۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
(اهل حق ) | (اهل حق ) یا (على اللهى ) یکی از فرقه های [[غلاه شیعه]] اند. مشهور است که این فرقه [[امام علی علیه السلام]] را خدا می دانند با این حال خود آن ها می گویند که ما آن حضرت را مظهر حق می دانیم، زیرا که ایشان مظهر تجلی تام و تمام حق است. بنابراین، ما خود را اهل حق نامیدیم.اساس مذهب اهل حق، کوشش براى «وصول» به حق و خداوند مى باشد و در این راه باید نخست مرحله «شریعت» یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى دین، و مرحله «طریقت» یعنى رسوم عرفانى و مرحله معرفت یعنى شناخت خداوند، و مرحله «حقیقت» یعنى وصول به خداوند را به پیمود. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==آداب و رسوم== | ==آداب و رسوم== | ||
از نشانه هاى خاص اهل حق، کوتاه نکردن موی «شارب» است، یعنی سیبیل خود را کوتاه نمی کنند تا بلند شود به حدی که لب بالا را بپوشاند. | از نشانه هاى خاص اهل حق، کوتاه نکردن موی «شارب» است، یعنی سیبیل خود را کوتاه نمی کنند تا بلند شود به حدی که لب بالا را بپوشاند. | ||
آنان «شارب» را معرف مسلک | آنان «شارب» را معرف مسلک حقیقت مى دانند، و معتقدند که شاه ولایت على (ع) نیز شارب خود را نمى زده است. از این جهت زدن شارب را گناهى بزرگ مى دانند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی،ص 79</ref> | ||
==دامنه جغرافیایی== | ==دامنه جغرافیایی== | ||
مرکز اصلى | مرکز اصلى طوایف اهل حق تا قرن هفتم هجرى در لرستان بود، سپس این مرکزیت به مناطق غربى کردستان و کرمانشاهان منتقل گردید. امروز تمام طوایف کرد گوران و قل خانى و اکثر طوایف سنجابى و شاخه هایى از طایفه کلهر و زنگنه، و ایلات عثمانه وند و جلالوند در شهرهاى غربى ایران، از جمله قصر شیرین، سر پل ذهاب، کرند، صحنه و هلیلان از اهل حق اند.علاوه گروهی در لرستان در مناطق دلفان و پشت کوه، در میان ایلات لکستان و سکوند و گروهی در آذربایجان و تبریز به خصوص در محله چرنداب و در قریه ایلخچى در نزدیکى تبریز، مراغه، حوالى قزوین و تهران مثل بومهن، شهر آباد، گلخندان، سیاه بند شمیرانات، رودهن، دماوند، هشتگرد، ورامین و در شمال کلاردشت عده اى از پیروان این مذهب زندگى مى کنند.در مازندران، فارس، خراسان نیز اهل حق یافت مى شوند.در بیرون از مرزهاى ایران بعضى از طوایف کرد و عرب، در شهرهاى سلیمانیه، کرکوک، موصل، خانقین و در نواحى کردنشین ترکیه و نیز [[قفقاز]] و [[آذربایجان شوروی]] و [[سوریه]] گروه فراوانى از اهل حق زندگی می کنند. پیروان اهل حق غالبا چادرنشین و ده نشین اند. <ref>ر. ک. همان، ص 79</ref> | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
اساس مذهب اهل حق، بر اقوال غلاة | اساس مذهب اهل حق، بر اقوال غلاة شیعه و [[اسماعیلیه]] و فرقه امامیه اثنى عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند درویشان داراى حلقات ذکر و سر سپردن هستند و مقدارى از عقاید خود را از اساطیر عوام گرفته اند. اینکه می گویند خداوند در ازل در «درى» پنهان بود، مأخوذ از [[عقاید مانوى]] است. عقیده «تناسخ» را توسط اسماعیلیان از هندیان گرفته اند، و این که عالم را به دو قسمت «الهى» و «اهریمنى» تقسیم مى کنند، تحت تأثیر دین زردشتى واقع شده اند.اما کشتن خروس را از عادات یهود گرفته اند.علاوه، محور عقاید اهل حق، کوشش براى «وصول» به حق و خداوند مى باشد و در این راه باید نخست مرحله «شریعت» یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى دین و مرحله «طریقت» یعنى رسوم عرفانى و مرحله معرفت یعنى شناخت خداوند و مرحله «حقیقت» یعنى وصول به خداوند را بپیمایند. | ||
به | به عقیده این جماعت، اساس مذهب شان حقیقتى است که سبب و علت خلقت موجودات شده است. دین آنان آکنده از اسرار است. سرّى که خداوند به پیغمبران گفته و آن سر «نبوت» است که از [[آدم ابو البشر]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (ص) که خاتم انبیاست مى پیوندد. از آن پس این سرّ به نام سرّ «امامت» که حضرت محمد به على (ع) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[مهدى آل محمد]] (ص) باشد مى رسد. پس از غیبت امام دوازدهم، این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند گفته مى شود.مذهب ایشان مجموعه اى است از آراء و عقایدى که تحت تأثیر افکار اسلامى، زردشتى و یهودى و مسیحى و مهرپرستى و مانوى و هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهاى دینى اهل حق، اجراى سه بوخت یا سه اصل اخلاقى زردشتى، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» باشد از واجبات است. تناسخ و حلول «تناسخ» یعنى حلول روح از قالبى به قالب دیگر، که در مذهب اهل حق سنگ بنای عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون» گویند. به عقیده ایشان، در تن هر کسی ذره اى از ذرات الهى موجود است و ظهور روحانى حق در صورت جسمانى پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش مى باشد و آن را گردش مظهر به مظهر می نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی اند و مى گویند هر بار خداوند با چند تن از فرشتگان مقربش به صورت اتحاد در بدن هاى خاکى «حلول» مى نماید. این «حلول» به منزله لباس پوشیدن و کندن است که آن را به فارسى جامه و به ترکى «دون» می گویند و همان است که در فلسفه برهمایى هندوئى «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام» آمده است «خداوند در ازل درون درى مى زیست و سپس براى نخستین بار تجسم یافت و به صورت شخصى به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد و بار دوم به صورت على (ع) ظاهر گشت.» | ||
در کتب مذهبى | در کتب مذهبى ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید، و باکى از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمى، شبیه به پنهان شدن مرغابى زیر آب است. یعنى در جایى پنهان مى شود و در جاى دیگر سر بر مى دارد. منظور از این «تناسخ» و جاى به جاى شدن و از بدنى به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمى از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته اى ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آن ها را چهار ملک می گویند، در ابدان دیگران تجسم مى پذیرد، همان طور که خداوند در هفت صورت تجلى مى کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلى می نمایند، چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته اى به صورت سلمان و در عهد خاوندگار فرشته اى به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند. سر سپردن، یعنى سر تسلیم و رضا به درگاه حق فرود آوردن، و در پیش پیر دلیل عهد و میثاق بستن از آئین اهل حق است. | ||
هر کودکى اعم از پسر | هر کودکى اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد. از اصول سرسپردن، شکستن یک عدد جوز هندى است و براى شکستن جوز، تشریفات خاصى در «جمخانه» برگزار مى شود. نذر و نیاز، از واجبات مذهب اهل حق است که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جاى آورده شود. مراسم دیگر، قربانى کردن است که در اصطلاح خود آن را کردار می خوانند. قربانى باید از حیوانات نر مانند گاو نر یا گوسفند یا خروس باشد که آن ها را براى این امر پرورش داده باشند.اهل حق به گرفتن [[روزه]] سخت پای بندند، ولى روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمی کند و فصل آن زمستان است و پس از آن عید می گیرند. دشمنان ایشان براى تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ کشان) و خروس کشان خوانند. <ref>ر. ک. همان</ref> | ||
==منابع اهل حق== | ==منابع اهل حق== | ||
اهل حق دارای کتاب های مذهبی هستند. | اهل حق دارای کتاب های مذهبی هستند. یکى از کتاب هاى مذهبى ایشان «[[فرقان الاخبار]]» است به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون آبادى متخلص به مجرم است، وى پسر میرزا بهرام مکرى بود، و در سال 1288 ه در دیه جیحون آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 ه در جیحون آباد در گذشت. حاج نعمت الله جیحون آبادى کتابى دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت» دارد، که در اسرار مذهب اهل حق به زبان شعر سخن گفته است. یکی دیگر از کتاب هاى اهل حق، کتاب «سرانجام» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه گویند که هنگام نیاز با آهنگ خاصى همراه با طنبور خوانده مى شود. این کلام ها به گویش کردى گورانى است..<ref>ر. ک. همان </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |