پرش به محتوا

بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹٬۳۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:


میرزا حسینعلی آن‌گاه برای اثبات مدعای خود به رد این معنی که «ابواب رحمت الاهی مسدود گشته است و دیگر از مشارق قدس معنوی شمسی طالع نمی‌شود...» پرداخته، و آورده است که مقصود قرآن از لقاءالله در قیامت، تجلی خدا در قیامت نیست، بلکه معنای آن تجلی عام است، زیرا «همۀ اشیاء محل و مظهر تجلی سلطان حقیقی‌اند و آثار اشراق شمس مجلّی در مرایای موجودات، موجود و لایح است... چنان‌که همۀ ممکنات و مخلوقات حاکی‌اند از ظهور...». وی پس از بحثی عرفانی و اشراقی دربارۀ تجلی خاص و تجلی ثانی، یعنی فیض اقدس و فیض مقدس، تأکید کرده که مراد از قیامت، قیام نفس‌الله است به مظهر کلیۀ خود؛ و سپس نتیجه گرفته که ظهور پیامبران، هریک یک قیامت است و ظهور «نقطه» (باب) نیز یک قیامت. <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۷، ۱۳۱۰ق.</ref><ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۳۰، ۱۳۱۰ق.</ref> پس از آن به توجیه و تأویل مفهوم «خاتمیت» پرداخته، و دربارۀ «اولیت و آخریت» سخن رانده است و پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را جامع جمیع انبیا دانسته، و به استناد حدیثی، او را «آدم اول و آدم آخر» خوانده و آورده است که به همین قیاس، خاتمیت انبیا به آن جمال‌الاهی نسبت داده می‌شود، «پس مقصود از اولیت و آخریت، اولیت و آخریت ملکی نیست، زیرا هنوز اسباب ملکی به آخر نرسیده... بلکه در این رتبه، اولیت، نفسِ آخریت، نفس اولیت باشد... پس مظهر اولیت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت برای این ذوات مقدسه و ارواح مجرده نفس الاهیه است» (<ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳، ۱۳۱۰ق.</ref> برای بیان دیگر همو دربارۀ خاتمیت و «غیبت»، نک‌: <ref>عبدالحمید اشراق خاوری، گنج شایگان، ج۲، ص۸۰۳-۸۲۳، تهران، ۱۳۴۴ش.</ref>)
میرزا حسینعلی آن‌گاه برای اثبات مدعای خود به رد این معنی که «ابواب رحمت الاهی مسدود گشته است و دیگر از مشارق قدس معنوی شمسی طالع نمی‌شود...» پرداخته، و آورده است که مقصود قرآن از لقاءالله در قیامت، تجلی خدا در قیامت نیست، بلکه معنای آن تجلی عام است، زیرا «همۀ اشیاء محل و مظهر تجلی سلطان حقیقی‌اند و آثار اشراق شمس مجلّی در مرایای موجودات، موجود و لایح است... چنان‌که همۀ ممکنات و مخلوقات حاکی‌اند از ظهور...». وی پس از بحثی عرفانی و اشراقی دربارۀ تجلی خاص و تجلی ثانی، یعنی فیض اقدس و فیض مقدس، تأکید کرده که مراد از قیامت، قیام نفس‌الله است به مظهر کلیۀ خود؛ و سپس نتیجه گرفته که ظهور پیامبران، هریک یک قیامت است و ظهور «نقطه» (باب) نیز یک قیامت. <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۷، ۱۳۱۰ق.</ref><ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۳۰، ۱۳۱۰ق.</ref> پس از آن به توجیه و تأویل مفهوم «خاتمیت» پرداخته، و دربارۀ «اولیت و آخریت» سخن رانده است و پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را جامع جمیع انبیا دانسته، و به استناد حدیثی، او را «آدم اول و آدم آخر» خوانده و آورده است که به همین قیاس، خاتمیت انبیا به آن جمال‌الاهی نسبت داده می‌شود، «پس مقصود از اولیت و آخریت، اولیت و آخریت ملکی نیست، زیرا هنوز اسباب ملکی به آخر نرسیده... بلکه در این رتبه، اولیت، نفسِ آخریت، نفس اولیت باشد... پس مظهر اولیت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت برای این ذوات مقدسه و ارواح مجرده نفس الاهیه است» (<ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳، ۱۳۱۰ق.</ref> برای بیان دیگر همو دربارۀ خاتمیت و «غیبت»، نک‌: <ref>عبدالحمید اشراق خاوری، گنج شایگان، ج۲، ص۸۰۳-۸۲۳، تهران، ۱۳۴۴ش.</ref>)
=خروج بهائیت از اسلام=
اگرچه میرزا حسینعلی از دورۀ اقامت در بغداد تا اوایل دورۀ عکا خود را جز «من یظهره الله» نمی‌شمرد و می‌کوشید خود را خارج از دایرۀ اسلام جلوه ندهد و درعکا آداب مسلمانی به جا می‌آورد، ولی سخنان وی خود مقدمه‌ای بود برای آن‌که اندک اندک دعوی نبوت عامه و نبوت خاصه و ربوبیت و الوهیت کند. <ref>احمد کسروی، بهائیگری، ج۱، ص۶۰-۶۲، تهران، چاپ.</ref><ref>شریف یحیی امین، معجم‌الفرق‌الاسلامیة، ج۱، ص۶۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> و به رغم تصریحات باب دربارۀ شریعت «بیان»، خود شریعتی نو بگذارد.
=ادعای ربوبیت و الوهیت=
دعوی ربوبیت و الوهیتش هم ـ با آن‌که در بسیاری مواضع خود را «عبد» خوانده ـ به نوعی از بعضی نامه‌ها و الواح او که خطاب به اشخاص نوشته، و آن‌ها را کلماتی دانسته است که از «سماء مشیت نازل و ارسال شد» <ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۴، چ تصویری.</ref><ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۶، چ تصویری.</ref> و خاصه از کتاب اقدس او برمی‌آید که در آن به تشریع و وضع احکام (مثلاً انا انزلنا لکم الاحکام؛ انا امرناکم بکسر حدودات النفس...، <ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۲، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>) پرداخته است. <ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۸۲، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref> با این حال، بعضی از مبلغان و طرفداران هوشمندترش که گویا توجیه نتایج چنین ادعایی را ناممکن می‌دیدند، این دعوی را نوعی تمثیل عرفانی یا کلامی، همچون عقیدۀ مسیحیان به حضرت عیسی (علیه‌السلام) قلمداد کرده‌اند. (<ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۷، کاشانی).</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲، کاشانی).</ref> دربارۀ این‌که بهائیان او را پیامبر می‌نامند، مثلاً نک‌<ref>Thompson، J، ج۱، ص۵، Abdu’l-Bahá، Illinois، ۱۹۴۸.</ref>) اما محافل ملی بهائی امروزه تأکید می‌کنند که بهاء «یکی از مظاهر الاهیه‌ای است که با حقیقت غیبیۀ ذات الوهیت به کلی متفاوت و متمایز است». <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref>
با این همه، بسیاری از سخنان میرزا حسینعلی را که بجا یا نابجا مشحون از اصطلاحات و تعبیرات و عبارت پردازی‌های صوفیانه است، می‌توان به چند وجه و معنی تأویل کرد. اما مدار اصلی کار و تبلیغ بهائیت، نه مباحث و جدل‌ها و استدلال‌های مجرد فکری ـ اعتقادی است که البته از عهدۀ آن بر نمی‌آیند، بلکه اصرار بر عقاید منطبق با جهان وطنی، همچون یکی بودن آبشخور همۀ آیین‌های موجود، قطع نظر از تفاوت‌های ناشی از شرایط تاریخی و زبانی؛ <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref> (<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref> نیز برای نامۀ او به ناصرالدین‌شاه، نک‌<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۳۰، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World، ed JL Esposito، ج۱، ص۱۷۶، New York/oxford، ۱۹۹۵.</ref> که به‌خصوص آیین بهائی را به نوعی بازتاب احوال اجتماعی و سیاسی سرزمین‌های اسلامی در آن عصر دانسته است)، و رد تحریف لفظی کتب عهدین است که به استناد آیۀ «وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعونَ کَلامَ اللهِ ثُمَّ یُحَرِّفونَهُ...» <ref>بقره/سوره۲، آیه۷۵.    </ref> مراد از تحریف کتب عهدین را تحریف معانی کلام الاهی دانسته است نه «محو کلمات ظاهریۀ» آن <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۷۰-۷۱، ۱۳۱۰ق.</ref> این آموزه‌ها خاصه از دیدگاه غربیانی که به بهائیت گرویده‌اند، مهم‌ترین وجه آثار و عقاید میرزا حسینعلی و جانشینان او به‌شمار می‌رود.
بخشی از فعالیت بهائیان اولیه برای اثبات دعوی میرزا حسینعلی، در گردآوری تمام آثار علی محمد شیرازی و نخستین یاران او برای حذف نام و اشاره به میرزا یحیی صبح‌ازل، تحریف و تغییر آنچه با دعاوی بهاء تناسب نداشت، خلاصه می‌شد. این تحریفات و تغییرات را خاصه در کتاب معروف به نقطۀ الکاف از یکی از بابیان اولیه، گویا حاجی میرزا جانی کاشانی، می‌توان دید <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref> برخی از نویسندگان، علاوه بر آن‌که این انتساب را درست ندانسته ـ و این البته نافی اعتبار کتاب به عنوان یکی از نخستین و مهم‌ترین منابع راجع به باب نیست ـ و آن را همان کتاب موسوم به تاریخ قدیم شمرده که بهائیان بسیارازآن یاد می‌کردند. بر آن رفته‌اند که ۴ کتاب مشهور در تاریخ بهائیت همه تحریرها و بازنگاشته‌های همان یک اثرند: تاریخ جدید که در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م گویا به قلم ابوالفضل گلپایگانی نوشته شد؛ مقالۀ شخصی سیاح که در ۱۳۰۳ق/۱۸۸۶م توسط عباس افندی، مشهور به عبدالبهاء پدید آمد؛ الکواکب الدریة اثر عبدالحسین آواره (آیتی) که در ۱۳۴۲ق/۱۹۲۴م نوشته شد؛ و متن انگلیسی تاریخ معروف به تاریخ نبیل در ۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م. <ref>محمد محیط طباطبایی، کتابی بی‌نام با نامی تازه، ج۱، ص۹۵۲-۹۶۰، همان، تهران، ۱۳۵۳ش، س۲، شم‌ ۱۱و۱۲.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ قدیم و جدید، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷، گوهر، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۳، شم‌ ۵.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ نو پدید نبیل زرندی، ج۱، ص۷۰۲-۷۰۳، همان، شم‌ ۹.</ref>
در میدان تألیف، چند کتاب به قلم بهائیان مشهور اولیه نوشته شد که مهم‌ترین آنها، کتاب الفرائد اثر میرزا ابوالفضل گلپایگانی است که اصلاً برای پاسخ به شبهات و انتقادهای برخی از علمای شیعه نوشته شده وبه همین سبب، مهم‌ترین عقاید باب و بهاء را در آن می‌توان یافت <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵-۴۰، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref> میرزا حسینعلی نوری هم خود پس از ۴۰ سال دعوی و کوشش برای استقرار عقایدش، چند کتاب و بسیاری رساله و نامه مشتمل بر پند و دعا و تبلیغ دعوی‌های خود و تفسیر برخی از آیات قرآن و احادیث پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (ع) که به الواح موسوم شده است، برجای گذارد. منابع بهائی شمار این الواح را افزون بر هزار دانسته‌اند و البته گفته‌اند که بسیاری از آن‌ها از میان رفته است. <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۷، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۴، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>
=تألیفات حسینعلی=
نخستین کتاب‌میرزا حسینعلی نوری ایقان نام دارد که را پس از بازگشت از کردستان به بغداد (ح ۱۲۸۰ق/۱۸۶۳م) نوشت. ایقان در حقیقت تکملۀ کتاب ناقص بیانِ علی محمد شیرازی است و درآن به آیات قرآن و احادیث و سنن پیامبر اسلام (ص) بسیار استناد کرده، <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۷، ۱۳۱۰ق.</ref> و صریحاً نبی اکرم (ص) را خاتم‌الانبیاء خوانده، <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۳۳، ۱۳۱۰ق.</ref><ref>نجفی، محمدباقر، بهاییان، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷، تهران، ۱۳۵۷ش/۱۹۷۹م.</ref> ولی خاتمیت و شماری از دیگر اصطلاحات و تعبیرهای قرآنی را تأویل کرده است. <ref>عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).</ref> از برخی عبارات کتاب برمی‌آید که آن را برای کسی نوشته بوده است. <ref>حسینعلی نوری بهاء، ج۱، ص۱۰۰، ایقان، ۱۳۱۰ق.</ref> برخی از محققان آن را همان رسالۀ معروف به رسالۀ خالویه دانسته‌اند که میرزا حسینعلی برای دعوت و اقناع سید محمد شیرازی، دایی باب، نوشت. <ref>محمد محیط طباطبایی، رسالۀ خالویه یا ایقان، ج۱، ص۸۲۹، همان، تهران، ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش، س۵، شم‌ ۱۱و۱۲، س۶، شم‌ ۱.</ref> بعداً وی در ادرنه و سپس در اولین چاپ کتاب (بمبئی، ۱۳۰۸ق)، برخی از مطالب کتاب ایفان را ـ خاصه آنچه دربارۀ اطاعت خود از صبح ازل نوشته بود ـ حذف کرد. در چاپ بعدی آن در ۱۳۱۰ق مطالب بیشتری از آن حذف شد. <ref>محمد محیط طباطبایی، رسالۀ خالویه یا ایقان، ج۲، ص۱۵-۱۷، همان، تهران، ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش، س۵، شم‌ ۱۱و۱۲، س۶، شم‌ ۱.</ref>
مهم‌ترین اثر میرزا حسینعلی که آن را در۱۲۸۷یا۱۲۸۸ق در عکا (ایام توقیف) نوشت، کتاب اقدس نام دارد که کتاب شریعت بهائیه و ناسخ بیان باب است. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، ج۱، ص۱۶۱.</ref><ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۱۳-۱۴، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۹-۱۰، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref> این هردو اثر در اواخر حیات بهاء و به دستور خود او توسط پسرش محمدعلی، ملقب به «غُصن اکبر» در بمبئی (۱۳۰۸ق) به چاپ رسید. <ref>محمد محیط طباطبایی، رسالۀ خالویه یا ایقان، ج۱، ص۸۲۴، همان، تهران، ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش، س۵، شم‌ ۱۱و۱۲، س۶، شم‌ ۱.</ref> بسیاری از الواح او نیز، با عناوین مختلف، به چاپ رسیده <ref>عبدالحمید اشراق خاوری، گنج شایگان، ج۱، ص۱۲۰-۱۳۳، جم‌، تهران، ۱۳۴۴ش.</ref> و بعضی از آنها، مانند لوح شیخ و یا رسالۀ موسوم به بدیع که رساله‌ای است در پاسخ به اعتراضات ازلیان، مستقلاً نیز طبع و نشر شده است. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، ج۲، ص۳۲-۳۳.</ref><ref>حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۵، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref> نامه‌های او به رؤسا و سلاطین کشورها با عنوان «بیانیه‌های بهاءالله»، به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. (مثلاً نامه به ملکه ویکتوریا، ۳۳، ناپلئون سوم، ۱۷، ویلهم اول، ۳۳۹)
=جانشینی عبدالبهاء=
پس از میرزا حسینعلی نوری، بنا بر وصیت او در لوح عهد یا کتاب عهدی، <ref>حسینعلی نوری بهاء، لوح عهد (کتاب عهدی) (نک‌: هم‌، ج۱، ص۱۳۶، عالم بهائی).</ref> پسر بزرگش عباس، ملقب به «غصن اعظم» و معروف به عبدالبهاء به جانشینی منصوب شد و رشتۀ امور بهائیان را دردست گرفت. وی در جمادی‌الاول ۱۲۶۰/ژوئن۱۸۸۴ در تهران متولد شد و مقارن تبعید پدرش به بغداد، ۹ ساله بود. از برخی گزارش‌های منابع بهائی برمی‌آید که عبدالبهاء از نوجوانی در بهائیت فعال بود و در زمرۀ نزدیکان و محرران و مشاوران میرزا حسینعلی قرار داشت و دایرۀ ارتباطات بیرونی و درونی خود را همواره توسعه می‌داد. <ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۳، ص۱۶-۲۲، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۴۰-۵۴۲.</ref><ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۵۸، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref> گفته‌اند که اختلاف میان بهاء و صبح‌ازل به تحریک و مداخلۀ او ایجاد شد. <ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۲۹، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref>
چون عبدالبهاء به جای بهاء نشست، برادرش محمدعلی که به استناد همان لوح عهد، خود را در ریاست شریک می‌دانست، به سروری او تن نداد و مرکزی در قصر بهجی در عکا ـ که اقامتگاه بهاء بود ‌ـ تشکیل داد و به کار برخاست و رساله‌ها منتشر کرد. چند تن از یاران خاص بهاء، مانند میرزا آقاجان کاشی و محمدجواد قزوینی، و دو پسر دیگر بهاء، یعنی ضیاءالله و بدیع‌الله نیز به محمدعلی پیوستند. این نخستین انشعاب در بهائیت بود. طرفداران محمدعلی، بهائیان پیرو عبدالبهاء را «مارقین» نامیدند، و اینان هم یاران محمدعلی را «ناقضین» خواندند و سپس گروه اول به «بهائی ثابت» و گروه دوم به «بهائی موحد» نامبردار شدند. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۴۴.</ref><ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref><ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۹، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref><ref>احمد کسروی، بهائیگری، ج۱، ص۶۳، تهران، چاپ.</ref><ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۱، ص۲۴۴-۲۵۰، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>ERE، ج۲، ص۳۰۴.</ref>
به گزارش برخی از منابع بهائی طرفدار عبدالبهاء، داستان نزاع بهاء و صبح ازل، اینجا تکرار شد و محمدعلی نزد کارگزاران دولت عثمانی، عبدالبهاء را متهم به تمهید مقدمات برای طغیان بر ضد دولت کرد. عثمانیان نیز از ۱۹۰۱م خروج او را از عکا ممنوع کردند و گویا بعدها هم درصدد تبعید او و بلکه مجازات‌های دیگر برآمدند؛ اما در پی تسلط ترکان جوان بر اوضاع، عبدالبهاء در ۱۹۰۸م آزاد شد. <ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۶۳-۶۸، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref><ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۴۹.</ref> عبدالبهاء به رغم توقیف، به سرعت بر کارها چیره شد و محمدعلی را عقب راند.
=فعالیت‌های عبدالبهاء=
از جمله فعالیت‌های عبدالبهاء، پس از رفع توقیف، تدارک سفرهای تبلیغی به مصر (۱۹۱۰م)، اروپا و آمریکا (۱۹۱۱-۱۹۱۳م) را باید یاد کرد. <ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۶۸-۷۰، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref><ref>ER، ج۲، ص۴۰.</ref> شرح این سفرها را یکی از همراهان بهائی او، به نام محمود زرقانی در کتابی به نام بدایع‌الآثار نوشته، و آورده است که وی در این سفر به تأسیس یا سازماندهی مجامع و سازمان‌های بهائی در این کشورها پرداخت. <ref>محمود زرقانی، بدایع‌الآثار، ج۱، ص۳۶، بمبئی، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.</ref><ref>محمود زرقانی، بدایع‌الآثار، ج۱، ص۴۶، بمبئی، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.</ref> وقتی عبدالبهاء در آمریکا به سر می‌برد، عمویش میرزا یحیی صبح ازل درگذشت. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۵۱.</ref>
در طول جنگ جهانی اول عبدالبهاء همچنان به ادارۀ امور بهائیان و تبلیغ و صدور رساله‌ها و الواح مشغول بود. پس از جنگ، به سبب اهمیت حیفا، عبدالبهاء آن‌جا را پایگاه بهائیت و فعالیت‌های خود قرارداد. <ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۱۶۴، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> وی همان‌جا بود تا در ۱۳۰۰ش/۱۹۲۱م در ۷۷ سالگی در حیفا درگذشت. <ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۳، ص۳۲۰، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>عبدالحسین آیتی، کشف‌ الحیل، ج۱، ص۲۵۷، تهران، ۱۳۱۳ش.</ref><ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref>
عبدالبهاء نیز، به رغم تصریح بهاء در کتاب اقدس، مدعی بود که به وی وحی می‌شود. بهائیان پیرو او هم وی را نبی و مظهر الاهی می‌دانستند. <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>ERE، ج۲، ص۳۰۴.</ref> کوشش‌های عبدالبهاء برای تبلیغ و توسعۀ بهائیت، با اتکاء بر علم و اطلاعش بر تاریخ اقوام و اتخاذ سیاست‌های خاص، این گروه را که تا پیش از او اهمیت و موقعیتی نداشتند، تا حدی شهرت بخشید. <ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۲۹، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref><ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۹۹، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref> سفرهای او به اروپا و آمریکا، و تشکیل یا سازماندهی مجامع بهائی در این کشورها <ref>محمود زرقانی، بدایع‌الآثار، ج۱، ص۴۶، بمبئی، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.</ref> و تأسیس محافل و نهادهای بهائی در ایران، مصر و عراق و سرزمین‌های آسیای میانه و هند، <ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۳، ص۲۶۹-۲۹۱، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref> برای تحقق همان اهداف بود. به علاوه کوشش‌هایی هم برای دسته‌بندی و عرضۀ نشریات فرقه‌ به‌طور نظام یافته نشان داد. <ref>Chamberlain، S، ج۱، ص۲۵، Abdul Baha on divine Philosophy، Boston، ۱۹۱۸.</ref> او نیز مانند بهاء، مبلغ دین و زبان جهانی ـ زبان اسپرانتو ـ برای «تسریع دایرۀ حسن تفاهم بین شرق و غرب»، و وحدت ادیان، وحدت عالم انسانی، و «صلح اکبر» بود. <ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref><ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۱۸۲، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref><ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref><ref>عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، ج۱، ص۲۰۴، بیروت، ۱۹۷۲م.</ref><ref>عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، ج۱، ص۲۸۱، بیروت، ۱۹۷۲م.</ref><ref>عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، ج۱، ص۳۸۰، بیروت، ۱۹۷۲م.</ref><ref>عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، ج۱، ص۴۵۵، بیروت، ۱۹۷۲م.</ref>
وی در نامه‌ای که در فوریۀ۱۹۱۳ خطاب به انجمن الاهیون فرانسه نوشت، ضمن انتقاد از این‌که ظهور پیامبر جدید ـ بهاء ـ را درنیافته‌اند، به تبلیغ خود پرداخت. در ژوئیۀ همان سال نیز خطاب به کنگرۀ ششم لیبرال‌های مسیحی و دیگر ادیان خواستار ایجاد دینی جهانی و قرار دادن «تمدن مادی» در خدمت «تمدن الاهی» شد. <ref>Chamberlain، S، ج۱، ص۱۴۷-۱۷۲، Abdul Baha on divine Philosophy، Boston، ۱۹۱۸.</ref> در دورۀ ریاست عبدالبهاء، عمۀ او موسوم به عزیه نوری کتاب تنبیه‌النائمین را در پاسخ به نامۀ عبدالبهاء نوشت و انتقاداتی سخت بر اعمال و افکار او و پدرش بهاء وارد کرد <ref>عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).</ref><ref>عزیه نوری، تنبیه‌النائمین، ج۱، ص۳-۵.</ref><ref>عزیه نوری، تنبیه‌النائمین، ج۱، ص۹.</ref>
==بهائیت و انگلیس==
قطع نظر از آنچه دربارۀ ارتباط‌ها و وابستگی‌های سیاسی عبدالبهاء به برخی سازمان‌ها و دولت‌ها گفته‌اند، بعضی از منابع بهائی به ارتباط او با حکومت انگلیسی فلسطین و کمک‌هایی که به ارتش این دولت در جنگ جهانی اول، برضد عثمانی کرد، تصریح کرده‌اند. به همین سبب، به دستور لردبالفور، او با خاندان و یارانش تحت حمایت ژنرال آلنبی (ه‌ م) قرار گرفت و به علاوه در اواخر عمر (۱۹۲۰م) دولت انگلستان او را شوالیه خواند و نشان و مقام داد. <ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۳، ص۲۶۹-۲۹۹، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>محسن عبدالحمید، حقیقةالبابیة و البهائیة، ج۱، ص۱۸۷-۱۹۷، کرکوک، ۱۳۸۹ق.</ref><ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۰۵، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> و پس از مرگ او پادشاه و دولتمردان بلندپایۀ این کشور مراتب تأسف خود را ابراز داشتند. شوقی همچنین آورده است که بسیاری از مسلمانان در تشییع جنازۀ او با تلاوت قرآن شرکت جستند و مفتی حیفا نیز سخنرانی کرد. <ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۳، ص۳۲۵-۳۲۸، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref> در آخر عمر، عبدالبهاء هم مانند بهاء نشان می‌داد که ملتزم به آداب مسلمانی است. چنان‌که برای ادای نماز جمعه به مسجد می‌رفت و این کار را تا دو روز پیش مرگ ترک نکرد. <ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref><ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref><ref>اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ج۱، ص۷۵، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.</ref> صبحی که روزگاری کاتب عبدالبهاء بود، تصریح کرده است که وی بهائیت را مانند شاذلیه از فرق صوفیه معرفی می‌کرد؛ و البته پیشوای شاذلیه در سوریه با او دوستی داشت. <ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> برخی از نویسندگان هم به ارتباط و شباهت‌های بهائیه و قادیانیه اشاره کرده‌اند. <ref>محسن عبدالحمید، حقیقةالبابیة و البهائیة، ج۱، ص۱۹۷-۲۰۳، کرکوک، ۱۳۸۹ق.</ref><ref>محمدحسن اعظمی، حقیقة‌البهائیة و القادیانیة، ج۱، ص۷۹، بیروت، ۱۳۹۴ق.</ref><ref>محمدحسن اعظمی، حقیقة‌البهائیة و القادیانیة، ج۱، ص۹۰، بیروت، ۱۳۹۴ق.</ref>
==تألیفات عبدالبهاء==
عبدالبهاء نیز الواح، کتاب‌ها و رساله‌هایی پدید آورد. نخستین اثر مهم او که در حیات بهاء و برای اثبات دعوی‌های او و کوفتن با بیان و ازلیان، در ۱۳۰۳ق نوشت، کتاب مقالۀ شخصی سیاح است <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref> که بعداً به انگلیسی ترجمه شد۷ و در ۱۸۹۱م در کمبریج منتشر گردید (برای مشخصات و متن انگلیسی کتاب، نک‌<ref>wwwbahai،librarycom، The Bahá’ī World، wwwbahai-library-com، org/Persian/.</ref>) کتاب تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحباء (حیفا، ۱۳۴۳ق) مشتمل است برشرح زندگی و مرگ بهائیانی که در ایام خود او درگذشتند، مانند نبیل قائنی، <ref>عباس عبدالبهاء، تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحیاء، ج۱، ص۵، حیفا، ۱۳۴۳ق.</ref> نبیل زرندی، <ref>عباس عبدالبهاء، تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحیاء، ج۱، ص۵۷، حیفا، ۱۳۴۳ق.</ref> میرزا موسی برادر بهاء. <ref>عباس عبدالبهاء، تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحیاء، ج۱، ص۱۳۵، حیفا، ۱۳۴۳ق.</ref> این کتاب نیز به انگلیسی ترجمه و چاپ شده است؛ مجموعه‌ای از الواح او هم در بمبئی (۱۸۸۲م)، و سپس ترجمۀ انگلیسی آن با عنوان «سرتمدن الهی» در آمریکا به چاپ رسید. این کتاب مشتمل است بر برخی پیام‌ها و نوشته‌های کوتاه او. <ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ص۵-۸، مقدمه، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref>
دیگر آثار او که غالباً توسط بهائیان گردآوری و منتشر شده، این‌هاست: الواح و وصایا (چ مصر)؛ خطابات حضرت عبدالبهاء فی اروبا (چ مصر، ۱۳۴۰ق/۱۹۲۱م) که مربوط به سفر اول او به اروپاست، <ref>عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، مقدمۀ «ز»، بیروت، ۱۹۷۲م.</ref> الواح و بعضی خطابات سفرهای او به مصر و اروپا و امریکا (چ تهران، ۱۹۴۲م). این هر دو مجموعه در ۱۹۷۲م یکجا و با عنوان خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، به عربی در بیروت به چاپ رسید؛ مکاتیب عبدالبهاء (چ مصر، ۱۳۲۸ق بب‌)؛ <ref>عباس عبدالبهاء، النور الابهی فی مفاوضات عبدالبهاء (نک‌: هم‌، آیین جهانی بهائی).</ref> (چ لیدن، ۱۹۰۸م). او درهمین رساله غربیان را که بر اساس روایات مجعول دربارۀ اسلام داوری می‌کنند، مورد انتقاد قرار داده است، <ref>عباس عبدالبهاء، النور الابهی فی مفاوضات عبدالبهاء (نک‌: هم‌، ج۱، ص۱۴-۱۵، آیین جهانی بهائی).</ref> رسالۀ مدنیه که آن را در ۱۲۹۲ق نوشت و مضمون اصلی آن نگاهی به اوضاع ایران و اشاره به افتخارات سابق این سرزمین و لزوم بیداری و همگامی با تمدن جدید است. <ref>عباس عبدالبهاء، رسالۀ مدنیه (نک‌: هم‌، ج۱، ص۸-۱۱، آیین جهانی بهائی).</ref> از یک اشارۀ او بر می‌آید که این رساله را بدون ذکر نام خود، خطاب به پادشاه ایران نوشته است. <ref>عباس عبدالبهاء، رسالۀ مدنیه (نک‌: هم‌، ج۱، ص۸، آیین جهانی بهائی).</ref> او همچنین برخی آیات قرآن مجید را تفسیر کرد. <ref>عباس عبدالبهاء، مکاتیب (نک‌: هم‌، ج۱، ص۱۲، آیین جهانی بهائی).</ref><ref>عباس عبدالبهاء، مکاتیب (نک‌: هم‌، ج۱، ص۳۲، آیین جهانی بهائی).</ref> و تفسیری به عربی بر بعضی از آیات سورۀ یوسف نوشت، و حدیث «کنت کنزاً مخفیاً...» را تفسیری عرفانی کرد. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۴۰.</ref>
=شوقی=
مطابق وصیت بهاء، پسر کهترش محمدعلی (غصن اکبر) باید جانشین عبدالبهاء می‌شد؛ اما نزاع‌هایی که ذکرش گذشت، به ویژه باعث دور کردن او شد و عبدالبهاء سرانجام نوادۀ ارشد دختری خود، شوقی را ـ که پدرش میرزاهادی داماد و از یاران عبدالبهاء بود ـ به جانشینی برگماشت. <ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۱۲، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref>
==زندگی‌نامه شوقی==
وی در ۱۳۱۴ق/۱۸۹۶م در عکا زاده شد. سپس لقب «امراللهی» گرفت و به همین سبب بهائیان او را «ولی امر» می‌نامند. (عالم بهائی، «ولی امر بهائی») وی مقارن مرگ عبدالبهاء (۱۹۲۱م) در آکسفورد مشغول تحصیل بود. در ۱۹۲۳م به حیفا رفت و رشتۀ امور بهائیت را دردست گرفت.. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۶۶-۵۵۷.</ref><ref>ER، ج۲، ص۴۱.</ref> گفته‌اند که عبدالبهاء به اصرار دخترش ضیائیه، شوقی را به رهبری تعیین کرد. <ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۹۳، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> این انتصاب، خاصه به سبب برخی خویها و ضعف‌ها که از او دیده می‌شد، باعث مخالفت برخی بهائیان و رویگردانی بعضی دیگر، مانند صبحی، <ref>فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> آیتی (آواره) و نیکو از بهائیت شد. <ref>عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).</ref> با این همه شوقی به توسعه و سازماندهی محافل بهائی، به ویژه در اروپا و آمریکا بسیار کوشید. این معنی از کثرت نامه‌ها و سخنان او خطاب به بهائیان این سرزمین‌ها پیداست. وی همچنین به وصیت عبدالبهاء، سرانجام «بیت‌العدل اعظم‌الهی» را تأسیس کرد و اکثریت اعضاء آن را از میان بهائیان اروپایی و آمریکایی برگزید. <ref>اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان، ج۲، ص۵۵۸-۵۵۹.</ref><ref>صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ج۱، ص۲۵۷، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref><ref>اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ج۱، ص۱۴۵-۱۵۲، تهران، ۱۹۷۸م.</ref> این کار با مخالفت گروهی از بهائیان روبه‌رو شد. نیز مجمعی از سران بهائی موسوم به «ایادی امرالله» برای تبلیغ آیین و ایجاد و حفظ روابط بهائیان با رهبری پدید آورد و تأکید کرد که وظایف این مجمع تضادی با اختیارات و وظایف خود او ندارد. چارلز میسن‌ریمی، و ماری (روحیه) مکسول، دختر معماری کانادایی و طراح و سازندۀ مقبرۀ بهاء ـ که به ازدواج شوقی درآمده بود ـ از سران این مجمع بودند. <ref>اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ج۱، ص۱۴۵-۱۵۵، تهران، ۱۹۷۸م.</ref><ref>اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۸، تهران، ۱۹۷۸م.</ref><ref>ER، ج۲، ص۴۱.</ref>
=انشعابات بهائیت=
چون شوقی فرزندی نداشت، پس از مرگ او (آبان۱۳۳۶/نوامبر۱۹۵۷، نک‌: آیین جهانی بهائی، «شوقی افندی») انشعابی دیگر در بهائیت پدید آمد. گروهی که اکثریت مجمع «ایادی امرالله» را تشکیل می‌دادند، به تجدید مخالفت با بیت‌العدل برخاستند. اینان به ویژه ریاست چارلز میسن‌ریمی آمریکایی را برآن ـ که در حقیقت رهبری بهائیت بود ـ نپذیرفتند و ولایت را مسدور دانستند و به ریاست روحیه مکسول گردن نهادند. اگر چه چارلز میسن ریمی به مقاومت برخاست، ولی به سبب طرفداری «ایادیان» از روحیه مکسول، اکثریت بهائیان به او پیوستند. <ref>اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۹، تهران، ۱۹۷۸م.</ref><ref>اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ج۱، ص۱۷۵-۱۸۱، تهران، ۱۹۷۸م.</ref> ۵/۵ سال پس از مرگ شوقی، «بیت‌العدل اعظم» مرکب از اعضای ۵۶ محفل ملی انتخاب شد (۱۹۶۳م) و امور بهائیت را دردست گرفت. بیت‌العدل‌های ثانوی، «محافل روحانی ملی» نام دارند. <ref>عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).</ref>
شوقی به سبب برخورداری از تحصیلات عالیه و ارتباطات وسیع، به ویژه سازگاری با اسرائیل و دول اروپایی و آمریکایی طرفدار آن، (علاوه بر آموزه‌های صریح خود او، نک‌: <ref>بشیر احمد، بهائیت، اسرائیل کی خفیه سیاسی تنظیم، ج۱، ص۹۷، راولپندی، ۱۲۷۵ق.</ref><ref>بشیر احمد، بهائیت، اسرائیل کی خفیه سیاسی تنظیم، ج۱، ص۱۷۹، راولپندی، ۱۲۷۵ق.</ref><ref>بشیر احمد، بهائیت، اسرائیل کی خفیه سیاسی تنظیم، ج۱، ص۱۸۳، راولپندی، ۱۲۷۵ق.</ref><ref>بشیر احمد، بهائیت، اسرائیل کی خفیه سیاسی تنظیم، ج۱، ص۱۹۵، راولپندی، ۱۲۷۵ق.</ref> نیز دربارۀ تعالیم عبدالبهاء در این‌باره، نک‌: <ref>عباس عبدالبهاء، توقیعات مبارکه، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، به کوشش عبدالعلی علایی، ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳م.</ref> توانایی بیشتری از اسلاف خود در تشکیل مجامع و سازماندهی محافل بهائی و برپایی «مشرق‌الاذکار»‌ها (معابد بهائی) در کشورهای جهان نشان داد. <ref>عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).</ref> مثلاً دربارۀ بهائیان آمریکا، نک‌: <ref>id، Citadel of Faith، Illinois، ۱۹۶۵، ص۱۱۰-۱۲۲.</ref> نیز دربارۀ انتخابات بهائیان آمریکا، نک‌: <ref>id، Bahá’ī Adminstration، ص۳۷-۴۱.</ref> دربارۀ بهائیان آمریکای جنوبی، نک‌: <ref>Shoghi Effendi، The Advent of Divine Justice، Illinois، ۱۹۵۶، ص۴۸-۵۲.</ref>)
شوقی آثار مکتوب بسیار برجا نهاد که غالباً جنبه‌های تبلیغی و تاریخی دارد. برخی از آنها: قرن بدیع؛ توقیعات مبارکه، مشتمل بر بعضی نامه‌ها خطاب به محافل بهائی (تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳م)؛ «زمامداری بهائی»، مشتمل بر نامه‌هایی است که وی به بهائیان آمریکا نوشت (نیویورک، ۱۹۲۷م)؛ «ظهور عدالت الهی» (ایلینویز، ۱۹۵۶م)؛ «درراه حق»، شامل تاریخ باب و بهاء و عبدالبهاء (ایلینویز، ۱۹۵۷م)؛ «پیام به جهان بهائی» (ایلینویز، ۱۹۵۸م)؛ «دژ ایمان» (ایلینویز، ۱۹۶۵م).
=اعتقاد به بهائیت=
اعتقاد به بهائیت، کفر و معتقد به آن کافر و همه احکام کفر بر او جاری است.<ref>امام خمینی و سایر مراجع، توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۱۵۰.    </ref> <ref>موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، ج۳، ص۲۱۵.    </ref>
=فهرست منابع=
(۱) عبدالحسین آیتی، کشف‌ الحیل، تهران، ۱۳۱۳ش.
(۲) عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، قاهره، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م.
(۳) آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).
(۴) بشیر احمد، بهائیت، اسرائیل کی خفیه سیاسی تنظیم، راولپندی، ۱۲۷۵ق.
(۵) اسلمنت، ج ا، بهاءالله و عصر جدید، ترجمۀ فارسی، حیفا، ۱۹۳۲م.
(۶) عبدالحمید اشراق خاوری، گنج شایگان، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۷) محمدحسن اعظمی، حقیقة‌البهائیة و القادیانیة، بیروت، ۱۳۹۴ق.
(۸) الهی ظهیر، احسان، البهائیة، نقد و تحلیل، لاهور ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۹) شریف یحیی امین، معجم‌الفرق‌الاسلامیة، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۰) سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان عربی.
(۱۱) سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی.
(۱۲) سیدعلی محمد شیرازی باب، دلائل سبعه.
(۱۳) سیدعلی محمد شیرازی باب، قسمتی از الواح خط نقطۀ اولی، گردآوری حسن کاتب.
(۱۴) براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).
(۱۵) حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ۱۳۱۰ق.
(۱۶) حسینعلی نوری بهاء، لوح شیخ، لانگنهاین.
(۱۷) حسینعلی نوری بهاء، لوح عهد (کتاب عهدی) (نک‌: هم‌، عالم بهائی).
(۱۸) حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، چ تصویری.
(۱۹) حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۲۰) دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۲۱) اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران، ۱۹۷۸م.
(۲۲) محمود زرقانی، بدایع‌الآثار، بمبئی، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.
(۲۳) محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.
(۲۴) احمد شاهرودی، مرآت‌العارفین فی دفع شبهات المبطلین، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۲۵) شوقی ربانی، قرن بدیع، ترجمۀ نصرالله مودت.
(۲۶) یحیی صبح‌ازل، مستیقظ.
(۲۷) صبحی مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۲۸) عالم بهائی۱۵ (نک‌: ما).
(۲۹) عباس عبدالبهاء، الواح۱۶ (نک‌: ما).
(۳۰) عباس عبدالبهاء، تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحیاء، حیفا، ۱۳۴۳ق.
(۳۱) عباس عبدالبهاء، توقیعات مبارکه، به کوشش عبدالعلی علایی، ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳م.
(۳۲) عباس عبدالبهاء، خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، بیروت، ۱۹۷۲م.
(۳۳) عباس عبدالبهاء، رسالۀ مدنیه (نک‌: هم‌، آیین جهانی بهائی).
(۳۴) عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۳۵) عباس عبدالبهاء، مکاتیب (نک‌: هم‌، آیین جهانی بهائی).
(۳۶) عباس عبدالبهاء، النور الابهی فی مفاوضات عبدالبهاء (نک‌: هم‌، آیین جهانی بهائی).
(۳۷) محسن عبدالحمید، حقیقةالبابیة و البهائیة، کرکوک، ۱۳۸۹ق.
(۳۸) اسدالله فاضل مازندرانی، اسرارالآثار.
(۳۹) اسدالله فاضل مازندرانی، رهبران و رهروان.
(۴۰) بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۴۱) محمدعلی فیضی، حضرت بهاءالله.
(۴۲) ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، منشآت، تهران، ۱۲۸۰ق.
(۴۳) ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، نامه‌های پراکنده، به کوشش جهانگیر قائم‌مقامی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۴۴) قرآن مجید.
(۴۵) میرزا جانی کاشانی، نقطۀ الکاف، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۹۱۰م.
(۴۶) احمد کسروی، بهائیگری، تهران، چاپ.
(۴۷) تمدن.
(۴۸) ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، قاهره، ۱۳۱۵ق.
(۴۹) محمد محیط طباطبایی، تاریخ قدیم و جدید، گوهر، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۳، شم‌ ۵.
(۵۰) محمد محیط طباطبایی، تاریخ نو پدید نبیل زرندی، همان، شم‌ ۹.
(۵۱) محمد محیط طباطبایی، رسالۀ خالویه یا ایقان، همان، تهران، ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش، س۵، شم‌ ۱۱و۱۲، س۶، شم‌ ۱.
(۵۲) محمد محیط طباطبایی، عظیم پس از باب و پیش از ازل، همان، تهران، ۱۳۵۷ش، س۶، شم‌ ۳و۴.
(۵۳) محمد محیط طباطبایی، کتابی بی‌نام با نامی تازه، همان، تهران، ۱۳۵۳ش، س۲، شم‌ ۱۱و۱۲.
(۵۴) اسدالله ممقانی، اختلاف بهاء و صبح ازل، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۴۲ش س۶، شم‌ ۴و۵.
(۵۵) محمدعلی موحد، اسنادی از آرشیو دولتی استانبول، همان، تهران، ۱۳۴۲ش، س۶، شم‌ ۱و۲.
(۵۶) میرزا آقاخان کرمانی، عبدالحسین و احمد روحی، هشت بهشت.
(۵۷) نبیل زرندی، مطالع‌الانوار، ترجمۀ عبدالجلیل سعد، قاهره، ۱۹۴۰م.
(۵۸) نجفی، محمدباقر، بهاییان، تهران، ۱۳۵۷ش/۱۹۷۹م.
(۵۹) عزیه نوری، تنبیه‌النائمین.
(۶۰) حسینعلی نوری بهاء، اقدس، بمبئی، ۱۳۱۴ق.
(۶۱) Abdu «l-bahá، The Secret of Divine Civilization، tr M Gail، Illinois، ۱۹۵۷.
(۶۲) The Bahá’ ī Fait، wwwbahaicom/Persian/.
(۶۳) Bahá’ī Library Online، wwwbahai-librarycom، The Bahá’ī World، wwwbahai-library-com، org/Persian/.
(۶۴) Browne، E G، A Year Amongst the Persians، London، ۱۸۹۳.
(۶۵) id، note and introd A Traveller’s Narrative (vide Bahá’ī Library…).
(۶۶) Chamberlain، S، Abdul Baha on divine Philosophy، Boston، ۱۹۱۸.
(۶۷) The Encyclopaedia of the Qur’ān، ed، J D McAulife، Leiden/Boston، ۲۰۰۱.
(۶۸) ER.
(۶۹) ERE.
(۷۰) The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World، ed JL Esposito، New York/oxford، ۱۹۹۵.
(۷۱) Shoghi Effendi، The Advent of Divine Justice، Illinois، ۱۹۵۶.
(۷۲) id، Bahá’ī Adminstration.
(۷۳) id، Citadel of Faith، Illinois، ۱۹۶۵.
(۷۴) id، God Passes by، Illinois، ۱۹۵۷.
(۷۵) Thompson، J، Abdu’l-Bahá، Illinois، ۱۹۴۸؛
=منبع=
[http://lib.eshia.ir/23017/2/150/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87 فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۲، ص۱۵۰.] 
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بهائیت»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۵.   
[http://lib.eshia.ir/23022/13/5239 دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهائیت»، شماره۵۲۳۹.]
=پانویس=