۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جنگ جمل''' | '''جنگ جمل''' اولین جنگ داخلی بین [[مسلمانان]] در زمان حکومت [[امام علی]] (علیهالسلام) بود. این جنگ سال ۳۶ هجری قمری بین سپاهیان امام علی (علیهالسلام) و گروهی که پیمانشکن ([[ناکثین]]) خوانده میشدند، به رهبری [[عایشه]] همسر [[پیامبر]] [[خدا]] (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و [[طلحه]] و [[زبیر]] در نزدیکی شهر [[بصره]] رخ داد. در نهایت جنگ با پیروزی سپاه امام علی (علیهالسلام) به پایان رسید. | ||
پیمانشکنی عدهای از صحابه از جمله | پیمانشکنی عدهای از صحابه از جمله طلحه زبیر و عایشه و مخالفت با حکومت امام علی (علیهالسلام) به بهانه خونخواهی قتل [[عثمان]] را از عوامل به وجود آمدن این جنگ شمردهاند. | ||
=عوامل منجر به جنگ= | =عوامل منجر به جنگ= | ||
عواملی باعث ایجاد جنگ جمل شده که آنها را متذکر میشویم. | عواملی باعث ایجاد جنگ جمل شده که آنها را متذکر میشویم. | ||
== پیمانشکنی طلحه و زبیر== | ==پیمانشکنی طلحه و زبیر== | ||
امام علی (علیهالسلام) در ذیحجه ۳۵، در پی اصرار و اتفاقنظر مردم مدینه از [[مهاجران]] و [[انصار]]، و بهرغم میل باطنی خود، زمام خلافت را به دست گرفت. همه، جز عده اندکی که گرایش عثمانی داشتند، با حضرت بیعت کردند. عدهای از مخالفان به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. | امام علی (علیهالسلام) در ذیحجه ۳۵، در پی اصرار و اتفاقنظر مردم مدینه از [[مهاجران]] و [[انصار]]، و بهرغم میل باطنی خود، زمام خلافت را به دست گرفت. همه، جز عده اندکی که گرایش عثمانی داشتند، با حضرت بیعت کردند. عدهای از مخالفان به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. | ||
طلحة بن عُبَیداللّه و زُبَیر بن عوّام، دو تن از سرشناسان صحابه، که خود از نامزدهای تصدی حکومت بودند، به حضرت [[علی بن ابی طالب|علی]] (علیهالسلام) دست بیعت دادند. | طلحة بن عُبَیداللّه و زُبَیر بن عوّام، دو تن از سرشناسان صحابه، که خود از نامزدهای تصدی حکومت بودند، به حضرت [[علی بن ابی طالب|علی]] (علیهالسلام) دست بیعت دادند. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
چهار ماه پس از بهخلافت رسیدن علی (علیهالسلام)، طلحه و زبیر که دریافتند با خلافت امام علی، مردم از ایشان رویگردان شدهاند و دیگر جایی در مدینه ندارند، از امام اجازه خواستند که برای انجام عمره به مکه روند. امام گفت شاید قصد شام یا عراق دارید و آنان پاسخ دادند که فقط قصد [[عمره]] دارند و سوگند خوردند که فساد و فتنهای بر نخواهند انگیخت و بیعت خود را نخواهند شکست. امام اجازه داد و آنان با شتاب به مکه رفتند، با این حال، امام فرمود که آنان به عمره نمیروند، بلکه قصد نیرنگ دارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۴. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۳۳. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۸۹. </ref> | چهار ماه پس از بهخلافت رسیدن علی (علیهالسلام)، طلحه و زبیر که دریافتند با خلافت امام علی، مردم از ایشان رویگردان شدهاند و دیگر جایی در مدینه ندارند، از امام اجازه خواستند که برای انجام عمره به مکه روند. امام گفت شاید قصد شام یا عراق دارید و آنان پاسخ دادند که فقط قصد [[عمره]] دارند و سوگند خوردند که فساد و فتنهای بر نخواهند انگیخت و بیعت خود را نخواهند شکست. امام اجازه داد و آنان با شتاب به مکه رفتند، با این حال، امام فرمود که آنان به عمره نمیروند، بلکه قصد نیرنگ دارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۴. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۳۳. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۸۹. </ref> | ||
== همپیمانی طلحه و زبیر با عایشه== | ==همپیمانی طلحه و زبیر با عایشه== | ||
طلحه و زبیر، برای پیشبرد مقاصد خود، از عایشه، که پیش از قتل عثمان برای عمره به [[مکه]] رفته بود، درخواست کردند که به خونخواهی عثمان و انتقام از کشندگان وی، که اکنون از یاران نزدیک علی (علیهالسلام) و سرداران او شدهاند، با آنان همراه شود. پس از مدتی، سرانجام، عایشه خواست آنان را پذیرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۲. </ref> | طلحه و زبیر، برای پیشبرد مقاصد خود، از عایشه، که پیش از قتل عثمان برای عمره به [[مکه]] رفته بود، درخواست کردند که به خونخواهی عثمان و انتقام از کشندگان وی، که اکنون از یاران نزدیک علی (علیهالسلام) و سرداران او شدهاند، با آنان همراه شود. پس از مدتی، سرانجام، عایشه خواست آنان را پذیرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۲. </ref> | ||
اگرچه طلحه و زبیر، به ادعای خونخواهی عثمان از اطاعت امام سرباز زدند و از جمع مسلمانان بیرون رفتند، اما به گفته علی (علیهالسلام) <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۴، ص۳۸۲. </ref> آنان خود قاتلان عثمان بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۰. </ref> | اگرچه طلحه و زبیر، به ادعای خونخواهی عثمان از اطاعت امام سرباز زدند و از جمع مسلمانان بیرون رفتند، اما به گفته علی (علیهالسلام) <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۴، ص۳۸۲. </ref> آنان خود قاتلان عثمان بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۰. </ref> | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
طلحه، که از بنیتَیم و هم طایفه ابوبکر بود، <ref>ابنکلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۷۹۸۰، ج۱. </ref> همچون زبیر، آرزوی خلافت داشت و هر یک دیگری را به حساب نمیآورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه،خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> | طلحه، که از بنیتَیم و هم طایفه ابوبکر بود، <ref>ابنکلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۷۹۸۰، ج۱. </ref> همچون زبیر، آرزوی خلافت داشت و هر یک دیگری را به حساب نمیآورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه،خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> | ||
== خونخواهی عثمان== | ==خونخواهی عثمان== | ||
عایشه که در زمان قتل عثمان در مکه بود، گمان میکرد، یا چنین خبر یافته بود، که پس از قتل عثمان، طلحه به خلافت رسیده است، روانه [[مدینه]] گردید، اما هنگامی که در میان راه شنید که مردم با علی (علیهالسلام) بیعت کردهاند، به مکه بازگشت و از اینکه مردم را بر ضد عثمان شورانده بود، اظهار پشیمانی کرد و ندا داد که عثمان به ستم کشته شده است و مردم را به خونخواهی او و مخالفت با امیرمؤمنان و مبارزه با آشوبگران مدینه دعوت نمود و در پاسخ این اعتراض که تو مردم را به کشتن عثمان (در تعبیر عایشه: نَعْثَل) تشویق میکردی، گفت که عثمان توبه کرد و سپس او را کشتند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۸۴۵۰. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۸ ۴۵۹. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۸ ۲۲۹. </ref> | عایشه که در زمان قتل عثمان در مکه بود، گمان میکرد، یا چنین خبر یافته بود، که پس از قتل عثمان، طلحه به خلافت رسیده است، روانه [[مدینه]] گردید، اما هنگامی که در میان راه شنید که مردم با علی (علیهالسلام) بیعت کردهاند، به مکه بازگشت و از اینکه مردم را بر ضد عثمان شورانده بود، اظهار پشیمانی کرد و ندا داد که عثمان به ستم کشته شده است و مردم را به خونخواهی او و مخالفت با امیرمؤمنان و مبارزه با آشوبگران مدینه دعوت نمود و در پاسخ این اعتراض که تو مردم را به کشتن عثمان (در تعبیر عایشه: نَعْثَل) تشویق میکردی، گفت که عثمان توبه کرد و سپس او را کشتند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۸۴۵۰. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۸ ۴۵۹. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۸ ۲۲۹. </ref> | ||
== اتحاد ناکثین== | ==اتحاد ناکثین== | ||
زبیر پسر عمه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسلام) و شوهر خواهر عایشه بود و پسرش، عبداللّه، نقش عمدهای در همراه ساختن عایشه با طلحه و زبیر و برافروختن آتش جنگ ایفا کرد. <ref>ابناثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۲۴۱. </ref><ref>ابناثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۰۷. </ref> | زبیر پسر عمه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسلام) و شوهر خواهر عایشه بود و پسرش، عبداللّه، نقش عمدهای در همراه ساختن عایشه با طلحه و زبیر و برافروختن آتش جنگ ایفا کرد. <ref>ابناثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۲۴۱. </ref><ref>ابناثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۰۷. </ref> | ||
عایشه خود از علی (علیهالسلام) کینه داشت <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶، ص۳۳۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۶. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۱۲.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۴۲۵ـ۴۳۴.</ref> و همین امر نیز در پیوستن او به طلحه و زبیر مؤثر افتاد، بدینترتیب، طلحه و زبیر و دیگر جداییطلبان ــ که میدانستند کارشان بدون عایشه، امّ المؤمنین و همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که مورد توجه مردم بود به نتیجه نمیرسدــ با کسب موافقت وی به موفقیتی بزرگ دست یافتند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰۴۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۲۷.</ref> | عایشه خود از علی (علیهالسلام) کینه داشت <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶، ص۳۳۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۶. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۱۲.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۴۲۵ـ۴۳۴.</ref> و همین امر نیز در پیوستن او به طلحه و زبیر مؤثر افتاد، بدینترتیب، طلحه و زبیر و دیگر جداییطلبان ــ که میدانستند کارشان بدون عایشه، امّ المؤمنین و همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که مورد توجه مردم بود به نتیجه نمیرسدــ با کسب موافقت وی به موفقیتی بزرگ دست یافتند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰۴۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۲۷.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
قبل از جنگ جمل اتفاقاتی رخ داده که لازم است به آنها اشاره کنیم. | قبل از جنگ جمل اتفاقاتی رخ داده که لازم است به آنها اشاره کنیم. | ||
== حرکت مخالفین به سوی بصره== | ==حرکت مخالفین به سوی بصره== | ||
مخالفان، به پیشنهاد عبداللّه بن عامر، توافق کردند که به سوی بصره حرکت کنند (بر خلاف نظر عایشه که میگفت به سوی مدینه بروند)، زیرا توان رویارویی با مردم مدینه را نداشتند، به علاوه، مردم بصره طرفدار طلحه و زبیر بودند و عبداللّه نیز در آنجا یارانی داشت. طلحه و زبیر امیدوار بودند که عایشه بصریان را همچون اهل مکه بر امام علی بشوراند. | مخالفان، به پیشنهاد عبداللّه بن عامر، توافق کردند که به سوی بصره حرکت کنند (بر خلاف نظر عایشه که میگفت به سوی مدینه بروند)، زیرا توان رویارویی با مردم مدینه را نداشتند، به علاوه، مردم بصره طرفدار طلحه و زبیر بودند و عبداللّه نیز در آنجا یارانی داشت. طلحه و زبیر امیدوار بودند که عایشه بصریان را همچون اهل مکه بر امام علی بشوراند. | ||
آنان لشکریانی مجهز ساختند و منادی اعلام کرد که امّ المؤمنین و طلحه و زبیر به بصره میروند و هرکس خواهان عزت اسلام و جنگ با گناهکاران و خونخواهی عثمان است، به راه بیفتد. سرانجام، سپاهی سه هزار نفری آماده حرکت شد که نهصد تن از آنان از مردم مدینه و مکه بودند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۹۴۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۲.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۸.</ref> | آنان لشکریانی مجهز ساختند و منادی اعلام کرد که امّ المؤمنین و طلحه و زبیر به بصره میروند و هرکس خواهان عزت اسلام و جنگ با گناهکاران و خونخواهی عثمان است، به راه بیفتد. سرانجام، سپاهی سه هزار نفری آماده حرکت شد که نهصد تن از آنان از مردم مدینه و مکه بودند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۹۴۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۲.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۸.</ref> | ||
معاویه نیز که حکومت شام را در اختیار داشت و مدعی خونخواهی عثمان بود، نامهای به زبیر نوشت و به دروغ از او خواست که به شام برود تا وی و مردم آنجا با او بیعت کنند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۳.</ref> | معاویه نیز که حکومت شام را در اختیار داشت و مدعی خونخواهی عثمان بود، نامهای به زبیر نوشت و به دروغ از او خواست که به شام برود تا وی و مردم آنجا با او بیعت کنند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۳.</ref> | ||
== موضع همسران پیامبر== | ==موضع همسران پیامبر== | ||
از نظر بزرگان صحابه، خروج عایشه مخالفتی آشکار با آیه ۳۳ سوره احزاب بود که به صراحت، از زنان پیامبر میخواهد که در خانههایشان قرار گیرند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۶۴۵۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۰. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۳۴۸۴. </ref> | از نظر بزرگان صحابه، خروج عایشه مخالفتی آشکار با آیه ۳۳ سوره احزاب بود که به صراحت، از زنان پیامبر میخواهد که در خانههایشان قرار گیرند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۶۴۵۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۰. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۳۴۸۴. </ref> | ||
در میان همسران پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حَفْصه درصدد بود از رأی عایشه پیروی و با او همراهی کند، اما برادرش، عبداللّه بن عمر، نگذاشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref> امّ سَلَمه مردم را به تقوای الهی و پیروی از علی (علیهالسلام) فراخواند <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref> و کوشید تا عایشه را از همراهی با پیمانشکنان باز دارد، وی به عایشه یادآوری کرد که تو تندروترین افراد بر ضد عثمان بودی، و سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درباره ولایت و خلافت علی (علیهالسلام) به او یادآوری نمود، اما عایشه با این پاسخ که به قصد اصلاح میان مسلمانان برخواسته است و میخواهد گناه خود را در رفتارش با عثمان جبران کند، توصیه او را نپذیرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۴۴۵۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۲۷. </ref> در پی آن، امّ سلمه در نامهای به علی (علیهالسلام)، اقدام مخالفان را گزارش کرد و پسر خود، عمر، را نیز به یاری امام فرستاد <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۵۴۵۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۱۴۵۲. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۸.</ref> (نوشتهاند امّ فضل، همسر عباس عموی پیغمبر، به امام نامه نوشت. <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۵۴۵۷. </ref> ابناعثم کوفی هم از نامه امّ سلمه و هم از نامه امّ فضل یاد کرده است و ابنقتیبه دینوری نامهای را به قُثَم بن عباس نسبت داده است.<ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۹. </ref>) | در میان همسران پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حَفْصه درصدد بود از رأی عایشه پیروی و با او همراهی کند، اما برادرش، عبداللّه بن عمر، نگذاشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref> امّ سَلَمه مردم را به تقوای الهی و پیروی از علی (علیهالسلام) فراخواند <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref> و کوشید تا عایشه را از همراهی با پیمانشکنان باز دارد، وی به عایشه یادآوری کرد که تو تندروترین افراد بر ضد عثمان بودی، و سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درباره ولایت و خلافت علی (علیهالسلام) به او یادآوری نمود، اما عایشه با این پاسخ که به قصد اصلاح میان مسلمانان برخواسته است و میخواهد گناه خود را در رفتارش با عثمان جبران کند، توصیه او را نپذیرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۴۴۵۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۲۷. </ref> در پی آن، امّ سلمه در نامهای به علی (علیهالسلام)، اقدام مخالفان را گزارش کرد و پسر خود، عمر، را نیز به یاری امام فرستاد <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۵۴۵۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۱۴۵۲. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۸.</ref> (نوشتهاند امّ فضل، همسر عباس عموی پیغمبر، به امام نامه نوشت. <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۵۴۵۷. </ref> ابناعثم کوفی هم از نامه امّ سلمه و هم از نامه امّ فضل یاد کرده است و ابنقتیبه دینوری نامهای را به قُثَم بن عباس نسبت داده است.<ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۹. </ref>) | ||
== موضع امام علی با مخالفان== | ==موضع امام علی با مخالفان== | ||
امام برای جنگ با معاویه و یارانش، آماده لشکرکشی به شام بود که خبر مخالفت مردم مکه به مدینه رسید و حضرت، ضمن سخنانی، اعلام کرد که اگر به همین اندازه (مخالفت و اعتراض) بسنده کنند با آنان برخورد نخواهد کرد و چون خبر رسید که مخالفان قصد دارند به بصره بروند، برای مقابله با آنان آماده شد و فرمود اگر چنین کنند، نظام مسلمانان از هم خواهد گسست، و افزود ماندن آنان در میان ما، به رغم مخالفت و ناسازگاری، موجب رنج و ناراحتی نبود. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۵۴۴۶. </ref> | امام برای جنگ با معاویه و یارانش، آماده لشکرکشی به شام بود که خبر مخالفت مردم مکه به مدینه رسید و حضرت، ضمن سخنانی، اعلام کرد که اگر به همین اندازه (مخالفت و اعتراض) بسنده کنند با آنان برخورد نخواهد کرد و چون خبر رسید که مخالفان قصد دارند به بصره بروند، برای مقابله با آنان آماده شد و فرمود اگر چنین کنند، نظام مسلمانان از هم خواهد گسست، و افزود ماندن آنان در میان ما، به رغم مخالفت و ناسازگاری، موجب رنج و ناراحتی نبود. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۵۴۴۶. </ref> | ||
== وجه تسمیه جنگ== | ==وجه تسمیه جنگ== | ||
عایشه بر شتری به نام عسکر سوار شد که یعلی بن امیه آنرا هشتاد دینار (و به قولی دویست دینار) خریده و در اختیار وی گذارده بود <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۶۴۵۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> از اینرو، این جنگ، جمل (شتر نر) نام گرفت. | عایشه بر شتری به نام عسکر سوار شد که یعلی بن امیه آنرا هشتاد دینار (و به قولی دویست دینار) خریده و در اختیار وی گذارده بود <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۶۴۵۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> از اینرو، این جنگ، جمل (شتر نر) نام گرفت. | ||
== مخالفت برخی سران با جنگ== | ==مخالفت برخی سران با جنگ== | ||
مغیره بن شعبه ثقفی و سعید بن عاص، که یک منزل از مکه دور شده بودند، درباره ادامه مسیر با هم مشورت کردند، مغیره از سر فرصتطلبی تصمیم به بازگشت گرفت و به ثقفیان گفت که بازگردند، سعید نیز به مروان بن حکم اموی ــ که از مدعیان اصلی خونخواهی و داماد عثمان بودــ گفت کسانی که خون به گردنشان دارید، بر پشت شتراناند، آنان را بکشید، به خانههای خود بازگردید و خود را به کشتن ندهید، و خود به مکه بازگشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳. </ref> | مغیره بن شعبه ثقفی و سعید بن عاص، که یک منزل از مکه دور شده بودند، درباره ادامه مسیر با هم مشورت کردند، مغیره از سر فرصتطلبی تصمیم به بازگشت گرفت و به ثقفیان گفت که بازگردند، سعید نیز به مروان بن حکم اموی ــ که از مدعیان اصلی خونخواهی و داماد عثمان بودــ گفت کسانی که خون به گردنشان دارید، بر پشت شتراناند، آنان را بکشید، به خانههای خود بازگردید و خود را به کشتن ندهید، و خود به مکه بازگشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳. </ref> | ||
از طرفی عبداللّه بن عمر با این استدلال که یکی از مردم مدینه و تابع تصمیم آنان است در مکه ماند. از پسران زبیر فقط عبداللّه با وی رفت و طلحه نیز پسرش، محمد، را به همراه داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۰. </ref> | از طرفی عبداللّه بن عمر با این استدلال که یکی از مردم مدینه و تابع تصمیم آنان است در مکه ماند. از پسران زبیر فقط عبداللّه با وی رفت و طلحه نیز پسرش، محمد، را به همراه داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۰. </ref> | ||
== پشیمانی عایشه از جنگ== | ==پشیمانی عایشه از جنگ== | ||
بین راه مکه به بصره، کنار آبی به نام حَوْءَب، سگها پارس کردند، چون عایشه بانگ آنها را شنید و دانست که آنجا حوءب است، به یاد سخنی از پیامبر افتاد و خواست که او را بازگردانند. رسول خدا به زنان خویش گفته بود که مبادا یکی از شما همو باشد که سگهای حوءب بر وی پارس میکنند. | بین راه مکه به بصره، کنار آبی به نام حَوْءَب، سگها پارس کردند، چون عایشه بانگ آنها را شنید و دانست که آنجا حوءب است، به یاد سخنی از پیامبر افتاد و خواست که او را بازگردانند. رسول خدا به زنان خویش گفته بود که مبادا یکی از شما همو باشد که سگهای حوءب بر وی پارس میکنند. | ||
در این میان، عبداللّه بن زبیر (و به روایتی، طلحه و زبیر) با انکار حوءب بودن این مکان، پنجاه تن از بنیعامر را نزد عایشه آورد و آنان به صدق گفته عبداللّه شهادت دادند و سوگند خوردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۹. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۷۴۵۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۲ـ۱۰۳.</ref> | در این میان، عبداللّه بن زبیر (و به روایتی، طلحه و زبیر) با انکار حوءب بودن این مکان، پنجاه تن از بنیعامر را نزد عایشه آورد و آنان به صدق گفته عبداللّه شهادت دادند و سوگند خوردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۹. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۷۴۵۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۲ـ۱۰۳.</ref> | ||
== ورود عایشه به بصره== | ==ورود عایشه به بصره== | ||
شورشیان به بیرون بصره رسیدند، به خواست عایشه، عبداللّه بن عامر با نامهای از او به سران بصره، مخفیانه وارد شهر شد و عایشه با همراهانش تا حُفَیر یا حَفر ابیموسی پیش رفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۱. </ref> چون خبر به مردم بصره رسید، عثمان بن حُنَیف (فرماندار علی (علیهالسلام) در بصره )، عِمران بن حُصَین و ابوالاسود دُؤَلی را نزد عایشه فرستاد تا سبب آمدن وی و مخالفت او را بپرسند. | شورشیان به بیرون بصره رسیدند، به خواست عایشه، عبداللّه بن عامر با نامهای از او به سران بصره، مخفیانه وارد شهر شد و عایشه با همراهانش تا حُفَیر یا حَفر ابیموسی پیش رفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۱. </ref> چون خبر به مردم بصره رسید، عثمان بن حُنَیف (فرماندار علی (علیهالسلام) در بصره )، عِمران بن حُصَین و ابوالاسود دُؤَلی را نزد عایشه فرستاد تا سبب آمدن وی و مخالفت او را بپرسند. | ||
عایشه گفت که اوباش (غوغاء) به حرم پیامبر حمله کردند و پیشوای مسلمانان را به ستم کشتند و اموال محترم را غارت کردند و حرمت شهر حرام و ماه حرام را شکستند. من آمدهام تا مسلمانان را از کار آنان آگاه سازم و آنچه را که برای اصلاح این وضع باید انجام داد، بگویم. آن دو به عایشه یادآوری کردند که، به امر خدا و همچون دیگر همسران رسول خدا، باید در خانهات بمانی. طلحه و زبیر نیز گفتند که به خونخواهی عثمان آمدهاند و بیعت آنان از روی اکراه بوده است. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۱ ۴۶۲. </ref> | عایشه گفت که اوباش (غوغاء) به حرم پیامبر حمله کردند و پیشوای مسلمانان را به ستم کشتند و اموال محترم را غارت کردند و حرمت شهر حرام و ماه حرام را شکستند. من آمدهام تا مسلمانان را از کار آنان آگاه سازم و آنچه را که برای اصلاح این وضع باید انجام داد، بگویم. آن دو به عایشه یادآوری کردند که، به امر خدا و همچون دیگر همسران رسول خدا، باید در خانهات بمانی. طلحه و زبیر نیز گفتند که به خونخواهی عثمان آمدهاند و بیعت آنان از روی اکراه بوده است. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۱ ۴۶۲. </ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
میان یاران عثمان بن حنیف دو دستگی افتاد و گروهی به عایشه پیوستند. جاریة بن قدامه، از یاران امام علی، به نصیحت عایشه پرداخت و به وی گفت که کشتن عثمان سبکتر از کار توست که از خانه خویش بیرون آمدهای و بر این شتر ملعون، خود را آماج سلاح کرده و ستر و حرمت خود را هتک کردهای. | میان یاران عثمان بن حنیف دو دستگی افتاد و گروهی به عایشه پیوستند. جاریة بن قدامه، از یاران امام علی، به نصیحت عایشه پرداخت و به وی گفت که کشتن عثمان سبکتر از کار توست که از خانه خویش بیرون آمدهای و بر این شتر ملعون، خود را آماج سلاح کرده و ستر و حرمت خود را هتک کردهای. | ||
== جنگ بین شورشیان و بصریان== | ==جنگ بین شورشیان و بصریان== | ||
حُکَیم بن جَبَله، سردار سواران عثمان بن حنیف، با سواران خود به جنگ با یاران عایشه پرداخت و مردم که هر کدام طرفدار یکی از دو گروه بودند، از پشتبام به سوی گروه دیگر سنگ میانداختند. | حُکَیم بن جَبَله، سردار سواران عثمان بن حنیف، با سواران خود به جنگ با یاران عایشه پرداخت و مردم که هر کدام طرفدار یکی از دو گروه بودند، از پشتبام به سوی گروه دیگر سنگ میانداختند. | ||
روز بعد نیز، از طلوع آفتاب تا ظهر، میان یاران عثمان بن حنیف و یاران عایشه، در جایی به نام دارالرزق (مدینة الرزق/ قریة الارزاق) در زابوقه (مکانی در نزدیکی بصره)، جنگ سختی درگرفت و بسیاری از یاران عثمان <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> کشته شدند، اما سرانجام، دو گروه صلح کردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۳۴۶۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۹. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | روز بعد نیز، از طلوع آفتاب تا ظهر، میان یاران عثمان بن حنیف و یاران عایشه، در جایی به نام دارالرزق (مدینة الرزق/ قریة الارزاق) در زابوقه (مکانی در نزدیکی بصره)، جنگ سختی درگرفت و بسیاری از یاران عثمان <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> کشته شدند، اما سرانجام، دو گروه صلح کردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۳۴۶۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۹. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | ||
== صلح بین شورشیان و عثمان== | ==صلح بین شورشیان و عثمان== | ||
پس از صلح بین یاران عایشه و یاران عثمان بن حنیف، قرارداد نوشتند که از جنگ دست بکشند تا علی (علیهالسلام) بیاید، در بازار و گذر متعرض یکدیگر نشوند، دارالاماره و بیتالمال و مسجد در اختیار عثمان بن حنیف باشد، و طلحه و زبیر و یارانشان هرجا که میخواهند اقامت کنند. سپس مردم پراکنده شدند و سلاحهای خود را بر زمین نهادند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۳. </ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۵. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | پس از صلح بین یاران عایشه و یاران عثمان بن حنیف، قرارداد نوشتند که از جنگ دست بکشند تا علی (علیهالسلام) بیاید، در بازار و گذر متعرض یکدیگر نشوند، دارالاماره و بیتالمال و مسجد در اختیار عثمان بن حنیف باشد، و طلحه و زبیر و یارانشان هرجا که میخواهند اقامت کنند. سپس مردم پراکنده شدند و سلاحهای خود را بر زمین نهادند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۳. </ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۵. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | ||
طبری، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۷۴۶۸. </ref> در روایتی از سیف بن عمر، مُفاد قرارداد را در تأیید شورشیان و به گونهای دیگر آورده است. به روایت وی، دو گروه اتفاق کردند تا کَعب بن سُور را به نمایندگی به مدینه بفرستند تا معلوم کند که طلحه و زبیر در بیعت با علی مجبور بودهاند یا نه، اما این مطلب بیاساس مینماید، زیرا کعب بن سور خود یکی از سران اصحاب جمل بود و عثمان بن حنیف طبعاً با چنان قرار و چنین نمایندهای موافقت نمیکرده است. | طبری، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۷۴۶۸. </ref> در روایتی از سیف بن عمر، مُفاد قرارداد را در تأیید شورشیان و به گونهای دیگر آورده است. به روایت وی، دو گروه اتفاق کردند تا کَعب بن سُور را به نمایندگی به مدینه بفرستند تا معلوم کند که طلحه و زبیر در بیعت با علی مجبور بودهاند یا نه، اما این مطلب بیاساس مینماید، زیرا کعب بن سور خود یکی از سران اصحاب جمل بود و عثمان بن حنیف طبعاً با چنان قرار و چنین نمایندهای موافقت نمیکرده است. | ||
== شکستن صلحنامه== | ==شکستن صلحنامه== | ||
دو روز بعد از صلح، طلحه و زبیر، از بیم آنکه علی (علیهالسلام) برسد و بر آنان چیره گردد، پیمان را شکستند و در پی آن، عثمان بن حنیف در حال خواندن نماز عشا در مسجد، دستگیر کردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۸۴۶۹. </ref> ابتدا عایشه دستور داد وی را بکشند، اما بعد منصرف شده و دستور داد او را حبس کنند. به وی چهل تازیانه زدند و به دستور طلحه یا مُجاشع بن مسعود، موی سر و صورت و ابروان و پلکهایش را کندند و او را حبس کردند، آنگاه عبداللّه بن زبیر و گروهی به سوی دارالاماره رفتند و چهل (یا به قولی هفتاد) نگهبانِ گماشته عثمان بن حنیف را کشتند و وارد قصر شدند و طلحه و زبیر بیتالمال را تصرف کردند، مردم نیز با شورشیان بودند و هرکه با آنان نبود، گمنام و پنهان بود. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۲، ج۱، ص۳۷۸. </ref> <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۸، ج۱، ص۵۲۶. </ref> <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۶. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۸۴۷۰. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳.</ref> | دو روز بعد از صلح، طلحه و زبیر، از بیم آنکه علی (علیهالسلام) برسد و بر آنان چیره گردد، پیمان را شکستند و در پی آن، عثمان بن حنیف در حال خواندن نماز عشا در مسجد، دستگیر کردند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۸۴۶۹. </ref> ابتدا عایشه دستور داد وی را بکشند، اما بعد منصرف شده و دستور داد او را حبس کنند. به وی چهل تازیانه زدند و به دستور طلحه یا مُجاشع بن مسعود، موی سر و صورت و ابروان و پلکهایش را کندند و او را حبس کردند، آنگاه عبداللّه بن زبیر و گروهی به سوی دارالاماره رفتند و چهل (یا به قولی هفتاد) نگهبانِ گماشته عثمان بن حنیف را کشتند و وارد قصر شدند و طلحه و زبیر بیتالمال را تصرف کردند، مردم نیز با شورشیان بودند و هرکه با آنان نبود، گمنام و پنهان بود. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۲، ج۱، ص۳۷۸. </ref> <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۸، ج۱، ص۵۲۶. </ref> <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۶. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۸۴۷۰. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳.</ref> | ||
مردم با طلحه و زبیر، به عنوان امیر، و نه خلیفه، بیعت کردند. چون میان طلحه و زبیر بر سر خواندن نماز اختلاف افتاد، مقرر گردید که هر روز یکی از آن دو (یا پسرانشان محمد و عبداللّه) به نوبت امامت نماز را برعهده بگیرند. | مردم با طلحه و زبیر، به عنوان امیر، و نه خلیفه، بیعت کردند. چون میان طلحه و زبیر بر سر خواندن نماز اختلاف افتاد، مقرر گردید که هر روز یکی از آن دو (یا پسرانشان محمد و عبداللّه) به نوبت امامت نماز را برعهده بگیرند. | ||
== اقدامات حکیم بر آزادی عثمان== | ==اقدامات حکیم بر آزادی عثمان== | ||
حُکَیم بن جبله با سیصد تن به زابوقه رفت. او گفت کسانی را که شورشیان کشتهاند، هیچ دستی در قتل عثمان نداشتهاند. حکیم از طلحه و زبیر خواست که عثمان بن حنیف را آزاد و دارالاماره و بیتالمال را به او تسلیم کنند و تا آمدن علی (علیهالسلام) به جای خود بازگردند، اما آنان نپذیرفتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۵. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳.</ref> | حُکَیم بن جبله با سیصد تن به زابوقه رفت. او گفت کسانی را که شورشیان کشتهاند، هیچ دستی در قتل عثمان نداشتهاند. حکیم از طلحه و زبیر خواست که عثمان بن حنیف را آزاد و دارالاماره و بیتالمال را به او تسلیم کنند و تا آمدن علی (علیهالسلام) به جای خود بازگردند، اما آنان نپذیرفتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۵. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳.</ref> | ||
حکیم و سوارانش و کسانی از قبیله او (عبدالقیس) و قبیله ربیعه به یاری عثمان بن حنیف برخاستند و پس از نبردی سخت، وی و هفتاد تن از قبایل عبدالقیس و ربیعه کشته شدند. | حکیم و سوارانش و کسانی از قبیله او (عبدالقیس) و قبیله ربیعه به یاری عثمان بن حنیف برخاستند و پس از نبردی سخت، وی و هفتاد تن از قبایل عبدالقیس و ربیعه کشته شدند. | ||
== ادعای ادای تکلیف== | ==ادعای ادای تکلیف== | ||
طلحه و زبیر اعلام کردند که در میان قبایل بصره باید از تمام کسانی که بر ضد خلیفه عثمان اقدام کردهاند، انتقام گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۰۴۷۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۴۴۷۵. </ref> سپس نامههایی به مردم شام و کوفه و مدینه نوشتند و اعلام کردند که قاتلان عثمان را از پای درآورده و تکلیف خویش را انجام دادهاند و آنان نیز باید چنین کنند. | طلحه و زبیر اعلام کردند که در میان قبایل بصره باید از تمام کسانی که بر ضد خلیفه عثمان اقدام کردهاند، انتقام گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۰۴۷۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۴۴۷۵. </ref> سپس نامههایی به مردم شام و کوفه و مدینه نوشتند و اعلام کردند که قاتلان عثمان را از پای درآورده و تکلیف خویش را انجام دادهاند و آنان نیز باید چنین کنند. | ||
عایشه هم در نامهای خطاب به مردم کوفه، در توجیه اقدامات شورشیان نوشت: اگر کسانی را به انتقام کشتهایم، معذور بودهایم، ما ۲۶ روز ماندیم و مردم بصره را به اجرای حدود خدا و جلوگیری از خونریزی دعوت کردیم اما آنان خیانت کردند و خداوند قاتلان عثمان را یکجا گردآورد و آنان را قصاص کرد، پس از قاتلان عثمان چشم نپوشید. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۲۴۷۴. </ref> عایشه همچنین در نامههایی به مردم مدینه و یمامه، آنان را به حمایت از شورشیان دعوت کرد. <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۶۱. </ref> | عایشه هم در نامهای خطاب به مردم کوفه، در توجیه اقدامات شورشیان نوشت: اگر کسانی را به انتقام کشتهایم، معذور بودهایم، ما ۲۶ روز ماندیم و مردم بصره را به اجرای حدود خدا و جلوگیری از خونریزی دعوت کردیم اما آنان خیانت کردند و خداوند قاتلان عثمان را یکجا گردآورد و آنان را قصاص کرد، پس از قاتلان عثمان چشم نپوشید. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۲۴۷۴. </ref> عایشه همچنین در نامههایی به مردم مدینه و یمامه، آنان را به حمایت از شورشیان دعوت کرد. <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۶۱. </ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۰: | ||
در آنجا، یارانی، از جمله از قبیله طَی، به وی پیوستند و از مدینه برای او مرکب و سلاح رسید <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷-۴۷۹. </ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳ـ ۱۰۵.</ref><ref>شيبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۱۰.</ref> (که، بنا به روایتی، انصارِ همراه امام را هشتصد تن و به قولی همراهان امام را از مردم مدینه چهار هزار تن نوشته است) آنگاه، نامهای به مردم کوفه نوشت و از آنان یاری خواست. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷. </ref> | در آنجا، یارانی، از جمله از قبیله طَی، به وی پیوستند و از مدینه برای او مرکب و سلاح رسید <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷-۴۷۹. </ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۳ـ ۱۰۵.</ref><ref>شيبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۱۰.</ref> (که، بنا به روایتی، انصارِ همراه امام را هشتصد تن و به قولی همراهان امام را از مردم مدینه چهار هزار تن نوشته است) آنگاه، نامهای به مردم کوفه نوشت و از آنان یاری خواست. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۷. </ref> | ||
== درخواست جهاد از کوفیان== | ==درخواست جهاد از کوفیان== | ||
امام، هاشم بن عُتْبه معروف به مِرقال را با نامهای نزد ابوموسی اَشْعَری، عامل کوفه، فرستاد و پیغام داد که مردم را برای پیوستن به امام بسیج کند، ابوموسی مردم را از یاری کردن امام بازداشت و گفت وضعی که پیش آمده، فتنه است و حتی هاشم را تهدید به حبس کرد. | امام، هاشم بن عُتْبه معروف به مِرقال را با نامهای نزد ابوموسی اَشْعَری، عامل کوفه، فرستاد و پیغام داد که مردم را برای پیوستن به امام بسیج کند، ابوموسی مردم را از یاری کردن امام بازداشت و گفت وضعی که پیش آمده، فتنه است و حتی هاشم را تهدید به حبس کرد. | ||
در پی آن، امام، عبداللّه بن عباس و محمد بن ابیبکر را به کوفه فرستاد (بنابه روایتی، بار اول محمد بن ابیبکر و محمد بن عون و بار دوم عبداللّه بن عباس و مالک اشتر را اعزام کرد) تا ابوموسی را معزول و به جای وی قَرَظة بن کَعب انصاری را والی کوفه کنند. | در پی آن، امام، عبداللّه بن عباس و محمد بن ابیبکر را به کوفه فرستاد (بنابه روایتی، بار اول محمد بن ابیبکر و محمد بن عون و بار دوم عبداللّه بن عباس و مالک اشتر را اعزام کرد) تا ابوموسی را معزول و به جای وی قَرَظة بن کَعب انصاری را والی کوفه کنند. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۷: | ||
در کوفه، حسن بن علی و دیگر یاران امام، با سخنان خود، مردم کوفه را به یاری امام برانگیختند. لشکری حدود نُه هزار تن از کوفیان با آنان همراه شد و در ذیقار به امام پیوست. نزدیک دو هزار (و به قولی سه هزار) تن از شیعیان امام، از قبیله عبدالقیس و ربیعه که در بصره میزیستند، نیز به امام پیوستند، آنگاه علی (علیهالسلام) حرکت کرد و با حدود دوازده هزار سپاهی به بصره رسید. | در کوفه، حسن بن علی و دیگر یاران امام، با سخنان خود، مردم کوفه را به یاری امام برانگیختند. لشکری حدود نُه هزار تن از کوفیان با آنان همراه شد و در ذیقار به امام پیوست. نزدیک دو هزار (و به قولی سه هزار) تن از شیعیان امام، از قبیله عبدالقیس و ربیعه که در بصره میزیستند، نیز به امام پیوستند، آنگاه علی (علیهالسلام) حرکت کرد و با حدود دوازده هزار سپاهی به بصره رسید. | ||
== تعداد سپاهیان امام== | ==تعداد سپاهیان امام== | ||
سپاهیان امام هفت گروه، از قبایل گوناگون بودند که بر هر یک سالاری، فرماندهی میکرد، برخی قبایل نیز، مانند قَیس و اَزد و حَنْظَله و عِمران و تَمیم و ضَبّه و رِباب، به اصحاب جمل ملحق شدند. | سپاهیان امام هفت گروه، از قبایل گوناگون بودند که بر هر یک سالاری، فرماندهی میکرد، برخی قبایل نیز، مانند قَیس و اَزد و حَنْظَله و عِمران و تَمیم و ضَبّه و رِباب، به اصحاب جمل ملحق شدند. | ||
عدهای نیز از هر دو طرف کناره گرفتند، از جمله اَحْنَف بن قیس که به امام گفت اگر بخواهی به تو میپیوندم و اگر نه، با قبیله خود، بنی سعد، کناره میگیرم و ده هزار (یا چهار هزار) شمشیر را از تو باز میدارم. امام ترجیح داد که وی کناره گیرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۷. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۶ـ۱۶۹.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۶.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۶۴۹۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰۵۰۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۵ـ ۱۴۶.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸ـ۴۶۱.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۷.</ref> در روایاتی دیگر نوشته شده است که سپاهیان امام نوزده یا بیست هزار تن و لشکریان شورشی سی هزار تن یا افزونتر بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۵۵۰۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref> | عدهای نیز از هر دو طرف کناره گرفتند، از جمله اَحْنَف بن قیس که به امام گفت اگر بخواهی به تو میپیوندم و اگر نه، با قبیله خود، بنی سعد، کناره میگیرم و ده هزار (یا چهار هزار) شمشیر را از تو باز میدارم. امام ترجیح داد که وی کناره گیرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۷. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۶ـ۱۶۹.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۶.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۶۴۹۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰۵۰۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۵ـ ۱۴۶.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸ـ۴۶۱.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۷.</ref> در روایاتی دیگر نوشته شده است که سپاهیان امام نوزده یا بیست هزار تن و لشکریان شورشی سی هزار تن یا افزونتر بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۵۵۰۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref> | ||
== پاسخ امام به شبهه== | ==پاسخ امام به شبهه== | ||
امام در پاسخ یکی از یاران خویش، که پرسید چگونه ممکن است طلحه و زبیر و عایشه همگی بر باطل باشند، فرمود که حق و باطل را با قدر و منزلت مردان نمیتوان شناخت، باید حق را شناخت تا اهل آن شناخته شوند و باطل را شناخت تا اهل آن معلوم شوند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۴. </ref> | امام در پاسخ یکی از یاران خویش، که پرسید چگونه ممکن است طلحه و زبیر و عایشه همگی بر باطل باشند، فرمود که حق و باطل را با قدر و منزلت مردان نمیتوان شناخت، باید حق را شناخت تا اهل آن شناخته شوند و باطل را شناخت تا اهل آن معلوم شوند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۴. </ref> | ||
== استقرار دو گروه در بصره== | ==استقرار دو گروه در بصره== | ||
هنگامی که امام وارد بصره گردید، از سمت طَفّ داخل شد و در جایی معروف به زاویه چند روز اقامت کرد، سپس به راه ادامه داد. | هنگامی که امام وارد بصره گردید، از سمت طَفّ داخل شد و در جایی معروف به زاویه چند روز اقامت کرد، سپس به راه ادامه داد. | ||
طلحه و زبیر و عایشه نیز از فُرضه (بندر) به راه افتادند پس از رسیدن امام به بصره، دو گروه با هم روبهرو شدند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰ ۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۶.</ref> عایشه نیز از اقامتگاهش به مسجد حُدّان، در محله قبیله ازد، که میدان جنگ در حوالی آن بود، نقل مکان کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۳. </ref> | طلحه و زبیر و عایشه نیز از فُرضه (بندر) به راه افتادند پس از رسیدن امام به بصره، دو گروه با هم روبهرو شدند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰ ۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۶.</ref> عایشه نیز از اقامتگاهش به مسجد حُدّان، در محله قبیله ازد، که میدان جنگ در حوالی آن بود، نقل مکان کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۳. </ref> | ||
== رفع یک شبهه== | ==رفع یک شبهه== | ||
روایات سیف بن عمر حکایت از آن دارد که در نتیجه گفتگوهای فرستاده امام علی (علیهالسلام) با عایشه و طلحه و زبیر، احتمال مصالحه قوّت گرفت و دو لشکر به سازش امیدوار شدند، اما محرکان قتل عثمان ــ که در سپاه امام علی جای داشتند و خود را در شُرف نابودی میدیدندــ شب قبل از جنگ، همرأی شدند تا جنگافروزی کنند و صبح روز بعد، کوفیانِ سپاه امام به گروه مقابل تاختند و بدینترتیب، جنگ آغاز شد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸۴۸۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۶۵۰۷. </ref> | روایات سیف بن عمر حکایت از آن دارد که در نتیجه گفتگوهای فرستاده امام علی (علیهالسلام) با عایشه و طلحه و زبیر، احتمال مصالحه قوّت گرفت و دو لشکر به سازش امیدوار شدند، اما محرکان قتل عثمان ــ که در سپاه امام علی جای داشتند و خود را در شُرف نابودی میدیدندــ شب قبل از جنگ، همرأی شدند تا جنگافروزی کنند و صبح روز بعد، کوفیانِ سپاه امام به گروه مقابل تاختند و بدینترتیب، جنگ آغاز شد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸۴۸۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۶۵۰۷. </ref> | ||
این روایات، گذشته از شخصیت سیف بن عمر و افزون بر تناقضهایی که دارند، میکوشند تأثیر افراد و گروههای جنگطلب (متهمان به قتل عثمان و گروه ساختگی سبائیه) را بر تصمیم امام علی (علیهالسلام) نشان دهند و شورشیان و پیمانشکنان را صلحطلب تصویر کنند، حال آنکه، بنا بر روایات دیگر، علی (علیهالسلام) تمایلی به جنگ نداشت و تا سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیغامهایی، میکوشید تا شورشیان را باز دارد و آنان را به همراهی با خویش بخواند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۷۸. </ref> | این روایات، گذشته از شخصیت سیف بن عمر و افزون بر تناقضهایی که دارند، میکوشند تأثیر افراد و گروههای جنگطلب (متهمان به قتل عثمان و گروه ساختگی سبائیه) را بر تصمیم امام علی (علیهالسلام) نشان دهند و شورشیان و پیمانشکنان را صلحطلب تصویر کنند، حال آنکه، بنا بر روایات دیگر، علی (علیهالسلام) تمایلی به جنگ نداشت و تا سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیغامهایی، میکوشید تا شورشیان را باز دارد و آنان را به همراهی با خویش بخواند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۷۸. </ref> | ||
روز جنگ نیز، از صبح تا ظهر، اصحاب جمل را دعوت میکرد تا بازگردند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref> | روز جنگ نیز، از صبح تا ظهر، اصحاب جمل را دعوت میکرد تا بازگردند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref> | ||
== تلاش امام برای صلح== | ==تلاش امام برای صلح== | ||
امام در نامهای به طلحه و زبیر، از مشروعیت خلافت خویش، بیعت آزادانه مردم، بیگناهی خویش در قتل عثمان، حقانیت نداشتن طلحه و زبیر در خونخواهی عثمان، و اقدام نادرست طلحه و زبیر در نقض دستور قرآن (بیرون آوردن همسر پیامبر از خانه و قرارگاه خود) سخن گفت. | امام در نامهای به طلحه و زبیر، از مشروعیت خلافت خویش، بیعت آزادانه مردم، بیگناهی خویش در قتل عثمان، حقانیت نداشتن طلحه و زبیر در خونخواهی عثمان، و اقدام نادرست طلحه و زبیر در نقض دستور قرآن (بیرون آوردن همسر پیامبر از خانه و قرارگاه خود) سخن گفت. | ||
امام در نامهای به عایشه نیز هشدار داد که برخلاف دستور قرآن از خانهاش بیرون آمده و، به بهانه اصلاح بین مردم و خونخواهی عثمان، لشکرکشی کرده و خود را گرفتار گناهی بزرگ ساخته است. | امام در نامهای به عایشه نیز هشدار داد که برخلاف دستور قرآن از خانهاش بیرون آمده و، به بهانه اصلاح بین مردم و خونخواهی عثمان، لشکرکشی کرده و خود را گرفتار گناهی بزرگ ساخته است. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۱: | ||
در پی بینتیجه ماندن مکاتبه و گفتگو و اصرار شورشیان بر بیعتشکنی و مخالفت و جنگ، امام خطبهای خواند و اتمام حجت کرد و لشکریان خود را آرایش داد و فرماندهان را بر گمارد. اصحاب جمل نیز سپاه خویش را آراستند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۷. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۶ ۱۴۷. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۱. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۳. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۷. </ref> عایشه هم بر شتر ــ که آنرا با زره پوشانده بودند ــ نشست و پیشاپیش صفوف قرار گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> | در پی بینتیجه ماندن مکاتبه و گفتگو و اصرار شورشیان بر بیعتشکنی و مخالفت و جنگ، امام خطبهای خواند و اتمام حجت کرد و لشکریان خود را آرایش داد و فرماندهان را بر گمارد. اصحاب جمل نیز سپاه خویش را آراستند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۷. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۶ ۱۴۷. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۱. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۳. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۷. </ref> عایشه هم بر شتر ــ که آنرا با زره پوشانده بودند ــ نشست و پیشاپیش صفوف قرار گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> | ||
== بیان قوانین جنگ== | ==بیان قوانین جنگ== | ||
امام یاران خود را از آغاز کردن جنگ پرهیز داد و گفت که مجروحی را نکشند، کسی را مثله نکنند، بیاجازه وارد خانهای نشوند، به کسی ناسزا نگویند، زنی را هجو نکنند و جز آنچه در اردوگاه اصحاب جمل است، برندارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> | امام یاران خود را از آغاز کردن جنگ پرهیز داد و گفت که مجروحی را نکشند، کسی را مثله نکنند، بیاجازه وارد خانهای نشوند، به کسی ناسزا نگویند، زنی را هجو نکنند و جز آنچه در اردوگاه اصحاب جمل است، برندارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> | ||
== نصیحتکردن سران فتنه== | ==نصیحتکردن سران فتنه== | ||
امام علی (علیهالسلام) از نزدیک با طلحه و زبیر سخن گفت و به زبیر، که او را نصیحتپذیرتر میدانست، حدیثی از پیغمبر را یادآوری کرد و زبیر تأیید کرد و گفت اگر این را به یاد داشتم، به این راه نمیآمدم، به خدا هرگز با تو نمیجنگم. | امام علی (علیهالسلام) از نزدیک با طلحه و زبیر سخن گفت و به زبیر، که او را نصیحتپذیرتر میدانست، حدیثی از پیغمبر را یادآوری کرد و زبیر تأیید کرد و گفت اگر این را به یاد داشتم، به این راه نمیآمدم، به خدا هرگز با تو نمیجنگم. | ||
آنگاه به عایشه گفت که میخواهد جنگ را ترک کند، اما عبداللّه بن زبیر به پدر گفت، که این دو لشکر را با هم روبهرو کردهای و حال که به روی یکدیگر شمشیر کشیدهاند، میخواهی آنان را رها کنی؟ تو پرچمهای پسر ابیطالب را دیدهای که به دست جوانان دلیر است و بیمناک شدهای، زبیر نیز، به اصرار عبداللّه، کفاره قسم خود را با آزاد کردن بندهای داد و آماده جنگ شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷ ۱۴۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱ ۵۰۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۸۵۰۹. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۹ ۴۷۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۷ـ۱۰۸.</ref> | آنگاه به عایشه گفت که میخواهد جنگ را ترک کند، اما عبداللّه بن زبیر به پدر گفت، که این دو لشکر را با هم روبهرو کردهای و حال که به روی یکدیگر شمشیر کشیدهاند، میخواهی آنان را رها کنی؟ تو پرچمهای پسر ابیطالب را دیدهای که به دست جوانان دلیر است و بیمناک شدهای، زبیر نیز، به اصرار عبداللّه، کفاره قسم خود را با آزاد کردن بندهای داد و آماده جنگ شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷ ۱۴۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱ ۵۰۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۸۵۰۹. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۹ ۴۷۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۷ـ۱۰۸.</ref> | ||
== دعوت برای اتحاد== | ==دعوت برای اتحاد== | ||
امام، پیش از آغاز جنگ، مصحفی به یکی از یارانش داد تا شورشیان را به پیروی از فرمانهای آن فراخواند و آنان را از تفرقه باز دارد و به وحدت دعوت کند، اما آنان او را به شهادت رساندند و چند تن از دیگر یاران امام را نیز با تیر کشتند، پس، امام فرمود اکنون جنگ رواست و هنگام نبرد است. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۳. </ref> | امام، پیش از آغاز جنگ، مصحفی به یکی از یارانش داد تا شورشیان را به پیروی از فرمانهای آن فراخواند و آنان را از تفرقه باز دارد و به وحدت دعوت کند، اما آنان او را به شهادت رساندند و چند تن از دیگر یاران امام را نیز با تیر کشتند، پس، امام فرمود اکنون جنگ رواست و هنگام نبرد است. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۳. </ref> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۴: | ||
روز پنجشنبه نیمه جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref> یا ۱۰ جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۴. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳.</ref> و یا (۱۰) جمادی الاولی ۳۶<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۳۶. </ref> جنگ در خُرَیبَه، از نواحی بصره، آغاز شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۹۸. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref><ref>حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۳۶۳، ذیل «الخُرَیبَة». </ref> | روز پنجشنبه نیمه جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref> یا ۱۰ جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۴. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳.</ref> و یا (۱۰) جمادی الاولی ۳۶<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۳۶. </ref> جنگ در خُرَیبَه، از نواحی بصره، آغاز شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۹۸. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref><ref>حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۳۶۳، ذیل «الخُرَیبَة». </ref> | ||
== صدور فرمان جنگ== | ==صدور فرمان جنگ== | ||
امام علی (علیهالسلام) به محمد بن حَنَفیه (پرچمدار سپاه) و مالک اشتر (فرمانده جانب راست سپاه) فرمان حمله داد. جنگ از ظهر تا غروب با شدت ادامه یافت. | امام علی (علیهالسلام) به محمد بن حَنَفیه (پرچمدار سپاه) و مالک اشتر (فرمانده جانب راست سپاه) فرمان حمله داد. جنگ از ظهر تا غروب با شدت ادامه یافت. | ||
قبیله ضبّه و ازد پیرامون عایشه را گرفته بودند. | قبیله ضبّه و ازد پیرامون عایشه را گرفته بودند. | ||
== دفاع از عایشه در طول جنگ== | ==دفاع از عایشه در طول جنگ== | ||
کعب بن سور، که مهار شتر عایشه را به دست داشت، به قتل رسید و پس از آن، اصحاب جمل مهار شتر را یکی پس از دیگری به دست گرفتند و سرسختانه از عایشه محافظت کردند تا کشته شدند. گفتهاند هفتاد تن، که مهار شتر را در دست گرفته بودند، دستشان قطع شد و خودشان هم به هلاکت رسیدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۲۵۱۳. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۵. </ref> | کعب بن سور، که مهار شتر عایشه را به دست داشت، به قتل رسید و پس از آن، اصحاب جمل مهار شتر را یکی پس از دیگری به دست گرفتند و سرسختانه از عایشه محافظت کردند تا کشته شدند. گفتهاند هفتاد تن، که مهار شتر را در دست گرفته بودند، دستشان قطع شد و خودشان هم به هلاکت رسیدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۲۵۱۳. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۵. </ref> | ||
== پیشدن شتر عایشه== | ==پیشدن شتر عایشه== | ||
طبری حکایتی عجیب از تعصب شورشیان در تقدیس شتر و هواخواهی عایشه آورده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۳. </ref> | طبری حکایتی عجیب از تعصب شورشیان در تقدیس شتر و هواخواهی عایشه آورده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۳. </ref> | ||
امام چون مقاومت بصریان را در اطراف شتر دید، دستور داد آنرا پی کنند، عدهای از یاران زبده امام به شتر حمله کردند و آنرا کشتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۸. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۰۱۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۹۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۷۹.</ref> | امام چون مقاومت بصریان را در اطراف شتر دید، دستور داد آنرا پی کنند، عدهای از یاران زبده امام به شتر حمله کردند و آنرا کشتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۸. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۰۱۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۹۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۷۹.</ref> | ||
== پایان جنگ== | ==پایان جنگ== | ||
اصحاب جمل، پس از چند ساعت نبرد و دادن کشته بسیار، شب هنگام منهزم شدند. (بلاذری<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۱.</ref> یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> مسعودی <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> ابنقتیبه دینوری<ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref> نوشته است سپاه امام پس از هفت روز جنگ، بر اصحاب جمل غلبه یافت.) | اصحاب جمل، پس از چند ساعت نبرد و دادن کشته بسیار، شب هنگام منهزم شدند. (بلاذری<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۱.</ref> یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> مسعودی <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> ابنقتیبه دینوری<ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref> نوشته است سپاه امام پس از هفت روز جنگ، بر اصحاب جمل غلبه یافت.) | ||
== شمار کشتهها== | ==شمار کشتهها== | ||
شمار کشتههای جنگ جمل را به اختلاف نوشتهاند. | شمار کشتههای جنگ جمل را به اختلاف نوشتهاند. | ||
به روایت ابوخَیثَمَه از وَهْب بن جَریر، در جنگ جمل از سپاه بصره ۲،۵۰۰ تن کشته شدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۷.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref> در روایات دیگر، شمار کشتههای اصحاب جمل از ۶،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ تن <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷۴۸۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵ـ۹۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۳. </ref> ذکر شده و یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> آنرا بیش از ۳۰،۰۰۰ تن نوشته است، که مبالغهآمیز مینماید. | به روایت ابوخَیثَمَه از وَهْب بن جَریر، در جنگ جمل از سپاه بصره ۲،۵۰۰ تن کشته شدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۷.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref> در روایات دیگر، شمار کشتههای اصحاب جمل از ۶،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ تن <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷۴۸۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵ـ۹۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۳. </ref> ذکر شده و یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> آنرا بیش از ۳۰،۰۰۰ تن نوشته است، که مبالغهآمیز مینماید. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۶: | ||
امام علی (علیهالسلام) بعد از جنگ اقداماتی داشتهاند که به چند نمونه اشاره میکنیم. | امام علی (علیهالسلام) بعد از جنگ اقداماتی داشتهاند که به چند نمونه اشاره میکنیم. | ||
== برخورد با زخمیها و اسیران== | ==برخورد با زخمیها و اسیران== | ||
پس از شکست اصحاب جمل، امام فرمود زخمیان و اسیران را نکشند، فراریان را تعقیب نکنند و نکشند و هرکس را که در به روی خود ببندد و سلاح بر زمین نهد، در امان دارند. | پس از شکست اصحاب جمل، امام فرمود زخمیان و اسیران را نکشند، فراریان را تعقیب نکنند و نکشند و هرکس را که در به روی خود ببندد و سلاح بر زمین نهد، در امان دارند. | ||
امام کسانی از سپاه جمل (از جمله مروان بن حکم، موسی بن طلحه، پسران عثمان و ولید بن عقبه) را که به اسارت درآمده بودند، نکشت، بلکه به آنان امان داد و آزادشان کرد. | امام کسانی از سپاه جمل (از جمله مروان بن حکم، موسی بن طلحه، پسران عثمان و ولید بن عقبه) را که به اسارت درآمده بودند، نکشت، بلکه به آنان امان داد و آزادشان کرد. | ||
== عفو بصریان== | ==عفو بصریان== | ||
وقتی مردم بصره با امام بیعت کردند، مروان گفت که بیعت نمیکند مگر آنکه امام وی را مجبور کند و امام فرمود، اگر هم بیعت کنی، غدر خواهی کرد، مروان سپس به معاویه پیوست. | وقتی مردم بصره با امام بیعت کردند، مروان گفت که بیعت نمیکند مگر آنکه امام وی را مجبور کند و امام فرمود، اگر هم بیعت کنی، غدر خواهی کرد، مروان سپس به معاویه پیوست. | ||
عبداللّه بن زبیر و عُتْبه بن ابیسفیان نیز نزد عایشه رفتند و امام متعرض آنها نشد. | عبداللّه بن زبیر و عُتْبه بن ابیسفیان نیز نزد عایشه رفتند و امام متعرض آنها نشد. | ||
امام پس از پیروزی بر اصحاب جمل، در جامع بصره خطبهای خواند و در آن بصریان را سرزنش کرد و آنان را نخستین مردمی دانست که پیمان شکستند و در امت دو دستگی پدید آوردند، با این حال، همچون رفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مردم مکه، بصریان را عفو کرد و از فتنه برحذرشان داشت. آنگاه نشست و مردم با وی بیعت کردند. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰، خطبه ۱۳. </ref> <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۱. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.</ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref> | امام پس از پیروزی بر اصحاب جمل، در جامع بصره خطبهای خواند و در آن بصریان را سرزنش کرد و آنان را نخستین مردمی دانست که پیمان شکستند و در امت دو دستگی پدید آوردند، با این حال، همچون رفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مردم مکه، بصریان را عفو کرد و از فتنه برحذرشان داشت. آنگاه نشست و مردم با وی بیعت کردند. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰، خطبه ۱۳. </ref> <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۱. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.</ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref> | ||
== منع تصرف و غارت اموال== | ==منع تصرف و غارت اموال== | ||
امام سپاه خود را از تصرف و غارت اموال شخصی بصریان و اصحاب جمل بازداشت و فرمود اموال کشتگان اصحاب جمل میراث خویشان مستحق آنهاست و فقط اجازه داد آنچه را که در اردوگاه برای جنگیدن بهکار میبردند، به غنیمت گیرند، امام، پس از آن، سلاح و اسب و استر فراریان از میدان را میان یاران خویش قسمت کرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۲. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۳. </ref> | امام سپاه خود را از تصرف و غارت اموال شخصی بصریان و اصحاب جمل بازداشت و فرمود اموال کشتگان اصحاب جمل میراث خویشان مستحق آنهاست و فقط اجازه داد آنچه را که در اردوگاه برای جنگیدن بهکار میبردند، به غنیمت گیرند، امام، پس از آن، سلاح و اسب و استر فراریان از میدان را میان یاران خویش قسمت کرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۲. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۳. </ref> | ||
وقتی یکی از یاران امام پرسید که چگونه رواست با آنان بجنگیم و خونشان را بریزیم، اما اسیر کردن زنانشان و به غنیمت گرفتن اموالشان نارواست، امام فرمود: از مسلمان اسیر و مال به غنیمت نباید گرفت، مگر آنچه با آن میجنگیدهاند، همچنین فرمود: کدام یک از شما مادرتان، عایشه، را به منزله سهم خود برمیدارد؟ و آنان استغفار کردند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | وقتی یکی از یاران امام پرسید که چگونه رواست با آنان بجنگیم و خونشان را بریزیم، اما اسیر کردن زنانشان و به غنیمت گرفتن اموالشان نارواست، امام فرمود: از مسلمان اسیر و مال به غنیمت نباید گرفت، مگر آنچه با آن میجنگیدهاند، همچنین فرمود: کدام یک از شما مادرتان، عایشه، را به منزله سهم خود برمیدارد؟ و آنان استغفار کردند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۴: | ||
مذاهب کلامی اسلامی نیز درباره وضع ایمانی اصحاب جمل بحث کردهاند. <ref>ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۴، ص۲۴. </ref> همچنین مورخان سدههای نخستین، تکنگاریهای بسیاری درباره جنگ جمل داشتهاند که گرچه مبنای آثار بعدی بوده است، اغلب آنها اکنون در دست نیست. <ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۳. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۲. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۸۶. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۷۷. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۳۸. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۵۱. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۹. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۴۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۱۸. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۳۵. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۲۸. </ref> | مذاهب کلامی اسلامی نیز درباره وضع ایمانی اصحاب جمل بحث کردهاند. <ref>ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۴، ص۲۴. </ref> همچنین مورخان سدههای نخستین، تکنگاریهای بسیاری درباره جنگ جمل داشتهاند که گرچه مبنای آثار بعدی بوده است، اغلب آنها اکنون در دست نیست. <ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۳. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۲. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۸۶. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۷۷. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۳۸. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۵۱. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۹. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۴۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۱۸. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۳۵. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۲۸. </ref> | ||
== دیدگاه معتزله== | ==دیدگاه معتزله== | ||
برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۲۷. </ref> | برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۲۷. </ref> | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۰: | ||
برای بررسی علل وقوع جنگ جمل یا همان فتنه ناکثین و پژوهش در این راستا، لازم است که به ادله طرفین درگیر در جنگ نظری افکنده شود و سپس آنها را با واقعیات تاریخی سنجیده و قول صحیح را برگزید. | برای بررسی علل وقوع جنگ جمل یا همان فتنه ناکثین و پژوهش در این راستا، لازم است که به ادله طرفین درگیر در جنگ نظری افکنده شود و سپس آنها را با واقعیات تاریخی سنجیده و قول صحیح را برگزید. | ||
== دیدگاه سران فتنه== | ==دیدگاه سران فتنه== | ||
طلحه در خطبهای که بین مردم بصره ایراد نمود چنین وانمود کرد که قیام او برای خلافت و مُلک نبوده است، بلکه او قصد دارد از مردم بصره کمک بگیرد تا همگی برای اصلاح امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کوشش کنند و اطاعت خدا را رواج دهند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۷۷. </ref> | طلحه در خطبهای که بین مردم بصره ایراد نمود چنین وانمود کرد که قیام او برای خلافت و مُلک نبوده است، بلکه او قصد دارد از مردم بصره کمک بگیرد تا همگی برای اصلاح امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کوشش کنند و اطاعت خدا را رواج دهند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۷۷. </ref> | ||
همانطور که بیان شد، به طور عموم در اکثر خطبههایی که از عایشه و طلحه نقل شده است، قتل عثمان و خونخواهی او مهمترین علت پیمانشکنی ذکر گردیده است، امّا به موارد دیگری نیز میتوان اشاره نمود. از جمله اینکه طلحه، حکومت علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) را مطابق با رویه خلفای سابق نمیدانست و به اینکه امام علی (علیهالسّلام) با او در کارها مشورت نمینمود، معترض بود.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۶۴، به نقل انساب الاشراف. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶. </ref> | همانطور که بیان شد، به طور عموم در اکثر خطبههایی که از عایشه و طلحه نقل شده است، قتل عثمان و خونخواهی او مهمترین علت پیمانشکنی ذکر گردیده است، امّا به موارد دیگری نیز میتوان اشاره نمود. از جمله اینکه طلحه، حکومت علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) را مطابق با رویه خلفای سابق نمیدانست و به اینکه امام علی (علیهالسّلام) با او در کارها مشورت نمینمود، معترض بود.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۶۴، به نقل انساب الاشراف. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶. </ref> | ||
== دیدگاه امام و اصحابش== | ==دیدگاه امام و اصحابش== | ||
قبل از بیان علل آغاز جنگ جمل از دیدگاه علی (علیهالسّلام) به یک نکته مهم – یعنی عاملان اصلی جنگ – باید توجه کنیم. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در خطبه ۱۷۲ نهج البلاغه میفرمایند: “… طلحه و زبیر همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به همراه خود میکشیدند چونان کنیزی را که به بازار بردهفروشان میبرند”.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۳۷۸، خطبه ۱۷۲. </ref> از این سخن مولا به خوبی متوجه میشویم عامل انسانی مهم جنگ جمل، کسی جز طلحه و زبیر نبوده، و عایشه در این بین بیشتر مورد سوء استفاده تبلیغاتی قرار گرفته است. | قبل از بیان علل آغاز جنگ جمل از دیدگاه علی (علیهالسّلام) به یک نکته مهم – یعنی عاملان اصلی جنگ – باید توجه کنیم. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در خطبه ۱۷۲ نهج البلاغه میفرمایند: “… طلحه و زبیر همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به همراه خود میکشیدند چونان کنیزی را که به بازار بردهفروشان میبرند”.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۳۷۸، خطبه ۱۷۲. </ref> از این سخن مولا به خوبی متوجه میشویم عامل انسانی مهم جنگ جمل، کسی جز طلحه و زبیر نبوده، و عایشه در این بین بیشتر مورد سوء استفاده تبلیغاتی قرار گرفته است. | ||
=== قدرتطلبی طلحه و زبیر=== | ===قدرتطلبی طلحه و زبیر=== | ||
امام علی (علیهالسّلام) در خطبه ۱۴۸ نهج البلاغه چنین توضیح میدهند: “هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است که حکومت را به دست آورد و دیده به آن دوخته و رفیق خود را به حساب نمیآورد.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۳۱۲، خطبه ۱۴۸. </ref> | امام علی (علیهالسّلام) در خطبه ۱۴۸ نهج البلاغه چنین توضیح میدهند: “هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است که حکومت را به دست آورد و دیده به آن دوخته و رفیق خود را به حساب نمیآورد.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۳۱۲، خطبه ۱۴۸. </ref> | ||
=== شکستن پیمان و برپایی فتنه=== | ===شکستن پیمان و برپایی فتنه=== | ||
امام علی (علیهالسّلام) در خطبهای ضمن فرمان آماده باش به مردم میفرمایند: همانا طلحه و زبیر بیعت و عهد را نقض کرده و عایشه را از خانهاش بیرون کشیدهاند تا فتنه به پا کنند و خونریزی راه بیاندازند.<ref>مفید، محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۲۹. </ref> | امام علی (علیهالسّلام) در خطبهای ضمن فرمان آماده باش به مردم میفرمایند: همانا طلحه و زبیر بیعت و عهد را نقض کرده و عایشه را از خانهاش بیرون کشیدهاند تا فتنه به پا کنند و خونریزی راه بیاندازند.<ref>مفید، محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۲۹. </ref> | ||
=== کینه و کدورت دیرینه=== | ===کینه و کدورت دیرینه=== | ||
این نکته قابل انکار نیست که کینههایی نسبت به علی (علیهالسّلام) وجود داشته است، از اینرو امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سابقه این امر را در مواردی بر میشمارد، از جمله اینکه: | این نکته قابل انکار نیست که کینههایی نسبت به علی (علیهالسّلام) وجود داشته است، از اینرو امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سابقه این امر را در مواردی بر میشمارد، از جمله اینکه: | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۶: | ||
علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی (علیهالسّلام) در امور با آنها مشورت نماید چرا که این دو خود را با علی (علیهالسّلام) در رتبه و مقام مساوی میدانستند، آنها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچکدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که خصومت قبلی این دو با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آشکار گردد. | علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی (علیهالسّلام) در امور با آنها مشورت نماید چرا که این دو خود را با علی (علیهالسّلام) در رتبه و مقام مساوی میدانستند، آنها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچکدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که خصومت قبلی این دو با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آشکار گردد. | ||
=== ادعای خونخواهی=== | ===ادعای خونخواهی=== | ||
وقتی به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان قیام نمودهاند ایشان فرمودند: کسی جز خود ایشان عثمان را نکشت.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۱۲۱، به نقل از تاریخ طبری و بلاذری. </ref> و نیز مضمون همین سخن را حضرت در خطبه ۱۳۷ نهج البلاغه آوردهاند که: آنها انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۹۲، خطبه ۱۳۷. </ref> | وقتی به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان قیام نمودهاند ایشان فرمودند: کسی جز خود ایشان عثمان را نکشت.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۱۲۱، به نقل از تاریخ طبری و بلاذری. </ref> و نیز مضمون همین سخن را حضرت در خطبه ۱۳۷ نهج البلاغه آوردهاند که: آنها انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۹۲، خطبه ۱۳۷. </ref> | ||
با این اوصاف حضرت میفرمایند: طلحه خود جنگ را به راه انداخته تا به خاطر قتل عثمان مورد سئوال واقع نشود.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۵۰، خطبه ۱۷۴. </ref> | با این اوصاف حضرت میفرمایند: طلحه خود جنگ را به راه انداخته تا به خاطر قتل عثمان مورد سئوال واقع نشود.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۵۰، خطبه ۱۷۴. </ref> | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۸۵: | ||
[[رده: تاریخ اسلام]] | [[رده: تاریخ اسلام]] | ||
<references /> |