confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
آیین بودا به تدریج از [[هندوستان]] به سراسر [[آسیا]]، [[آسیای میانه]]، [[تبت]]، [[سریلانکا]]، [[یمن]]، [[آسیای جنوب شرقی]] و نیز کشورهای [[خاور دور]] مانند [[چین]]، [[مغولستان]]، [[کره]] و [[ژاپن]] راه یافت. | آیین بودا به تدریج از [[هندوستان]] به سراسر [[آسیا]]، [[آسیای میانه]]، [[تبت]]، [[سریلانکا]]، [[یمن]]، [[آسیای جنوب شرقی]] و نیز کشورهای [[خاور دور]] مانند [[چین]]، [[مغولستان]]، [[کره]] و [[ژاپن]] راه یافت. | ||
=اعتقادات آيين بوديسم= | |||
آيين بوديسم يكى از شاخه هاى كيش هندوست <ref>حسين، توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، (انتشارات سمت، چاپ اول، 1379)، ص 45</ref> كه در هندوستان و حدود دو قرن بعد از مرگ بودا به همّت فرمان روايى به نام «آشوكا» رشد و گسترش يافت و بعدها از سرزمين اصلى كوچ و در خارج از مرزهاى [[هند]]، به خصوص در آسياى جنوب شرقى، چين و ژاپن، پيروان فراوانى براى خود دستوپا كرد. | |||
برخى از مستشرقان از آيين بودا تعبير به [[فلسفه]] مى كنند و برخى نيز نام «دين» بر آن مى نهند. جان بى. ناس در اين مورد مى گويد: | |||
اين مسئله كه آيا فلسفه ى بوديسم را مى توان در واقع دين و [[مذهب]] ناميد يا نه، مورد بحث و نظر است. البته از لحاظ عقايد آن مرد بزرگ در باب جهان هستى و روش هاى پيچ در پيچ مى توان آن را به عنوان دين تعريف كرد... . <ref>جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 204</ref> | |||
ولى اگر به ديده ى تحقيق بنگريم، شايد بهتر باشد كه بوديسم را يك [[مكتب اخلاقى]] بدانيم تا يك [[مكتب فلسفى]]; چرا كه [[بودا]] به هيچ وجه وارد بحث هاى متافيزيك و فلسفى نمى شود و مى كوشد مسائل فلسفى را هم با تمثيل بيان كند و بحث درباره ى [[خدا]] و [[روح]] را بى فايده مى انگارد <ref>غلامعلى، آريا، آشنايى با تاريخ اديان، (انتشارات پايا، چاپ سوم، 1379 هـ.ش)</ref> و به دادن چند تذكر اخلاقى در اين باره بسنده مى كند. | |||
از ديدگاه علماى [[اديان ابراهيمى]] نيز نمى توان آيين بودا را «دين» ناميد; زيرا آن گونه كه خواهد آمد، اين آيين، مبدأ اعلى و وجود امور ماوراء الطبيعى و غيرمادى را برنمى تابد و ماده را تنها موجود ازلى و ابدى مى شمارد كه خالقى نداشته است. به تعبير ديگر، مفهوم ذهنى بودا از دين، مفهومى كاملاً اخلاقى است. او در همه چيز به رفتار و سلوك توجه دارد و به مراسم آيينى يا [[پرستش]] ما بعدالطبيعه يا [[خداشناسى]]...» بى اعتناست. <ref>ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه ى احمد آرامى، ع. پاشايى، امير حسين آريان پور، (شركت انتشارات علمى و فرهنگى)، چ ششم، 1378</ref> | |||
آيين بودا را بايد نهضتى اصلاحى در آيين هندو شمرد كه سعى مى كرد برخى از عقايد و اعمال افراطى و خشن آيين هندو را تعديل كند. اين آيين «راه نجات را در روش اعتدال و ميانه روى و عقل سليم قرار داده و [[رياضت]] هاى افراطى را خلاف مصلحت عقلانى» <ref>جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188</ref> مى دانست. | |||
بوديسم با جامعه ى طبقاتى (كاسْتْ) كه آيين هندو مبلّغ و محافظ آن بود مخالفت مىورزيد و به همين دليل «هر كس كه در صف پيروان بودا درمى آمد از تنگناى رسم و رعايت اصول طبقاتى (كاست) <ref> در آيين هندو جامعه به چهار طبقه (كاست) تقسيم مى شود و ارتباط طبقه ى پايين با طبقه ى بالا ممنوع است و طبقات بالا صاحب امتيازهاى بسيارى بودند كه ديگر طبقات به خصوص طبقه نجس ها از همه ى آنها محروم بودند. البته خود اين طبقات نيز زيرمجموعه ها و تقسيمات متعددى داشت. براى اطلاع از آنها ر. ك: اديان آسيا، ويراسته ى فريد هلم هاردى، ترجمه ى عبدالكريم گواهى، (انتشارات فرهنگى اسلامى، چ دوم، 1377 هـ.ش)، ص 89 ـ 419</ref> آزاد مى شد.» <ref>جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188</ref> هر چند خودش دچار [[خرافات]] و رياضت هاى افراطى اى بود كه داعيه ى مخالفت با آنها را داشت. | |||
=اساس آيين بوديسم= | |||
اساس آيين بوديسم بر اين اصل واقع شده كه عالم سراسر رنج و بدبختى است <ref>سادهاتيسا بودا و انديشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ ديبا، 1382)، ص 28 و 78</ref> و انسان براى رهايى از اين رنج بايد تلاش كند. <ref>سادهاتيسا بودا و انديشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ ديبا، 1382)، ص 140</ref> بودا آيين خود را بر چهار اصل كه نام آن را <big>چهار حقيقت والا</big> مى نهد، بنا نهاده است; آن چهار اصل عبارت اند از: | |||
1. حقيقت تألم: اين جهان پر از محنت است. | |||
2. حقيقت علت تألم: ميل و هوس كه بنيادش بر شوق شديد به زيستن است، علت و ريشه ى تألم و رنج است. | |||
3. حقيقت پايان تألّم: ريشه كن كردن ميل و هوس، راه پايان دادن به رنج و تألم است. | |||
4. حقيقت طريقت والا براى رفع مايه ى تألّم: | |||
روش ريشه كن كردن ميل و هوس استفاده از هشت راه است. <ref>هاشم، رجب زاده، چنين گفت بودا، (انتشارات اساطير، چ سوم، 1378 هـ.ش)، ص 51 و 52</ref> اين هشت راه كه «هشت منزلت والا» ناميده مى شوند عبارت اند از: | |||
بينش درست، انديشه ى درست، گفتار درست، كردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن درست و تمركز حواس درست. | |||
=پانویس= | =پانویس= |