پرش به محتوا

مبانی اعتقادی جریان‌های تکفیری (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عيسى' به 'عیسی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اسلام بخوبی گویای این امر است که [[افراط گرایی]] بیشترین صدمه را به [[مسلمانان]] وارد نموده و سبب بدبینی و تنفر بسیاری از مردم دنیا نسبت به مکتب انسان ساز [[اسلام]] گردیده است بگونه ای که در جهان معاصر یکی از ابزار موثر غربیان در ایجاد [[اسلام هراسی]] به  خدمت گرفتن افراط گرایان می باشد.  
نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اسلام بخوبی گویای این امر است که [[افراط گرایی]] بیشترین صدمه را به [[مسلمانان]] وارد نموده و سبب بدبینی و تنفر بسیاری از مردم دنیا نسبت به مکتب انسان ساز [[اسلام]] گردیده است بگونه ای که در جهان معاصر یکی از ابزار موثر غربیان در ایجاد [[اسلام هراسی]] به  خدمت گرفتن افراط گرایان می باشد.  
==1 - جریانهای تکفیری و افراطی گری در عالم اسلام==  
==1 - جریانهای تکفیری و افراطی گری در عالم اسلام==  
یکی از مصادیق بارز این افراطی گری گروه کج اندیش  مارقین یا خوارج بودند که بعد از تکفیر امیر مومنا ن او را در محرا ب عبادت به شهادت رساندند این نگرش در طول تاریخ به اشکال مختلف حتی بصورت مذاهب باصطلاح انقلابی بروز کرده  و کمتر زمانی را می توان یافت که اثری از افراطی گری در ان دوره دیده نشود جنگهای مذهبی که بین پیروان مذاهب و فر ق مختلف در اعصار مختلف وجود داشته و همچنان ادامه دارد یکی از عوامل اصلیش نگرش افراطی به اموزه های دینی بوده است  این جنگهای خونین که بین پیروان  فرقه های مختلف اسلام  مسیحیت و یهودیت  با یکدیگر و نیز درگیریهایی داخلی  که بین پیروان یک دین با یکدیگر وجود داشته است حاکی از جدی بودن  این خطر است . جهت تبیین بیشتر این تهدید  و لزوم پیشگیری از ان برخی از این منازعات مذهبی را که از اثار افراطی گری و نگاههای تکفیری به دین است را بیان می کنیم:  
یکی از مصادیق بارز این افراطی گری گروه کج اندیش  مارقین یا خوارج بودند که بعد از تکفیر امیر مومنان او را در محراب عبادت به شهادت رساندند این نگرش در طول تاریخ به اشکال مختلف حتی بصورت مذاهب باصطلاح انقلابی بروز کرده  و کمتر زمانی را می توان یافت که اثری از افراطی گری در ان دوره دیده نشود جنگهای مذهبی که بین پیروان مذاهب و فر ق مختلف در اعصار مختلف وجود داشته و همچنان ادامه دارد یکی از عوامل اصلیش نگرش افراطی به اموزه های دینی بوده است  این جنگهای خونین که بین پیروان  فرقه های مختلف اسلام  مسیحیت و یهودیت  با یکدیگر و نیز درگیریهایی داخلی  که بین پیروان یک دین با یکدیگر وجود داشته است حاکی از جدی بودن  این خطر است . جهت تبیین بیشتر این تهدید  و لزوم پیشگیری از ان برخی از این منازعات مذهبی را که از اثار افراطی گری و نگاههای تکفیری به دین است را بیان می کنیم:  
 
    
    
===الف – منازعات مذهبی  و  افرا طی گری بین مذاهب اهل سنت===  
===الف – منازعات مذهبی  و  افرا طی گری بین مذاهب اهل سنت===  




استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهاية در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری  اتفاق افتاد  می گوید:
استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری  اتفاق افتاد  می گوید:




خط ۱۳: خط ۱۲:


    
    
ایشان در کتاب دیگرشان،( في ظل أصول الإسلام) از سبکي، در زمينه تکفير حنابله نسبت به اشاعره نقل می کند:
ایشان در کتاب دیگرشان،( فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل می کند:




خط ۱۹: خط ۱۸:




مؤلف کتاب «ورکبت السفينة» مروان خليقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می نویسد:
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می نویسد:
ابن اثیر نسبت به حوادث سال 323 هجری می نویسد :در این سال حوادث زیادی از ناحیه حنابله علیه پیروان مذهب شافعی بوقوع پیوست ویاقوت حموی می گوید بجهت فتنه های زیاد خسارت های مالی و جانی فراوانی به  پیروان دو مذهب شافعی و حنفی واقع گردید 3
ابن اثیر نسبت به حوادث سال 323 هجری می نویسد :در این سال حوادث زیادی از ناحیه حنابله علیه پیروان مذهب شافعی بوقوع پیوست ویاقوت حموی می گوید بجهت فتنه های زیاد خسارت های مالی و جانی فراوانی به  پیروان دو مذهب شافعی و حنفی واقع گردید 3


خط ۲۸: خط ۲۷:




در زمينه اختلاف و منازعه بين شوافع وأحناف سخن صاحب مغني جالب و قابل تأمل است:
در زمینه اختلاف و منازعه بین شوافع وأحناف سخن صاحب مغنی جالب و قابل تأمل است:




از رفتار زشت و توهین امیز پیروان مذهب خنفی نسبت به شافعی ها در طرابلس ان است که برخی از بزرگان مذهب شافعی نزد مفتی اعظمشان امده و از او خواستند لطفا مساجد را جهت اقامه نماز  بین ما و حنفی ها تقسیم نمایید چون فقیهان حنفی مارا مسلمان ندانسته و رفتار اهل ذمه (کفار اهل کتاب)را با ما دارند چنانکه در زمینه جوا ز ازدواج مرد حنفی با زن شافعی بین فقهایشان اختلاف بوده و برخی ان را حرام می دانند چون می گویند ایمان پیروان مذهب شافعی برایشان اثبات نشده است .6
از رفتار زشت و توهین امیز پیروان مذهب خنفی نسبت به شافعی ها در طرابلس ان است که برخی از بزرگان مذهب شافعی نزد مفتی اعظمشان امده و از او خواستند لطفا مساجد را جهت اقامه نماز  بین ما و حنفی ها تقسیم نمایید چون فقیهان حنفی مارا مسلمان ندانسته و رفتار اهل ذمه (کفار اهل کتاب)را با ما دارند چنانکه در زمینه جوا ز ازدواج مرد حنفی با زن شافعی بین فقهایشان اختلاف بوده و برخی ان را حرام می دانند چون می گویند ایمان پیروان مذهب شافعی برایشان اثبات نشده است .6
 
=<nowiki>=</nowiki>=
ب) منازعات افراطی گرائی  بین پیروان مذاهب سنی و شیعی با یکدیگر  
ب) منازعات افراطی گرائی  بين پیروان مذاهب سنی و شیعی با یکدیگر ===




خط ۸۳: خط ۸۱:
در روایات متعددی که مورد قبول برادران اهل سنت نیزاست امده است که رسول اکرم ص اقدامات کفرامیزوتروریستی برخی ازافراطیون امت خویش را پیشگوئی نموده و بشدت مسلمانان را از تکفیر و کشتن یکدیگر تحذیر نموده است که بعنوان نمونه یکی  ازانها در اینجا ذکر می شود:  
در روایات متعددی که مورد قبول برادران اهل سنت نیزاست امده است که رسول اکرم ص اقدامات کفرامیزوتروریستی برخی ازافراطیون امت خویش را پیشگوئی نموده و بشدت مسلمانان را از تکفیر و کشتن یکدیگر تحذیر نموده است که بعنوان نمونه یکی  ازانها در اینجا ذکر می شود:  
حاکم در مستدرک نقل می کند:
حاکم در مستدرک نقل می کند:
مخشى بن حجر بن عدي عن أبيه أن نبي الله صلى الله عليه وآله وسلم خطبهم فقال اي يوم هذا قالوا يوم حرام قال فأي بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأي شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان دماءكم وأموالكم واعراضكم حرام عليكم كحرمة يومكم هذا كحرمة شهركم هذا كحرمة بلدكم هذا ليبلغ الشاهد الغائب لا ترجعوا بعدي كفارا يضرب بعضكم رقاب بعض- انتهی -  المستدرك - الحاكم النيسابوري - ج 3 - ص 470
مخشى بن حجر بن عدی عن أبیه أن نبی الله صلى الله علیه وآله وسلم خطبهم فقال ای یوم هذا قالوا یوم حرام قال فأی بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأی شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان دماءكم وأموالكم واعراضكم حرام علیكم كحرمة یومكم هذا كحرمة شهركم هذا كحرمة بلدكم هذا لیبلغ الشاهد الغائب لا ترجعوا بعدی كفارا یضرب بعضكم رقاب بعض- انتهی -  المستدرك - الحاكم النیسابوری - ج 3 - ص 470
علی علیه السلام صاحبان این افکار خطرناک را بزرگترین ابزار و طعمه قدرتهای  شیطانی  دانسته و انان را بدترین انسانها در زمین می خواند:
علی علیه السلام صاحبان این افکار خطرناک را بزرگترین ابزار و طعمه قدرتهای  شیطانی  دانسته و انان را بدترین انسانها در زمین می خواند:
ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16
ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16
==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیری ها: احادیث رفض==   
==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیری ها: احادیث رفض==   
دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عده ای در اخرالزمان می ایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می گویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می کنند انگاه پیامبر دستور می دهد ا ینان ر ا به قتل برسانید در برخی از این روایات از اینان بعنوان  مشرک نیز یاد شده است در اینجا برخی از این روایات ر اذکر می کنیم :
دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عده ای در اخرالزمان می ایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می گویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می کنند انگاه پیامبر دستور می دهد ا ینان ر ا به قتل برسانید در برخی از این روایات از اینان بعنوان  مشرک نیز یاد شده است در اینجا برخی از این روایات ر اذکر می کنیم :
1- محمد بن علي بن ميمون ، حدثنا أبو سعيد محمد بن أسعد التغلبي . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبيد ، عن حصين بن عبد الرحمن ، عن أبي عبد الرحمن السلمي . عن علي قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : سيأتي بعدي قوم لهم نبز يقال لهم الرافضة فإذا لقيتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون . قلت يا رسول الله ما العلامة فيهم ؟ قال : يقرضونك بما ليس فيك ويطعنون على أصحابي ويشتمونهم .17
1- محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون . قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال : یقرضونك بما لیس فیك ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم .17


. 2- حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بكر بن خنیس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبی عوف ، عن فاطمة بنت علی ، عن فاطمة الكبرى ، عن أسماء بنت عمیس ، عن أم سلمة قالت كانت لیلتی وكان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فجاءت إلی فاطمة مسلمة فتبعها علی فرفع رسول الله صلى الله علیه وسلم رأسه فقال : أبشر یا علی أنت وأصحابك فی الجنة إلا إن ممن یزعم أنه یحبك قوم یرفضون الإسلام یلفظونه یقال لهم الرافضة ( فإذا التقیتهم فجاهدهم ) فإنهم مشركون قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون على السلف 18


. 2- حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بكر بن خنيس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبي عوف ، عن فاطمة بنت علي ، عن فاطمة الكبرى ، عن أسماء بنت عميس ، عن أم سلمة قالت كانت ليلتي وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم عندي فجاءت إلي فاطمة مسلمة فتبعها علي فرفع رسول الله صلى الله عليه وسلم رأسه فقال : أبشر يا علي أنت وأصحابك في الجنة إلا إن ممن يزعم أنه يحبك قوم يرفضون الإسلام يلفظونه يقال لهم الرافضة ( فإذا التقيتهم فجاهدهم ) فإنهم مشركون قلت يا رسول الله ما العلامة فيهم ؟ قال لا يشهدون جمعة ولا جماعة ويطعنون على السلف 18


3 - حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یكون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون . 19


3 - حدثنا إسماعيل بن سالم ، حدثنا يونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زيد عن الحجاج بن تميم ، عن ميمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : يكون في آخر الزمان قوم ينبزون الرافضة يرفضون الإسلام ويلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون . 19


. 4 - ثنا أبو بكر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوكل أبو عقیل ، حدثنا كثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال : یكون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام .20


. 4 - ثنا أبو بكر بن أبي شيبة ، ثنا يزيد بن هارون ، حدثنا يحيى بن المتوكل أبو عقيل ، حدثنا كثير بن إسماعيل أبو إسماعيل ، عن إبراهيم بن الحسن ، عن أبيه ، عن جده ، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه ، عن النبي صلى الله عليه وسلم قال : يكون قوم يسمون الرافضة يرفضون الإسلام .20


== نقد و بررسی ==




نقد و بررسی  بعد از بیان روایات مذکور اینک به نقد و بررسی انها می پردازیم:
بعد از بیان روایات مذکور اینک به نقد و بررسی انها می پردازیم:


   
   
خط ۱۱۱: خط ۱۰۷:


احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی باشد بعلاوه انکه در سلسله سند انها افرادی قرار گرفته اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می کنیم  
احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی باشد بعلاوه انکه در سلسله سند انها افرادی قرار گرفته اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می کنیم  
1- حدیث اول : محمد بن علي بن ميمون ، حدثنا أبو سعيد محمد بن أسعد التغلبي . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبيد ، عن حصين بن عبد الرحمن ، عن أبي عبد الرحمن السلمي . عن علي قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : سيأتي بعدي قوم لهم نبز يقال لهم الرافضة فإذا لقيتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون . قلت يا رسول الله ما العلامة فيهم ؟ قال : يقرضونك بما ليس فيك ويطعنون على أصحابي ويشتمونهم .21
1- حدیث اول : محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون . قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال : یقرضونك بما لیس فیك ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم .21




خط ۱۱۷: خط ۱۱۳:


در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعد التغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز  ذیل این حدیث ص460 می نویسد :     
در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعد التغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز  ذیل این حدیث ص460 می نویسد :     
إسناده ضعيف ، ورجاله كلهم ثقات غير محمد بن أسعد التغلبي قال أبو زرعة والعقيلي " منكر الحديث "22  
إسناده ضعیف ، ورجاله كلهم ثقات غیر محمد بن أسعد التغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منكر الحدیث "22  


اما حدیث دوم - حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بكر بن خنيس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبي عوف ، عن فاطمة بنت علي ، عن فاطمة الكبرى ، عن أسماء بنت عميس ، عن أم سلمة قالت كانت ليلتي وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم عندي فجاءت إلي فاطمة مسلمة فتبعها علي فرفع رسول الله صلى الله عليه وسلم رأسه فقال : أبشر يا علي أنت وأصحابك في الجنة إلا إن ممن يزعم أنه يحبك قوم يرفضون الإسلام يلفظونه يقال لهم الرافضة ( فإذا التقيتهم فجاهدهم ) فإنهم مشركون قلت يا رسول الله ما العلامة فيهم ؟ قال لا يشهدون جمعة ولا جماعة ويطعنون على السلف .23  
اما حدیث دوم - حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بكر بن خنیس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبی عوف ، عن فاطمة بنت علی ، عن فاطمة الكبرى ، عن أسماء بنت عمیس ، عن أم سلمة قالت كانت لیلتی وكان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فجاءت إلی فاطمة مسلمة فتبعها علی فرفع رسول الله صلى الله علیه وسلم رأسه فقال : أبشر یا علی أنت وأصحابك فی الجنة إلا إن ممن یزعم أنه یحبك قوم یرفضون الإسلام یلفظونه یقال لهم الرافضة ( فإذا التقیتهم فجاهدهم ) فإنهم مشركون قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون على السلف .23  
بررسی سند
بررسی سند
بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24
بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24
مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می نویسد :إسناده ضعيف جدا ، آفته سوار بن مصعب ، قال البخاري : " منكر الحديث " . وقال النسائي وغيره : " متروك " . وبكر بن خنيس ضعيف .... والحديث أخرجه الخطيب في " التاريخ " ( 12 / 358 ) من طريق الفضل بن غانم : وحدثنا سوار بن مصعب به وأتم منه . والفضل هذا ضعيف كما قال الخطيب ، .... والحديث أورده الشوكاني في " الأحاديث الموضوعة " ( ص 381 ) .25
مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می نویسد :إسناده ضعیف جدا ، آفته سوار بن مصعب ، قال البخاری : " منكر الحدیث " . وقال النسائی وغیره : " متروك " . وبكر بن خنیس ضعیف .... والحدیث أخرجه الخطیب فی " التاریخ " ( 12 / 358 ) من طریق الفضل بن غانم : وحدثنا سوار بن مصعب به وأتم منه . والفضل هذا ضعیف كما قال الخطیب ، .... والحدیث أورده الشوكانی فی " الأحادیث الموضوعة " ( ص 381 ) .25
   
   
طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است :
طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است :
خط ۱۲۹: خط ۱۲۵:


اما حدیث سوم :
اما حدیث سوم :
- حدثنا إسماعيل بن سالم ، حدثنا يونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زيد عن الحجاج بن تميم ، عن ميمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : يكون في آخر الزمان قوم ينبزون الرافضة يرفضون الإسلام ويلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون .27
- حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یكون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون .27
مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث می نویسد :
مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث می نویسد :
إسناده ضعيف ، الحجاج بن تميم ضعيف . وعمران بن زيد وهو التغلبي كما في " التقريب " . وسائر رجاله ثقات رجال مسلم ، وإسماعيل بن سالم هو الصائغ البغدادي . والحديث أخرجه أبو يعلى ( 2 / 673 ) من طريق أخرى عن عمران بن زيد به . وقال الهيثمي ( 10 / 22 ) : " رواه أبو يعلى ، والبزار ، والطبراني ، ورجاله وثقوا ، وفي بعضهم خلاف " 28.  
إسناده ضعیف ، الحجاج بن تمیم ضعیف . وعمران بن زید وهو التغلبی كما فی " التقریب " . وسائر رجاله ثقات رجال مسلم ، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی . والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه أبو یعلى ، والبزار ، والطبرانی ، ورجاله وثقوا ، وفی بعضهم خلاف " 28.  


همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود  اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سيد حسين رجا - مولف کتاب دفاع من وحي الشريعة ضمن دائرة السنة والشيعة می نویسد :
همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود  اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة می نویسد :
إذا اختلف علماء الرجال في رجال السند فجرح بعضهم زيدا وعدله آخرون يقدم الجرح على التعديل وهذا هو الصحيح الذي عليه الجمهور وكما جاء في التدريب على التقريب ما ملخصه إذا اجتمع في الراوي جرح مفسر وتعديل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل  
إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وكما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل  
ایشان در علت تقدیم قول جارح می نویسد :.لأن مع الجارح زيادة علم لم يطلع عليها المعدل ، ولأنه مصدق للمعدل فيما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه يخبر عن أمر باطن خفي عنه ، وقيد الفقهاء ذلك بما لم يقل المعدل عرفت السبب الذي ذكره الجارح ولكنه تاب وحسنت حاله فإنه حينئذ يقدم المعدل31.
ایشان در علت تقدیم قول جارح می نویسد :.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل ، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه ، وقید الفقهاء ذلك بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذكره الجارح ولكنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل31.




اما حدیث چهارم :
اما حدیث چهارم :
أبو بكر بن أبي شيبة ، ثنا يزيد بن هارون ، حدثنا يحيى بن المتوكل أبو عقيل ، حدثنا كثير بن إسماعيل أبو إسماعيل ، عن إبراهيم بن الحسن ، عن أبيه ، عن جده ، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه ، عن النبي صلى الله عليه وسلم قال :يكون قوم يسمون الرافضة يرفضون الإسلام 29.
أبو بكر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوكل أبو عقیل ، حدثنا كثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :یكون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام 29.
مولف کتاب السنه ذیل این حدیث می نویسد :  
مولف کتاب السنه ذیل این حدیث می نویسد :  


إسناده ضعيف ، يحيى بن المتوكل وشيخه كثير وهو ابن إسماعيل أبو إسماعيل النواء ، كلاهما ضعيف ، وساق الذهبي هذا الحديث فيما أنكر على النواء . والحديث أخرجه عبد الله بن أحمد في " زوائد المسند " ( 1 / 103 ) من طريقين آخرين عن يحيى به . وقال الهيثمي ( 10 / 22 ) : " رواه عبد الله والبزار ، وفيه كثير بن إسماعيل النواء وهو ضعيف " .30
إسناده ضعیف ، یحیى بن المتوكل وشیخه كثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء ، كلاهما ضعیف ، وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنكر على النواء . والحدیث أخرجه عبد الله بن أحمد فی " زوائد المسند " ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه عبد الله والبزار ، وفیه كثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف " .30
          
          
5- عن علي قال : يخرج في آخر الزمان قوم لهم نبز يقال لهم الرافضة يعرفون به ، ينتحلون شيعتنا وليسوا من شيعتنا ، وآية ذلك أنهم يشتمون أبا بكر وعمر ، أينما أدركتموهم فاقتلوهم ! فإنهم مشركون . ( اللالكائي )32  
5- عن علی قال : یخرج فی آخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، ینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وآیة ذلك أنهم یشتمون أبا بكر وعمر ، أینما أدركتموهم فاقتلوهم ! فإنهم مشركون . ( اللالكائی )32  
این حدیث نیز بدلیل ارسالش قابل استناد نیست                                                                 
این حدیث نیز بدلیل ارسالش قابل استناد نیست                                                                 
6-عن ابن عباس قال كنت عند النبي صلى الله عليه وسلم وعنده على فقال النبي صلى الله عليه وسلم يا علي سيكون في أمتي قوم ينتحلون حب أهل البيت لهم نبز يسمون الرافضة قاتلوهم فإنهم مشركون .33
6-عن ابن عباس قال كنت عند النبی صلى الله علیه وسلم وعنده على فقال النبی صلى الله علیه وسلم یا علی سیكون فی أمتی قوم ینتحلون حب أهل البیت لهم نبز یسمون الرافضة قاتلوهم فإنهم مشركون .33
این روایت نیز بدلیل حجاج بن تمیم از منظر رجالیین اهل سنت قابل استناد نیست   
این روایت نیز بدلیل حجاج بن تمیم از منظر رجالیین اهل سنت قابل استناد نیست   




7- عن 7-أبي الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمي ، عن زينب بنت على ، عن فاطمة ، قالت : نظر رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى علي فقال : هذا في الجنة ، وإن من شيعته قوما يلفظون الاسلام لهم نبز يسمون الرافضة ، من لقيهم فليقتلهم ، فإنهم مشركون 34
7- عن 7-أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت على ، عن فاطمة ، قالت : نظر رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال : هذا فی الجنة ، وإن من شیعته قوما یلفظون الاسلام لهم نبز یسمون الرافضة ، من لقیهم فلیقتلهم ، فإنهم مشركون 34
.همین روایت با تغییراتی  جزیی  در  ج 2 ميزان الاعتدال - الذهبي - - ص 18نیزنقل شده است :
.همین روایت با تغییراتی  جزیی  در  ج 2 میزان الاعتدال - الذهبی - - ص 18نیزنقل شده است :
تليد بن سليمان ، عن أبي الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمي ، عن زينب بنت علي ، عن فاطمة - أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : أما إنك يا بن أبي طالب وشيعتك في الجنة ، وسيجئ أقوام ينتحلون حبك يمرقون من الاسلام ، يقال لهم الرافضة : فإن لقيتهم فاقتلهم ، فإنهم مشركون . فهذا آفته تليد ، فإنه متهم بالكذب . ورواه أبو الجارود زياد بن المنذر ، وهو ساقط ، عن أبي الجحاف .
تلید بن سلیمان ، عن أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت علی ، عن فاطمة - أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال : أما إنك یا بن أبی طالب وشیعتك فی الجنة ، وسیجئ أقوام ینتحلون حبك یمرقون من الاسلام ، یقال لهم الرافضة : فإن لقیتهم فاقتلهم ، فإنهم مشركون . فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالكذب . ورواه أبو الجارود زیاد بن المنذر ، وهو ساقط ، عن أبی الجحاف .




بررسی سند  
بررسی سند  
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد  در ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تليد ، فإنه متهم بالكذب
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد  در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالكذب


ایشان  در ميزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث می نویسد:تليد بن سليمان [ ت ] الكوفي الأعرج . عن عطاء بن السائب ، وعبد الملك بن عمير . وعنه أحمد ، وابن نمير . فمن مناكيره ....وقال النسائي : ضعيف –انتهی-
ایشان  در میزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث می نویسد:تلید بن سلیمان [ ت ] الكوفی الأعرج . عن عطاء بن السائب ، وعبد الملك بن عمیر . وعنه أحمد ، وابن نمیر . فمن مناكیره ....وقال النسائی : ضعیف –انتهی-


ثانیا بدلیل  نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمي روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاريخ الكبير ج 1 / ص 191  : در این قسمت از کتاب امده است :محمد بن عمرو الهاشمي عن زينب ، روى عنه أبو الجحاف حديثه مرسل لم يصح ، إن لم يكن هذا هو الأول فلا أدري يعني محمد بن عمرو بن الحسن .)  
ثانیا بدلیل  نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاریخ الكبیر ج 1 / ص 191  : در این قسمت از کتاب امده است :محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب ، روى عنه أبو الجحاف حدیثه مرسل لم یصح ، إن لم یكن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن .)  


بنابر این حدیث مذکورقابل استناد نیست .


 
8-اخبرنا إبراهیم بن مخلد المعدل ، حدثنا محمد بن أحمد بن إبراهیم الحكیمی قال : حدثنا أحمد بن زهیر ، حدثنا الفضل بن غانم ، حدثنا سوار بن مصعب عن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری عن أم سلمة قالت : كانت لیلتی من رسول الله صلى الله علیه وسلم فأتته فاطمة ومعها علی فقال له النبی صلى الله علیه وسلم " أنت وأصحابك فی الجنة ، أنت وشیعتك فی الجنة ، إلا أن ممن یحبك قوما یضفزون الإسلام بألسنتهم یقرءون القرآن لا یجاوز تراقیهم ، لهم نبز یسمون الرافضة . فإذا لقیتهم فجاهدهم فإنهم مشركون " قال : قلت یا رسول الله ما علامة ذلك فیهم ؟ قال : " یتركون الجمعة والجماعة ، ویطعنون فی السلف الأول "35 .
بنابر این حدیث مذکورقابل استناد نیست .
8-اخبرنا إبراهيم بن مخلد المعدل ، حدثنا محمد بن أحمد بن إبراهيم الحكيمي قال : حدثنا أحمد بن زهير ، حدثنا الفضل بن غانم ، حدثنا سوار بن مصعب عن عطية العوفي عن أبي سعيد الخدري عن أم سلمة قالت : كانت ليلتي من رسول الله صلى الله عليه وسلم فأتته فاطمة ومعها علي فقال له النبي صلى الله عليه وسلم " أنت وأصحابك في الجنة ، أنت وشيعتك في الجنة ، إلا أن ممن يحبك قوما يضفزون الإسلام بألسنتهم يقرءون القرآن لا يجاوز تراقيهم ، لهم نبز يسمون الرافضة . فإذا لقيتهم فجاهدهم فإنهم مشركون " قال : قلت يا رسول الله ما علامة ذلك فيهم ؟ قال : " يتركون الجمعة والجماعة ، ويطعنون في السلف الأول "35 .




خط ۱۷۲: خط ۱۶۷:


6  
6  
9-عبد الله بن محمد النشار أبو أحمدروى عن هشام بن عمارروى عنه محمد بن عیسی الرازي ومحمد بن علي بن الحسن العطوفي أخبرنا أبو الفتح نصر الله  بن محمد الشافعي نا نصر بن إبراهيم لفظا أنا أبوالقاسم عبد الوهاب بن محمد العمري قراءة عليه نا أبو الحسن  علي بن أحمد بنغسان نا أبو بكر أحمد بن الفضل بن  جعفر الرامهرمزي نا أبو بكر الجيان نامحمد بن عیسی بن  عیسی الرازي بالعقيق حدثني أبو أحمد عبد الله بن محمدحدثني هشام بن عمار نا الوليد بن مسلم عن ثور بن يزيد عن خالد بن معدان عن معاذ بن جبل قال :
9-عبد الله بن محمد النشار أبو أحمدروى عن هشام بن عمارروى عنه محمد بن عیسی الرازی ومحمد بن علی بن الحسن العطوفی أخبرنا أبو الفتح نصر الله  بن محمد الشافعی نا نصر بن إبراهیم لفظا أنا أبوالقاسم عبد الوهاب بن محمد العمری قراءة علیه نا أبو الحسن  علی بن أحمد بنغسان نا أبو بكر أحمد بن الفضل بن  جعفر الرامهرمزی نا أبو بكر الجیان نامحمد بن عیسی بن  عیسی الرازی بالعقیق حدثنی أبو أحمد عبد الله بن محمدحدثنی هشام بن عمار نا الولید بن مسلم عن ثور بن یزید عن خالد بن معدان عن معاذ بن جبل قال :
كنت مع رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) في منزل أيوب الأنصاري قال فتلا رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) الآية " يوم ينفخ في الصور فتأتون أفواجا " فرأيت رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) قد تغرغرت يعني عينيه فقلت يا رسول الله ما تفسير هذه الآية " يوم ينفخ في الصور فتأتون أفواجا " فبكى حتى غشي عليه ثم أفاق فإذا هو ينتفض ويفيض عرقا ثم قلت يا رسول الله ما قوله " فتأتون ‹ أفواجا ) قال يا معاذ لقد سألتني عن أمر عظيم وبكى حتى ظننت أني قد أسأت إلى النبي ( صلى الله عليه وسلم ) ثم أقبل علي فقال يا معاذ هل تدري عمن سألت قلت اخبرني يا رسول الله عن قوله " فتأتون أفواجا " قال إنك أول من سألني عنها إذا كان يوم القيامة تجزأ أمتي عشرة أجزاء يحشرون على عشرة أفواج صنف على صورة القردة وصنف على صورة الخنازير وصنف على صورة الكلاب وصنف على صورة الحمير وصنف على صورة الذر وصنف على صورة البهائم وصنف على صورة السباع وصنف يحشرون على وجوههم وصنف ركبان وصنف مشاة .....قلت يا رسول الله فما الصنف الذين يحشرون على صورة الحمير قال صنف من هذه الأمة يسمون الرافضة قلت يا رسول الله فما علامتهم قال إنهم مشركون ينتحلون حبنا ويتبرأون من أبي بكر وعمر ويشتمونهما لهم نبز لا يرون جمعة ولا جماعة أولئك في النار شر مكانا قلنا يا رسول الله أليس هذه الأصناف مؤمنون قال يا معاذ ما نفعهم ايمانهم شيئا إذا تركوا الإيمان وخالفوا ما جئت به أولئك لا تنالهم شفاعتي37
كنت مع رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فی منزل أیوب الأنصاری قال فتلا رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) الآیة " یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا " فرأیت رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) قد تغرغرت یعنی عینیه فقلت یا رسول الله ما تفسیر هذه الآیة " یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا " فبكى حتى غشی علیه ثم أفاق فإذا هو ینتفض ویفیض عرقا ثم قلت یا رسول الله ما قوله " فتأتون ‹ أفواجا ) قال یا معاذ لقد سألتنی عن أمر عظیم وبكى حتى ظننت أنی قد أسأت إلى النبی ( صلى الله علیه وسلم ) ثم أقبل علی فقال یا معاذ هل تدری عمن سألت قلت اخبرنی یا رسول الله عن قوله " فتأتون أفواجا " قال إنك أول من سألنی عنها إذا كان یوم القیامة تجزأ أمتی عشرة أجزاء یحشرون على عشرة أفواج صنف على صورة القردة وصنف على صورة الخنازیر وصنف على صورة الكلاب وصنف على صورة الحمیر وصنف على صورة الذر وصنف على صورة البهائم وصنف على صورة السباع وصنف یحشرون على وجوههم وصنف ركبان وصنف مشاة .....قلت یا رسول الله فما الصنف الذین یحشرون على صورة الحمیر قال صنف من هذه الأمة یسمون الرافضة قلت یا رسول الله فما علامتهم قال إنهم مشركون ینتحلون حبنا ویتبرأون من أبی بكر وعمر ویشتمونهما لهم نبز لا یرون جمعة ولا جماعة أولئك فی النار شر مكانا قلنا یا رسول الله ألیس هذه الأصناف مؤمنون قال یا معاذ ما نفعهم ایمانهم شیئا إذا تركوا الإیمان وخالفوا ما جئت به أولئك لا تنالهم شفاعتی37




بررسی سند   
بررسی سند   
10- عن علي رضي الله عنه قال : يخرج في أخر الزمان قوم لهم نبز يقال لهم الرافضة يعرفون به ، وينتحلون شيعتنا وليسوا من شيعتنا ، وأية ذلك أنهم يشتمون أبا بكر وعمر أينما أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون 38این حدیث نظیر حدیث پنجم می باشد که بدلیل ارسالش مردود است   
10- عن علی رضی الله عنه قال : یخرج فی أخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، وینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وأیة ذلك أنهم یشتمون أبا بكر وعمر أینما أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون 38این حدیث نظیر حدیث پنجم می باشد که بدلیل ارسالش مردود است   


11- عن أنس قال : قال رسول الله ص : أن الله اختارني وأختار لي أصحابي فجعلهم أنصاري وجعلهم أصهاري وأنه سيجئ في آخر الزمان قوم يبغضونهم ، ألا فلا تواكلوهم ولا تشاربهم ، ألا فلا تناكحهم ألا فلا تصلون معهم ولا تصلون عليهم ، 39
11- عن أنس قال : قال رسول الله ص : أن الله اختارنی وأختار لی أصحابی فجعلهم أنصاری وجعلهم أصهاری وأنه سیجئ فی آخر الزمان قوم یبغضونهم ، ألا فلا تواكلوهم ولا تشاربهم ، ألا فلا تناكحهم ألا فلا تصلون معهم ولا تصلون علیهم ، 39




چند روایت نیز که مضامینش در روایات قبل امده است د ر کتاب الریاض النضره  ذکر شده است :-عن ابن عمر رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي يا علي أنت في الجنة يا علي أنت في الجنة يا علي أنت في الجنة سيكون قوم يقال لهم الرافضة فإن أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون قال يا رسول الله ما علامة ذلك قال لا يرون جمعة ولا جماعة ويشتمون أبا بكر وعمر 40
چند روایت نیز که مضامینش در روایات قبل امده است د ر کتاب الریاض النضره  ذکر شده است :-عن ابن عمر رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة سیكون قوم یقال لهم الرافضة فإن أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون قال یا رسول الله ما علامة ذلك قال لا یرون جمعة ولا جماعة ویشتمون أبا بكر وعمر 40


13- عن علي رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي ألا أدلك على عمل إذا فعلته كنت من أهل الجنة وإنك من أهل الجنة إنه سيكون بعدي أقوام يقال لهم الرافضة إذا أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون قال وآية ذلك أنهم يسبون أبا بكر وعمر 41
13- عن علی رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی ألا أدلك على عمل إذا فعلته كنت من أهل الجنة وإنك من أهل الجنة إنه سیكون بعدی أقوام یقال لهم الرافضة إذا أدركتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون قال وآیة ذلك أنهم یسبون أبا بكر وعمر 41
14- وعن ابن عباس رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم يكون في اخر الزمان قوم يسمون الرافضة يرفضون الإسلام ويدعون مودة أهل بيتي فإذا لقيتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون 42 .
14- وعن ابن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم یكون فی اخر الزمان قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام ویدعون مودة أهل بیتی فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشركون 42 .
15- وعن فاطمة بنت محمد صلى الله عليه وسلم قالت نظر النبي صلى الله عليه وسلم إلى علي فقال هذا في الجنة وإن من شيعته قوما يلفظون الأسلام لهم نبز يسمون الرافضة من لقيهم فليلعنهم أنه فإنهم مشركون 43-عن أم سلمة بزيادة ولفظه قالت كان رسول الله صلى الله عليه وسلم عندي فقعدت إليه فاطمة ومعها زوجها فرفع النبي صلى الله عليه وسلم إليه رأسه وقال أنت وشيعتك في الجنة إنه ممن يزعم أنه يحبك أقوام يصفون الإسلام ثم يرفضونه محمد ثلاث مرات يقرأون القرآن لا يجاوز تراقيهم يقولها ثلاثا يقال لهم الرافضة فإن أنت أدركتهم فجاهدهم فإنهم مشركون قال يا رسول الله فما العلامة فيهم قال لا يشهدون جمعة ولا جماعة ويطعنون في السلف الأول44  
15- وعن فاطمة بنت محمد صلى الله علیه وسلم قالت نظر النبی صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال هذا فی الجنة وإن من شیعته قوما یلفظون الأسلام لهم نبز یسمون الرافضة من لقیهم فلیلعنهم أنه فإنهم مشركون 43-عن أم سلمة بزیادة ولفظه قالت كان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فقعدت إلیه فاطمة ومعها زوجها فرفع النبی صلى الله علیه وسلم إلیه رأسه وقال أنت وشیعتك فی الجنة إنه ممن یزعم أنه یحبك أقوام یصفون الإسلام ثم یرفضونه محمد ثلاث مرات یقرأون القرآن لا یجاوز تراقیهم یقولها ثلاثا یقال لهم الرافضة فإن أنت أدركتهم فجاهدهم فإنهم مشركون قال یا رسول الله فما العلامة فیهم قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون فی السلف الأول44  




خط ۱۹۵: خط ۱۹۰:
1- در مفهوم  سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه های قران کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قران کریم ذکرشده است  و خداوندمتعال خود عده ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می گردند را لعن نموده است بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به انها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به انها را  
1- در مفهوم  سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه های قران کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قران کریم ذکرشده است  و خداوندمتعال خود عده ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می گردند را لعن نموده است بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به انها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به انها را  
2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می شوند:  
2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می شوند:  
عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : يكون في آخر الزمان قوم ينبزون الرافضة يرفضون الإسلام ويلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون45
عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یكون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشركون45
در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفا تش می داند :
در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفا تش می داند :
سيكون من بعدي الرافضة فإن وقعوا في أيديهم فاقتلوهم لكونهم من أهل الشرك إنهم يسبون أبا بكر ومن يفعل ذلك فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين .46  
سیكون من بعدی الرافضة فإن وقعوا فی أیدیهم فاقتلوهم لكونهم من أهل الشرك إنهم یسبون أبا بكر ومن یفعل ذلك فعلیه لعنة الله والملائكة والناس أجمعین .46  
در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیکترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه می دانند :- تولد في أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابي وتتبع أخطاءهم فلا وع‍ سوهم ولا تناكحوهم ولا تسلموا عليهم عليهم لعنة الله ( عمدة الطالبين : ص ) .47
در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیکترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه می دانند :- تولد فی أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابی وتتبع أخطاءهم فلا وع‍ سوهم ولا تناكحوهم ولا تسلموا علیهم علیهم لعنة الله ( عمدة الطالبین : ص ) .47
 
 


بعد از بیان سه طائفه  از روایات مذکور می گوییم  
بعد از بیان سه طائفه  از روایات مذکور می گوییم  
خط ۲۱۸: خط ۲۱۱:




مولف کتاب دفاع من وحي الشريعة ضمن دائرة السنة والشيعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می گوید     
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می گوید     


..... فإذا كان المقصود بكلمة رافضة هم الغلاة ؟ فهؤلاء طوائف ، ..... فباعتبار أن الغلاة متعددون والمغالي فيه متعدد كذلك . وعليه فمن الممكن حصرهم في ثلاث فرق .الأولى الغلاة في آل محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) : نمثل لهذه الفرقة ( بالخطابية ) .....قال الإمام عبد الحسين شرف الدين الموسوي : " الخطابية أصحاب أبي الخطاب محمد بن مقلاص الأجدع عليه وعليهم لعنة الله والملائكة والناس أجمعين كان قبحه الله مغاليا في الصادق ( عليه السلام ) فاسد العقيدة خبيث المذهب لا ريب في كفره وكفر أصحابه وقد تبرأ منه الصادق ( عليه السلام ) ولعنه وأمر الشيعة بالبراءة منه .  ولهذا الكافر بدع كثيرة : منها تأخير صلاة المغرب حتى تستبين النجوم ، وقد نسب الجاهلون هذه البدعة إلينا على أنا نبرأ إلى الله منها وممن ابتدعها ، والذي نذهب إليه أن أول وقت صلاة المغرب غروب الشمس من جميع أفق المصلى ، ويتحقق ذلك بارتفاع الحمرة المشرقية كما لا يخفى على من راجع فقهنا.
..... فإذا كان المقصود بكلمة رافضة هم الغلاة ؟ فهؤلاء طوائف ، ..... فباعتبار أن الغلاة متعددون والمغالی فیه متعدد كذلك . وعلیه فمن الممكن حصرهم فی ثلاث فرق .الأولى الغلاة فی آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) : نمثل لهذه الفرقة ( بالخطابیة ) .....قال الإمام عبد الحسین شرف الدین الموسوی : " الخطابیة أصحاب أبی الخطاب محمد بن مقلاص الأجدع علیه وعلیهم لعنة الله والملائكة والناس أجمعین كان قبحه الله مغالیا فی الصادق ( علیه السلام ) فاسد العقیدة خبیث المذهب لا ریب فی كفره وكفر أصحابه وقد تبرأ منه الصادق ( علیه السلام ) ولعنه وأمر الشیعة بالبراءة منه .  ولهذا الكافر بدع كثیرة : منها تأخیر صلاة المغرب حتى تستبین النجوم ، وقد نسب الجاهلون هذه البدعة إلینا على أنا نبرأ إلى الله منها وممن ابتدعها ، والذی نذهب إلیه أن أول وقت صلاة المغرب غروب الشمس من جمیع أفق المصلى ، ویتحقق ذلك بارتفاع الحمرة المشرقیة كما لا یخفى على من راجع فقهنا.




ایشان می نویسد : اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:  
ایشان می نویسد : اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:  
گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند .
گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند .
الثانية الغلاة في آل معاوية بن أبي سفيان : ونمثل لهذه الفرقة ( باليزيدية ) كما جاء على لسان عبد الوهاب عبد اللطيف الأستاذ المساعد بكلية أصول الدين بجامعة الأزهر الشريف ...
الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان : ونمثل لهذه الفرقة ( بالیزیدیة ) كما جاء على لسان عبد الوهاب عبد اللطیف الأستاذ المساعد بكلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف ...
گروه دوم  غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز ان فرقه یزیدیه هستند.  
گروه دوم  غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز ان فرقه یزیدیه هستند.  
الثالثه الغلاة في أنفسهم : ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفية من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محي الدين بن عربي الكبريت الأحمر والحلاج وابن سبعين والصدر الرومي والعفيف التلمساني وغيرهم وبما أن الحلول قريب من الاتحاد - فإذا اتهم أحدهم بأحدهما اتهم بالآخر - عبر أهل النظر والباحثون عن الفارق بينهم كل بما رآه مناسبا للبحث من بسط وايجاز2
الثالثه الغلاة فی أنفسهم : ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفیة من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محی الدین بن عربی الكبریت الأحمر والحلاج وابن سبعین والصدر الرومی والعفیف التلمسانی وغیرهم وبما أن الحلول قریب من الاتحاد - فإذا اتهم أحدهم بأحدهما اتهم بالآخر - عبر أهل النظر والباحثون عن الفارق بینهم كل بما رآه مناسبا للبحث من بسط وایجاز2
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند.     
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند.     


خط ۲۳۳: خط ۲۲۶:




-  وإن كان المراد بكلمة رافضة الذين رفضوا خلافة الشيخين في عصرهما أو في عصر زيد بن علي زين العابدين كما قيل فهذا سعد بن عبادة الصحابي الجليل هو أول من رفض خلافة أبي بكر وعمر فلم يشهد لهما شورة ولا رأيا ولا جمعة ولا جماعة        اگر مراد ازرافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت انان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می باشد چونایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی انان شرکت ننمود   
-  وإن كان المراد بكلمة رافضة الذین رفضوا خلافة الشیخین فی عصرهما أو فی عصر زید بن علی زین العابدین كما قیل فهذا سعد بن عبادة الصحابی الجلیل هو أول من رفض خلافة أبی بكر وعمر فلم یشهد لهما شورة ولا رأیا ولا جمعة ولا جماعة        اگر مراد ازرافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت انان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می باشد چونایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی انان شرکت ننمود   
   
   
-قال : ابن قتيبة : " فكان سعد لا يصلي بصلاتهم ولا يجمع بجمعتهم ولا يفيض بإفاضتهم ولو يجد عليهم أعوانا لصال بهم ولو تابعه أحد على قتالهم لقاتلهم ". فهل هذا الصحابي سعد بن عبادة رافضي عندكم ؟ وهل يرفض الإسلام كما زعمتم في الحديث الذي نحن في صدده أم رضي الله عنه وأرضاه ، فإذا كان مرضيا عنه كما هو المعتقد فما الفرق بين رافضي ورافضي مع اتحاد الموجب في مناط الحكم ؟ ولا حول ولا قوة إلا بالله . وإذا كان عجز الحديث المشؤوم هذا نصه " فاقتلهم فإنهم مشركون " فهل الشرك والقتل ينطبقان عندكم على سعد بن عبادة باعتباره أول رافضي بعد موت رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) ؟سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال می کند که: ایا بخودتان اجازه می دهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید
-قال : ابن قتیبة : " فكان سعد لا یصلی بصلاتهم ولا یجمع بجمعتهم ولا یفیض بإفاضتهم ولو یجد علیهم أعوانا لصال بهم ولو تابعه أحد على قتالهم لقاتلهم ". فهل هذا الصحابی سعد بن عبادة رافضی عندكم ؟ وهل یرفض الإسلام كما زعمتم فی الحدیث الذی نحن فی صدده أم رضی الله عنه وأرضاه ، فإذا كان مرضیا عنه كما هو المعتقد فما الفرق بین رافضی ورافضی مع اتحاد الموجب فی مناط الحكم ؟ ولا حول ولا قوة إلا بالله . وإذا كان عجز الحدیث المشؤوم هذا نصه " فاقتلهم فإنهم مشركون " فهل الشرك والقتل ینطبقان عندكم على سعد بن عبادة باعتباره أول رافضی بعد موت رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ؟سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال می کند که: ایا بخودتان اجازه می دهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید




سپس درجواب می گوید :
سپس درجواب می گوید :
أنا أجيب عن أخواني أهل السنة - بالطبع لا ، سعد بن عبادة غير رافضي وغير مشرك وغير مهدور الدم بل من السابقين الأولين ورضي الله عنه أرضاه  
أنا أجیب عن أخوانی أهل السنة - بالطبع لا ، سعد بن عبادة غیر رافضی وغیر مشرك وغیر مهدور الدم بل من السابقین الأولین ورضی الله عنه أرضاه  
من از طرف برادران اهل سنت جواب می دهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم  نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود .
من از طرف برادران اهل سنت جواب می دهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم  نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود .


خط ۲۴۶: خط ۲۳۹:


  :
  :
فإذا كان هذا كذلك عندكم فما بال عمر بن الخطاب اعتبر سعد بن عبادة رافضيا فقيض له المغيرة بن شعبة وقيل خالد بن الوليد ورجلا آخر قيل هو محمد بن مسمة فقتلاه ليلا غيلة فهتف صاحب خالد ببيتين من الشعر على لسان الجن : - قد قتلنا سيد الخزرج * سعد بن عبادة - - ورميناه بسهمين * فلم نخطئ فؤاده - راجع أول الكتاب الحديث الثاني ترى العجبایشان در ادامه معنای ر فض می گوید :
فإذا كان هذا كذلك عندكم فما بال عمر بن الخطاب اعتبر سعد بن عبادة رافضیا فقیض له المغیرة بن شعبة وقیل خالد بن الولید ورجلا آخر قیل هو محمد بن مسمة فقتلاه لیلا غیلة فهتف صاحب خالد ببیتین من الشعر على لسان الجن : - قد قتلنا سید الخزرج * سعد بن عبادة - - ورمیناه بسهمین * فلم نخطئ فؤاده - راجع أول الكتاب الحدیث الثانی ترى العجبایشان در ادامه معنای ر فض می گوید :
.. وإن كان المقصود بكلمة رافضة الذين يحبون آل محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وينهلون من فيض علمهم ويحذون حذوهم ويقتفون أثرهم ويقتدون بهم ويتخذونهم مثلا أعلى لهم فهؤلاء هم المهتدون حيث نفذوا عهد الله وتمسكوا بوصية رسول الله كما أخرج مسلم عن زيد بن أرغم قال : ( قام رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) يوما خطيبا بماء يدعى خما بين مكة والمدينة فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكر ثم قال : أما بعد أيها الناس فإنما أنا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فأجيب وأنا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله . . . وأهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي ). وعليه فكيف يذم رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) من التزم بالثقلين
.. وإن كان المقصود بكلمة رافضة الذین یحبون آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وینهلون من فیض علمهم ویحذون حذوهم ویقتفون أثرهم ویقتدون بهم ویتخذونهم مثلا أعلى لهم فهؤلاء هم المهتدون حیث نفذوا عهد الله وتمسكوا بوصیة رسول الله كما أخرج مسلم عن زید بن أرغم قال : ( قام رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یوما خطیبا بماء یدعى خما بین مكة والمدینة فحمد الله وأثنى علیه ووعظ وذكر ثم قال : أما بعد أیها الناس فإنما أنا بشر یوشك أن یأتی رسول ربی فأجیب وأنا تارك فیكم ثقلین أولهما كتاب الله . . . وأهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی ). وعلیه فكیف یذم رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) من التزم بالثقلین
اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان انان هستند دراینصورت باید انان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند  به عهد الهی بوده  و عمل  به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده اند.  
اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان انان هستند دراینصورت باید انان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند  به عهد الهی بوده  و عمل  به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده اند.  


.....وإن كان المراد من كلمة رافضة اتباع آل محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) الذين التزموا " بالمقروء " أي الكتاب والسنة " والقارئ " أي العترة المطهرة الذين عبر عنهما رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) بالثقلين وتبرؤا من كل تغيير وتبديل مختلف الحديث آمن عرضه ولأجله قام مداحو الملوك وتجار التملق أصحاب الطباع الخسيسة والضمائر الرخيصة بإيجاد حديث الرفض المشؤوم وأمثاله ليستساغ لفراعنة الأمة وطواغيتها الإجهاز على اتباع آل محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وبالفعل قد حدث ذلك ، فراجع تاريخ أبناء النبوة واتباعهم مثل حجر بن عدي ورشيد الهجري وميثم الثمار وجورية ابن مسهر وكميل بن زياد وقنبر وغيرهم من الصالحين . فأنت لا تكاد ترى شيعة علي بن أبي طالب إلا وهم يتلقون أشد أنواع العذاب فتارة بالتنكيل والاضطهاد وتارة بقطع الألسن من القفى وأخرى بالقتل والتشريد ورابعة بقطع الأيدي وسمل الأعين وخامسة بالصلب على جذوع النخل وما إلى غير ذلك – انتهی -  
.....وإن كان المراد من كلمة رافضة اتباع آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) الذین التزموا " بالمقروء " أی الكتاب والسنة " والقارئ " أی العترة المطهرة الذین عبر عنهما رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) بالثقلین وتبرؤا من كل تغییر وتبدیل مختلف الحدیث آمن عرضه ولأجله قام مداحو الملوك وتجار التملق أصحاب الطباع الخسیسة والضمائر الرخیصة بإیجاد حدیث الرفض المشؤوم وأمثاله لیستساغ لفراعنة الأمة وطواغیتها الإجهاز على اتباع آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وبالفعل قد حدث ذلك ، فراجع تاریخ أبناء النبوة واتباعهم مثل حجر بن عدی ورشید الهجری ومیثم الثمار وجوریة ابن مسهر وكمیل بن زیاد وقنبر وغیرهم من الصالحین . فأنت لا تكاد ترى شیعة علی بن أبی طالب إلا وهم یتلقون أشد أنواع العذاب فتارة بالتنكیل والاضطهاد وتارة بقطع الألسن من القفى وأخرى بالقتل والتشرید ورابعة بقطع الأیدی وسمل الأعین وخامسة بالصلب على جذوع النخل وما إلى غیر ذلك – انتهی -  
6- در برخی از احادیث رفض پیشگوئی از امری شده است که جریان گروه رافضه  اخرالزمان اتفاق می افتد در حالی که بر اساس شواهد تاریخی و حدیثی که وجود دارد شیعه در زمان پیامبرص وجود داشته است که در اینجا چند نمونه از ان را بیان می کنیم
6- در برخی از احادیث رفض پیشگوئی از امری شده است که جریان گروه رافضه  اخرالزمان اتفاق می افتد در حالی که بر اساس شواهد تاریخی و حدیثی که وجود دارد شیعه در زمان پیامبرص وجود داشته است که در اینجا چند نمونه از ان را بیان می کنیم
   
   
خط ۲۷۵: خط ۲۶۸:
17- اگر سب و لعن برخی از صحابه – خلیفه اول و دوم - موجب کفر و شرک است چرا پیامبر ص به خلافت این دو تنصیص نفرمود که بین امتش چنین اختلاف و فتنه  عظیمی ایجاد نشود فتنه ای که بر اساس نص قران کریم بمراتب از قتل مهمتر بوده که در اثر ان تا کنون خسارات فراوانی متوجه جوامع اسلامی شده است  
17- اگر سب و لعن برخی از صحابه – خلیفه اول و دوم - موجب کفر و شرک است چرا پیامبر ص به خلافت این دو تنصیص نفرمود که بین امتش چنین اختلاف و فتنه  عظیمی ایجاد نشود فتنه ای که بر اساس نص قران کریم بمراتب از قتل مهمتر بوده که در اثر ان تا کنون خسارات فراوانی متوجه جوامع اسلامی شده است  
18- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقران کریم امده است مشروط به ان است که نقض نگردد از این رو درسوره فتح ایه 9پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است :
18- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقران کریم امده است مشروط به ان است که نقض نگردد از این رو درسوره فتح ایه 9پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است :
إن الذين يبايعونك إنما يبايعون الله يد الله فوق أيديهم فمن نكث فإنما ينكث على نفسه ومن أوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه أجرا عظيما
إن الذین یبایعونك إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نكث فإنما ینكث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما




دراینجا باید گفت :نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را می گیرد به ان حضرت گفته می شود که بسیاری از انان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند :
دراینجا باید گفت :نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را می گیرد به ان حضرت گفته می شود که بسیاری از انان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند :
عن ابن عباس رضي الله عنهما عن النبي صلى الله عليه وسلم قال إنكم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ كما بدأنا أول خلق نعيده وعدا علينا انا كنا فاعلين وأول من يكسى يوم القيامة إبراهيم وان أناسا من أصحابي يؤخذ بهم ذات الشمال  
عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنكم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ كما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا كنا فاعلین وأول من یكسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال  
فأقول أصحابي أصحابي فيقال انهم لم يزالوا مرتدين على أعقابهم منذ فارقتهمصحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 110
فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهمصحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110
 


.
.
==3-حکم فقهی سب و لعن بر صحابه از منظر اهل سنت==
==3-حکم فقهی سب و لعن بر صحابه از منظر اهل سنت==


در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت:  
در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت:  
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی  است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل  می نویسد:   
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی  است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل  می نویسد:   
. ولا يخفى انه لو كان في من ينتحل دين الاسلام من سب بعض الصحابة أو غيرهم من المسلمين عناد لله ورسوله فلا شك في كفره ، وأما إذا كان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلك المورد يكون على ما صرح به ابن حزم معذورا   
. ولا یخفى انه لو كان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شك فی كفره ، وأما إذا كان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلك المورد یكون على ما صرح به ابن حزم معذورا   
اگر کسی که  در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود
اگر کسی که  در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود
         


         
سپس از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می کند که :
سپس از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می کند که :


. وعن الأوزاعي انه قال : لئن نشرت لا أقول بتكفير أحد من أهل الشهادتين ، وعن صاحب الاختيار : اتفق الأئمة على تضليل أهل البدع أجمع وتخطئهم ، وسب أحد من الصحابة وبغضه لا يكون كفرا لكن يضلل ، وعن صاحب فتح القدير : انه قطع بعدم كفر من يكفر الصحابة ويسبهم ، وذكر ان ما وقع في كلام أهل المذهب في تكفيرهم ليس من كلام الفقهاء الذين هم المجتهدون انما هو من كلام غيرهم . وصرح ابن حجر في الصواعق بان مذهبه فيمن لعن انه لا يكفر بذلك    اوزاعی می گوید اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب الاختیار می گوید : همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه می دانند و مولف فتح القدیر می گوید : کسی که صحابه را کافر دانسته یا به انان سب می کند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نموده اند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی داند   
. وعن الأوزاعی انه قال : لئن نشرت لا أقول بتكفیر أحد من أهل الشهادتین ، وعن صاحب الاختیار : اتفق الأئمة على تضلیل أهل البدع أجمع وتخطئهم ، وسب أحد من الصحابة وبغضه لا یكون كفرا لكن یضلل ، وعن صاحب فتح القدیر : انه قطع بعدم كفر من یكفر الصحابة ویسبهم ، وذكر ان ما وقع فی كلام أهل المذهب فی تكفیرهم لیس من كلام الفقهاء الذین هم المجتهدون انما هو من كلام غیرهم . وصرح ابن حجر فی الصواعق بان مذهبه فیمن لعن انه لا یكفر بذلك    اوزاعی می گوید اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب الاختیار می گوید : همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه می دانند و مولف فتح القدیر می گوید : کسی که صحابه را کافر دانسته یا به انان سب می کند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نموده اند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی داند   




ایشان در ادامه می نویسد :
ایشان در ادامه می نویسد :
. ولو سردنا الكلام في نقل فتاوى اعلام أهل السنة في ذلك خرجنا عن طريق الايجاز ، ومقتضى كلام غير واحد من هؤلاء ان الساب لا يكفر ، وان كان متعمدا في ذلك ، عالما بحرمته ، مثل ان يسبه لمناقشة وقعت بينهما اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می گوئیم مقتضای کلام بسیاری از انان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد   
. ولو سردنا الكلام فی نقل فتاوى اعلام أهل السنة فی ذلك خرجنا عن طریق الایجاز ، ومقتضى كلام غیر واحد من هؤلاء ان الساب لا یكفر ، وان كان متعمدا فی ذلك ، عالما بحرمته ، مثل ان یسبه لمناقشة وقعت بینهما اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می گوئیم مقتضای کلام بسیاری از انان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد   


ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل می کند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است اینا حتی خوارج  را کافر می دانند بنابر این بطریق اولی پیرو ان مذهبی که شعار اهلبیت را می دهد مسلمان خواهند 45
ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل می کند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است اینا حتی خوارج  را کافر می دانند بنابر این بطریق اولی پیرو ان مذهبی که شعار اهلبیت را می دهد مسلمان خواهند 45




- ابن عابدين از عالمان اهل سنت  ( علاء الدين) در  تكملة حاشية رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581می نویسد :
- ابن عابدین از عالمان اهل سنت  ( علاء الدین) در  تكملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581می نویسد :
.......والحاصل : أن الحكم بالكفر على ساب الشيخين أو غيرهما من الصحابة مطلقا قول ضعيف لا ينبغي الافتاء به ولا التعويل عليه كما حققه سيدي الوالد رحمه الله تعالى في كتابه تنبيه الولاة والحكام فراجعه 46. ‹  
.......والحاصل : أن الحكم بالكفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه كما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی كتابه تنبیه الولاة والحكام فراجعه 46. ‹  
خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد  
خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد  
نووی در شرح مسلم  در باب تحریم سب الصحابه می نویسد :
نووی در شرح مسلم  در باب تحریم سب الصحابه می نویسد :
باب تحريم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضي الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغيره لأنهم مجتهدون في تلك الحروب متأولون كما أوضحناه في أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضي وسب أحدهم من المعاصي الكبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه يعزر ولا يقتل - انتهی –47  سب صحابه بطور مطلق  از محرمات و گناه کبیره  بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد.  
باب تحریم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلك الحروب متأولون كما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الكبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل - انتهی –47  سب صحابه بطور مطلق  از محرمات و گناه کبیره  بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد.  


بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست  
بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست  




اما  برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدير – علامه أميني - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل می کند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است :
اما  برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل می کند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است :
...... وقال القاضي أبو يعلى : الذي عليه الفقهاء في سب الصحابة إن كان مستحلا لذلك كفر ، وإن لم يكن مستحلا فسق ولم يكفر ، سواء كفرهم أو طعن في دينهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الكوفة وغيرهم بقتل من سب الصحابة وكفر الرافضة . وقال أبو بكر بن عبد العزيز في المقنع : فأما الرافضي فإن كان يسب فقد كفر فلا يزوج . وقال الشيخ علاء الدين أبو الحسن الطرابلسي الحنفي في [ معين الحكام فيما يتردد بين الخصمين من الأحكام ] ص 187 : من شتم أحدا من أصحاب النبي عليه السلام أبا بكر أو عمر أو عثمان أو عليا أو معاوية أو عمرو بن العاص فإن قال : كانوا على ضلال وكفر . قتل وإن شتمهم بغير هذا من مشاتمة الناس نكل نكالا شديدا .
...... وقال القاضی أبو یعلى : الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن كان مستحلا لذلك كفر ، وإن لم یكن مستحلا فسق ولم یكفر ، سواء كفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الكوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وكفر الرافضة . وقال أبو بكر بن عبد العزیز فی المقنع : فأما الرافضی فإن كان یسب فقد كفر فلا یزوج . وقال الشیخ علاء الدین أبو الحسن الطرابلسی الحنفی فی [ معین الحكام فیما یتردد بین الخصمین من الأحكام ] ص 187 : من شتم أحدا من أصحاب النبی علیه السلام أبا بكر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال : كانوا على ضلال وكفر . قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نكل نكالا شدیدا .
ایشان در ادامه از ذهبی نقل می کند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار ایات الهی در مدح صحابه برمی گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد می کند 48 -
ایشان در ادامه از ذهبی نقل می کند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار ایات الهی در مدح صحابه برمی گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد می کند 48 -
احادیثی  نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49  
احادیثی  نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49  
خط ۳۳۳: خط ۳۲۳:
والسلام   
والسلام   
   
   
1- الرسائل ومقالات، الشيخ الجعفر السبحاني، ص 426:
1- الرسائل ومقالات، الشیخ الجعفر السبحانی، ص 426:
 


2- في ظلّ أصول الإسلام، الشيخ جعفر السبحاني، ص 25، نقل از البداية والنهاية، ج 4، ص 76، طبقات الشافعية، 2/109، ص 4.


2- فی ظلّ أصول الإسلام، الشیخ جعفر السبحانی، ص 25، نقل از البدایة والنهایة، ج 4، ص 76، طبقات الشافعیة، 2/109، ص 4.


3- ورکبت السفينة، ص 70:


4- – همان  ...وقعت العصبيّة بين الحنفية والشافعية وقامت الحروب بينهما کان الظفر في جميعها للشافعية هذا مع قلّة عدد الشافعية إلاّ أن الله نصرهم عليهم»6
3- ورکبت السفینة، ص 70:


 
4- – همان  ...وقعت العصبیّة بین الحنفیة والشافعیة وقامت الحروب بینهما کان الظفر فی جمیعها للشافعیة هذا مع قلّة عدد الشافعیة إلاّ أن الله نصرهم علیهم»6
5-- ورکبت السفينة، ص 70




5-- ورکبت السفینة، ص 70


6- همان، ص 79
6- همان، ص 79
خط ۳۷۱: خط ۳۵۹:
29- همان
29- همان
30- همان
30- همان
31- دفاع من وحي الشريعة ضمن دائرة السنة والشيعة ص 253 - 260
31- دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 253 - 260
32- كنز العمال - المتقي الهندي - ج 11 - ص 325
32- كنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 325
33- مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 10 - ص 22
33- مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 10 - ص 22
34- ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 1 - ص 358                   
34- میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358                   
7- 35- تاريخ بغداد - الخطيب البغدادي - ج 12 - ص 353
7- 35- تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 353
36-(رک به تاریخ الذهبی ج1ص153و بحر الدم (في من مدحه أحمد أو ذمه) - يوسف بن المبرد - ص 71در این کتاب امده است :سوار بن مصعب شيخ أبي جهم : قال أحمد : متروك الحديث . وقال في رواية المروذي : ليس بشئ .)
36-(رک به تاریخ الذهبی ج1ص153و بحر الدم (فی من مدحه أحمد أو ذمه) - یوسف بن المبرد - ص 71در این کتاب امده است :سوار بن مصعب شیخ أبی جهم : قال أحمد : متروك الحدیث . وقال فی روایة المروذی : لیس بشئ .)


37- تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 32 - ص 383                                                           
37- تاریخ مدینة دمشق - ابن عساكر - ج 32 - ص 383                                                           




38-کنزالعمال ج11ص325
38-کنزالعمال ج11ص325
39-همان ص540
39-همان ص540
40- الرياض النضرة في مناقب العشرة للطبري ج 1 ص 363:
40- الریاض النضرة فی مناقب العشرة للطبری ج 1 ص 363:
41- کنزالعمال ج11ص324
41- کنزالعمال ج11ص324
42-
42-
43-
43-
44- الرياض النضرة في مناقب العشرة للطبري ج 1 ص  
44- الریاض النضرة فی مناقب العشرة للطبری ج 1 ص  


374
374
خط ۳۹۳: خط ۳۸۱:


- رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:
- رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:
...... وقد قال رسول الله صلى الله عليه وآله في حديث أخرجه البخاري في صحيحه - : إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران ، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر . وهذا ابن حزم يقول في كتابه الفصل : وذهبت طائفة إلى أنه لا يكفر ولا يفسق مسلم بقول قاله في اعتقاد أو فتيا ، وان كل من اجتهد في شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال ، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد ( قال ) وهذا قول ابن أبي ليلى وأبي حنيفة ، والشافعي وسفيان الثوري ، وداود بن علي ، وهو قول كل من عرفنا له قولا في هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا في ذلك أصلا . وقال الفاضل النبهاني في أوائل كتاب ( شواهد الحق ) على ما حكى عنه : اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفير أحد من أهل القبلة لا الوهابية ولا غيرهم ، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمين كلمة التوحيد والايمان بسيدنا محمد صلى الله عليه وآله ، وما جاء من دين الاسلام . وبالغ في ذلك الشيخ أبو طاهر القزويني على ما حكى عنه في كتابه ( سراج العقول ) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة ، وجزم بنجاة الجميع من كل فرق الاسلام ، وحكى عن شيخ السادة الحنفية ابن عابدين في باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من يتأول في سب الصحابة ، مصرحا بان القول بتكفير المتأولين في ذلك مخالف لاجماع الفقهاء . وقد أسلفنا في بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فيمن سب أحدا من الصحابة ، وما قال في تكفير عمر بحضرة النبي صلى الله عليه حاطبا ، وهو صحابي مهاجري بدري. وأضف إلى جميع ذلك كله النصوص الكثيرة المخرجة في الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة ، وإذا كان الخوارج الذين استحلوا دما المسلمين ، وكفروا الصحابة ، وحاربوا أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام ، ونص النبي صلى الله عليه وآله على أنهم يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية ثم لا يعودون فيه ، وانهم شر الخلق والخليقة ، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه ، عند أهل السنة من المسلمين والمعذورين في مذهبهم ، فغيرهم ممن تمسكوا بالثقلين وتمذهبوا بمذاهب أهل البيت أعدال الكتاب ، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهديهم أولى بذلك –انتهی  
...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه - : إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران ، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر . وهذا ابن حزم یقول فی كتابه الفصل : وذهبت طائفة إلى أنه لا یكفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا ، وان كل من اجتهد فی شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال ، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد ( قال ) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة ، والشافعی وسفیان الثوری ، وداود بن علی ، وهو قول كل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلك أصلا . وقال الفاضل النبهانی فی أوائل كتاب ( شواهد الحق ) على ما حكى عنه : اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم ، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین كلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله ، وما جاء من دین الاسلام . وبالغ فی ذلك الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حكى عنه فی كتابه ( سراج العقول ) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة ، وجزم بنجاة الجمیع من كل فرق الاسلام ، وحكى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة ، مصرحا بان القول بتكفیر المتأولین فی ذلك مخالف لاجماع الفقهاء . وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة ، وما قال فی تكفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا ، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلك كله النصوص الكثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة ، وإذا كان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین ، وكفروا الصحابة ، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین كما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه ، وانهم شر الخلق والخلیقة ، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه ، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم ، فغیرهم ممن تمسكوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الكتاب ، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلك –انتهی  




-
-
46- تكملة حاشية رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581
46- تكملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581
47- شرح مسلم  ج 16 - ص 92 – 94
47- شرح مسلم  ج 16 - ص 92 – 94
48-  رک به  الغدير – علامه أميني - ج 10 - ص 268 –269:الذهبي فی كتاب " الكبائر " ص 233 منها : سب أحد من الصحابة وقال في ص 235 : فمن طعن فيهم أو سبهم فقد خرج من الدين ، ومرق من ملة المسلمين لأن الطعن لا يكون إلا عن اعتقاد مساويهم ، وإضمار الحقد فيهم ، وإنكار ما ذكره الله في كتابه من ثنائه عليهم وما لرسول الله صلى الله عليه وسلم من ثنائه عليهم وفضائلهم ومناقبهم وحبهم ولأنهم أرضى الوسائل من المأثور والوسائط من المنقول والطعن في الوسائط طعن في الأصل والازدراء بالناقل ازدراء بالمنقول : هذا ظاهر لمن تدبره وسلم من النفاق ومن الزندقة والالحاد في عقيدته ، وحسبك ما جاء في الأخبار والآثار من ذلك كقول النبي صلى الله عليه وسلم : إن الله اختارني واختار لي أصحابا فجعل لي منهم وزراء وأنصارا وأصهارا فمن سبهم فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل الله منه يوم القيامة صرفا ولا عدلا –انتهی
48-  رک به  الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 –269:الذهبی فی كتاب " الكبائر " ص 233 منها : سب أحد من الصحابة وقال فی ص 235 : فمن طعن فیهم أو سبهم فقد خرج من الدین ، ومرق من ملة المسلمین لأن الطعن لا یكون إلا عن اعتقاد مساویهم ، وإضمار الحقد فیهم ، وإنكار ما ذكره الله فی كتابه من ثنائه علیهم وما لرسول الله صلى الله علیه وسلم من ثنائه علیهم وفضائلهم ومناقبهم وحبهم ولأنهم أرضى الوسائل من المأثور والوسائط من المنقول والطعن فی الوسائط طعن فی الأصل والازدراء بالناقل ازدراء بالمنقول : هذا ظاهر لمن تدبره وسلم من النفاق ومن الزندقة والالحاد فی عقیدته ، وحسبك ما جاء فی الأخبار والآثار من ذلك كقول النبی صلى الله علیه وسلم : إن الله اختارنی واختار لی أصحابا فجعل لی منهم وزراء وأنصارا وأصهارا فمن سبهم فعلیه لعنة الله والملائكة والناس أجمعین لا یقبل الله منه یوم القیامة صرفا ولا عدلا –انتهی


49-- نظیر : محب طبری در  الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام ، فلما خلق أسكناه ظهره ، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبد الله ، ونقل أبا بكر إلى صلب أبی قحافة ، ونقل عمر إلى صلب الخطاب ، ونقل عثمان إلى صلب عفان ، ونقل علیا إلى صلب أبی طالب ، ثم اختارهم لی ، فجعل أبا بكر صدیقا ، وعمر فاروقا ، وعثمان ذا النورین ، وعلیا وصیا ، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله ، ومن سب الله أكبه فی النار على منخره  - انتهی -"- در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – 269 امده است :


 
...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید ، قال محمد بن یوسف الفریابی : سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بكر ؟ قال : كافر . قیل : فیصلى علیه ؟ قال : لا . وسأله كیف یصنع به وهو یقول : لا إله إلا الله ؟ قال : لا تمسوه بأیدیكم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته . .....وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581 : قال إبراهیم النخعی كان یقال شتم أبی بكر وعمر من الكبائر . وكذلك قال أبو إسحاق السبیعی : شتم أبی بكر و عمر من الكبائر التی قال الله تعالى : إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه . وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بكر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوكل على الله . قاله ابن كثیر فی تاریخه 10 : 324 . وفی " الصارم المسلول " ص 576 : قال أحمد فی روایة أبی طالب فی الرجل یشتم عثمان : هذا زندقة . هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه ، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب ، ویطالبه –انتهی -
49-- نظیر : محب طبري در  الرياض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلي أنوارا على يمين العرش قبل أن يخلق آدم بألف عام ، فلما خلق أسكناه ظهره ، ولم نزل ننتقل في الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلني الله إلى صلب عبد الله ، ونقل أبا بكر إلى صلب أبي قحافة ، ونقل عمر إلى صلب الخطاب ، ونقل عثمان إلى صلب عفان ، ونقل عليا إلى صلب أبي طالب ، ثم اختارهم لي ، فجعل أبا بكر صديقا ، وعمر فاروقا ، وعثمان ذا النورين ، وعليا وصيا ، ومن سب أصحابي فقد سبني ومن سبني فقد سب الله ، ومن سب الله أكبه في النار على منخره  - انتهی -"- در کتاب الغدير – علامه أميني - ج 10 - ص 268 – 269 امده است :
==پانویس==
 
...... ولهم في سب الشيخين وعثمان تصويب وتصعيد ، قال محمد بن يوسف الفريابي : سئل " القاضي أبو يعلى " عمن شتم أبا بكر ؟ قال : كافر . قيل : فيصلى عليه ؟ قال : لا . وسأله كيف يصنع به وهو يقول : لا إله إلا الله ؟ قال : لا تمسوه بأيديكم ادفعوه بالخشب حتى تواروه في حفرته . .....وقال ابن تيمية في " الصارم المسلول " ص 581 : قال إبراهيم النخعي كان يقال شتم أبي بكر وعمر من الكبائر . وكذلك قال أبو إسحاق السبيعي : شتم أبي بكر و عمر من الكبائر التي قال الله تعالى : إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه . وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بكر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوكل على الله . قاله ابن كثير في تاريخه 10 : 324 . وفي " الصارم المسلول " ص 576 : قال أحمد في رواية أبي طالب في الرجل يشتم عثمان : هذا زندقة . هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه ، وليس للباحث أن يناقش أصحابها الحساب ، ويطالبه –انتهی -
==پانويس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


==منابع==
==منابع==


[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
[[رده: تکفیر]]
[[رده: تکفیر]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش