پرش به محتوا

اخلاق جنگ در سیره نبوی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:




<div class="wikiInfo">
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!عنوان
!قرآن و تمدن سازی نوین اسلامی
|-
|رده مقاله
|مقاله های کوتاه
|-
|تولید
|پژوهشگاه مطالعات تقریبی
|-
|نویسنده
|رحیم ابوالحسینی
|}
</div>
شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی، یک هدف بسیار بزرگ است که رسیدن به آن نیازمند جهادی بی‌وقفه است. چشم انداز مطلوب جامعه مهدوی، هنگامی به واقعیت خواهد پیوست که شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی به نحو کامل، در آن تجلی پیدا کند. دین اسلام پس از آغاز بعثت پیامبر اعظم(ص)، تمدنی بسیار پیشرفته را پایه‌گذاری کرد که تمدن‌های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. در این راستا نزول آیات وحی و احکام ناب آن، گواه جاوید پیامبر شد تا اجتماع جاهلِ آن روزگار را به سوی تمدنی اصیل سوق دهد. اندیشه ناب محمد(ص) که بر پایه تفکر و عقلانیت استوار بود، موجب بیداری فطرت‌ها گردید و چنان نفوذی در عصر رسالت پیدا کرد که همه رسومات جاهلانه را باطل یا اصلاح نمود و مردم را با معنویت و ایمان به خدای واقعی نزدیک ساخت.
اما به رغم همه‌ی پیشرفت‌هایی که در صدر اسلام حاصل گشت، بدخواهان و دنیاپرستانی بودند که مردم را از ورود به این تمدن بزرگ باز داشتند و راه مقابله با آن را در پیش گرفتند. از این‌رو دروازه این تمدن بزرگ هرچند تماماً بسته نشد اما موجب کند شدن تحقق برنامه‌های آن گردید. از یک‌سو دولت‌های به ظاهر مسلمان روی کار آمدند و حیات طیبه جامعه نبوی را به حالت نیمه‌جان درآوردند. و از سوی دیگر دولت‌های کفر، در صدد رویارویی با این تمدن بزرگ برآمدند و اندک اندک با گسترش سیطره استعماری غرب، همواره سرمایه‌های فرهنگی و معنوی اسلام را به تاراج بردند. بی‌تردید اساسی‌ترین عامل انحطاط و انحراف کشورهای اسلامی در سبک زندگی، فاصله گرفتن و دور نگه داشتن جوامع اسلامی از جهان‌بینی توحیدی و تعالیم اسلام بود.
در سده‌های اخیر با کوشش‌های عالمان و مصلحان دینی، به تدریج موجی از بیداری اسلامی و گرایش به قرآن و آموزه‌های اسلام شکل گرفت و منشأ حرکت‌های فکری، اجتماعی و سیاسی گردید. در این میان انقلاب اسلامی ایران نقطه اوج این حرکت‌ها بود و توانست ساختار سلطه جهانی را به لرزه در آورد و نویدبخش تجدید حیات دوباره اسلام و مسلمانان گردد.
==مفهوم تمدن (Civilization) و تمدن نوین اسلامی==
مدنیت و تربیت پذیری یک جامعه را تمدن مینامند. <ref>(حییم، 1995م، ص117)</ref> این واژه در فرهنگنامههای فارسی به معنای شهرنشینی و همکاریهای لازم در جامعه شهری تعریف شده است. <ref>(دهخدا، 1377ش، ذیل واژه تمدن؛ عمید، 1389ش، ج1ص530)</ref> نظم اجتماعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و شکوفایی معرفت، از تعاریف دیگر تمدن، معرفی شده است. (ویل دورانت، 1331ش، ج1ص19)
واژه تمدن در عربی معادل «الحضارة» است و ابن خلدون در تعریف آن گفته است:
«إن الحضارة هی أحوال عادیة زائدة علی الضروري من أحوال العمران. إن الحضارة غایة العمران و نهایة عمره و أنها مؤذنة بفساده» . <ref>(ابن خلدون، 1960م، ج1ص656)</ref>
اما منظور از «تمدن نوین اسلامی» علاوه بر شاخصههایی که در «تمدن کهن اسلامی» همچون: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت و اخلاق وجود دارد، شاخصههایی مانند: عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بینالملل نیز دخیل هستند، و هنگامی که این شاخصهها به طور صحیح در جامعه عینیت پیدا کنند، تمدن نوین اسلامی که همان جامعه مهدوی است تحقق پیدا خواهد کرد. اینجاست که در بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به جوانان میخوانیم:
«دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید». <ref>(متن بیانیه گام دوم، 22بهمن 1397ش)</ref>
==شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی==
===1. ایمان به خدا و توحید===
اما نخستین شاخصه تمدن نوین اسلامی «ایمان به خدا و توحید» است. قرآن در این باره میفرماید:
«شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة وأولوا العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم»  <ref>(آل عمران(3): 18)</ref>
مهمترین شعار پیامبران الهی، وحدانیت و توحید بوده است. <ref>(نحل (16): 36)</ref>  ، و خداوند بیشترین هزینه را برای معرفی خود انجام داده است. در این باره آیات پرشماری در قرآن آمده است که ذکر آنها خارج از ظرفیت این مقاله است.  اما تحلیل همهی آنها این است که باور افراد جامعه در ایمان به خدا، آنان را در یک نقطه گرد هم میآورد و در چنین فرصتی ساختن جامعه متمدن یا تمدنسازی یک جامعه، به سهولت اتفاق خواهد افتاد، زیرا تمام ظرفیتهای ذهنی و مادی افراد جامعه به یک سو سوق داده خواهد شد.
===2. معرفت===
دومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «معرفت» است. منظور از معرفت که پس از ایمان به خدا قرار دارد، آن است که باور انسان به خداوند نباید کورکورانه باشد، بلکه باید ناشی از حسی قریب و سرشار از نشانهها و ادله قانعکننده باشد، هرچند ممکن است شناخت مذکور دارای شدت و ضعف باشد. در جامعه متمدن اسلامی، انسانهای با معرفت و همراه با شناخت کافی زندگی میکنند، و معارف غیر اسلامی چون قانع کننده نیستند محکوم به بطلان هستند. قرآن در جاهای متعدد ارزش معرفت را یادآوری میکند:
«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون». <ref>(زمر(39): 9)</ref>
«وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الالباب». <ref>(آل عمران(3): 7)</ref>
«والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئاً وجعل لكم السمع والابصار والافئدة لعلكم تشكرون». <ref>(نحل(16): 78)</ref>
«قل هل يستوي الاعمى والبصير أفلا تتفكرون». <ref>(انعام(6): 50)</ref>
«مثل الفريقين كالأعمى والأصم والبصير والسميع هل يستويان مثلاً أفلا تذكرون». <ref>(هود(11): 24)</ref>
تأکید قرآن در نابرابری عالم و جاهل، حاکی از جایگاه بلند معرفت در تمدنسازی نوین اسلامی است. بدیهی است در این آیات منظور از تقابل میان علم و عدم علم، أعمی و بصیر، أصم و سمیع، تقابل میان انسانهای با معرفت و بی معرفت است. از همینرو خداوند به پیامبرش امر میکند که از درگاه الهی، افزایش علم و معرفت را طلب کند. <ref>(طه(20): 114)</ref> ، و علمی که پیامبر از خداوند طلب میکند همان معرفت و شناخت الهی است، که موجب خشوع و تواضع در برابر خداوند میگردد. <ref>(اسراء (17): 107)</ref> 
===جهاد در راه خدا===
سومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «جهاد در راه خدا» است. بسیاری از آیات قرآن، جهاد در راه خدا را به عنوان فریضه الهی <ref>(بقره(2): 216)</ref> ، و مجاهدان در راه خدا را انسانهای برگزیده <ref>(حج (22): 78)</ref> ، و برخوردار از اجر عظیم <ref>(نساء (4): 95)</ref> ، و دارای عمل کافی <ref>(احزاب (33): 25)</ref>  معرفی کرده است.
و در مقابل، فرار از جهاد را اطاعت از کافران <ref>(فرقان (25): 52)</ref> ، انسانهای شبیه مرده <ref>(محمد (47): 20)</ref> ، فاسق <ref>(توبه (9): 24)</ref> ، و نابرابر با مجاهدان <ref>(نساء (4): 95)</ref>  به شمار آورده است.
«وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم». <ref>(انفال (8): 60)</ref>


<references />
<references />
۱٬۲۳۲

ویرایش