|
|
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Mbox
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| | type = notice | | | عنوان = منصور عباسی |
| | class = ambox-In_use | | | تصویر = منصور عباسی.jpg |
| | image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]] | | | نام = ابوجعفر عبدالله ابن محمد ابن علی |
| | css = margin: 1px | | | نامهای دیگر = منصور دوانقی |
| | text = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخجعفر طیار ش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}} | | | سال تولد = |
| | {{ns:0}} = مقاله | | | تاریخ تولد = |
| | بحث = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]] | | | محل تولد = حمیمه |
| | ردهبندی = [[ویکیپدیا:ردهبندی|رده]] | | | سال درگذشت = ۱۵۸ قمری |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]] | | | تاریخ درگذشت = ۷ [[ذی الحجه|ذیالحجه]] |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]] | | | محل درگذشت = [[مکه]] |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]] | | | استادان = |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]] | | | شاگردان = |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]] | | | دین = [[اسلام]] |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]] | | | مذهب = |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]] | | | آثار = |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br> | | | فعالیتها = دومین خلیفه عباسی |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| | | وبگاه = |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| | }} |
| | کاربر
| | '''ابوجعفر، منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس'''، پس از مرگ برادرش [[ابوالعباس سفاح|ابوالعباس سفّاح]] در [[ذی الحجه|ذیالحجه]] سال 136 قمری، به [[خلافت]] رسید. وی دوّمین نفری است که از [[عباسیان|طائفه بنی عباس]] به این مقام رسیده بود. |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| |
| }}<noinclude>
| |
| </noinclude>
| |
|
| |
|
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:منصور عباسی.jpg |جایگزین=منصور عباسی|منصور عباسی]]
| | در سالهای خلافت منصور رویدادهای مهمی در عالم اسلام به وقوع پیوست و این [[خلیفه]] خشن و سختگیر بسیاری از معاریف و صاحب نفوذان را با بهانههای واهی کشت و بر محرومان و مستضعفان ترحمی نشان نداد و با همه مردم با سنگدلی و سختگیری برخورد میکرد. |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| |
| !نام
| |
| !منصور عباسی
| |
| |-
| |
| |نام کامل
| |
| |ابو جعفر عبدالله ابن محمد ابن علی
| |
| |-
| |
| |لقب
| |
| |منصور دوانقی
| |
| |-
| |
| |کنیه
| |
| |ابوجعفر
| |
| |-
| |
| |زادگاه
| |
| |حمیمه
| |
| |-
| |
| |پدر
| |
| |محمد بن علی
| |
| |-
| |
| |مادر
| |
| |سلامه
| |
| |-
| |
| |دین
| |
| |اسلام
| |
| |-
| |
| |سلطنت
| |
| |۱۳۶–۱۵۸ قمری • ۷۵۴–۷۷۵ میلادی
| |
| |-
| |
| |همزمانی حکومتش با
| |
| |امام صادق (ع)
| |
| |-
| |
| |آثار برجا مانده
| |
| |ساختن شهر بغداد
| |
| |-
| |
| |اقدامات مهم
| |
| |قتل ابومسلم خراسانی
| |
| |-
| |
| |محل فوت
| |
| |بئر میمون • نزدیکی مکه
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |۷ ذیالحجه ۱۵۸ قمری • ۷۷۵ میلادی
| |
| |-
| |
| |مدفن
| |
| |قبرستان معلاة • مکه
| |
| |-
| |
| |}
| |
| </div>
| |
|
| |
|
| '''ابوجعفر، منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس'''، پس از مرگ برادرش [[ابوالعباس سفّاح]] در ذی الحجه سال 136 قمری، به [[خلافت]] رسید. وی، دوّمین نفری است كه از [[طائفه بنی عباس]]، به این مقام رسیده بود.
| | منصور به خاطر سکونت [[راوندیه]] (هواداران [[ابومسلم خراسانی]]) در هاشمیه اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر [[شیعیان]] و محبان [[اهل بیت|اهلبیت (علیهالسلام)]] در [[كوفه|کوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت در صدد ساختن شهری جدید برآمد. وی در سال 145 قمری ساختن شهر [[بغداد]] را آغاز کرد. |
|
| |
|
| در سال های خلافت منصور رویدادهای مهمی در [[عالم اسلام]] به وقوع پیوست و این [[خلیفه]] خشن و سخت گیر، بسیاری از معاریف و صاحب نفوذان را با بهانه های واهی كشت و بر محرومان و مستضعفان ترحمی نشان نداد و با همه مردم با سنگ دلی و سخت گیری برخورد می كرد.
| | == منصور عباسی (منصور دوانقی) == |
| | عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] در سال ۹۵ق. در حمیمه متولد شد. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷</ref> مادرش کنیزی از نژاد بربر بود و سلامه نام داشت. کنیهاش ابوجعفر و لقبش منصور بود<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۱۱۷</ref>. |
|
| |
|
| منصور، [[ابومسلم خراسانی]] را با سپاهی سنگین به [[جنگ]] او فرستاد و در نبرد با او، سپا هیانش را با شكستی سخت و سنگین مواجه ساخت و آنان را به شدت سركوب كرد.
| | در جریان [[جنبش عباسیان]] برای به دست گرفتن خلافت، [[ابراهیم امام]]، [[سفاح]] را با وجود آنکه از منصور کوچکتر بود جانشین خود و نامزد تصدی خلافت قرار داد؛ زیرا مادر منصور [[کنیز]] بود. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۸۲</ref> بدین سبب منصور به ولیعهدی برگزیده شد. منصور در زمان خلافت برادرش سفاح، استاندار جزیره (شمال [[عراق]])، ارمنستان و آذربایجان بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر اساطیر، ج۲، ص۳۵۸</ref>. |
|
| |
|
| منصور به خاطر سكونت [[راوندیه]] (هواداران ابومسلم خراسانی) در [[هاشمیه]]، اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمی دید و هم چنین به خاطر [[شیعیان]] و [[محبان اهل بیت (ع)]] در [[كوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش می دانست و بدین جهت، در صدد ساختن شهری جدید برآمد. وی در سال 145 قمری، ساختن شهر [[بغداد]] را آغاز كرد | | == جنایات هولناک منصور == |
| | [[منصور دوانیقی]] در سال ١٥٨ ه. ق از دنیا رفت. او در سالها یا ماههای آخر عمر کلیدهای یکی از خزانههایش را به عروسش همسر [[مهدی عباسی]] به نام <big>ریطه</big> سپرد و به او [[وصیت]] کرد که تا زنده هستم آن خزانه را باز نکن و بعد از من با حضور خلیفهی من (مهدی عبّاسی) آن را باز کن. |
|
| |
|
| =منصور عباسی (منصور دوانقی)=
| | منصور از دنیا رفت، ریطه گمان میکرد در آن خزانه جواهرات و گنجینههای بسیار و بینظیر وجود دارد، سرانجام پس از مرگ منصور همراه شوهرش به سوی آن خزانه رفت و درِ آن را گشود، ناگاه دیدند پیکر مقدّس بیش از صد نفر از [[علویان|سادات علوی]] که کشته شدهاند در آنجا کنار هم چیده شده و نام و نشان هر کدام در کنار آنها نوشته شده است... |
|
| |
|
| عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] در سال ۹۵ق. در [[حمیمه]] متولد شد. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷</ref> مادرش کنیزی از نژاد بربر بود و [[سلامه]] نام داشت. کنیهاش [[ابوجعفر]] و لقبش منصور بود. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۱۱۷</ref>
| | منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهلبیت (علیهالسلام) و منسوبان آنها اختیار کن<ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref>. |
|
| |
|
| در جریان [[جنبش عباسیان]] برای به دست گرفتن خلافت، [[ابراهیم امام]]، [[سفاح]] را با وجود آنکه از منصور کوچکتر بود جانشین خود و نامزد تصدی خلافت قرار داد؛ زیرا مادر منصور [[کنیز]] بود. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۸۲</ref> بدین سبب منصور به ولیعهدی برگزیده شد. منصور در زمان خلافت برادرش سفاح، استاندار جزیره (شمال عراق)، [[ارمنستان]] و [[آذربایجان]] بود. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر اساطیر، ج۲، ص۳۵۸</ref>
| | == رفتار منصور با امام صادق == |
| | اولین کسی که [[جعفر بن محمد (صادق)|امام ششم]] را <big>ملقب به صادق</big> نمود، منصور بود، زیرا پیشگویی آن حضرت را دربارهی سلطنت خود صحیح یافت و همچنین محمد و ابراهیم دو فرزند عبدالله بن حسن را ـ که حضرت صادق خبر داده بودند منصور میکشد ـ منصور کشت و صدق گفتار آن حضرت روشن گردید<ref> شیعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنیه، ترجمه مصطفی زمانی، ص۲۷۸٫</ref>. |
|
| |
|
| =جنایات هولناک منصور=
| | منصور در میان [[علویان]]، از امام صادق (علیهالسلام) بیشتر از همه بیم داشت؛ از این رو با آنکه امام روی مصالحی خود را به ظاهر از مناقشات و کشمکشهای سیاسی دور نگه داشته و به عبادت و تعلیم و تربیت افراد و گسترش فرهنگ اسلامی مشغول بودند، بارها آن حضرت را احضار میکرد و تصمیم به قتل ایشان میگرفت. این در صورتی بود که منصور اعتراف میکرد و میگفت: جعفر بن محمد از آنهایی است که [[خداوند]] درباره آنها فرموده: ﴿ثُمَّ أوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا﴾ وارث کتاب آسمانی بندگانی هستند که ما برگزیدهایم. در هر خاندانی محدّثی وجود دارد، اکنون محدِّت ما جعفر بن محمد است<ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref>. |
|
| |
|
| منصور دوانیقی در سال ١٥٨ ه.ق از دنیا رفت، او در سالها یا ماههای آخر عمر، کلیدهای یکی از خزانههایش را به عروسش، همسر [[مهدی عباسی]] به نام <big>ریطه</big> سپرد و به او وصیّت کرد که تا زنده هستم آن خزانه را باز نکن و بعد از من با حضور خلیفهی من (مهدی عبّاسی) آن را باز کن. | | نمونه دیگر از اعترافات منصور نسبت به امام صادق (علیهالسلام) این است که وی در طی نامهای به یکی از علویان، به وضوح به مقام و شأن ومنزلت امام اعتراف کرده است. او در نامهاش خطاب به آن سید علوی چنین نوشته است: |
|
| |
|
| منصور از دنیا رفت، ریطه گمان میکرد در آن خزانه، جواهرات و گنجینههای بسیار و بینظیر وجود دارد، سرانجام پس از مرگ منصور، همراه شوهرش به سوی آن خزانه رفت و درِ آن را گشود، ناگاه دیدند پیکر مقدّس بیش از صد نفر از [[سادات علوی]] که کشته شدهاند در آنجا کنار هم چیده شده و نام و نشان هر کدام در کنار آنها نوشته شده است...
| | «… در میان شما علویان بعد از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]]، بهتر و برتر از علی بن الحسین نیامده که او، از جد تو بهتر بود و بعد از او، در میان شما بهتر از محمد بن علی نبود. که او هم بهتر از پدر تو بود و نه مانندی برای فرزندش جعفر صادق بود، که او هم از تو بهتر بوده و هست<ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref>». |
|
| |
|
| منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهل بیت(ع) و منسوبان آنها اختیار کن. <ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref> | | == رفتار منصور عباسی با مردم == |
| | مردمی که در دوران حکومت فشار و اختناق [[امویان]]، در نهایت سختی و گرفتاری زندگی میکردند و برای سرنگونی آن رنجهای فراوان کشیدند، امیدوار بودند با روی کار آمدن [[عباسیان]] وضع بهتری پیدا کرده و به رفاه و آسایش دست یابند، ولی این پندار و خوابی بیش نبود. |
|
| |
|
| =رفتار منصور با امام صادق (ع)=
| | دکتر احمد محمود صبحی مینویسد: «آن نمونه اعلای عدالت و مساواتی که مردم از عباسیان انتظار داشتند، به خیالی باطل و پوچ تبدیل شد. درنده خویی منصور و رشید و حرص و آزمندی آنان و ستمشان بر فرزندان علی بن عیسی و بازیچه قرار دادن [[بیتالمال]] مسلمانان، ما را به یاد [[حجاج بن یوسف|حجاج]]، [[هشام]] و [[یوسف بن عمر ثقفی]] میاندازد، و پس از آنکه سفاح و منصور به صورتی که پیش از آن دیده نشده بود، به افراط و زیادهروی در خونریزی دست و پا زدند، تباهی دامنگیر همه افراد ملت شد<ref>نظریهًْ الامامه، ص۳۸۱، به نقل الحیاهًْ السیاسهًْ للامام الرضا، ص۱۰۸٫</ref>». |
|
| |
|
| اولین کسی که [[امام ششم]] را <big>ملقب به صادق</big> نمود، منصور بود، زیرا پیشگویی آن حضرت را دربارهی سلطنت خود صحیح یافت و همچنین محمد و ابراهیم دو فرزند عبد الله بن حسن را ـ که حضرت صادق خبر داده بودند منصور میکشد ـ منصور کشت و صدق گفتار آن حضرت روشن گردید. <ref> شیعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنیه، ترجمه مصطفی زمانی، ص۲۷۸٫</ref>
| | مورخان، استواری پایههای حکومت منصور را مرهون کشتارهای فراوان وی دانسته و نوشتهاند: منصور افراد زیادی را کشت تا حکومتش استقرار یافت<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۲۵۹٫</ref>. |
|
| |
|
| منصور در میان علویان، از امام صادق (ع) بیشتر از همه بیم داشت؛ از این رو با آنکه امام روی مصالحی خود را به ظاهر از مناقشات و کشمکشهای سیاسی دور نگه داشته و به [[عبادت]] و تعلیم و تربیت افراد و گسترش [[فرهنگ اسلامی]] مشغول بودند، بارها آن حضرت را احضار میکرد و تصمیم به قتل ایشان میگرفت. این در صورتی بود که منصور اعتراف میکرد و میگفت: [[جعفر بن محمد]] از آنهایی است که خداوند درباره آنها فرموده: ﴿ثُمَّ أوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا﴾ وارث کتاب آسمانی بندگانی هستند که ما برگزیدهایم. در هر خاندانی محدّثی وجود دارد، اکنون محدِّت ما جعفر بن محمد است. <ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref>
| | وی برای کشتن مردم روشهای مختلفی در پیش میگرفت؛ نوشتهاند او یک پزشک [[مسیحی]] را به کار گرفته بود و به کمک او افرادی را که نمیتوانست آشکارا بکشد، از طریق سمّ، تحت پوشش دارو آنان را به قتل میرسانید. برادر زاده خود، محمد بن سفاح را با این حیله کشت<ref>الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۴۲٫</ref>. |
|
| |
|
| نمونه دیگر از اعترافات منصور نسبت به امام صادق (ع) این است که وی در طی نامهای به یکی از علویان، به وضوح به مقام و شأن ومنزلت امام اعتراف کرده است. او در نامهاش خطاب به آن [[سید علوی]] چنین نوشته است:
| | یکی دیگر از فشارهایی که در زمان منصور بر مردم وارد شد، فشار کشتار و شکنجه بود. منصور علاوه بر فشار اقتصادی، موجی از کشتار و شکنجه به وسیله عمال و دژخیمان خود به راه انداخت و هر روز گروهی قربانی این موج خون میشدند. |
|
| |
|
| «… در میان شما علویان بعد از [[رسول خدا]]، بهتر و برتر از [[علی بن الحسین]] نیامده که او، از جد تو بهتر بود و بعد از او، در میان شما، بهتر از [[محمد بن علی]] نبود. که او هم بهتر از پدر تو بود و نه مانندی برای فرزندش جعفر صادق بود، که او هم از تو بهتر بوده و هست». <ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref>
| | «روزی عموی منصور به وی گفت: تو چنان با عقوبت و خشونت به مردم هجوم آوردهای که انگار کلمه <big>عفو</big> به گوش تو نخورده است! وی پاسخ داد: هنوز استخوانهای [[بنی مروان]] نپوسیده و شمشیرهای آل ابیطالب در غلاف نرفته است، و ما در میان مردمی به سر میبریم که دیروز، ما را اشخاص عادی میدیدند و امروز خلیفه، بنابراین هیبت ما جز با فراموشی عفو و به کارگیری عقوبت، در دلها جا نمیگیرد<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۹۴٫</ref>». |
|
| |
|
| =رفتار منصور عباسی با مردم= | | == ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی == |
| | منصور به خاطر سکونت [[راوندیه|راوندیه]] (هواداران ابومسلم خراسانی) در هاشمیه، اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر شیعیان و محبان اهلبیت (علیهالسلام) در [[کوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت، در صدد ساختن شهری جدید برآمد. |
|
| |
|
| مردمی که در دوران حکومت فشار و اختناق [[امویان]]، در نهایت سختی و گرفتاری زندگی میکردند و برای سرنگونی آن رنجهای فراوان کشیدند، امیدوار بودند با روی کار آمدن عباسیان وضع بهتری پیدا کرده و به رفاه و آسایش دست یابند، ولی این پندار و خوابی بیش نبود.
| | وی در سال 145 قمری، ساختن شهر بغداد را آغاز کرد و پس از آمادگی نسبی آن، خلافتش را بدان مکان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد دارالخلافه عباسیان گردید<ref> تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 283</ref>. |
|
| |
|
| دکتر [[احمد محمود صبحی]] مینویسد: «آن نمونه اعلای [[عدالت]] و مساواتی که مردم از عباسیان انتظار داشتند، به خیالی باطل و پوچ تبدیل شد. درنده خویی منصور و رشید و حرص و آزمندی آنان و ستمشان بر فرزندان [[علی بن عیسی]] و بازیچه قرار دادن [[بیت المال مسلمانان]]، ما را به یاد [[حجاج]]، [[هشام]] و [[یوسف بن عمر ثقفی]] میاندازد، و پس از آنکه سفاح و منصور به صورتی که پیش از آن دیده نشده بود، به افراط و زیادهروی در خونریزی دست و پا زدند، تباهی دامنگیر همه افراد ملت شد». <ref>نظریهًْ الامامه، ص۳۸۱، به نقل الحیاهًْ السیاسهًْ للامام الرضا، ص۱۰۸٫</ref>
| | == هلاکت منصور عباسی == |
| | منصور دوانقی، پس از بیست و دو سال خلافت، در ششم [[ذی الحجه|ذی حجه]] سال 158قمری، در بازگشت از [[حج|مراسم حج]]، در مکانی به نام بئر میمون بر اثر بیماری سوء هاضمه که مدتها بدان مبتلا بود به هلاکت رسید و جنازهاش را به [[مکه|مکه معظمه]] حمل کرده و در آن جا به خاک سپردند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 319</ref>. |
|
| |
|
| مورخان، استواری پایههای حکومت منصور را مرهون کشتارهای فراوان وی دانسته و نوشتهاند: منصور افراد زیادی را کشت تا حکومتش استقرار یافت. <ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۲۵۹٫</ref>
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| وی برای کشتن مردم روشهای مختلفی در پیش میگرفت؛ نوشتهاند او یک پزشک [[مسیحی]] را به کار گرفته بود و به کمک او افرادی را که نمیتوانست آشکارا بکشد، از طریق سمّ، تحت پوشش دارو آنان را به قتل میرسانید. برادر زاده خود، محمد بن سفاح را با این حیله کشت. <ref>الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۴۲٫</ref>
| | [[رده:شخصیتها]] |
| | | [[رده:تاریخ]] |
| یکی دیگر از فشارهایی که در زمان منصور بر مردم وارد شد، فشار کشتار و [[شکنجه]] بود. منصور علاوه بر فشار اقتصادی، موجی از کشتار و شکنجه به وسیله عمال و دژخیمان خود به راه انداخت و هر روز گروهی قربانی این موج خون میشدند.
| | [[رده:خلفای عباسی]] |
| | |
| «روزی عموی منصور به وی گفت: تو چنان با عقوبت و خشونت به مردم هجوم آوردهای که انگار کلمه <big>عفو</big> به گوش تو نخورده است! وی پاسخ داد: هنوز استخوانهای [[بنی مروان]] نپوسیده و شمشیرهای [[آل ابی طالب]] در غلاف نرفته است، و ما در میان مردمی به سر میبریم که دیروز، ما را اشخاص عادی میدیدند و امروز خلیفه، بنابراین هیبت ما جز با فراموشی عفو و به کارگیری عقوبت، در دلها جا نمیگیرد». <ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۹۴٫</ref>
| |
| | |
| =ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی=
| |
| | |
| منصور به خاطر سكونت [[راونديه]] (هواداران ابومسلم خراساني) در هاشميه، اقامت در اين شهر را به مصلحت خويش نمي ديد و هم چنين به خاطر شيعيان و محبان [[اهل بيت (ع)]] در كوفه، انتقال خلافت به اين شهر بزرگ اسلامي را ناخوش مي دانست و بدين جهت، در صدد ساختن شهري جديد برآمد.
| |
| | |
| وي در سال 145 قمري، ساختن شهر بغداد را آغاز كرد و پس از آمادگي نسبي آن، خلافتش را بدان مكان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد [[دارالخلافه عباسيان]] گرديد. <ref> تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 283</ref>
| |
| | |
| =هلاکت منصور عباسی=
| |
| | |
| منصور دوانقي، پس از بيست و دو سال خلافت، در ششم ذي حجّه سال 158قمري، در بازگشت از [[مراسم حج]]، در مكاني به نام [[بئر ميمون]] بر اثر بیماری سوء هاضمه که مدت ها بدان مبتلا بود به هلاكت رسيد و جنازه اش را به [[مكه معظمه]] حمل كرده و در آن جا به خاك سپردند. <ref>تاريخ ابن خلدون ، ج 2، ص 319</ref>
| |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|2}}
| |
| | |
| [[رده: تاریخ خلفا]] | |
| [[رده:خلفای بنیعباس]] | |
| [[رده:قاتلان اهل بیت]]
| |