۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | |||
! نام | |||
!محمود زمخشری | |||
|- | |||
|نام کامل | |||
|ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمی زمخشری، ملقب به جارالله | |||
|- | |||
|دین | |||
|اسلام | |||
|- | |||
|شناخته شده | |||
|مفسر، ادیب، شاعر | |||
|- | |||
|تولد | |||
|467 ق زمخشر(امروزه از توابع استان داشحوض ترکمنستان) | |||
|- | |||
|محل تحصیل | |||
|[[خوارزم]]، [[بخارا]]، [[مرو]]، [[عراق]]، [[مکه]] | |||
|- | |||
|آثار مهم | |||
|الکشاف فی تفسیر قرآن، المحاجات، الفائق، اساس البلاغه، مفصل، رئوس المسائل، ربیع الابرار | |||
|- | |||
|درگذشت | |||
|۵۳۸ق | |||
|- | |||
|مدفن | |||
|جرجانیه(گرگانج) خوارزم، شمال شرق ترکمنستان کنونی و جنوب مرز ازبکستان | |||
|- | |||
|} | |||
</div> | |||
ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمی زمخشری، ملقب به [[جارالله]]، مفسر، محدث و ادیب برجسته قرن پنجم و ششم هجری قمری (م: 528 هـ. ق) است. | ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمی زمخشری، ملقب به [[جارالله]]، مفسر، محدث و ادیب برجسته قرن پنجم و ششم هجری قمری (م: 528 هـ. ق) است. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
زمخشری | زمخشری در ۲۷ رجب ۴۶۷، ۹ ذیالحجه ۵۳۸ ه.ق در [[خوارزم]] به دنیا آمد و چند بار در طول حیاتش به سفر مکه رفت. وی در بسیاری از شهرهای آن زمان از جمله خوارزم، [[بخارا]]، [[مرو]]، [[عراق]] و [[مکه]] از ادیبان و محدثان استفادههای علمی کرد. | ||
زمخشری در یکی از مسافرتهای علمی زمستانی خود در خوارزم، یک پای خود را از دست داد و پس از این واقعه از پای چوبی کمک میگرفت با این حال باز هم مسافرتهای طولانی میکرد؛ درحالی که یک پای خود را از دست داده بود، به [[مکه]] رفت و مدتی را در جوار حرم الهی ساکن گردید؛ به همین سبب به "[[جارالله]]" موسوم شد. | زمخشری در یکی از مسافرتهای علمی زمستانی خود در خوارزم، یک پای خود را از دست داد و پس از این واقعه از پای چوبی کمک میگرفت با این حال باز هم مسافرتهای طولانی میکرد؛ درحالی که یک پای خود را از دست داده بود، به [[مکه]] رفت و مدتی را در جوار حرم الهی ساکن گردید؛ به همین سبب به "[[جارالله]]" موسوم شد. | ||
علی اکبر دهخدا مینویسد: وی در ابتدا به پیروی از استاد خویش ابونصر اصفهانی، به طریقه [[معتزله]] گرایید؛ ولی در اواخر عمر [[شیعه]] گردید. | علی اکبر دهخدا مینویسد: وی در ابتدا به پیروی از استاد خویش ابونصر اصفهانی، به مذهب حنفی و طریقه [[معتزله]] گرایید؛ ولی در اواخر عمر [[شیعه]] گردید. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
مهمترین اثرش تفسیر او بر قرآن کریم است. کتاب «[[الکشاف فی تفسیر قرآن]]» یکی از معروفترین و متقنترین تفاسیر است که از نظر نکات ادبی و بلاغتی در میان همه تفاسیر ممتاز است.المحاجات در نحو، الفائق در تفسیر حدیث، اساس البلاغه در لغت، مفصل در نحو و رئوس المسائل در فقه و ربیع الابرار در علوم مختلف(دانشنامه) از مهمترین آثار او هستند. <ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ج1 ص1150و نیز ن.ک: وفیات الاعیان ج3 ص86 شماره 711</ref> | مهمترین اثرش تفسیر او بر قرآن کریم است. کتاب «[[الکشاف فی تفسیر قرآن]](الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل)<ref>ترجمهٔ فارسی: تفسیر کشاف (در چهار جلد)، ترجمهٔ مسعود انصاری، انتشارات ققنوس، تهران، ۱۳۸۹.</ref>» یکی از معروفترین و متقنترین تفاسیر است که از نظر نکات ادبی و بلاغتی در میان همه تفاسیر ممتاز است."المحاجات" در نحو، "الفائق" در تفسیر حدیث، "اساس البلاغه" در لغت، "مفصل" در نحو و "رئوس المسائل" در فقه و "ربیع الابرار" در علوم مختلف(دانشنامه) از مهمترین آثار او هستند. <ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ج1 ص1150و نیز ن.ک: وفیات الاعیان ج3 ص86 شماره 711</ref> | ||
«[[تفسیر کشّاف]]» در ردهبندی تفاسیر در ردیف تفاسیری است که به «[[تفسیر به رأی]]» مشهور هستند. | «[[تفسیر کشّاف]]» در ردهبندی تفاسیر در ردیف تفاسیری است که به «[[تفسیر به رأی]]» مشهور هستند. | ||
خط ۲۶: | خط ۵۷: | ||
[[حافظ شیرازی]] در بیتی گفته است «بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر ـ چه جای مدرسه و بحث کشف کشاف است». محمد قزوینی در تعلیقات خود بر دیوان حافظ نوشته است نام اصلی این کتاب «الکشف عن مشکلات الکشّاف» است که شرحی است بر تفسیر کشاف زمخشری. | [[حافظ شیرازی]] در بیتی گفته است «بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر ـ چه جای مدرسه و بحث کشف کشاف است». محمد قزوینی در تعلیقات خود بر دیوان حافظ نوشته است نام اصلی این کتاب «الکشف عن مشکلات الکشّاف» است که شرحی است بر تفسیر کشاف زمخشری. | ||
'''دیگر آثار مهم:''' | |||
*اطواق الذهب (گردنبندهای زرین) در اخلاقیات؛ | |||
*المفرد والمرکب فی العربیه؛ | |||
*المفرد والمولف فی النحو؛ | |||
*امکنه و الجبال و المیاه در جغرافیا؛ | |||
*انموذج فی النحو؛ | |||
*دیوان التمثیل؛ | |||
*دیوان الشعر؛ | |||
*سواتر الامثال؛ | |||
*شافعی العی من کلام الشافعی؛ | |||
*شرح ابیات کتاب سیبویه؛ | |||
*شقایق النعمان فی حقایق النعمان؛ | |||
*صمیم العربیه؛ | |||
*ضالته الناشد فی علم الفرایض؛ | |||
*قسطاس فی العروض؛ | |||
*کتاب المنهاج فی الاصول؛ | |||
*متشابه اسامی الروات؛ | |||
*مستقصی فی امثال العرب؛ | |||
*مقدمه الادب؛ <ref>این کتاب برای تعلیم زبان عربی به مردم مسلمان غیر عرب (ترک و فارس) نوشته شده و به سلطان آتسیز خوارزمشاه تقدیم گردیده است.(هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجههای ترکی) </ref> | |||
*نصایح الصغار؛ (پندهایی به کودکان) | |||
*نصایح الکبار. | |||
==مدفن== | ==مدفن== | ||
وی در منطقه جرجانیه که در آن زمان از توابع [[خوارزم]] به حساب میآمد فوت کرد و در همان جا مدفون گردید. جرجانیه(گرگانج) نام شهری باستانی در شمال شرقی کشور کنونی ترکمنستان و در جنوب مرز ازبکستان است، که امروزه سیهزار نفر جمعیت دارد.<ref> لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا / مقدمه تفسیر کشاف</ref> | وی در منطقه جرجانیه که در آن زمان از توابع [[خوارزم]] به حساب میآمد و روز عرفهٔ سال ۵۳۸ ه.ق (۱۲ ژوئن ۱۱۴۴م) فوت کرد و در همان جا مدفون گردید. جرجانیه(گرگانج) نام شهری باستانی در شمال شرقی کشور کنونی ترکمنستان و در جنوب مرز ازبکستان است، که امروزه سیهزار نفر جمعیت دارد.<ref> لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا / مقدمه تفسیر کشاف</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |