پرش به محتوا

غزوه خندق: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
"‌'''غزوه خندق'''، از غزوات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، در سال پنجم هجری بود و به جنگ احزاب نیز معروف است. <ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۵.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۴.    </ref>
"‌'''غزوه خندق'''، از غزوات [[پیامبر]] (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با [[شرک|مشرکین]] و احزاب مخالف از جمله [[یهود]]، در سال پنجم هجری بود و به جنگ احزاب نیز معروف است. <ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۵.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۴.    </ref>


بنی‌ نضیر بعد از اخراج از سرزمینشان به دلیل خیانت، راهی خیبر شده و دیگر یهودیان را بر جنگ علیه پیامبر تحریک کردند و این از عوامل اصلی جنگ خندق شمرده شده است، سپس مشرکان مکه را هم بر جنگ علیه پیامبر برانگیختند. در این جنگ همه نیروهای مشرکین و قیایل یهود که از مخالفان اسلام بودند، تمام قوای خود را بسیج کردند تا پیامبر و مسلمانان را از بین ببرند، اما در مقابله با آنان مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی اطراف مدینه خندق حفر کردند که تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد؛ با این تاکتیک نظامی به همراه کمک امداد غیبی الاهی، توطئه مشرکان و یهودیان بدون درگیری و جنگ با شکست سهمگین آنان به پایان رسید، چنان‌که نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. آیاتی از سور قرآن در شان این جنگ نازل شده است.
[[بنی‌ نضیر]] بعد از اخراج از سرزمینشان به دلیل خیانت، راهی [[خیبر]] شده و دیگر یهودیان را بر جنگ علیه پیامبر تحریک کردند و این از عوامل اصلی جنگ خندق شمرده شده است، سپس مشرکان [[مکه]] را هم بر جنگ علیه پیامبر برانگیختند. در این جنگ همه نیروهای مشرکین و قیایل یهود که از مخالفان اسلام بودند، تمام قوای خود را بسیج کردند تا پیامبر و [[مسلمانان]] را از بین ببرند، اما در مقابله با آنان مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی اطراف مدینه خندق حفر کردند که تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد؛ با این تاکتیک نظامی به همراه کمک امداد غیبی الاهی، توطئه مشرکان و یهودیان بدون درگیری و جنگ با شکست سهمگین آنان به پایان رسید، چنان‌که نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. آیاتی از سور قرآن در شان این جنگ نازل شده است.


=تاریخ وقوع جنگ=
=تاریخ وقوع جنگ=
خط ۱۰: خط ۱۰:
وقتی پیامبر، بنی‌ نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد،<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.    </ref><ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم.    </ref> آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را می‌توان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنی‌نضیر و بنی‌ وائل همچون حُیَّی‌ بن اَخْطَب نضری، سلام‌ بن ابی‌الحُقَیق نضری، کِنانة بن ربیع‌ بن ابی‌الحقیق نضری، هَوذة بن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند.
وقتی پیامبر، بنی‌ نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد،<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.    </ref><ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم.    </ref> آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را می‌توان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنی‌نضیر و بنی‌ وائل همچون حُیَّی‌ بن اَخْطَب نضری، سلام‌ بن ابی‌الحُقَیق نضری، کِنانة بن ربیع‌ بن ابی‌الحقیق نضری، هَوذة بن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند.


هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر می‌خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی‌گویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بت‌های مشرکین مکه شدند<ref>حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۲، ص۴۱۵.    </ref> و زمانی که ابوسفیان بین بت‌پرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قوی‌کوهان نحر می‌کنیم و از آنها پذیرایی می‌کنیم، اما محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند<ref>واقدی، محمد بن عمر المغازی، ج۲، ص۴۴۲، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم.    </ref> و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل گردید. <ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص۴۶۸.    </ref>
هنگامی که [[ابوسفیان]] به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) [[اهل کتاب]] هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر می‌خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی‌گویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن [[قریش]] و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بت‌های مشرکین مکه شدند<ref>حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۲، ص۴۱۵.    </ref> و زمانی که ابوسفیان بین بت‌پرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قوی‌کوهان نحر می‌کنیم و از آنها پذیرایی می‌کنیم، اما محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند<ref>واقدی، محمد بن عمر المغازی، ج۲، ص۴۴۲، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم.    </ref> و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل گردید. <ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص۴۶۸.    </ref>


«اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی‌ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛<ref>نساء/سوره۴، آیه۵۱-۵۲.    </ref> آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» بت و بت‌پرستان‌ ایمان می‌آورند، و درباره کافران می‌گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده‌اند، هدایت یافته‌ترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»
«اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی‌ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛<ref>نساء/سوره۴، آیه۵۱-۵۲.    </ref> آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» بت و بت‌پرستان‌ ایمان می‌آورند، و درباره کافران می‌گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده‌اند، هدایت یافته‌ترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»
خط ۱۶: خط ۱۶:


سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۲، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.    </ref> آنگاه نزد بنی‌سُلَیْم‌ بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳.    </ref>
سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۲، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.    </ref> آنگاه نزد بنی‌سُلَیْم‌ بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳.    </ref>
بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابی‌طلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می‌شد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید.<ref>لسان‌الملک سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۱۰۱۵، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰ش، تهران.</ref>
بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابی‌طلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می‌شد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی [[مدینه]] به ده هزار نفر رسید.<ref>لسان‌الملک سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۱۰۱۵، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰ش، تهران.</ref>


=تعداد مشرکان=
=تعداد مشرکان=
خط ۲۵: خط ۲۵:
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه،نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.    </ref>
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه،نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.    </ref>


به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از این‌رو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است.<ref>طبرسی، فضل‌ بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۸۱، قم ۱۴۱۷.    </ref>
به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی [[اسلام]] بوده است. از این‌رو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است.<ref>طبرسی، فضل‌ بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۸۱، قم ۱۴۱۷.    </ref>


این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کرده‌اند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.    </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.    </ref> یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.    </ref>
این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کرده‌اند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.    </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.    </ref> یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.    </ref>


=مشورت پیامبر=
=مشورت پیامبر=
وقتی گروهی از هم‌پیمانان رسول خدا از قبیله خزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، وی درباره ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر می‌کردیم، بر گرد خویش خندق می‌کندیم. مردم مدینه با توجه به تجربه شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۵. چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>ابن‌هشام، عبد‌الملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۶.    </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.    </ref><ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم.    </ref>
وقتی گروهی از هم‌پیمانان رسول خدا از قبیله خزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، وی درباره ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. [[سلمان فارسی]] گفت، ما در [[ایران]] هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر می‌کردیم، بر گرد خویش خندق می‌کندیم. مردم مدینه با توجه به تجربه شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۵. چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref><ref>ابن‌هشام، عبد‌الملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۶.    </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.    </ref><ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم.    </ref>


==تصمیم بر حفر خندق==
==تصمیم بر حفر خندق==
خط ۴۹: خط ۴۹:


==بشارت پیامبر بر فتوحات مسلمانان==
==بشارت پیامبر بر فتوحات مسلمانان==
در هنگام حفر خندق، مسلمانان به صخره سختی برخورد کردند و پیامبر ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان می‌شد، مژده فتوحات آینده مسلمانان در شام، یمن و ایران را به آنان داد.<ref>ابن‌هشام، عبد‌الملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۹.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹-۵۶۸.    </ref><ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، ص۴۹۸.    </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۴۹، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref>
در هنگام حفر خندق، مسلمانان به صخره سختی برخورد کردند و پیامبر ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان می‌شد، مژده فتوحات آینده مسلمانان در [[شام]]، [[یمن]] و ایران را به آنان داد.<ref>ابن‌هشام، عبد‌الملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۹.    </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹-۵۶۸.    </ref><ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، ص۴۹۸.    </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۴۹، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶.    </ref>


==مدت زمان حفاری==
==مدت زمان حفاری==
خط ۵۸: خط ۵۸:


=نمایش نظامی کافران و مسلمانان=
=نمایش نظامی کافران و مسلمانان=
احزاب متشکل از سه لشکر به فرماندهی کل ابوسفیان‌ بن حرب به مدینه رسیدند. قریش با قبایل پراکنده همراه خود (اَحابیش) و قبایل متحدش همچون قبایل کِنانه و تِهامه، در رومَه میان جُرف و زَغابه، مستقر شدند و قبیله غطفان با قبایل متحد خویش نزدیک احد اردو زدند.
احزاب متشکل از سه لشکر به فرماندهی کل ابوسفیان‌ بن حرب به مدینه رسیدند. قریش با قبایل پراکنده همراه خود (اَحابیش) و قبایل متحدش همچون قبایل کِنانه و تِهامه، در رومَه میان جُرف و زَغابه، مستقر شدند و قبیله غطفان با قبایل متحد خویش نزدیک [[احد]] اردو زدند.
رسول خدا نیز با مسلمانان در دامنه کوه سَلْع مستقر شد و زنان و کودکان را در قلاع اسکان داد.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶.    </ref><ref>ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۰.    </ref>
رسول خدا نیز با مسلمانان در دامنه کوه سَلْع مستقر شد و زنان و کودکان را در قلاع اسکان داد.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶.    </ref><ref>ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۰.    </ref>