۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''طهارت'''، [[اصطلاحی فقهی]] و عنوانی عمومی است برای حالتی که با برخی [[افعال شرعی]] مثل [[وضو]]، [[غسل]] و [[تیمم]] پدید میآید و نیز چیزهایی که باعث از بین رفتن نجاسات میشوند و در [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> [[شیعه]] به آنها [[مُطَهِّرات]] یا پاککنندهها میگویند. | '''طهارت'''، [[اصطلاحی فقهی]] و عنوانی عمومی است برای حالتی که با برخی [[افعال شرعی]] مثل [[وضو]]، [[غسل]] و [[تیمم]] پدید میآید و نیز چیزهایی که باعث از بین رفتن نجاسات میشوند و در [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> [[شیعه]] به آنها [[مُطَهِّرات]] یا پاککنندهها میگویند. | ||
طهارت زدودن و پاک کردن درون و برون، از آلودگیها و خبائث است. طهارت | طهارت زدودن و پاک کردن درون و برون، از آلودگیها و خبائث است. طهارت ظاهرى، مقدمه طهارت روح و دستیابى به تقوا مى گردد. طهارت از [[نجاست]] جزو شرایط صحیح بودن برخی از عبادات مثل [[نماز]] است. | ||
=اهمیّت طهارت= | =اهمیّت طهارت= | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[پیامبر اکرم (ص)]] فرمودند: طهور بخشی از [[ایمان]] است <ref>نیشابوری مسلمبن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق، ص ۱۵۴</ref> که برخی علمای اخلاق در تفسیر گفتار آن بزرگوار گفتهاند: بخش دیگر ایمان عبارت است از آراستن نفس به فضایل ظاهری و باطنی. <ref>ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، پیشین، ص ۱۰</ref> | [[پیامبر اکرم (ص)]] فرمودند: طهور بخشی از [[ایمان]] است <ref>نیشابوری مسلمبن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق، ص ۱۵۴</ref> که برخی علمای اخلاق در تفسیر گفتار آن بزرگوار گفتهاند: بخش دیگر ایمان عبارت است از آراستن نفس به فضایل ظاهری و باطنی. <ref>ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، پیشین، ص ۱۰</ref> | ||
همچنین خدای متعال در سورهی مبارکه شمس پس از چندین سوگند | همچنین خدای متعال در سورهی مبارکه شمس پس از چندین سوگند عظیم، میفرماید: به تحقیق رستگار شد آن کس که این نفس را پاکیزه نمود و جان خود را پاک ساخت و بیبهره گشت آنکه آن را آلوده نمود. این همه تأکید گویای این حقیقت است که طهارت قلب به مراتب از طهارت بدن مهمتر است. <ref>ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، پیشین، ص ۱۱</ref> | ||
همچنین مربیان اخلاق و | همچنین مربیان اخلاق و سلوک، هفدهمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، دوام طهارت <ref> یعنی همواره با وضو باشد و غسل واجب را تاخیر نیفکند</ref> میدانند <ref>سید بحر العلوم؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایی،چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۵۲</ref> و نیز از نظر ایشان، شرط بسیار مهمّ تأثیر اذکار و ادعیه ، طهارت انسان است <ref>حسن زاده آملی، حسن؛ نور علی نور، انتشارات تشیّع، چاپ ششم، ۱۳۷۶، ص ۶۲</ref> تا آنجا که طهارت مکان ذکر را هم از ضروریات میدانند. <ref>سید بحر العلوم، پیشین، ص ۱۶۱</ref> | ||
=طهارت در [[قرآن]]= | =طهارت در [[قرآن]]= | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
از لحاظ فقهی طهارت، شرط صحت نماز و برخى دیگر از عبادات است و بر دو قسم مى باشد: | از لحاظ فقهی طهارت، شرط صحت نماز و برخى دیگر از عبادات است و بر دو قسم مى باشد: | ||
۱- طهارت از خبث و منظور از | ۱- طهارت از خبث و منظور از آن، پاکى لباس و بدن عبادت کننده از [[انواع نجاسات]] است و نجاسات ده چیز است؛ بول، غائط، منى، مردار، خون، سگ و خوک، کافر، شراب و فقاع. | ||
اسباب پاک شدن از نجاسات، مطهِّرات نام دارند و عبارتند از: آب، زمین، آفتاب، استحاله، انتقال، انقلاب، اسلام، تبعیت، برطرف شدن عین نجاست، [[استبراء]] حیوان نجاست خوار، غائب شدن [[مسلمان]] و خارج شدن خون متعارف از حیوان ذبح شده. صحت نماز و [[طواف]] مشروط به این قسم از طهارت نیز مى باشد، هر چند در حصول آن قصد قربت لازم نیست. | اسباب پاک شدن از نجاسات، مطهِّرات نام دارند و عبارتند از: آب، زمین، آفتاب، استحاله، انتقال، انقلاب، اسلام، تبعیت، برطرف شدن عین نجاست، [[استبراء]] حیوان نجاست خوار، غائب شدن [[مسلمان]] و خارج شدن خون متعارف از حیوان ذبح شده. صحت نماز و [[طواف]]، مشروط به این قسم از طهارت نیز مى باشد، هر چند در حصول آن قصد قربت لازم نیست. | ||
۲- طهارت از حدث -که با انجام وضو، غسل یا تیمم بدست مى آید، همچون نماز، طواف و...- شرط صحت برخى عبادات است؛ و در انجام آن قصد قربت معتبر است. این طهارت حالتى روحانى و معنوى است که به سبب وضو، [[غسل]] و [[تیمم]] حاصل مى شود. <ref>کلیات فقه اسلامى، علیرضا على نورى، ص۸۸</ref> | ۲- طهارت از حدث -که با انجام وضو، غسل یا تیمم بدست مى آید، همچون نماز، طواف و...- شرط صحت برخى عبادات است؛ و در انجام آن قصد قربت معتبر است. این طهارت حالتى روحانى و معنوى است که به سبب وضو، [[غسل]] و [[تیمم]] حاصل مى شود. <ref>کلیات فقه اسلامى، علیرضا على نورى، ص۸۸</ref> |