|
|
(۷۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Mbox
| |
| | type = notice
| |
| | class = ambox-In_use
| |
| | image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| |
| | css = margin: 1px
| |
| | text = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| |
| | {{ns:0}} = مقاله
| |
| | بحث = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| |
| | ردهبندی = [[ویکیپدیا:ردهبندی|رده]]
| |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]]
| |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]]
| |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]]
| |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]]
| |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| |
| | کاربر
| |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| |
| }}<noinclude>
| |
| </noinclude>
| |
|
| |
|
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:حبط عمل.png|جایگزین=حبط عمل|بندانگشتی|حبط عمل]] | | <div class="wikiInfo">[[پرونده:حبط .jpg|جایگزین=حبط عمل|بندانگشتی|حبط عمل]] |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |
| !عنوان مقاله | | !عنوان مقاله |
| !حبط عمل | | !حبط اعمال |
| |-
| |
| |زبان مقاله
| |
| |فارسی
| |
| |- | | |- |
| |اطلاعات نشر | | |اطلاعات نشر |
خط ۳۸: |
خط ۱۱: |
| </div> | | </div> |
|
| |
|
| کلمه حبط به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، آنچه خدای تعالی در باره ی اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است، پس حبط ارتباطی با اعمال دارد،البته از جهت اثر آخرتی آنها.
| | '''حبط اعمال'''، یا '''«حبط عمل»''' نوشتاری است که بهمعنای حبط، چگونگی آن، آیات و اقوال مرتبط با حبط میپردازد. واژۀ ''حبط'' به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است و در [[قرآن]] هم جز به عمل نسبت داده نشده، آنچه خدای تعالی دربارۀ اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در [[آخرت]] است، پس حبط ارتباطی با اعمال دارد، البته از جهت اثر آخرتی آنها. |
| ________________________________________
| |
| | |
| خدای متعال در آیاتی از قرآن در مورد حبط اعمال فرموده است:
| |
| ۱)«لئن اشرکت لیحبطن عملک، و لتکونن من الخاسرین؛اگر شرک بورزی بطور مسلم عملت حبط می شود و از زیانکاران خواهی بود.»
| |
| [۱] | |
| | |
| ۲)نیز فرموده: «ان الذین کفروا... ، و سیحبط اعمالهم، یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول، و لا تبطلوا اعمالکم ؛به درستی کسانی که کافر شدند ...و به زودی اعمالشان حبط می شود، ای کسانی که ایمان آورده اید شما خدا و رسول را اطاعت کنید، و زنهار که اعمال خود را باطل مکنید.»
| |
| [۲] | |
| و ذیل همین آیه که می فرمایدزنهار مواظب باشید عملتان باطل نگردد، دلالت دارد بر اینکه حبط به معنای بطلان عمل است.
| |
| ۳)همچنانکه از آیه«و حبط ما صنعوا فیها، و باطل ما کانوا یعملون؛آنچه در دنیا کردند بی نتیجه شد، و آنچه کردند باطل گشت.»
| |
| [۳]
| |
| نیز این معنا استفاده می شود.
| |
| ۴)«و قدمنا الی ما عملوا من عمل، فجعلناه هباء منثورا؛و ما به آنچه کردند پرداختیم، و تمامی اعمالشان را به باد فنا دادیم.»
| |
| [۴]
| |
| | |
| چگونگی حبط عمل
| |
| ________________________________________
| |
| | |
| مراد از اعمالی که حبط می شود، مطلق کارهائی است که انسان به منظور تامین سعادت زندگی خود انجام می دهد، نه خصوص اعمال عبادتی و کارهائی که نیت قربت لازم دارد و مرتد، آنها را در حال ایمان، و قبل از برگشتن به سوی کفر انجام داده است. در زیر، دلایل این سخن را مورد بررسی قرار می دهیم:
| |
| الف)از آنجا که قلب کافر و دلش به امر ثابتی که همان خدای سبحان است بستگی ندارد، تا وقتی به نعمتی می رسد نعمت را از ناحیه او بداند، و خرسند گردد، و چون به مصیبتی می رسد آن را نیز از ناحیه خدا بداند، و دلش تسلی یابد، و نیز در هنگام حاجت دست به درگاه او دراز کند، به خلاف مؤمن که در همه این مراحل زندگی دلش به جائی بستگی دارد. خدای تعالی در مقایسه ای بین کافر و مومن، می فرماید: «او من کان میتا فاحییناه، و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس، کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها»
| |
| [۵]
| |
| و مؤمن را در زندگی دنیا نیز دارای نور و حیات خوانده و کافر را مرده و بی نور، و نظیر آن آیه: «فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی، و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا، و نحشره یوم القیمة اعمی؛زندگی کافر و معیشتش در دنیا نیز تنگ و خسته کننده است و در قیامت او را کور محشور می کنیم.»
| |
| [۶]
| |
| که از راه مقابله می فهمیم زندگی مؤمن و معیشتش فراخ و وسیع و قرین با سعادت است.و همه این مطالب و علت سعادت و شقاوت را در یک جمله کوتاه جمع کرده و فرموده:«ذلک بان الله مولی الذین آمنوا، و ان الکافرین لا مولی لهم»
| |
| [۷]
| |
| | |
| ب)علاوه بر دلیل گذشته، دلیل دیگری که می رساند مراد از عمل، مطلق عمل است، نه تنها عبادت، این است که دیدید حبط را به کفار و منافقین هم نسبت داده، با اینکه کفار عبادتی ندارند، و در این باره فرموده: «یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم، و الذین کفروا فتعسا لهم و اضل اعمالهم، ذلک بانهم کرهوا ما انزل الله، فاحبط اعمالهم»
| |
| [۸]
| |
| و نیز می فرماید: "=«ان الذین یکفرون بایات الله، و یقتلون النبیین بغیر حق، و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس، فبشرهم بعذاب الیم، اولئک الذین حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة و ما لهم من ناصرین»
| |
| [۹]
| |
| و آیاتی دیگر.
| |
| پس حاصل بحث این است که کفر و ارتداد باعث آن می شود که عمل از این اثر و خاصیت که در سعادت زندگی دخالتی داشته باشد می افتد، همچنانکه ایمان باعث می شود، به اعمال آدمی حیاتی و جانی می دهد، که به خاطر داشتن آن اثر خود را در سعادت آدمی می دهد، حال اگر کسی باشد که بعد از کفر ایمان بیاورد، باعث شده که به اعمالش که تاکنون حبط بود حیاتی ببخشد، و در نتیجه اعمالش در سعادت او اثر بگذارند، و اگر کسی فرض شود که بعد از ایمان مرتد شده باشد، تمامی اعمالش می میرد، و حبط می شود، و دیگر در سعادت دنیا و آخرت وی اثر نمی گذارد، و لیکن هنوز امید آن هست که تا نمرده به اسلام برگردد و امااگر با حال ارتداد مرد، حبط او حتمی شده، و شقاوتش قطعی می گردد . | |
| حبط عمل مرتد
| |
| [ویرایش]
| |
| ________________________________________
| |
| | |
| ۱)بعضی قائل شده اند، به اینکه اعمالی که مرتد قبل از ارتداد انجام داده، تا دم مرگش باقی است، اگر تا آن لحظه به ایمان خود برنگردد آن وقت حبط می شود، و به این آیه استدلال کرده که می فرماید: «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة»
| |
| [۱۰]
| |
| و چه بسا آیه: «و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا»
| |
| [۱۱]
| |
| هم آن را تایید کند، چون این آیه نیز حال کفار در هنگام مرگ را بیان می کند و نتیجه این نظریه آن است که اگر مرتد در دم مرگ به ایمان سابق خود برگردد، صاحب اعمال سابق خود نیز می شود، و دست خالی از دنیا نمی رود.
| |
| ۲)بعضی دیگر قائل شده اند به اینکه به محض ارتداد اعمال صالح آدمی باطل می شود، و دیگر بر نمی گردد، هر چند که بعد از ارتداد دوباره به ایمان برگردد، بله بعد از ایمان بار دومش می تواند تا دم مرگ اعمال صالحی انجام دهد، و آیه شریفه که قید مرگ را آورده منظورش بیان این جهت است، که تمامی اعمال که تا دم مرگ انجام داده حبط می شود.و البته اصلا جائی برای این بحث نیست، چون اگر در آنچه گفته شد دقت شود آیه شریفه در صدد بیان این معنا است که تمامی اعمال و افعال مرتد از حیث تاثیر در سعادتش باطل می شود.
| |
| احباط و تکفیر
| |
| [
| |
| ________________________________________
| |
| | |
| در اینجا مساله دیگری هست که تا حدی ممکن است آن را نتیجه بحث در حبط اعمال دانست، و آن مساله احباط و تکفیر است، و آن عبارت است از اینکه آیا اعمال در یکدیگر اثر متقابل دارند و یکدیگر را باطل می کنند، و یا نه بلکه حسنات حکم خود، و اثر خود را دارند، و سیئات هم حکم خود و اثر خود را دارند، البته این از نظر قرآن مسلم است که حسنات چه بسا می شود که اثر سیئات را از بین می برد، چون قرآن در این باره تصریح دارد .
| |
| ← اقوال علما در چگونگی احباط
| |
| | |
| در چگونگی این احباط ،علما نظرات مختلفی دارند از ان جمله:.
| |
| ۱)بعضی از علما قائل به تباطل و تحابط اعمال شده اند، و گفته اند: اعمال یکدیگر را باطل می سازند، و آنگاه این علما در بین خود اختلاف کرده، بعضی گفته اند: هر گناهی حسنه قبل از خود را باطل می کند، و هر حسنه ای سیئه قبل از خود را از بین می برد. لازمه این حرف آن است که انسان یا تنها حسنه برایش مانده باشد، و یا تنها سیئه.
| |
| ۲)بعضی دیگر گفته اند: میان حسنات و سیئات موازنه می شود، به این معنا که از حسنات و سیئات هر کدام بیشتر باشد، به مقدار آنکه کمتر است از آنکه بیشتر است کم می شود، تا بقیه بیشتر بدون منافی باقی بماند و لازمه این دو قول این است که برای هر انسانی از اعمال گذشته اش بجز یک قسم نمانده باشد، یا حسنه به تنهائی، و یا سیئه به تنهائی و یا اینکه هر دو با هم مساوی بوده، و تساقط کرده اند، و هیچ چیز برایش نمانده باشد.و این درست نیست، زیرا
| |
| اولا: از ظاهرآیه ی «و آخرون اعترفوا بذنوبهم، خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا، عسی الله ان یتوب علیهم، ان الله غفور رحیم»
| |
| [۱۲]
| |
| بر می آید که اعمال چه حسنات و چه سیئات، باقی می ماند، و تنها توبه خدا سیئات را از بین می برد، و تحابط به هر معنائی که تصورش کنند با این آیه نمی سازد.
| |
| ثانیا: خدای تعالی در مساله تاثیر اعمال همان روشی را دارد که عقلا در اجتماع انسانی خود دارند و آن روش مجازات است، که کارهای نیک را جدا پاداش می دهند، و کارهای زشت را جداگانه کیفر، مگر در بعضی از گناهان که باعث قطع رابطه مولویت و عبودیت از اصل می شود، که در این موارد تعبیر به حبط عمل می کنند، و آیات در اینکه روش خدا این است بسیار زیاد است، و حاجتی به آوردن آنها نیست.
| |
| ۳)بعضی دیگر گفته اند: نوع اعمال محفوظند، و هر یک از اعمال اثر خود را دارد چه حسنه و چه سیئه.بله چه بسا می شود که حسنه سیئه را از بین می برد همچنانکه فرمود: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا، و یکفر عنکم سیاتکم ؛ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از خدا بترسید خدای تعالی برایتان نیروی جداسازی حق از باطل قرار می دهد، و گناهانتان را تکفیر می کند.»
| |
| [۱۳]
| |
| و نیز فرموده: «فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه؛ پس هر کس عجله کند در دو روز، گناهی بر او نیست.»
| |
| [۱۴]
| |
| و نیز فرموده: «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم؛اگر از کبیره های گناهانی که از آنها نهی می شوید دوری کنید بدیهایتان را از شما محو می کنیم.»
| |
| [۱۵]
| |
| بلکه بعضی از اعمال گناه را مبدل به حسنه می کند، همچنانکه فرمود:«الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛مگر کسی که توبه کند، و ایمان آورده عمل صالح انجام دهد، اینان همانهایند که خدا گناهانشان را مبدل به حسنات می کند»
| |
| [۱۶]
| |
| | |
| ←←← بنا بر این وقتی حسنه ای از انسان صادر می شود، در ذاتش صورت معنویه ای پیدا می شود، که مقتضی آن است که متصف به صفت ثواب شود، و چون گناهی از او سر می زند صورت معنویه دیگری در او پیدا می شود که صورت عقاب قائم بدان است، چیزی که هست ذات انسان از آنجائی که گفتیم متحول و از نظر حسنات و سیئاتی که از او سر می زند در تغیر است، لذا ممکن است صورتی که در حال حاضر به خود گرفته مبدل به صورتی مخالف آن شود، این است وضع نفس آدمی، و همواره در معرض این دگرگونی هست تا مرگش فرا رسد، یعنی نفس از بدن جدا گشته، از حرکت و تحول (حرکت از استعداد به فعلیت و تحول از صورتی به صورتی دیگر) بایستد.در این هنگام است که صورتی و آثاری ثابت دارد، ثابت یعنی اینکه دیگر تحول و دگرگونگی نمی پذیرد، مگر از ناحیه خدای تعالی، یا به آمرزش و یا شفاعت .
| |
| ما می بینیم عقلا به مجرد اینکه فعلی از فاعلش سرزد، اگر فعل خوبی باشد شروع می کنند به مدح او، و اگر بد باشد می پردازند به مذمت و ملامتش ولی این معنا را هم در نظر دارند که مدح و ذمشان دائمی نمی تواند باشد، چون ممکن است به خاطر عوض شدن فاعل عوض شود، آنکه فعلا مستحق مدح است در آینده مستحق مذمت و آنکه فعلا مستحق مذمت است در آینده مستحق مدح شود.
| |
| پس عقلا هم هر چند مدح و ذم فاعل را به محض صدور فعل از فاعل بکار می زنند، و لیکن بقای آن دو را مشروط به این می دانند که فاعل عملی بر خلاف آنچه کرده بود نکند، و تنها کسی را مستحق مدح ابدی و یا مذمت همیشگی می دانند، که یقین کنند وضع او عوض نمی شود، و این یقین وقتی حاصل می شود که فاعل دستش از عمل کوتاه شود، یا به اینکه بمیرد و یا حداقل دیگر استعداد زنده ماندن نداشته باشد، چنین کسی را اگر فاعل عمل نیکی بوده مستحق ستایش دائمی، و اگر مرتکب جنایتی شده سزاوار مذمت دائمی می دانند.
| |
| از اینجا معلوم شد که همه آن اقوالی که در مسائل نامبرده نقل کردیم، اقوالی باطل و منحرف از حق بود، برای اینکه بنای بحث را بر اساسی گذاشته بودند که اساسی و درست نبود.
| |
| نتیجه گیری
| |
| [
| |
| ________________________________________
| |
|
| |
|
| از آنچه گفته شد معلوم شد که ؛ | | == آیات == |
| اولا:انسان به مجرد اینکه عملی را انجام داد مستحق ثواب و یا عقاب می شود، و لیکن این استحقاقش دائمی نیست، ممکن است دستخوش دگرگونی بشود، و وقتی از معرض دگرگونی در می آید که دیگر عملی از او صادر نشود، یعنی بمیرد.
| | [[خدا]] در آیاتی از قرآن در مورد حبط اعمال این چنین میفرماید: |
| ثانیا: در مساله حبط شدن به وسیله کفر و امثال آن، حق این است که حبط هم نظیر استحقاق اجر است، که به مجرد ارتکاب گناه می آید، ولی همواره در معرض دگرگونی هست تا روزی که صاحبش بمیرد، آن وقت یک طرفی می شود.
| | * {{متن قرآن|'''... لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ'''|سوره = زمر|آیه = 65}}؛ «... اگر شرک بورزی بهطور مسلم عملت حبط میشود و از زیانکاران خواهی بود». |
| ثالثا: حبط همانطور که در اعمال اخروی هست در اعمال دنیوی هم جریان می یابد.
| | * نیز فرموده: {{متن قرآن|'''يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ'''|سوره = محمد|آیه = 33}}؛ «و به زودی اعمالشان حبط میشود، ای کسانی که ایمان آوردهاید شما خدا و رسول را اطاعت کنید، و زنهار که اعمال خود را باطل نکنید». |
| رابعا: فرض تحابط یعنی حبط طرفینی در اعمال، و اینکه یک عمل عمل دیگر را حبط کند، و دومی هم اولی را حبط کند، فرضیه ای است باطل، به خلاف تکفیر و امثال آن.
| | و ذیل همین آیه که میفرماید: «زنهار مواظب باشید عملتان باطل نگردد، دلالت دارد بر اینکه حبط به معنای بطلان عمل است». |
| ________________________________________
| | * همچنانکه از آیه: {{متن قرآن|'''وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ'''|سوره = هود|آیه = 16}}؛ «آنچه در دنیا کردند بی نتیجه شد، و آنچه کردند باطل گشت». |
|
| | * در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|'''وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا'''|سوره = فرقان|آیه = 23}}؛ «و ما به آنچه کردند پرداختیم، و تمامی اعمالشان را به باد فنا دادیم». |
|
| |
|
| ۱. ↑ زمر/ سوره۳۹، آیه۶۵.
| | == چگونگی حبط عمل == |
| | مراد از اعمالی که حبط میشود، مطلق کارهایی است که انسان به منظور تامین سعادت زندگی خود انجام میدهد، نه خصوص اعمال عبادتی و کارهایی که نیت قربت لازم دارد و مرتد، آنها را در حال [[ایمان]]، و قبل از برگشتن به سوی [[کفر]] انجام داده است. اکنون به بررسی دلایل قرآنی این سخن میپردازیم: |
|
| |
|
| ۲. ↑ محمد/ سوره۴۷، آیه۳۳.
| | * از آنجا که قلب [[کافر]] و دلش به امر ثابتی که همان خدای سبحان است بستگی ندارد، تا وقتی به نعمتی میرسد نعمت را از ناحیه او بداند و خرسند گردد و چون به مصیبتی میرسد آن را نیز از ناحیه خدا بداند و دلش تسلی یابد. و نیز در هنگام حاجت دست به درگاه او دراز کند، به خلاف مؤمن که در همۀ این مراحل زندگی دلش به جایی بستگی دارد. خدای تعالی در مقایسهای بین [[کافر]] و [[مؤمن]]، میفرماید: {{متن قرآن|'''أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ'''|سوره = انعام|آیه = 122}}. |
|
| |
|
| ۳. ↑ هود/سوره۱۱، آیه۱۶.
| | * و مؤمن را در دنیا دارای نور و حیات خوانده و کافر را مرده و بینور خوانده است؛ نظیر آیۀ: {{متن قرآن|''' وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ'''|سوره = ا طه|آیه = 124}}. |
|
| |
|
| ۴. ↑ فرقان سوره۲۵، آیه۲۳.
| | که از راه مقابله میفهمیم زندگی مؤمن و معیشتش فراخ و وسیع و قرین با سعادت است. و همۀ این مطالب و علت سعادت و شقاوت را در یک جملۀ کوتاه جمع کرده و فرموده: {{متن قرآن|''' ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَىٰ لَهُمْ'''|سوره = ا محمد|آیه = 11}}. |
| | * علاوه بر دلیل گذشته، دلیل دیگری که میرساند مراد از عمل، مطلق عمل است، نه تنها عبادت، این است که دیدید حبط را به کفار و [[منافقین]] هم نسبت داده، با اینکه کفار عبادتی ندارند، و در اینباره فرموده: {{متن قرآن|''' ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ'''|سوره = محمد|آیه = 9}}. |
| | و نیز میفرماید: {{متن قرآن|'''أُولَٰئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ'''|سوره = آلعمران|آیه = 22}}. پس حاصل بحث این است که کفر و [[ارتداد]] باعث آن میشود که عمل از این اثر و خاصیت که در سعادت زندگی دخالتی داشته باشد میافتد، همچنانکه [[ایمان]] باعث، حیات و جان به اعمال آدمی است. حال اگر کسی باشد که بعد از کفر، ایمان بیاورد، باعث شده که به اعمالش که تاکنون حبط بوده، حیاتی ببخشد، و در نتیجه اعمالش در سعادت او اثر بگذارند، و اگر فرض شود که فردی بعد از ایمان مرتد شده باشد، تمامی اعمالش میمیرد و حبط میشود و دیگر در سعادت دنیا و آخرت وی اثر نمیگذارد؛ لکن هنوز امید آن هست که تا نمرده به [[اسلام]] برگردد و اما اگر با حال ارتداد مرد، حبط او حتمی شده و شقاوتش قطعی میگردد. |
|
| |
|
| ۵. ↑ انعامسوره۶، آیه ۱۲۲.
| | === حبط عمل مرتد === |
| | * بعضی قائل شدهاند به اینکه اعمالی که مرتد قبل از ارتداد انجام داده، تا دم مرگش باقی است، اگر تا آن لحظه به ایمان خود برنگردد آن وقت حبط میشود، و به آیه: {{متن قرآن|'''وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ'''|سوره = بقره|آیه = ۲۱۷}}. استدلال کردهاند. |
| | |
| | و چه بسا آیه 23 از سورۀ فرقان _که سابق ذکر شد_ نیز آن را تایید کند، چون این آیه نیز حال کفار در هنگام مرگ را بیان میکند و نتیجۀ این نظریه آن است که اگر مرتد در دم مرگ به ایمان سابق خود برگردد، صاحب اعمال سابق خود نیز میشود، و دست خالی از دنیا نمیرود. |
| | * بعضی دیگر قائل شدهاند به اینکه به محض ارتداد اعمال صالح آدمی باطل میشود، و دیگر بر نمیگردد، هر چند که بعد از ارتداد دوباره به ایمان برگردد، بله بعد از ایمان بار دومش میتواند تا دم مرگ اعمال صالحی انجام دهد، و آیۀ شریفه که قید مرگ را آورده منظورش بیان این جهت است، که تمامی اعمالی که تا دم مرگ انجام داده، حبط میشود. و البته اصلا جایی برای این بحث نیست، چون اگر در آنچه گفته شد دقت شود آیۀ شریفه در صدد بیان این معناست که تمامی اعمال و افعال مرتد از حیث تاثیر در سعادتش باطل میشود. |
|
| |
|
| ۶. ↑ طه/ سوره۲۰، آیه ۱۲۴.
| | == دیدگاه بزرگان فرقهای اسلامی == |
| | همۀ [[فرق و مذاهب اسلامی|فرقههای اسلامی]] معتقدند که [[کفر]] و [[شرک]] موجب حبط اعمال است؛ اما درباره گناهان کبیره و صغیره، همرأی و همنظر نیستند. [[خوارج]] و بیشتر [[معتزله]] نه تنها کفر و شرک؛ بلکه دیگر گناهان را نیز موجب حبط عمل میدانند و بر این باورند که اگر گناهکار توبه نکند، سزاوار کیفر خداوند میشود. [[اشاعره]] و برخی از معتزله معتقدند که حبط عمل را نه [[سنت|نقل]] تأیید میکند و نه [[عقل]]. دانشمندان [[شیعه]] برآناند که تنها کفر و شرک، اعمال نیک را باطل میکند. هیچ گناهی جز این دو نمیتواند ثواب اعمال را از میان بَرَد. حتی ثوابی اندک نیز در کنار گناهان فراوان، بر جای میماند و پاداش میگیرد<ref>دائرة المعارف تشیع؛ ج 1، ص ۴۹۲.</ref>. در چگونگی این احباط ،علما نظرات مختلفی دارند از آن جمله: |
|
| |
|
| ۷. ↑ محمد/ سوره۴۷، آیه۱۱.
| | بعضی از علما قائل به تباطل و تحابط اعمال شدهاند، و گفتهاند: اعمال یکدیگر را باطل میسازند، و آنگاه این علما در بین خود اختلاف کرده، بعضی گفتهاند: هر گناهی، حسنۀ قبل از خود را باطل میکند، و هر حسنهای سیئۀ قبل از خود را از بین میبرد. لازمه این حرف آن است که انسان یا تنها حسنه برایش مانده باشد، و یا تنها سیئه. |
|
| |
|
| ۸. ↑ محمد/سوره۴۷، آیه۹.
| | بعضی دیگر گفتهاند: میان حسنات و سیئات موازنه میشود، به این معنا که از حسنات و سیئات هر کدام بیشتر باشد، به مقدار آنکه کمتر است از آنکه بیشتر است کم میشود، تا بقیه بیشتر بدون منافی باقی بماند و لازمه این دو قول این است که برای هر انسانی از اعمال گذشتهاش بجز یک قسم نمانده باشد، یا حسنه به تنهایی، و یا سیئه به تنهایی و یا اینکه هر دو با هم مساوی بوده، و تساقط کردهاند، و هیچ چیز برایش نمانده باشد. |
|
| |
|
| ۹. ↑ آل عمران/ سوره۳، آیه۲۳.
| | و این درست نیست؛ زیرا '''اولا:''' از ظاهرآیه: {{متن قرآن|'''وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ'''|سوره = توبه|آیه = 102}}، بر میآید که اعمال چه حسنات و چه سیئات، باقی میماند، و تنها با توبه، خدا سیئات را از بین میبرد، و تحابط به هر معنایی که تصورش کنند با این آیه نمی سازد. |
|
| |
|
| ۱۰. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.
| | '''ثانیا:''' خدای تعالی در مسأله تأثیر اعمال همان روشی را دارد که عقلا در اجتماع انسانی خود دارند و آن روش مجازات است، که کارهای نیک را جداگانه پاداش و کارهای زشت را جداگانه کیفر میدهند. مگر در بعضی از گناهان که باعث قطع رابطۀ مولویت و عبودیت از اصل میشود، که در این موارد تعبیر به حبط عمل میکنند، و آیات در اینکه روش خدا این است بسیار زیاد است، و حاجتی به آوردن آنها نیست.<br>بعضی دیگر گفتهاند: نوع اعمال محفوظند، و هر یک از اعمال اثر خود را دارد چه حسنه و چه سیئه. بله چه بسا میشود که حسنه، سیئه را از بین میبرد همچنانکه فرمود: {{متن قرآن|'''يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ ...'''|سوره = انفال|آیه = 29}}؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا بترسید خدای تعالی برایتان نیروی جداسازی حق از باطل قرار میدهد، و گناهانتان را تکفیر میکند». بلکه بعضی از اعمال گناه را تبدیل به حسنه میکند، همچنانکه فرمود:{{متن قرآن|'''إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ'''|سوره = فرقان|آیه = 70}}؛ «مگر کسی که توبه کند، و ایمان آورده عمل صالح انجام دهد، اینان همان کسانی هستند که خدا گناهانشان را مبدل به حسنات میکند». |
|
| |
|
| ۱۱. ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۲۳.
| | بنابراین وقتی حسنهای از انسان صادر میشود، در ذاتش صورت معنویهای پیدا میشود، که مقتضی آن است که متصف به صفت ثواب شود، و چون گناهی از او سر میزند صورت معنویه دیگری در او پیدا میشود که صورت عقاب قائم بدان است، چیزی که هست، ذات انسان از آنجایی که گفتیم متحول و از نظر حسنات و سیئاتی که از او سر میزند در تغیر است؛ لذا ممکن است صورتی که در حال حاضر به خود گرفته مبدل به صورتی مخالف آن شود، این است وضع نفس آدمی، و همواره در معرض این دگرگونی هست تا مرگش فرا رسد؛ یعنی نفس از بدن جدا گشته، از حرکت و تحول (حرکت از استعداد به فعلیت و تحول از صورتی به صورتی دیگر) بایستد. در این هنگام است که صورتی و آثاری ثابت دارد، ثابت یعنی اینکه دیگر تحول و دگرگونگی نمیپذیرد، مگر از ناحیه خدای تعالی، یا به آمرزش و یا شفاعت. |
|
| |
|
| ۱۲. ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.
| | ما میبینیم عقلا به مجرد اینکه فعلی از فاعلش سرزد، اگر فعل خوبی باشد شروع میکنند به مدح او و اگر بد باشد میپردازند به مذمت و ملامتش ولی این معنا را هم در نظر دارند که مدح و ذمشان دائمی نمیتواند باشد؛ چون ممکن است به خاطر عوض شدن فاعل عوض شود، آنکه فعلا مستحق مدح است در آینده مستحق مذمت و آنکه فعلا مستحق مذمت است در آینده مستحق مدح شود. پس عقلا هم هر چند مدح و ذم فاعل را به محض صدور فعل از فاعل بکار میزنند، و لیکن بقای آن دو را مشروط به این میدانند که فاعل عملی بر خلاف آنچه کرده بود نکند، و تنها کسی را مستحق مدح ابدی و یا مذمت همیشگی میدانند، که یقین کنند وضع او عوض نمیشود، و این یقین وقتی حاصل میشود که فاعل دستش از عمل کوتاه شود، یا به اینکه بمیرد و یا حداقل دیگر استعداد زنده ماندن نداشته باشد، چنین کسی را اگر فاعل عمل نیکی بوده مستحق ستایش دائمی، و اگر مرتکب جنایتی شده سزاوار مذمت دائمی میدانند. از اینجا معلوم شد که همۀ آن اقوالی که در مسایل نامبرده نقل کردیم، اقوالی باطل و منحرف از حق بود، برای اینکه بنای بحث را بر اساسی گذاشته بودند که اساسی و درست نبود. |
|
| |
|
| ۱۳. ↑ انفال/سوره ۱۴، آیه۲۹.
| | == فرجام سخن == |
| | از آنچه گفته شد معلوم شد '''اولا:''' انسان به مجرد اینکه عملی را انجام داد مستحق [[ثواب]] و یا [[عقاب]] میشود، و لیکن این استحقاقش دائمی نیست، ممکن است دستخوش دگرگونی بشود و وقتی از معرض دگرگونی در میآید که دیگر عملی از او صادر نشود، یعنی بمیرد. '''ثانیا:''' در مسأله حبط شدن بهوسیله کفر و امثال آن، حق این است که حبط هم نظیر استحقاق اجر است، که به مجرد ارتکاب گناه میآید، ولی همواره در معرض دگرگونی هست تا روزی که صاحبش بمیرد، آن وقت یک طرفی میشود. '''ثالثا:''' حبط همانطور که در اعمال اخروی هست در اعمال دنیوی هم جریان مییابد. '''رابعا:''' فرض تحابط؛ یعنی حبط طرفینی در اعمال، و اینکه یک عمل، عمل دیگر را حبط کند، و دومی هم اولی را حبط کند، فرضیهای است باطل، به خلاف تکفیر و امثال آن.<br> |
|
| |
|
| ۱۴. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.
| | == جستارهای وابسته == |
| | * [[فرق و مذاهب اسلامی]] |
|
| |
|
| ۱۵. ↑ نساءسوره۴، آیه۳۱.
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ۱۶. ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۱۷.
| | == منابع == |
| | * ر. ک: کتاب «'''فرهنگ شیعه»'''، نوشتۀ ابراهیم احمدیان و گروهی از نویسندگان. |
| | * ر. ک: کتاب '''«دائرة المعارف تشیع»'''، نوشتۀ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی و گروهی از نویسندگان. |
| | * ر. ک: کتاب '''«تمهید الاصول»'''، نوشتۀ شیخ طوسی. |
|
| |
|
| [[رده: مباحث کلام اسلامی]] | | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] |
| | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |