confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «خياطيه شاخه ای از «معتزله» و پيرو ابو الحسين خياط اند كه نام در اصل عبد الر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خياطيه شاخه ای از «معتزله» و پيرو ابو الحسين خياط اند كه نام در اصل عبد الرحيم بن محمد بن عثمان مكنى به ابو الحسين بود. | خياطيه شاخه ای از «معتزله» و پيرو ابو الحسين خياط اند كه نام در اصل عبد الرحيم بن محمد بن عثمان مكنى به ابو الحسين بود. | ||
خط ۴: | خط ۵: | ||
ابو الحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجرى قمری درگذشت. وی مردى فقيه بود و در رد ابن راوندی کتابی به نام «الانتصار» نوشت. | ابو الحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجرى قمری درگذشت. وی مردى فقيه بود و در رد ابن راوندی کتابی به نام «الانتصار» نوشت. | ||
این کتاب با حاشیه دكتر ينبرگ سوئدى در سال 1925 در قاهره به طبع رسيده است. | این کتاب با حاشیه دكتر ينبرگ سوئدى در سال 1925 در قاهره به طبع رسيده است. | ||
==شرح حال و عقاید== | ==شرح حال و عقاید== | ||
بغدادى مى نويسد كه ابوالحسين خیاط، استاد كعبى بود و با بيشتر قدريه در گفتارهای شان شریک بود اما عقیده ای را مطرح کرد که پيش از وی كسى در باره آن چیزی نگفته بود و آن سخن او درباره معدوم است.بايد دانست كه معتزله در این باره که معدوم را چه بنامند اختلاف كرده اند. بعضى گفتند که نبايد «معدوم» را معلوم مذكور دانست و شيء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نيست. | بغدادى مى نويسد كه ابوالحسين خیاط، استاد كعبى بود و با بيشتر قدريه در گفتارهای شان شریک بود اما عقیده ای را مطرح کرد که پيش از وی كسى در باره آن چیزی نگفته بود و آن سخن او درباره معدوم است.بايد دانست كه معتزله در این باره که معدوم را چه بنامند اختلاف كرده اند. بعضى گفتند که نبايد «معدوم» را معلوم مذكور دانست و شيء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نيست. <ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> عبدالقاهر بغدادی در باره عقیده این شخصیت در تعریف جسم که با دیگر معتزلیان متفاوت است می نویسد: «نظر عبدالرحیم خیاط با بقیه معتزله درباره معدوم متفاوت است. وی می پنداشت که جسم در حال معدوم بودن جسم است و بر این امر استدلالاتی بیان کرده بود. به خیاطیه معدومیه هم گفته می شود چرا که در توصیف معدوم و دادن صفت موجود به آن ها افراط می کردند و اکثر اوصافی را که برای موجودات بوده است برای معدوم هم ثابت می کردند.<ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> در نتیجه این لقب لایق به حال آنان است.خياطيه را براى زياده روى در توصيف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدوميه» گويند. عبدالرحیم خیاط منکر حجّیت اخبار آحاد بود. وی با انکار خبر واحد می خواست اکثر احکام شریعت را رد کند.<ref>الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 191 </ref> وى می گفت هر وصفى كه در حال حدوث جايز باشد در حال عدم نيز ثابت است.<ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref>ابو الحسين حجت بودن اخبار آحاد را نيز انكار مى كرد و كعبى در كتابى كه در پيرامون حجيت «خبر واحد» نوشته او را كافر شمرده است. ابن المرتضى او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و می گويد ابو الحسين استاد ابو القاسم بلخى عبد الله بن احمد بود و حافظهاى شگرفت داشت و اقوال كلامى اكثر متكلمين را به خاطر سپرده بود. | ||
خياطيه را براى زياده روى در توصيف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدوميه» گويند. | |||
ابو الحسين حجت بودن اخبار آحاد را نيز انكار | |||
ابن المرتضى او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و گويد | |||