاها یَومَ القیمةِ حتّی یکونَ اَعظمَ مِن الجَبَلِ العَظیم.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۲۲. </ref> | ||
== موضوع نحس بودن اوقات== | ==موضوع نحس بودن اوقات== | ||
موضوع نحسی روز و شب، چنانکه در شرح گفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (ساعاتُهُ اَفْضلُ السَّاعاتِ) گذشت، هم از آیات قرآنی استفاده میگردد و هم از روایات، بعلاوه با تجربه ثابت شده که بعضی از روزها، برای انسان نحس گشته و در آن روز مصائب گوناگونی به سوی او رو میآورد و یا در بعضی از شبها، حوادث رقتبار و قضایای کوبندهای بوجود میآید که خود دلیل بر صحت و امکان آنستـ والله اعلم. | موضوع نحسی روز و شب، چنانکه در شرح گفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (ساعاتُهُ اَفْضلُ السَّاعاتِ) گذشت، هم از آیات قرآنی استفاده میگردد و هم از روایات، بعلاوه با تجربه ثابت شده که بعضی از روزها، برای انسان نحس گشته و در آن روز مصائب گوناگونی به سوی او رو میآورد و یا در بعضی از شبها، حوادث رقتبار و قضایای کوبندهای بوجود میآید که خود دلیل بر صحت و امکان آنستـ والله اعلم. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۵۹: | ||
نظر به اینکه روایات متمم آیات قرآنی و مبین آنهاست، در هر باب و در هر موضوع که قرآن وارد شده، روایات هم تذکراتی دارد و بهمین جهت در موضوع صدقات، روشهای پسندیدهای را بیان داشتهاند که بسیار مناسب است ملت مسلمان در انفاقاتشان آنها را مراعات کرده و بکار برند: | نظر به اینکه روایات متمم آیات قرآنی و مبین آنهاست، در هر باب و در هر موضوع که قرآن وارد شده، روایات هم تذکراتی دارد و بهمین جهت در موضوع صدقات، روشهای پسندیدهای را بیان داشتهاند که بسیار مناسب است ملت مسلمان در انفاقاتشان آنها را مراعات کرده و بکار برند: | ||
== حلال بودن== | ==حلال بودن== | ||
یکی از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) گوید: به آن حضرت عرض کردم: من دو آیه از قرآن را امتحان کردم به نتیجه نرسیدهام، حضرت فرمود: کدامند؟ گفتم: این آیه که خدا فرموده: مرا بخوانید من دعای شما را اجابت میکنم. ادعونی اَستَجِب لکم. <ref>مؤمن/سوره۴۰، آیه۶۲. </ref> | یکی از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) گوید: به آن حضرت عرض کردم: من دو آیه از قرآن را امتحان کردم به نتیجه نرسیدهام، حضرت فرمود: کدامند؟ گفتم: این آیه که خدا فرموده: مرا بخوانید من دعای شما را اجابت میکنم. ادعونی اَستَجِب لکم. <ref>مؤمن/سوره۴۰، آیه۶۲. </ref> | ||
ما او را میخوانیم اجابت را نمیبینیم! فرمود: آیا چنین میبینی که خدا خلف وعده میکند؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم، فرمود: من تو را از آن خبر میدهم: هر که خدا را در آنچه به آن فرمان داده فرمان برد، آنگاه او را از جهت و ناحیه دعا بخواند، اجابت خواهد کرد. گفتم: جهت و ناحیه دعا چیست؟ حضرت فرمود: ابتداء میکنی بنام خدا، سپس او را ثنا میگویی و به بزرگی یاد میکنی و نعمتهای او را که بر تو ارزانی داشته یاد مینمایی، سپس او را شکر میکنی، آنگاه بر پیامبر و آل او درود میفرستی، بعد گناهان خود را متذکر میشوی، پس اقرار به آن مینمایی. سپس پرسید: آیه دیگر کدام است؟ گفتم: گفتار خدا: «و ما انفقتُم من شیءٍ فهوَ یخلِفهُ؛ <ref>سبا/سوره۳۴، آیه۳۸. </ref> آنچه انفاق میکنید از چیزی پس خدا آن را عوض میدهد.» و من انفاق میکنم و بدل آن را نمیبینم! | ما او را میخوانیم اجابت را نمیبینیم! فرمود: آیا چنین میبینی که خدا خلف وعده میکند؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم، فرمود: من تو را از آن خبر میدهم: هر که خدا را در آنچه به آن فرمان داده فرمان برد، آنگاه او را از جهت و ناحیه دعا بخواند، اجابت خواهد کرد. گفتم: جهت و ناحیه دعا چیست؟ حضرت فرمود: ابتداء میکنی بنام خدا، سپس او را ثنا میگویی و به بزرگی یاد میکنی و نعمتهای او را که بر تو ارزانی داشته یاد مینمایی، سپس او را شکر میکنی، آنگاه بر پیامبر و آل او درود میفرستی، بعد گناهان خود را متذکر میشوی، پس اقرار به آن مینمایی. سپس پرسید: آیه دیگر کدام است؟ گفتم: گفتار خدا: «و ما انفقتُم من شیءٍ فهوَ یخلِفهُ؛ <ref>سبا/سوره۳۴، آیه۳۸. </ref> آنچه انفاق میکنید از چیزی پس خدا آن را عوض میدهد.» و من انفاق میکنم و بدل آن را نمیبینم! | ||
حضرت فرمود: آیا خلف وعده را در او میبینی؟ گفتم: نه فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم. حضرت فرمود: اگر یکی از شما مال حلالی را کسب کند و در راه خدا انفاق نماید، هیچ درهمی را انفاق نمیکند، مگر آنکه خدا عوض آن را خواهد داد. «لو انّ احدکُمُ اکتسَبَ المالَ من حلّهِ و انفَقَ فی حقّهِ لَم یَنفق درهماً الا اخلف الله علیه.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۴۶. </ref> | حضرت فرمود: آیا خلف وعده را در او میبینی؟ گفتم: نه فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم. حضرت فرمود: اگر یکی از شما مال حلالی را کسب کند و در راه خدا انفاق نماید، هیچ درهمی را انفاق نمیکند، مگر آنکه خدا عوض آن را خواهد داد. «لو انّ احدکُمُ اکتسَبَ المالَ من حلّهِ و انفَقَ فی حقّهِ لَم یَنفق درهماً الا اخلف الله علیه.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۴۶. </ref> | ||
== انفاق بدون منت== | ==انفاق بدون منت== | ||
از علی (علیهالسّلام) روایت شده: بهشت بر سه طائفه حرام باشد: منّان (منتگذار) قتّات (سخنچین)، مدمن الخمر (کسی که از خوردن شراب باکی ندارد یا آنکه دائم میخورد). «تحرمُ الجنّة علی ثلاثةٍ، علی المنّانِ، و علی القتّاتِ و علی مدمِنِ الخَمرِ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۴۴. </ref> | از علی (علیهالسّلام) روایت شده: بهشت بر سه طائفه حرام باشد: منّان (منتگذار) قتّات (سخنچین)، مدمن الخمر (کسی که از خوردن شراب باکی ندارد یا آنکه دائم میخورد). «تحرمُ الجنّة علی ثلاثةٍ، علی المنّانِ، و علی القتّاتِ و علی مدمِنِ الخَمرِ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۴۴. </ref> | ||
== پنهانی صدقه دادن== | ==پنهانی صدقه دادن== | ||
شکی نیست در اینکه انفاق در پنهانی برای انسان، سالمتر است تا آشکارا؛ زیرا آدمی باید خود ساخته باشد که بتواند خود را از ریا حفظ کند و از طرفی گرفتن صدقه برای طرف نیز آسانتر میباشد، زیرا در انفاق آشکار، ممکن است شخص بینوا خجالت بکشد. | شکی نیست در اینکه انفاق در پنهانی برای انسان، سالمتر است تا آشکارا؛ زیرا آدمی باید خود ساخته باشد که بتواند خود را از ریا حفظ کند و از طرفی گرفتن صدقه برای طرف نیز آسانتر میباشد، زیرا در انفاق آشکار، ممکن است شخص بینوا خجالت بکشد. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۴: | ||
و از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده: آنچه را که خدا بر تو واجب کرده، آشکار کردن آن بهتر از پنهان نمودن آنست و آنچه مستحبی است پنهان کردن آن از علنی کردن بهتر است و اگر انسانی زکات مالش را بر گردنش حمل کند و آشکارا تقسیم نماید، این عمل بسیار نیکوست. «کلّما فرضَ علیکَ فاعلانهُ افضل من اسراره و ما کان تطوعاً فاسرارهُ افضلُ من اعلانِهِ، و لو انّ رجلاً حمل زکات مالِه علی عاتقیه فقسّمَها علانیةً، کان ذلک حسناً جمیلاً.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۲۹۹. </ref> | و از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده: آنچه را که خدا بر تو واجب کرده، آشکار کردن آن بهتر از پنهان نمودن آنست و آنچه مستحبی است پنهان کردن آن از علنی کردن بهتر است و اگر انسانی زکات مالش را بر گردنش حمل کند و آشکارا تقسیم نماید، این عمل بسیار نیکوست. «کلّما فرضَ علیکَ فاعلانهُ افضل من اسراره و ما کان تطوعاً فاسرارهُ افضلُ من اعلانِهِ، و لو انّ رجلاً حمل زکات مالِه علی عاتقیه فقسّمَها علانیةً، کان ذلک حسناً جمیلاً.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۲۹۹. </ref> | ||
== انفاق به بستگان== | ==انفاق به بستگان== | ||
انفاق نسبت به بستگان و فامیل، هم صدقه است و هم پیوند خویشی، چنانکه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده: صدقه بر مسکین صدقه است و بر خویشاوند صدقه و صله است. «الصدقة علی مسکینِ صدقةٌ، و هی علی ذی رحمٍ صدقةٌ وصلة.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۳۷. </ref> | انفاق نسبت به بستگان و فامیل، هم صدقه است و هم پیوند خویشی، چنانکه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده: صدقه بر مسکین صدقه است و بر خویشاوند صدقه و صله است. «الصدقة علی مسکینِ صدقةٌ، و هی علی ذی رحمٍ صدقةٌ وصلة.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۳۷. </ref> | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۳: | ||
چون نصف عمر گذشت، مردی را که دیده بود، در خواب دید، به او گفت: بدرستی که خدا از تو تشکر نموده و برای توست در تمام عمر آنچه گذشته است از وسعت. «انّ الله تعالی قد شکرَ لکَ ذلک ولکَ تمامُ عُمرِکَ سِعْةً مثلِ ما مضی.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۶۲. </ref> | چون نصف عمر گذشت، مردی را که دیده بود، در خواب دید، به او گفت: بدرستی که خدا از تو تشکر نموده و برای توست در تمام عمر آنچه گذشته است از وسعت. «انّ الله تعالی قد شکرَ لکَ ذلک ولکَ تمامُ عُمرِکَ سِعْةً مثلِ ما مضی.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۶۲. </ref> | ||
== انفاق به همسایگان== | ==انفاق به همسایگان== | ||
خویشاوند و همسایه در آیات و روایات بسیاری، اکیداً مورد سفارش قرار گرفته که اگر دلیلی نبود بر اینکه همسایه ارث نمیبرد، آدمی خیال میکرد همسایه از انسان ارث میبرد. | خویشاوند و همسایه در آیات و روایات بسیاری، اکیداً مورد سفارش قرار گرفته که اگر دلیلی نبود بر اینکه همسایه ارث نمیبرد، آدمی خیال میکرد همسایه از انسان ارث میبرد. | ||
از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایه مسلمان او گرسنه باشد. <ref>قمی، عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۷۰۵. </ref> ابوالفتوح رازی، از آن حضرت نقل کرده: مؤمن نیست کسی که همسایه او از شرش ایمن نباشد. گفتند: یا رسول الله! حق همسایه بر همسایه چیست؟ فرمود: پستترین حق او اینکه اگر قرض بخواهد، به او بدهد و اگر استغاثه کند، به فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد او را احسان کند، هر زمان او را بخواند اجابت نماید، اگر مریض شود عیادتش کند، اگر بمیرد او را تشییع نماید، اگر خیری به او رسد خوشحال شود، اگر مصیبتی به او وارد گردد بد حال شود، خانه خود را بلندتر از خانه او نکند که موجب اذیّت او گردد، و اگر چیزی بخانه آورد بخانه او بفرستد. تا آنکه فرمود: آنچه را که گفتم بشنوید! ادا نمیکند حق او را مگر اندکی و براستی که مرا خداوند نسبت به همسایه سفارش فرموه که من گمان بردم برای او ارث قرار میدهد. <ref>بروجردی، مهدی، اسلام و مستمندان، ص۳۷۱.</ref> | از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایه مسلمان او گرسنه باشد. <ref>قمی، عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۷۰۵. </ref> ابوالفتوح رازی، از آن حضرت نقل کرده: مؤمن نیست کسی که همسایه او از شرش ایمن نباشد. گفتند: یا رسول الله! حق همسایه بر همسایه چیست؟ فرمود: پستترین حق او اینکه اگر قرض بخواهد، به او بدهد و اگر استغاثه کند، به فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد او را احسان کند، هر زمان او را بخواند اجابت نماید، اگر مریض شود عیادتش کند، اگر بمیرد او را تشییع نماید، اگر خیری به او رسد خوشحال شود، اگر مصیبتی به او وارد گردد بد حال شود، خانه خود را بلندتر از خانه او نکند که موجب اذیّت او گردد، و اگر چیزی بخانه آورد بخانه او بفرستد. تا آنکه فرمود: آنچه را که گفتم بشنوید! ادا نمیکند حق او را مگر اندکی و براستی که مرا خداوند نسبت به همسایه سفارش فرموه که من گمان بردم برای او ارث قرار میدهد. <ref>بروجردی، مهدی، اسلام و مستمندان، ص۳۷۱.</ref> | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۴: | ||
در قرآن حالات بینوایان عفیف «یحسبُهُم الجاهلُ اَغنیاءَ من التَّعفٌّفِ» <ref>بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. </ref> و بدی رد سائل آمده و همچنین در روایات مفصل بیان گردیده که اگر کسی به همه آنها اطلاع حاصل کند، امکان ندارد گدایی کند و یا اگر سائلی به او مراجعه کرد، او را ناامید سازد و براستی که اگر احتیاج، کسی را مجبور به سؤال کرد و حقیقتاً درمانده و محتاج گردید، وظیفه هر فرد مسلمان است که حاجت او را برطرف سازد، بلکه تا بتواند او را بر خود مقدم دارد و این درس را از مکتب علی (علیهالسّلام) فرا گیرد: | در قرآن حالات بینوایان عفیف «یحسبُهُم الجاهلُ اَغنیاءَ من التَّعفٌّفِ» <ref>بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. </ref> و بدی رد سائل آمده و همچنین در روایات مفصل بیان گردیده که اگر کسی به همه آنها اطلاع حاصل کند، امکان ندارد گدایی کند و یا اگر سائلی به او مراجعه کرد، او را ناامید سازد و براستی که اگر احتیاج، کسی را مجبور به سؤال کرد و حقیقتاً درمانده و محتاج گردید، وظیفه هر فرد مسلمان است که حاجت او را برطرف سازد، بلکه تا بتواند او را بر خود مقدم دارد و این درس را از مکتب علی (علیهالسّلام) فرا گیرد: | ||
== ایثار امام علی== | ==ایثار امام علی== | ||
ابوسعید خدری نقل کرده: روزی علی (علیهالسّلام) از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) پرسید: آیا نزد تو از غذا چیزی هست که ناشتایی کنیم؟ فاطمه عرضه داشت: نه، دو روز است در نزد من چیزی نبوده و تو را بر خود و فرزندانم مقدم داشتم. علی (علیهالسّلام) بیرون رفت در حالی که به خدای بزرگ توکل کرده و گمان نیک به او داشت. یک دینار قرض گرفت، همینکه اراده کرد برای عیالش چیزی بخرد مقداد بن اسود کندی ـرهـ به او رسید و روز بسیار گرمی بود که زیر تابش آفتاب، آدمی اذیت میشد. حضرت از او پرسید: چه شده که در چنین وقتی از خانه بیرون آمدی؟ عرضه داشت: تقاضامندم مرا واگذار! حضرت فرمود: امکان ندارد. از او ابرام و از حضرت اصرار تا آنکه گفت: صدای گریه عیال را از تنگدستی شنیدم. چشمان علی (علیهالسّلام) پر از آب شد، قضیه خود را هم بیان فرمود و گفت: اینک این یک دینار که من جهت عیالم قرض کردم بگیر! تو را بر خود مقدم داشتم. <ref>شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ص۴۴۴. </ref> | ابوسعید خدری نقل کرده: روزی علی (علیهالسّلام) از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) پرسید: آیا نزد تو از غذا چیزی هست که ناشتایی کنیم؟ فاطمه عرضه داشت: نه، دو روز است در نزد من چیزی نبوده و تو را بر خود و فرزندانم مقدم داشتم. علی (علیهالسّلام) بیرون رفت در حالی که به خدای بزرگ توکل کرده و گمان نیک به او داشت. یک دینار قرض گرفت، همینکه اراده کرد برای عیالش چیزی بخرد مقداد بن اسود کندی ـرهـ به او رسید و روز بسیار گرمی بود که زیر تابش آفتاب، آدمی اذیت میشد. حضرت از او پرسید: چه شده که در چنین وقتی از خانه بیرون آمدی؟ عرضه داشت: تقاضامندم مرا واگذار! حضرت فرمود: امکان ندارد. از او ابرام و از حضرت اصرار تا آنکه گفت: صدای گریه عیال را از تنگدستی شنیدم. چشمان علی (علیهالسّلام) پر از آب شد، قضیه خود را هم بیان فرمود و گفت: اینک این یک دینار که من جهت عیالم قرض کردم بگیر! تو را بر خود مقدم داشتم. <ref>شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ص۴۴۴. </ref> | ||
== روش برخورد با سوال سائل== | ==روش برخورد با سوال سائل== | ||
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که خواهش سائل را قطع نکنید! اگر نه این بود که بیچارگان دروغ میگفتند، کسی که آنها را رد کند، رستگار نمیشد. «لاتقطعوا علی السّائل مسئلَتَهُ فلولا اَنّ المساکینَ یکذبوُنَ ما افلحَ من ردَّهُم.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. </ref> و نیز فرموده: سائل را به چیز کمی یا با نرمی و رحم دلی رد کنید؛ زیرا سائلی بسوی شما خواهد آمد که نه از انس است و نه از جن، تا ببیند رفتار شما را در آنچه خداوند به شما از فضل و کرمش بخشیده ببیند. «ردّوا السائل ببذلٍ یسیرٍ او بلینٍ و رحمةٍ فانّه یاتیکم من لیس بانسٍ و لا جان لینظر کیفَ صنعَکم فیما خوّلکمُ الله.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۹. </ref> | از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که خواهش سائل را قطع نکنید! اگر نه این بود که بیچارگان دروغ میگفتند، کسی که آنها را رد کند، رستگار نمیشد. «لاتقطعوا علی السّائل مسئلَتَهُ فلولا اَنّ المساکینَ یکذبوُنَ ما افلحَ من ردَّهُم.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. </ref> و نیز فرموده: سائل را به چیز کمی یا با نرمی و رحم دلی رد کنید؛ زیرا سائلی بسوی شما خواهد آمد که نه از انس است و نه از جن، تا ببیند رفتار شما را در آنچه خداوند به شما از فضل و کرمش بخشیده ببیند. «ردّوا السائل ببذلٍ یسیرٍ او بلینٍ و رحمةٍ فانّه یاتیکم من لیس بانسٍ و لا جان لینظر کیفَ صنعَکم فیما خوّلکمُ الله.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۹. </ref> | ||
== توجه سائلین به مساله سوال== | ==توجه سائلین به مساله سوال== | ||
سائلین هم باید متوجه باشند که بشر فقط باید بسوی خدای جهان آفرین و روزیدهنده تمام مخلوقات، دریایی، صحرایی، زمینی، هوایی، موجودات ریز و ذرهبینی و مخلوقات کوه پیکر، دست گدایی دراز کند، و به هیچوجه به مخلوقی که همچون خودش محتاج و درمانده و ضعیف و ناتوانست رو نزند و امیدوار نگردد زیرا که امیدش قطع خواهد شد، و بداند که رسول گرامی اسلام فرمود: هر که «از خلق» بینیاز گردد، خداوند او را بینیاز سازد و هر که طلب خویشتنداری کند، خدا او را خویشتندار سازد و هر که «از خدا» سؤال کند، خدا به او ببخشد، و هر که بر روی خودش در سؤال را باز نماید، خداوند بر او هفتاد در از بیچارگی باز کند که چیزی، کوچکترین در آن را نبندد. «من استغنی اغناهُ الله و مَن استعفَّ اعفَّهُ الله، و من سالَ اعطاهُ الله، و من فتحَ علی نفسِهِ باب َ مسئلةٍ، فتح الله علیه سبعینَ باباً من الفقرِ لایسدُّ ادناها شیءٌ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. </ref> | سائلین هم باید متوجه باشند که بشر فقط باید بسوی خدای جهان آفرین و روزیدهنده تمام مخلوقات، دریایی، صحرایی، زمینی، هوایی، موجودات ریز و ذرهبینی و مخلوقات کوه پیکر، دست گدایی دراز کند، و به هیچوجه به مخلوقی که همچون خودش محتاج و درمانده و ضعیف و ناتوانست رو نزند و امیدوار نگردد زیرا که امیدش قطع خواهد شد، و بداند که رسول گرامی اسلام فرمود: هر که «از خلق» بینیاز گردد، خداوند او را بینیاز سازد و هر که طلب خویشتنداری کند، خدا او را خویشتندار سازد و هر که «از خدا» سؤال کند، خدا به او ببخشد، و هر که بر روی خودش در سؤال را باز نماید، خداوند بر او هفتاد در از بیچارگی باز کند که چیزی، کوچکترین در آن را نبندد. «من استغنی اغناهُ الله و مَن استعفَّ اعفَّهُ الله، و من سالَ اعطاهُ الله، و من فتحَ علی نفسِهِ باب َ مسئلةٍ، فتح الله علیه سبعینَ باباً من الفقرِ لایسدُّ ادناها شیءٌ.» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. </ref> | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۶: | ||
[[رده: احکام شرعی]] | [[رده: احکام شرعی]] | ||
<references /> |