۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیعه' به 'شیعه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مهدویت''' موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجاتبخش است که در | '''مهدویت''' موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجاتبخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسانها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. اعتقاد به [[منجی]] در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیینها و فرهنگهای کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجاتبخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروهها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(ع) معتقد است. اهل سنت نیز بر اساس روایات متواتری که در منابع شان وجود دارد ه ظهور امام مهدی علیه السلام اعتقاد داشته هر چند در برخی جزیئات این مساله با شیعه اختلاف دارند. | ||
<div class="wikiInfo"></div> | <div class="wikiInfo"></div> | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
«مَهدَویت» واژهای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط بودن به مهدی | «مَهدَویت» واژهای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط بودن به مهدی است مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقة مهدویة» یا مانند آن بوده است.<ref>الویری، «گونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی»، ص۶۱</ref> | ||
در صدر اسلام واژه «مهدی» هم برای شخصِ | در صدر اسلام واژه «مهدی» هم برای شخصِ هدایتشده و هم برای تجلیل از برخی افراد به کار میرفت؛ برای نمونه این عبارت درمورد پیامبر(ص)، خلفای راشدین و امام حسین(ع) به کار رفته است. <ref>حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۳۴</ref> | ||
بنابر گفته راجکوسکی اولین کسی که مهدی را به معنای منجی به کار برد ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری (متوفی ۳۴ق) بود.<ref>حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۳۴</ref> | |||
مختار ثقفی با اعتقاد به اینکه محمد بن حنفیه نجاتبخش است، او را مهدی نامید. همچنین زیدیه واژه مهدی را در همین مفهوم برای رهبران خود به کار میبردند. گروهی از شیعه نیز عنوان مهدی را، پس از رحلت برخی امامان، برای آنان به کار بردهاند؛ مانند ناووسیه برای امام صادق(ع)، واقفه برای امام کاظم(ع) و برخی برای امام حسن عسکری(ع).<ref>حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۳۴-۳۶</ref> | مختار ثقفی با اعتقاد به اینکه محمد بن حنفیه نجاتبخش است، او را مهدی نامید. همچنین زیدیه واژه مهدی را در همین مفهوم برای رهبران خود به کار میبردند. گروهی از شیعه نیز عنوان مهدی را، پس از رحلت برخی امامان، برای آنان به کار بردهاند؛ مانند ناووسیه برای امام صادق(ع)، واقفه برای امام کاظم(ع) و برخی برای امام حسن عسکری(ع).<ref>حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۳۴-۳۶</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۷: | ||
استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجاتبخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی، وَجْهُهُ کالْکوْکبِ الدُّرِّی، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِی، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِیلِی، یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً، یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّیرُ فِی الْجَو: مهدی مردی از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنی اسرائیل است، در گونه راست وی خالی است که چون ستاره تابناکی بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وی خشنود خواهند بود». <ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴۱؛ ابن بطری، عمده عیون، ص۴۳۹</ref> | استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجاتبخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی، وَجْهُهُ کالْکوْکبِ الدُّرِّی، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِی، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِیلِی، یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً، یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّیرُ فِی الْجَو: مهدی مردی از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنی اسرائیل است، در گونه راست وی خالی است که چون ستاره تابناکی بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وی خشنود خواهند بود». <ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴۱؛ ابن بطری، عمده عیون، ص۴۳۹</ref> | ||
==موعود باوری== | ==موعود باوری== | ||
موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسانها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیینها و فرهنگهای کاملاً متفاوت، به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یک نکته متفقالقولاند که نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعهای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا کالکی را دارند؛ بوداییها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیان مسیح (ماشیح) را نجات دهنده میدانند؛ مسیحیان، فارقلیط را میطلبند که عیسی مسیح | موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسانها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیینها و فرهنگهای کاملاً متفاوت، به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یک نکته متفقالقولاند که نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعهای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا کالکی را دارند؛ بوداییها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیان مسیح (ماشیح) را نجات دهنده میدانند؛ مسیحیان، فارقلیط را میطلبند که عیسی مسیح مژده آمدنش را داده است؛ و بالاخره مسلمانان که قائل به ظهور حضرت مهدی(ع) هستند. | ||
==مهدویت در قرآن== | ==مهدویت در قرآن== | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۵۹: | ||
اسماعیلیه همانند امامیه در پذیرفتن اصل غیبت با امامیه هم نظرند اما با توجه به تفاوت مصداق امام منتظر قائم با امامیه، برخی آنان معتقد به غیبت اسماعیل بن جعفر(ع) و برخی دیگر معتقد به غیبت محمد بن اسماعیل شدند. <ref>سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش، ص۸۱.</ref> | اسماعیلیه همانند امامیه در پذیرفتن اصل غیبت با امامیه هم نظرند اما با توجه به تفاوت مصداق امام منتظر قائم با امامیه، برخی آنان معتقد به غیبت اسماعیل بن جعفر(ع) و برخی دیگر معتقد به غیبت محمد بن اسماعیل شدند. <ref>سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش، ص۸۱.</ref> | ||
==دیدگاه شیخیه== | ==دیدگاه شیخیه== | ||
==مهدویت از دیدگاه صوفیه== | ==مهدویت از دیدگاه صوفیه== | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۴: | ||
دیوید سامویل مارگولیوث معتقد است که مهدویت از زمان محمدبن حنفیه توسط مختار بن عبیدالله و توسط عدهای از طرفداران محمد بن حنفیه-فرقه کیسانیه- به وجود آمده که پس از کشته شدن او عنوان مهدی راه به او اطلاق کردهاند.[۸۵] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۵۲.</ref> | دیوید سامویل مارگولیوث معتقد است که مهدویت از زمان محمدبن حنفیه توسط مختار بن عبیدالله و توسط عدهای از طرفداران محمد بن حنفیه-فرقه کیسانیه- به وجود آمده که پس از کشته شدن او عنوان مهدی راه به او اطلاق کردهاند.[۸۵] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۵۲.</ref> | ||
=مهدویت؛ نقدها، اعتراضها و پاسخها= | =مهدویت؛ نقدها، اعتراضها و پاسخها= | ||
==عدم اشاره قرآن به مهدویت== | ==عدم اشاره قرآن به مهدویت== | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۳: | ||
احمد الکاتب ریشه مهدویت را نه در آیات و روایات، بلکه در شهادت امام حسن عسکری و پدید آمدن دوران حیرت میداند. او معتقد است هنگامی که امام عسکری فوت کرد، فرزندی نداشت و مردم دچار حیرت شدند. در این میان عدهای از یاران امام عسکری ادعای وجود فرزند برای او را مطرح کردند. آنان ادعا کردند که این فرزند قبل از مرگ امام عسکری به دنیا آمده است. به همین دلیل اعتقاد به مهدی غایب به وجود آمد.<ref>[۹۵] احمد الکاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص۱۲۷</ref> | احمد الکاتب ریشه مهدویت را نه در آیات و روایات، بلکه در شهادت امام حسن عسکری و پدید آمدن دوران حیرت میداند. او معتقد است هنگامی که امام عسکری فوت کرد، فرزندی نداشت و مردم دچار حیرت شدند. در این میان عدهای از یاران امام عسکری ادعای وجود فرزند برای او را مطرح کردند. آنان ادعا کردند که این فرزند قبل از مرگ امام عسکری به دنیا آمده است. به همین دلیل اعتقاد به مهدی غایب به وجود آمد.<ref>[۹۵] احمد الکاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص۱۲۷</ref> | ||
نعمانی، محدث شیعی، با اینکه حیرت و سرگردانی را تصدیق میکند، این حیرت را نتیجه عدم توجه به روایات مربوط به غیبت میداند.[۹۶] <ref>النعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۲۲</ref> | نعمانی، محدث شیعی، با اینکه حیرت و سرگردانی را تصدیق میکند، این حیرت را نتیجه عدم توجه به روایات مربوط به غیبت میداند.[۹۶] <ref>النعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۲۲</ref> | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۰: | ||
رشید رضا مینویسد: «شیعیان میکوشیدند خلافت را در آل الرسول از علی قرار دهند، بنابراین احادیثی را برای آمادهسازی این کار وضع کردند».[۹۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۵۰۲۵۰۳</ref> | رشید رضا مینویسد: «شیعیان میکوشیدند خلافت را در آل الرسول از علی قرار دهند، بنابراین احادیثی را برای آمادهسازی این کار وضع کردند».[۹۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۵۰۲۵۰۳</ref> | ||
احمد امین نیز در تأیید این نظریه مینویسد: «این رهبران ماهر (منظور رؤسای شیعه) افکار توده مردم را به کار گرفتند... و احادیثی را وضع کردند که از رسول خدا روایت میکردند».[۹۹] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۴۱</ref> | احمد امین نیز در تأیید این نظریه مینویسد: «این رهبران ماهر (منظور رؤسای شیعه) افکار توده مردم را به کار گرفتند... و احادیثی را وضع کردند که از رسول خدا روایت میکردند».[۹۹] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۴۱</ref> | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۴۸: | ||
یعنی ۳۵ حدیث از طریق اهل سنت نقل شده است. احادیث مهدویت در کتابهایی مانند جامع الاصول نوشته ابن اثیر، المصنف نوشته صنعانی، المصنف نوشته ابن ابیشیبه و مسند نوشته احمد بن حنبل آمده است و دستکم ۳۲ نفر از اصحاب رسول خدا این احادیث را نقل کردهاند. | یعنی ۳۵ حدیث از طریق اهل سنت نقل شده است. احادیث مهدویت در کتابهایی مانند جامع الاصول نوشته ابن اثیر، المصنف نوشته صنعانی، المصنف نوشته ابن ابیشیبه و مسند نوشته احمد بن حنبل آمده است و دستکم ۳۲ نفر از اصحاب رسول خدا این احادیث را نقل کردهاند. | ||
==پیامدهای باور به مهدویت== | ==پیامدهای باور به مهدویت== | ||
ناقدان معتقدند انتظار موعود، موجب خمودگی و رکود اجتماعی شده است. رشید رضا مینویسد: «گسترش این اندیشه میان مسلمانان، باعث سستی آنان نسبت به واجبات الاهی شده است».[۱۰۱] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۹۳</ref> | ناقدان معتقدند انتظار موعود، موجب خمودگی و رکود اجتماعی شده است. رشید رضا مینویسد: «گسترش این اندیشه میان مسلمانان، باعث سستی آنان نسبت به واجبات الاهی شده است».[۱۰۱] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۹۳</ref> | ||
مرتضی مطهری در پاسخ به این نگاه، مفهوم انتظار را به دو نوع انتظار سازنده و انتظار ویرانگر تقسیم کرده است و معتقد است که انتظار سازنده در مقابل انتظار مخرب است: «از آیات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود حلقهای است از حلقات مبارزه اهل حق با باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود».[۱۰۲] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref> | مرتضی مطهری در پاسخ به این نگاه، مفهوم انتظار را به دو نوع انتظار سازنده و انتظار ویرانگر تقسیم کرده است و معتقد است که انتظار سازنده در مقابل انتظار مخرب است: «از آیات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود حلقهای است از حلقات مبارزه اهل حق با باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود».[۱۰۲] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref> | ||
خط ۳۰۷: | خط ۲۹۴: | ||
== آسیبشناسی مهدویت؛ مدعیان مهدویت، خرافات و بدعتها</ref> | == آسیبشناسی مهدویت؛ مدعیان مهدویت، خرافات و بدعتها</ref> | ||
مدعیان مهدویت == | === مدعیان مهدویت === | ||
از جمله مسائلی که بیانگر اهمیت «مسئله مهدویت» است، این است که در طول تاریخ، به نام کسانی برخورد میکنیم که با جعل و تطبیق نام «مهدی موعود» بر خود، و یا اطلاق این عنوان از سوی دیگران به آنها، داعیههای بزرگی داشته، یا برای آنها قائل بودند که این خود یکی از ادله مهم در اصالت مهدویت است. مهمترین ویژگی این ادعا آن است که پیروان آنها، قائل شدهاند که آنها نمردهاند و در جایی نسبتا نامعلوم در جهان زندگی میکنند و در آینده، ظهور خواهند نمود و بر ظالمان غلبه پیدا کرده و دین خود را در جهان گسترده خواهند کرد. | از جمله مسائلی که بیانگر اهمیت «مسئله مهدویت» است، این است که در طول تاریخ، به نام کسانی برخورد میکنیم که با جعل و تطبیق نام «مهدی موعود» بر خود، و یا اطلاق این عنوان از سوی دیگران به آنها، داعیههای بزرگی داشته، یا برای آنها قائل بودند که این خود یکی از ادله مهم در اصالت مهدویت است. مهمترین ویژگی این ادعا آن است که پیروان آنها، قائل شدهاند که آنها نمردهاند و در جایی نسبتا نامعلوم در جهان زندگی میکنند و در آینده، ظهور خواهند نمود و بر ظالمان غلبه پیدا کرده و دین خود را در جهان گسترده خواهند کرد. | ||
خط ۳۱۴: | خط ۳۰۰: | ||
پس از محمد حنفیه، اشخاص دیگری بودند که یا خود را مهدی میخواندند یا اینکه پیروانشان، به آن افراد، مهدی میگفتند. مهمترین این افراد، محمد بن عبدالله محض، عبیدالله المهدی فاطمی، اسحاق سبتی، غلام احمد قادیانی، علی محمد شیرازی و مهدی سودانی است. | پس از محمد حنفیه، اشخاص دیگری بودند که یا خود را مهدی میخواندند یا اینکه پیروانشان، به آن افراد، مهدی میگفتند. مهمترین این افراد، محمد بن عبدالله محض، عبیدالله المهدی فاطمی، اسحاق سبتی، غلام احمد قادیانی، علی محمد شیرازی و مهدی سودانی است. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۴۰۳: | خط ۳۸۸: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] | [[رده: مفاهیم اسلامی]] | ||
[[رده: مهدویت]] | [[رده: مهدویت]] | ||
<references /> |