پرش به محتوا

عصمت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
=معنای عصمت=
=معنای عصمت=


عصمت یعنى آنكه انسان نه تنها گناه نكند بلكه در فكر گناه هم نباشد. ما در برخى گناهان حالت عصمت داریم، زیرا تاكنون مرتكب آن نشده‏ایم و فكر آن را هم نكرده‏ایم؛ نظیر عریان به كوچه و بازار رفتن، خودكشى و یا كشتن دیگران. همان گونه كه ما در بسیارى گناهان به خاطر علم و آگاهى كه به زشتى و پستى و بد عاقبتى آن داریم هرگز به فكر انجام آن نیستیم، امام و پیامبر هم به خاطر علم و یقینى كه به ناپسندى همه گناهان دارد، هرگز گرد آن نمى‏رود. <ref>اصول عقاید، ص 400</ref>
عصمت یعنى آنكه انسان نه تنها گناه نكند بلكه در فكر گناه هم نباشد. ما در برخى گناهان حالت عصمت داریم، زیرا تاكنون مرتكب آن نشده‌‏ایم و فكر آن را هم نكرده‌‏ایم؛ نظیر عریان به كوچه و بازار رفتن، خودكشى و یا كشتن دیگران. همان گونه كه ما در بسیارى گناهان به خاطر علم و آگاهى كه به زشتى و پستى و بد عاقبتى آن داریم هرگز به فكر انجام آن نیستیم، امام و پیامبر هم به خاطر علم و یقینى كه به ناپسندى همه گناهان دارد، هرگز گرد آن نمى‏رود. <ref>اصول عقاید، ص 400</ref>


=مفهوم عصمت=
=مفهوم عصمت=


فاضل مقداد در تعریف عصمت مى گوید: عصمت، لطفى است که خداوند در حق مکلف به جاى مى آورد، به گونه اى که انگیزه اى براى ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقى نمى ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وى نمى ستاند. <ref>ارشاد الطالبین، ص ۳۰۱ - ۳۰۲</ref> این متکلم برجسته امامیه در ادامه، اسباب تحقق لطف الهى را چنین برمى شمارد:
فاضل مقداد در تعریف عصمت مى گوید: عصمت، لطفى است که خداوند در حق مکلف به جاى مى آورد، به گونه اى که انگیزه اى براى ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقى نمى ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وى نمى ستاند. <ref>ارشاد الطالبین، ص ۳۰۱ - ۳۰۲</ref> این متکلم برجسته امامیه در ادامه اسباب تحقق لطف الهى را چنین برمى‌شمارد:


* برخوردارى از ملکه اى که آدمى را از اقدام بر معاصى باز مى دارد.  
*برخوردارى از ملکه اى که آدمى را از اقدام بر معاصى باز مى دارد.
* آگاهى کامل از پى آمدهاى اعمال زشت و زیبا.
*آگاهى کامل از پى آمدهاى اعمال زشت و زیبا.
* ترس از مؤاخذه بر ترک اولی.
*ترس از مؤاخذه بر ترک اولی.


[[علامه مجلسی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه مجلسی</ref> در مورد اعتقاد [[امامیه]] در بحث عصمت می گوید: بدان که علماى امامیه رضوان اللّه علیهم اجماع کرده ‌اند بر عصمت انبیا و اوصیا از [[گناهان کبیره]] و صغیره که صادر نمى‌شود از ایشان هیچ نوع از گناهان نه بر سبیل سهو و نسیان و نه بر سبیل خطاى در تأویل و نه بر سبیل مهاونه، نه پیش از پیغمبرى و نه بعد از آن، نه در کودکى و نه در بزرگى. و کسى در این باب مخالفت نکرده مگر ابن بابویه و شیخ محمد بن الحسن بن الولید رحمة اللّه علیهما که ایشان تجویز کرده‌اند که حق تعالى ایشان را براى مصلحتى سهو بفرماید که فراموش کنند چیزى را که متعلق به تبلیغ رسالت نباشد. <ref>حیوة القلوب‌، علامه مجلسى‌، ج۱، ص۶۵</ref>
[[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه مجلسی</ref> در مورد اعتقاد [[امامیه]] در بحث عصمت می گوید: بدان که علماى امامیه رضوان اللّه علیهم اجماع کرده ‌اند بر عصمت انبیا و اوصیا از [[گناهان کبیره]] و صغیره که صادر نمى‌شود از ایشان هیچ نوع از گناهان نه بر سبیل سهو و نسیان و نه بر سبیل خطاى در تأویل و نه بر سبیل مهاونه، نه پیش از پیغمبرى و نه بعد از آن، نه در کودکى و نه در بزرگى. و کسى در این باب مخالفت نکرده مگر ابن بابویه و شیخ محمد بن الحسن بن الولید رحمة اللّه علیهما که ایشان تجویز کرده‌اند که حق تعالى ایشان را براى مصلحتى سهو بفرماید که فراموش کنند چیزى را که متعلق به تبلیغ رسالت نباشد. <ref>حیوة القلوب‌، علامه مجلسى‌، ج۱، ص۶۵</ref>


=منظور از عصمت=
=منظور از عصمت=
خط ۲۴: خط ۲۴:


پیش از شروع بحث این قسم از عصمت،‌ لازم است توضیحی پیرامون دو واژه تلقی و ابلاغ داده شود:
پیش از شروع بحث این قسم از عصمت،‌ لازم است توضیحی پیرامون دو واژه تلقی و ابلاغ داده شود:
تلقی به معنای <big>دریافت کردن</big> می‌باشد. منظور از عصمت در مقام تلقی وحی این است که [[پیامبر]]، [[وحی]] را همانطور که در لوح و خزانه علم الهی است، بدون کم و زیاد، دریافت می‌کند و در این میان نه شیاطین می‌توانند در آن تصرف کنند؛ نه فرشتگانی که واسطه در رساندن پیام خداوند می‌باشند مرتکب خطا می‌گردند و نه ابزار ادراکی پیامبر در فهم و دریافت کامل آن به اشتباه می‌رود.
تلقی به معنای <big>دریافت کردن</big> می‌باشد. منظور از عصمت در مقام تلقی وحی این است که پیامبر، [[وحی]] را همانطور که در لوح و خزانه علم الهی است، بدون کم و زیاد، دریافت می‌کند و در این میان نه شیاطین می‌توانند در آن تصرف کنند؛ نه فرشتگانی که واسطه در رساندن پیام خداوند می‌باشند مرتکب خطا می‌گردند و نه ابزار ادراکی پیامبر در فهم و دریافت کامل آن به اشتباه می‌رود.


ابلاغ در لغت به معنای <big>رساندن</big> است. و مراد از عصمت در مقام ابلاغ وحی این است که پیامبر همان مطالبی را که تلقی و دریافت کرده، بدون هیچ افزودن و کاستن به مردم برساند. یعنی نه پیامبر دچار خطا و یا تحریف عمدی آن شود و نه شیاطین در موقع تبلیغ پیامبر، دخالت کرده و مثلا با صدایی شبیه صدای پیامبر، مطالبی را به آیات الهی بیفزایند.
ابلاغ در لغت به معنای <big>رساندن</big> است. و مراد از عصمت در مقام ابلاغ وحی این است که پیامبر همان مطالبی را که تلقی و دریافت کرده، بدون هیچ افزودن و کاستن به مردم برساند. یعنی نه پیامبر دچار خطا و یا تحریف عمدی آن شود و نه شیاطین در موقع تبلیغ پیامبر، دخالت کرده و مثلا با صدایی شبیه صدای پیامبر، مطالبی را به آیات الهی بیفزایند.
مساله عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ وحی، تقریبا مورد پذیرش همه طوایف [[مسلمین]] قرار گرفته است. <ref>سبحانی،‌ جعفر، الالهیات، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ ششم، ۱۳۸۴، ج۳،ص۱۸۳</ref>
مساله عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ وحی، تقریبا مورد پذیرش همه طوایف مسلمین قرار گرفته است. <ref>سبحانی،‌ جعفر، الالهیات، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ ششم، ۱۳۸۴، ج۳،ص۱۸۳</ref>


=عصمت درقرآن‏=
=عصمت درقرآن‏=


لفظ عصمت با تمام مشتقّات خود 13 مرتبه در [[قرآن]] آمده و به معنای تمسّك و نگهداری و منع و بازداری است.
لفظ عصمت با تمام مشتقّات خود 13 مرتبه در [[قرآن]] آمده و به معنای تمسّك و نگهداری و منع و بازداری است.
* وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا <ref>آل عمران/ 103</ref>
 
* وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَم <ref>یوسف/ 32</ref>  
*وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا <ref>آل عمران/ 103</ref>
* عصمت وصف فرشتگان: لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُومَرُونَ <ref>تحریم/ 6</ref>  
*وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَم <ref>یوسف/ 32</ref>
* عصمت وصف قرآن كریم: لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ <ref>فصلت/ 42</ref>
*عصمت وصف فرشتگان: لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُومَرُونَ <ref>تحریم/ 6</ref>
*عصمت وصف قرآن كریم: لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ <ref>فصلت/ 42</ref>


=مراتب عصمت‏=
=مراتب عصمت‏=
خط ۴۱: خط ۴۲:
مراحل عصمت انبیا (ع):  
مراحل عصمت انبیا (ع):  


# در تلقّی و دریافت وحی: وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكیمٍ عَلیمٍ <ref> نمل/ 6</ref>
#در تلقّی و دریافت وحی: وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكیمٍ عَلیمٍ <ref> نمل/ 6</ref>
# در ضبط و نگهداری وحی: سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسی <ref>اعلی/ 6</ref>  
#در ضبط و نگهداری وحی: سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسی <ref>اعلی/ 6</ref>
# در مرحله تبلیغ و تعلیم وحی: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحی <ref>نجم/ 4- 3</ref>  
#در مرحله تبلیغ و تعلیم وحی: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحی <ref>نجم/ 4- 3</ref>
#  
#


=مقام عصمت=
=مقام عصمت=
خط ۶۵: خط ۶۶:


عصمت اختیار معصوم را سلب نمی کند و او قدرت بر گناه دارند و لكن گناه را انجام نمی‏دهند.  
عصمت اختیار معصوم را سلب نمی کند و او قدرت بر گناه دارند و لكن گناه را انجام نمی‏دهند.  
چنان كه ما انسان‏ها در برخی از كارها معصوم هستیم. مانند [[انتحار]]، لخت بیرون آمدن، خود را به آتش افكندن. وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ذلِكَ هُدَی اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا یَعْمَلُون <ref>انعام/ 87- 88</ref>
چنان كه ما انسان‏ها در برخی از كارها معصوم هستیم. مانند انتحار، لخت بیرون آمدن، خود را به آتش افكندن. وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ذلِكَ هُدَی اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا یَعْمَلُون <ref>انعام/ 87- 88</ref>


=عصمت پیامبران=
=عصمت پیامبران=
خط ۸۱: خط ۸۲:
براى مثال، سرپیچى از فرمان هاى استحبابى و ارشادى نیز نوعى عصیان است; هر چند کار حرامى را براى کسى که عصیان ورزیده، رقم نمى زند. استغفار و توبه نیز بسته به میزان قرب و منزلت آدمى معناى متفاوتى مى یابد؛ به گونه اى که نه تنها در مورد حرام هاى شرعى بلکه درباره ى اعمال پسندیده اى که براى مقرّبان درگاه الهى ناپسند است نیز مى توان از توبه و مغفرت سخن گفت.
براى مثال، سرپیچى از فرمان هاى استحبابى و ارشادى نیز نوعى عصیان است; هر چند کار حرامى را براى کسى که عصیان ورزیده، رقم نمى زند. استغفار و توبه نیز بسته به میزان قرب و منزلت آدمى معناى متفاوتى مى یابد؛ به گونه اى که نه تنها در مورد حرام هاى شرعى بلکه درباره ى اعمال پسندیده اى که براى مقرّبان درگاه الهى ناپسند است نیز مى توان از توبه و مغفرت سخن گفت.


همچنین واژه <big>ذنب</big> به معناى کارى است که پى آمدى ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با [[بت پرستى]] را نیز مى توان از زبان مشرکان، ذنبى نابخشودنى به شمار آورد، <ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶۰؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۶؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۴۲ و المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۳</ref> که به گفته ى [[قرآن کریم]] خداوند با فتح مکه این گناه را مى بخشاید و پیامبرش را از پیامدهاى ناگوار آن ایمن سازد:
همچنین واژه <big>ذنب</big> به معناى کارى است که پى آمدى ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با بت پرستى را نیز مى توان از زبان مشرکان، ذنبى نابخشودنى به شمار آورد، <ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶۰؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۶؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۴۲ و المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۳</ref> که به گفته ى قرآن کریم خداوند با فتح مکه این گناه را مى بخشاید و پیامبرش را از پیامدهاى ناگوار آن ایمن سازد:
«إِنّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبِیناً * لِیغْفِرَ لَک اللّه ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ وَ یتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیک وَ یهْدِیک صِراطاً مُسْتَقِیماً». <ref>سوره فتح، آیات ۲ـ۱</ref>
«إِنّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبِیناً * لِیغْفِرَ لَک اللّه ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ وَ یتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیک وَ یهْدِیک صِراطاً مُسْتَقِیماً». <ref>سوره فتح، آیات ۲ـ۱</ref>


۲. از دیدگاه روایات، یکى از نکاتى که در زبان شناسى قرآن کریم باید مورد توجه قرار گیرد، این است که برخى از آیات به شیوه ى «ایاک أعنى وَ اسمَعى یا جارة» نازل شده اند.<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶۱؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۷۱</ref> این جمله در زبان عربى تقریباً برابر با ضرب المثلى فارسى است که مى گوید:  
۲. از دیدگاه روایات، یکى از نکاتى که در زبان شناسى قرآن کریم باید مورد توجه قرار گیرد، این است که برخى از آیات به شیوه ى «ایاک أعنى وَ اسمَعى یا جارة» نازل شده اند.<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶۱؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۷۱</ref> این جمله در زبان عربى تقریباً برابر با ضرب المثلى فارسى است که مى گوید:  
* در به تو مى گویم، دیوار تو بشنو.
 
*در به تو مى گویم، دیوار تو بشنو.


بر این اساس، هر چند پیامبر اکرم تردیدى در الهى بودن وحى ندارد، با جملاتى از این دست مورد خطاب قرار مى گیرد: «اگر در آنچه بر تو نازل کردیم تردید دارى، از کسانى که پیش از تو کتاب (آسمانى) مى خواندند، پرسش نما». <ref>سوره یونس، آیه ۹۴</ref>
بر این اساس، هر چند پیامبر اکرم تردیدى در الهى بودن وحى ندارد، با جملاتى از این دست مورد خطاب قرار مى گیرد: «اگر در آنچه بر تو نازل کردیم تردید دارى، از کسانى که پیش از تو کتاب (آسمانى) مى خواندند، پرسش نما». <ref>سوره یونس، آیه ۹۴</ref>
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
=عصمت امام (ع)=
=عصمت امام (ع)=


هم [[دلیل عقلی]] گوید امام جامعه و [[حجت خدا]] برمردم باید معصوم باشد، و هم [[دلیل نقلی]].  
هم دلیل عقلی گوید امام جامعه و حجت خدا برمردم باید معصوم باشد، و هم دلیل نقلی.  


==دلیل عقلی==  
==دلیل عقلی==  
خط ۱۱۱: خط ۱۱۳:
'''انسان‏ها بر 4 قسم‏اند:'''  
'''انسان‏ها بر 4 قسم‏اند:'''  


# در تمام عمر، ظالم‏  
#در تمام عمر، ظالم‏
# در تمام عمر، عادل‏  
#در تمام عمر، عادل‏
# اول ظالم، بعد عادل‏  
#اول ظالم، بعد عادل‏
# بالعكس‏ <ref>ابراهیم </ref>
#بالعكس‏ <ref>ابراهیم </ref>


برای قسم اول و چهارم قطعا دعا نكرده و گروه سوم را هم قرآن نفی می‏كند. پس قسم دوم ثابت می‏شود.  
برای قسم اول و چهارم قطعا دعا نكرده و گروه سوم را هم قرآن نفی می‏كند. پس قسم دوم ثابت می‏شود.  
خط ۱۲۲: خط ۱۲۴:
دستور به اطاعت مطلق در آیات ذیل، دلیل بر عصمت است.  
دستور به اطاعت مطلق در آیات ذیل، دلیل بر عصمت است.  


* قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی <ref>آل عمران/ 31</ref>  
*قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی <ref>آل عمران/ 31</ref>
* أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الامْرِ مِنْكُمْ <ref>نساء/ 59</ref>
*أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الامْرِ مِنْكُمْ <ref>نساء/ 59</ref>
* مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّه <ref>نساء/ 80</ref>
*مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّه <ref>نساء/ 80</ref>
*  
*
271 حدیث وارد شده كه منظور از [[اولی الامر]] ائمه اطهار (ع) است.  
 
271 حدیث وارد شده كه منظور از اولی الامر ائمه اطهار (ع) است.  
 
*فَبِعِزَّتِكَ لاغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ <ref>نساء/  ص/ 83- 82</ref>
*وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الایْدی وَ الابْصارِ إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَی الدّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الاخْیار <ref>نساء/ ص/ 47- 45</ref>
*


* فَبِعِزَّتِكَ لاغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ <ref>نساء/  ص/ 83- 82</ref>
* وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الایْدی وَ الابْصارِ إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَی الدّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الاخْیار <ref>نساء/ ص/ 47- 45</ref>
*
=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش