۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن، عنوان مقاله ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می گردد، و از عوامل بنيادين رشد تمدن اسلامي به حساب مي آيد پرداخته است؛ كه با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم انداز درخشان و همه جانبه اي را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ويژه اهل بیت (عليهم السلام) ترسیم می نماید. | جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن، عنوان مقاله ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می گردد، و از عوامل بنيادين رشد تمدن اسلامي به حساب مي آيد پرداخته است؛ كه با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم انداز درخشان و همه جانبه اي را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ويژه اهل بیت (عليهم السلام) ترسیم می نماید. | ||
برنامه اصلی دولتهاي استعماري براي مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف و حمايت از جریانات فرقه ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست. | برنامه اصلی دولتهاي استعماري براي مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف و حمايت از جریانات فرقه ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست. | ||
کلید واژه ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت. | کلید واژه ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت. | ||
=پیش درآمد= | =پیش درآمد= | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===2. معاصر: استوار سازی بابیت بر گرده سیادت=== | ===2. معاصر: استوار سازی بابیت بر گرده سیادت=== | ||
ادعاي بابيت براي امام عصر (علیه السلام) از زمان غيبت صغرا آغاز شده و اين ادعاهاي دروغين و انحرافي تا عصر حاضر ادامه داشته است. برخي از علماي بزرگ شيعه وجود اين مدعيان را مؤيد براي وجود آن حضرت دانستهاند. از آن جهت كه در سايه حقيقت باطل به حيات خود ادامه ميدهد، مدعيان براي اثبات ادعاي خود از امامت كمك ميگيرند و هميشه براي ترويج و تحريفات از آنچه براي مردم مورد توجه و اعتماد بوده، استفاه نمودهاند. | ادعاي بابيت براي امام عصر (علیه السلام) از زمان غيبت صغرا آغاز شده و اين ادعاهاي دروغين و انحرافي تا عصر حاضر ادامه داشته است. برخي از علماي بزرگ شيعه وجود اين مدعيان را مؤيد براي وجود آن حضرت دانستهاند. از آن جهت كه در سايه حقيقت باطل به حيات خود ادامه ميدهد، مدعيان براي اثبات ادعاي خود از امامت كمك ميگيرند و هميشه براي ترويج و تحريفات از آنچه براي مردم مورد توجه و اعتماد بوده، استفاه نمودهاند. | ||
از اینرو دولتهاي استعماري براي مقابله با نفوذ و گسترش اسلام و جلوگيري از بسط قلمرو حكومت اسلام و اجراي طرحهاي استعماري خود در خاورميانه و آسيا به اقدامات مختلف روي آوردند. | از اینرو دولتهاي استعماري براي مقابله با نفوذ و گسترش اسلام و جلوگيري از بسط قلمرو حكومت اسلام و اجراي طرحهاي استعماري خود در خاورميانه و آسيا به اقدامات مختلف روي آوردند. مناطق بزرگی از جهان اسلام از جمله ايران که از مناطق مهم استراتژيك جهان به شمار ميرود، با ذخاير و منابع زيرزميني، آثار فرهنگي و تاريخي ديرين، و تمدن درخشان از سویی؛ و از سوي دیگر دارا بودن عقايد ديني و مذهبي ناب اسلامي موجب شده تا دشمنان، بویژه استعمارگران از جهات بسياري بدان توجه كرده، و در طول تاريخ استعمار ضربههاي سختی در ابعاد مختلف به آن زدهاند. اختلافات قدرت، قوميت وعقايد در طول تاريخ، بسیاری از کشورهای اسلامی خصوصا ايران را آسيبپذير نموده و سيطره طولاني استبداد، سبب ناهنجاريهاي اجتماعي شده و اسباب حضور بيگانگان را فراهم آورده است. | ||
نگاه مثبت به جایگاه مرجعیت علمی و دینی اهل بیت، و بالاتر از همه انديشه اعتقاد به مهدويت از مهمترين عناصر پايداري و همبستگي مسلمانان بویژه ملت ايران به شمار ميرود. دشمنان نیز اين عنصر اميدبخش را شناختهاند و براي از ميان برداشتن آن و رسيدن به اهداف مادي و اسلام برانداز خود، ترفندها و حيلههاي گوناگوني را پيگرفتهاند. آنان از تمام زمينه هاي اختلاف افكني و فرقه سازي در جهان اسلام؛ خصوصاً در ايران، حمايت پنهان و آشكار نمودهاند تا بدين وسيله هم اصل امامت و ولايت را دچار خدشه سازند و هم مهدويت را انديشهاي موهوم جلوه دهند. آنان در اين راه از فرقهها و افراد مدعي مهدويت حمايت كردند، از جمله زمينههاي پيدايش بابيت را به وجود آوردند و سيد علي محمد باب را در دوره قاجار علم نمودند. دولت استعماري روس از اين فرد و فرقة نو تأسيس، حمايت مادي و فكري و سياسي كرد. و دولت استعمار گر انگليس نيز به صورت پنهاني و در استتار كامل از آن حمايت نمود؛ و سپس از ثمره آن (بهائيت) به آشكار حمايت كرد. آنان در كشورهاي اسلامي ديگر نيز همواره از اين گونه فرقهها حمايت نمودهاند. | |||
مناطق بزرگی از جهان اسلام از جمله ايران که از مناطق مهم استراتژيك جهان به شمار ميرود، با ذخاير و منابع زيرزميني، آثار فرهنگي و تاريخي ديرين، و تمدن درخشان از سویی؛ و از سوي دیگر دارا بودن عقايد ديني و مذهبي ناب اسلامي موجب شده تا دشمنان، بویژه استعمارگران از جهات بسياري بدان توجه كرده، و در طول تاريخ استعمار ضربههاي سختی در ابعاد مختلف به آن زدهاند. اختلافات قدرت، قوميت وعقايد در طول تاريخ، بسیاری از کشورهای اسلامی خصوصا ايران را آسيبپذير نموده و سيطره طولاني استبداد، سبب ناهنجاريهاي اجتماعي شده و اسباب حضور بيگانگان را فراهم آورده است. | |||
نگاه مثبت به جایگاه مرجعیت علمی و دینی اهل بیت، و بالاتر از همه انديشه اعتقاد به مهدويت از مهمترين عناصر پايداري و همبستگي مسلمانان بویژه ملت ايران به شمار ميرود. | |||
دشمنان نیز اين عنصر اميدبخش را شناختهاند و براي از ميان برداشتن آن و رسيدن به اهداف مادي و اسلام برانداز خود، ترفندها و حيلههاي گوناگوني را پيگرفتهاند. آنان از تمام زمينه هاي اختلاف افكني و فرقه سازي در جهان اسلام؛ خصوصاً در ايران، حمايت پنهان و آشكار نمودهاند تا بدين وسيله هم اصل امامت و ولايت را دچار خدشه سازند و هم مهدويت را انديشهاي موهوم جلوه دهند. آنان در اين راه از فرقهها و افراد مدعي مهدويت حمايت كردند، از جمله زمينههاي پيدايش بابيت را به وجود آوردند و سيد علي محمد باب را در دوره قاجار علم نمودند. دولت استعماري روس از اين فرد و فرقة نو تأسيس، حمايت مادي و فكري و سياسي كرد. و دولت استعمار گر انگليس نيز به صورت پنهاني و در استتار كامل از آن حمايت نمود؛ و سپس از ثمره آن (بهائيت) به آشكار حمايت كرد. آنان در كشورهاي اسلامي ديگر نيز همواره از اين گونه فرقهها حمايت نمودهاند. | |||
سید علی محمد شیرازی ملقب به باب، یک روحانی و از خاندان سادات و نظریه پرداز و شارع آئین بابیه بود. وی در اول محرم سال 1235 در شیراز به دنیا آمد و در 27 شعبان 1266 در سن 31 سالگی به دار آویخته شد. وی مطابق اسناد و قرائن معتبر از ایام نوجوانی و جوانی دارای عادات غیرمتعارف بوده به طوری که در اوان جوانی خود را از لذّات زندگی محروم نموده و مانند مرتاضان مصائب زیادی را به خود روا داشته و مطابق اصول علم روانکاوی همین مرارتها در آتیه همانند دمل چرکین سرگشود و او را وادار نمود تا دست به کارهای عجیب و ضداجتماعی و متضاد با منطق عقلانی زده و ادعاهای شگفتی بنماید. با اتمام هزاره اول پس از آغاز غیبت امام دوازدهم شیعیان، وی جنبش باب را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از تمامی اقشار و اصناف جامعه و از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد. | سید علی محمد شیرازی ملقب به باب، یک روحانی و از خاندان سادات و نظریه پرداز و شارع آئین بابیه بود. وی در اول محرم سال 1235 در شیراز به دنیا آمد و در 27 شعبان 1266 در سن 31 سالگی به دار آویخته شد. وی مطابق اسناد و قرائن معتبر از ایام نوجوانی و جوانی دارای عادات غیرمتعارف بوده به طوری که در اوان جوانی خود را از لذّات زندگی محروم نموده و مانند مرتاضان مصائب زیادی را به خود روا داشته و مطابق اصول علم روانکاوی همین مرارتها در آتیه همانند دمل چرکین سرگشود و او را وادار نمود تا دست به کارهای عجیب و ضداجتماعی و متضاد با منطق عقلانی زده و ادعاهای شگفتی بنماید. با اتمام هزاره اول پس از آغاز غیبت امام دوازدهم شیعیان، وی جنبش باب را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از تمامی اقشار و اصناف جامعه و از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد. | ||
به گفته برخی او ادعای نیابت امام زمان، و در ادامه ادعای ظهور را داشت. بهائیان او را مبشر آیین بهائیت میدانند؛ او نیز خود را بشارت دهنده دینی دیگر که قرار بوده پس از وی از طرف خداوند توسط «من یظهره الله» فرستاده شود معرفی کرد، و در آثار خود به ظهور «من یظهره الله» اشاره میکند. پس از او افراد بسیاری ادعا کردند من یظهره اللهاند؛ هرچند به اعتقاد بهاییان، من یظهره الله همان میرزا حسینعلی نوری است که او را بهاء الله میخوانند. در هر صورت جنبش بابیت در نقطه عطف خود بر گرده سیادت مثل سید محمد علی شروع شد، و اگر چه خود باب شش سال بعد از آغاز جنبشش، در تبریز به فرمان امیرکبیر تیر باران شد، ولی تفکر بابی تا به امروز همچنان تاخت و تاز می کند. <ref>الحدیدی، 2006م، 13 ـ 65؛ عبد الرحمن الوکیل، 1407 هـ ، 1986م، 3 ـ5؛ حسینی طباطبائی، 1380 هـ ، 45 ـ 50</ref>. | به گفته برخی او ادعای نیابت امام زمان، و در ادامه ادعای ظهور را داشت. بهائیان او را مبشر آیین بهائیت میدانند؛ او نیز خود را بشارت دهنده دینی دیگر که قرار بوده پس از وی از طرف خداوند توسط «من یظهره الله» فرستاده شود معرفی کرد، و در آثار خود به ظهور «من یظهره الله» اشاره میکند. پس از او افراد بسیاری ادعا کردند من یظهره اللهاند؛ هرچند به اعتقاد بهاییان، من یظهره الله همان میرزا حسینعلی نوری است که او را بهاء الله میخوانند. در هر صورت جنبش بابیت در نقطه عطف خود بر گرده سیادت مثل سید محمد علی شروع شد، و اگر چه خود باب شش سال بعد از آغاز جنبشش، در تبریز به فرمان امیرکبیر تیر باران شد، ولی تفکر بابی تا به امروز همچنان تاخت و تاز می کند. <ref>الحدیدی، 2006م، 13 ـ 65؛ عبد الرحمن الوکیل، 1407 هـ ، 1986م، 3 ـ5؛ حسینی طباطبائی، 1380 هـ ، 45 ـ 50</ref>. | ||
خط ۸۱: | خط ۷۵: | ||
خداوند در مقاطعی از کلام آسمانیش مردم را به دوستی پیامبرش دستور داده، و حتی آن را در کنار دوست داشتن خود قرار داده است: «قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَايَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ». (ای رسول ما امت را) بگو: اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود و اموالی که جمع آوردهاید، و تجارتی که از کسادی آن بیمناکید، و منازلی را که به آن دل خوش داشتهاید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست میدارید، منتظر باشید تا خدا امر خود را جاری سازد (پیروزی اسلام بر کفر تا دنیا طلبان از فعل خود پشیمان و زیانکار شوند) و خدا فسّاق را هدایت نخواهد کرد. <ref>توبه: 24</ref>. | خداوند در مقاطعی از کلام آسمانیش مردم را به دوستی پیامبرش دستور داده، و حتی آن را در کنار دوست داشتن خود قرار داده است: «قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَايَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ». (ای رسول ما امت را) بگو: اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود و اموالی که جمع آوردهاید، و تجارتی که از کسادی آن بیمناکید، و منازلی را که به آن دل خوش داشتهاید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست میدارید، منتظر باشید تا خدا امر خود را جاری سازد (پیروزی اسلام بر کفر تا دنیا طلبان از فعل خود پشیمان و زیانکار شوند) و خدا فسّاق را هدایت نخواهد کرد. <ref>توبه: 24</ref>. | ||
تقریب استدلال: در این آیه چند قرینه بر استفاده حکم وجوبی نسبت به دوستی پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) وجود دارد: | تقریب استدلال: در این آیه چند قرینه بر استفاده حکم وجوبی نسبت به دوستی پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) وجود دارد: | ||
1. سياق: محبت به پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) در كنار محبت به خداوند و جهاد که هر دو واجب هستند قرار گرفته است. | 1. سياق: محبت به پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) در كنار محبت به خداوند و جهاد که هر دو واجب هستند قرار گرفته است. | ||
2. وعید عقاب: خداوند متخلفین از دوستی پیامبرش را وعید عذاب و دوری از هدایت داده است؛ و این ممکن نیست مگر آنکه مورد دستور داده شده از واجبات باشد. | 2. وعید عقاب: خداوند متخلفین از دوستی پیامبرش را وعید عذاب و دوری از هدایت داده است؛ و این ممکن نیست مگر آنکه مورد دستور داده شده از واجبات باشد. | ||
در جای دیگر خداوند دستور می فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ». بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است. <ref>آل عمران: 31</ref>. | در جای دیگر خداوند دستور می فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ». بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است. <ref>آل عمران: 31</ref>. | ||
در این آیه خداوند به زبان پیامبرش بندگان را دستور داده است که معیار دوستی خداوند اطاعت از پیامبرش می باشد؛ و به عبارت دیگر تبعیت از پیامبر مقدمه دوستی خداوند است، ومقدمه واجب وجوب شرعی و عقلی دارد. | در این آیه خداوند به زبان پیامبرش بندگان را دستور داده است که معیار دوستی خداوند اطاعت از پیامبرش می باشد؛ و به عبارت دیگر تبعیت از پیامبر مقدمه دوستی خداوند است، ومقدمه واجب وجوب شرعی و عقلی دارد. | ||
قاضی عیاض در استفاده وجوب از آیه می گوید: «فَكَفَى بِهَذَا حَضًّا وَتَنْبِيهًا وَدَلَالَةً وَحُجَّةً على إلتزام مَحَبَّتِهِ وَوُجُوبِ فَرْضِهَا، وَعِظَمِ خَطَرِهَا، وَاسْتِحْقَاقِهِ لَهَا (صلَّى الله عليه وسلَّم)، إذ قَرَّعَ اللهُ تَعَالَى مَنْ كَانَ مَالُهُ وَأَهْلُهُ وَوَلَدُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَوْعَدَهُمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»، ثُمَّ فَسَّقَهُمْ بِتَمَامِ الْآيَةِ وَأَعْلَمَهُمْ أَنَّهُمْ مِمَّنْ ضَلَّ وَلَمْ يَهْدِهِ اللهُ». همین مقدار در واجب بودن دوستی آن حضرت کافیست که خداوند توبیخ کرده است کسانی را که دارائی¬هایشان را بر دوستی پیامبرشان ترجیح داده اند؛ و آنان را فاسق و گمراه برشمرده است. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ، ج2 ص43</ref>. | قاضی عیاض در استفاده وجوب از آیه می گوید: «فَكَفَى بِهَذَا حَضًّا وَتَنْبِيهًا وَدَلَالَةً وَحُجَّةً على إلتزام مَحَبَّتِهِ وَوُجُوبِ فَرْضِهَا، وَعِظَمِ خَطَرِهَا، وَاسْتِحْقَاقِهِ لَهَا (صلَّى الله عليه وسلَّم)، إذ قَرَّعَ اللهُ تَعَالَى مَنْ كَانَ مَالُهُ وَأَهْلُهُ وَوَلَدُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَوْعَدَهُمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»، ثُمَّ فَسَّقَهُمْ بِتَمَامِ الْآيَةِ وَأَعْلَمَهُمْ أَنَّهُمْ مِمَّنْ ضَلَّ وَلَمْ يَهْدِهِ اللهُ». همین مقدار در واجب بودن دوستی آن حضرت کافیست که خداوند توبیخ کرده است کسانی را که دارائی¬هایشان را بر دوستی پیامبرشان ترجیح داده اند؛ و آنان را فاسق و گمراه برشمرده است. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ، ج2 ص43</ref>. | ||
بیهقی نیز می گوید: «فَأَبَانَ بِهَذَا أَنَّ حُبَّ اللهِ وَحُبَّ رَسُولِهِ، وَالْجِهَادَ فِي سَبِيلِهِ فَرْضٌ، وَأَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ شَيْءٌ سِوَاهُ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْهُ، وَبِمِثْلِ ذَلِكَ جَاءَتِ السُّنَّةُ». با این بیان معلوم کرده که دوستی خدا و رسولش و جهاد در راه او واجبی است که جایگزین برنمی دارد، و این معنا مورد تاکید روایات هم می باشد. <ref>بیهقی، 1423 هـ ـ 2003 م، ج2، ص5</ref>. | بیهقی نیز می گوید: «فَأَبَانَ بِهَذَا أَنَّ حُبَّ اللهِ وَحُبَّ رَسُولِهِ، وَالْجِهَادَ فِي سَبِيلِهِ فَرْضٌ، وَأَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ شَيْءٌ سِوَاهُ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْهُ، وَبِمِثْلِ ذَلِكَ جَاءَتِ السُّنَّةُ». با این بیان معلوم کرده که دوستی خدا و رسولش و جهاد در راه او واجبی است که جایگزین برنمی دارد، و این معنا مورد تاکید روایات هم می باشد. <ref>بیهقی، 1423 هـ ـ 2003 م، ج2، ص5</ref>. | ||
سلامی بغدادی در اشاره به این دسته از روایات می گوید: «وَقَدْ ثَبَتَ فِي الصَّحِيحَيْنِ عَنْهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) أَنَّهُ قَالَ: «لَا يُؤْمَنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَوَلَدِهِ وَأَهْلِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ فُلَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتَّى يُقَدِّمَ مَحَبَّةَ الرَّسُولِ عَلَى مَحَبَّةِ جَمِيعِ الْخَلْقِ، وَمَحَبَّةُ الرَّسُولِ تَابِعَةٌ لِمَحَبَّةِ مُرْسِلِهِ. وَالْمَحَبَّةُ الصَّحِيحَةُ تَقْتَضِي الْمُتَابَعَةَ وَالْمُوَافَقَةَ فِي حُبِّ الْمَحْبُوبَاتِ وَبُغْضِ الْمَكْرُوهَات». در صحیح مسلم و بخاری آمده است که پیامبر فرمود: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان راه نمی یابد تا اینکه من از فرزند و پدر و مادرش، و از همه مردم نزد او عزیزتر باشم. و این محبت از محبت الهی نشات گرفته است، که به دنبال خود تبعیت در رفتار را هم لازم دارد. <ref>سلامی بغدادی، 1422هـ ـ 2001م، ج2 ص396 و ج3 ص1149</ref>. | سلامی بغدادی در اشاره به این دسته از روایات می گوید: «وَقَدْ ثَبَتَ فِي الصَّحِيحَيْنِ عَنْهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) أَنَّهُ قَالَ: «لَا يُؤْمَنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَوَلَدِهِ وَأَهْلِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ فُلَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتَّى يُقَدِّمَ مَحَبَّةَ الرَّسُولِ عَلَى مَحَبَّةِ جَمِيعِ الْخَلْقِ، وَمَحَبَّةُ الرَّسُولِ تَابِعَةٌ لِمَحَبَّةِ مُرْسِلِهِ. وَالْمَحَبَّةُ الصَّحِيحَةُ تَقْتَضِي الْمُتَابَعَةَ وَالْمُوَافَقَةَ فِي حُبِّ الْمَحْبُوبَاتِ وَبُغْضِ الْمَكْرُوهَات». در صحیح مسلم و بخاری آمده است که پیامبر فرمود: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان راه نمی یابد تا اینکه من از فرزند و پدر و مادرش، و از همه مردم نزد او عزیزتر باشم. و این محبت از محبت الهی نشات گرفته است، که به دنبال خود تبعیت در رفتار را هم لازم دارد. <ref>سلامی بغدادی، 1422هـ ـ 2001م، ج2 ص396 و ج3 ص1149</ref>. | ||
از این گفتار هم استفاده می شود که محبت به پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>. | از این گفتار هم استفاده می شود که محبت به پیامبر (صلِّي الله عليه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>. | ||
===2. محبت غیر مباشر=== | ===2. محبت غیر مباشر=== | ||
اسلام دین تکریم به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده اند. | اسلام دین تکریم به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده اند. | ||
مفسرین از اهل سنت این مطلب را اینگونه نقل می کند: «إخْتلفُوا فِي ذَوي الْقُرْبَى من هم؟ قَالَ مُجَاهِد. هم بَنو هَاشم خَاصَّة؛ وَرُوِيَ عَن ابْن عَبَّاس أَنه قَالَ: جَمِيع قُرَيْش؛ وَالْقَوْل الثَّالِث: أَن ذَوي الْقُرْبَى هم بَنو هَاشم وَبَنُو الْمطلب، وَهَذَا قَول الشَّافِعِي وَقد دلّ عَلَيْهِ الْخَبَر الْمَرْوِيّ بطرِيق جُبَير بن مطعم». | مفسرین از اهل سنت این مطلب را اینگونه نقل می کند: «إخْتلفُوا فِي ذَوي الْقُرْبَى من هم؟ قَالَ مُجَاهِد. هم بَنو هَاشم خَاصَّة؛ وَرُوِيَ عَن ابْن عَبَّاس أَنه قَالَ: جَمِيع قُرَيْش؛ وَالْقَوْل الثَّالِث: أَن ذَوي الْقُرْبَى هم بَنو هَاشم وَبَنُو الْمطلب، وَهَذَا قَول الشَّافِعِي وَقد دلّ عَلَيْهِ الْخَبَر الْمَرْوِيّ بطرِيق جُبَير بن مطعم». در ذوی القربی اختلاف شده است که چه کسانی اند؛ مجاهد می گوید: فقط بنی هاشم مراد است، روایتی هم می گوید: تمام قریش مراد است. شافعی هم می گوید: بنا بر روایت جبیر بن مطعم، بنی هاشم و بنی عبد المطلب مرادند. <ref>سمعاني، 1418 هـ ـ 1997م، ج2، ص 266 ـ 267؛ قرطبی، 1384 هـ ـ 1964 م، ج8، ص12</ref>. | ||
در ذوی القربی اختلاف شده است که چه کسانی اند؛ مجاهد می گوید: فقط بنی هاشم مراد است، روایتی هم می گوید: تمام قریش مراد است. شافعی هم می گوید: بنا بر روایت جبیر بن مطعم، بنی هاشم و بنی عبد المطلب مرادند. <ref>سمعاني، 1418 هـ ـ 1997م، ج2، ص 266 ـ 267؛ قرطبی، 1384 هـ ـ 1964 م، ج8، ص12</ref>. | |||
و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است: | و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است: | ||
1. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّي شَافِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْيَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّيَّتِي ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّيَّتِي عِنْدَ الْمَضِيقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّيَّتِي بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ يَسْعَى فِي حَوَائِجِ ذُرِّيَّتِي إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>. | 1. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّي شَافِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْيَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّيَّتِي ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّيَّتِي عِنْدَ الْمَضِيقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّيَّتِي بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ يَسْعَى فِي حَوَائِجِ ذُرِّيَّتِي إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>. | ||
2. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إذا كان يوم القيامة نادى منادٍ: أيها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّى الله عليه وآله) يكلمكم، فتنصت الخلائق فيقوم النبيّ (صلّى الله عليه وآله) فيقول: يا معشر الخلائق من كانت له عندي يد أو منة أو معروف فليقم حتى أكافئه، فيقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأيّ يد أو أيّ منة وأيّ معروف لنا، بل اليد والمنة والمعروف لله ولرسوله على جميع الخلائق؛ فيقول لهم: بلى من آوى أحدا من أهل بيتي، أو برّهم، أو كساهم من عرى، أو أشبع جائعهم فليقم حتى أكافئه؛ فيقوم أناس قد فعلوا ذلك فيأتي النداء من عند الله تعالى: يا محمد يا حبيبي قد جعلت مكافأتهم إليك فأسكنهم من الجنة حيث شئت، قال: فيسكنهم في الوسيلة حيث لا يحجبون عن محمد وأهل بيته (عليهم السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت مى کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمى که این کردار را انجام دادهاند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مىبینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ ، ج 16، ص: 333</ref>. | 2. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إذا كان يوم القيامة نادى منادٍ: أيها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّى الله عليه وآله) يكلمكم، فتنصت الخلائق فيقوم النبيّ (صلّى الله عليه وآله) فيقول: يا معشر الخلائق من كانت له عندي يد أو منة أو معروف فليقم حتى أكافئه، فيقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأيّ يد أو أيّ منة وأيّ معروف لنا، بل اليد والمنة والمعروف لله ولرسوله على جميع الخلائق؛ فيقول لهم: بلى من آوى أحدا من أهل بيتي، أو برّهم، أو كساهم من عرى، أو أشبع جائعهم فليقم حتى أكافئه؛ فيقوم أناس قد فعلوا ذلك فيأتي النداء من عند الله تعالى: يا محمد يا حبيبي قد جعلت مكافأتهم إليك فأسكنهم من الجنة حيث شئت، قال: فيسكنهم في الوسيلة حيث لا يحجبون عن محمد وأهل بيته (عليهم السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت مى کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمى که این کردار را انجام دادهاند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مىبینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ ، ج 16، ص: 333</ref>. | ||
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا يُؤمن عبدٌ حتی أََكون أحبَّ اليه من نفسه، و يكون عترتي أَحبَّ إليه من عترته، و يكون أهلي أَحبّ إليه من أَهله و يَكون ذاتي أحب اليه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>. | 3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا يُؤمن عبدٌ حتی أََكون أحبَّ اليه من نفسه، و يكون عترتي أَحبَّ إليه من عترته، و يكون أهلي أَحبّ إليه من أَهله و يَكون ذاتي أحب اليه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>. | ||
==(ب) وجوب تعظیم و توقیر پیامبر== | ==(ب) وجوب تعظیم و توقیر پیامبر== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۹۴: | ||
خداوند در بیان وظیفه مردم راجع به پیامبرش می فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا». تو را گواه و مژده دهنده و بیم دهنده فرستاده ایم. تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و یاریش کنید و بزرگش دارید و خدا را صبحگاه و شامگاه تسبیح گویید. <ref>فتح: 8 ـ 9</ref>. | خداوند در بیان وظیفه مردم راجع به پیامبرش می فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا». تو را گواه و مژده دهنده و بیم دهنده فرستاده ایم. تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و یاریش کنید و بزرگش دارید و خدا را صبحگاه و شامگاه تسبیح گویید. <ref>فتح: 8 ـ 9</ref>. | ||
بنابراینکه مرجع ضمیر در (وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ) پیامبر اسلام باشد، خداوند ما را به یاری رساندن و بزرگداشت وی دستور می دهد. <ref>قرطبی، 1384هـ ـ 1964 م، ج6 ص250؛ فخر رازی 1420 هـ ، ج28 ص72؛ طوسی، 1409 هـ ، ج9، ص318؛ طبرسی، 1415 هـ ـ 1995 م، ج9، ص187</ref>. | بنابراینکه مرجع ضمیر در (وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ) پیامبر اسلام باشد، خداوند ما را به یاری رساندن و بزرگداشت وی دستور می دهد. <ref>قرطبی، 1384هـ ـ 1964 م، ج6 ص250؛ فخر رازی 1420 هـ ، ج28 ص72؛ طوسی، 1409 هـ ، ج9، ص318؛ طبرسی، 1415 هـ ـ 1995 م، ج9، ص187</ref>. | ||
شیخ طوسی می گوید: «ثم بين الغرض بالارسال، فقال: أرسلناك بهذه الصفة (لتؤمنوا) ومن قرأ ـ بالياء ـ أي ليؤمنوا هؤلاء الكفار (بالله). ومن قرأ ـ بالتاء ـ وجه الخطاب إلى الخلق أي أرسلته إليكم (لتؤمنوا بالله) فتوحدوه ورسوله (فتصدقوه وتغرروه) أي تنصروه، فالهاء راجعة إلى النبيّ (صلّى الله عليه وآله). وقال المبرد: معنى (تعزّروه) تعظّموه يقال: غرّرت الرجل إذا كبّرته بلسانك (وتوقّروه) أي تعظّموه. يعني النبيّ (صلّى الله عليه وآله) في قول قتادة وقال ابن عباس (تعزّروه) من الاجلال (وتوقّروه) من الإعظام». خداوند هدف از فرستادن پیامبرش را تعظیم و تکریم وی برشمرده است. <ref>شیخ طوسی، 1409 هـ، ج9، ص318</ref>. | شیخ طوسی می گوید: «ثم بين الغرض بالارسال، فقال: أرسلناك بهذه الصفة (لتؤمنوا) ومن قرأ ـ بالياء ـ أي ليؤمنوا هؤلاء الكفار (بالله). ومن قرأ ـ بالتاء ـ وجه الخطاب إلى الخلق أي أرسلته إليكم (لتؤمنوا بالله) فتوحدوه ورسوله (فتصدقوه وتغرروه) أي تنصروه، فالهاء راجعة إلى النبيّ (صلّى الله عليه وآله). وقال المبرد: معنى (تعزّروه) تعظّموه يقال: غرّرت الرجل إذا كبّرته بلسانك (وتوقّروه) أي تعظّموه. يعني النبيّ (صلّى الله عليه وآله) في قول قتادة وقال ابن عباس (تعزّروه) من الاجلال (وتوقّروه) من الإعظام». خداوند هدف از فرستادن پیامبرش را تعظیم و تکریم وی برشمرده است. <ref>شیخ طوسی، 1409 هـ، ج9، ص318</ref>. | ||
===2. تعظیم و توقیر غیر مباشر=== | ===2. تعظیم و توقیر غیر مباشر=== | ||
خط ۱۱۶: | خط ۹۹: | ||
قاضی عياض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِكْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِيعِ أَسْبَابِهِ، وَإِكْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْكِنَتِهِ مِنْ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می باشد. <ref>قاضی عياض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>. | قاضی عياض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِكْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِيعِ أَسْبَابِهِ، وَإِكْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْكِنَتِهِ مِنْ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می باشد. <ref>قاضی عياض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>. | ||
از این تعمیم استفاده می شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت الله بروجردی در تقسیم غنایم می فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه لليتامى والمساكين وأبناء السبيل المنتسبين إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه عليه وآله) فان المرء يحفظ في ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسيني قزويني، 1380 هـ ، ص: 8</ref>. | از این تعمیم استفاده می شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت الله بروجردی در تقسیم غنایم می فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه لليتامى والمساكين وأبناء السبيل المنتسبين إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه عليه وآله) فان المرء يحفظ في ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسيني قزويني، 1380 هـ ، ص: 8</ref>. | ||
همین معنا در قضيه فدك آمده است؛ وقتی خليفه اول به حديث «نحن معاشر الانبياء لا نورِّث، ما تركنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «يا أبا بكر! تريد أن تأخذ منّي أرضا جعلها لي رسول الله (صلّى الله عليه وآله) وتصدّق بها عليَّ من الوجيف الذي لم يوجف المسلمون عليه بخيل ولا ركاب؟ أما كان قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (المرء يحفظ في ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم يترك لولده شيئا غيرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضي نعمان مغربي، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>. | همین معنا در قضيه فدك آمده است؛ وقتی خليفه اول به حديث «نحن معاشر الانبياء لا نورِّث، ما تركنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «يا أبا بكر! تريد أن تأخذ منّي أرضا جعلها لي رسول الله (صلّى الله عليه وآله) وتصدّق بها عليَّ من الوجيف الذي لم يوجف المسلمون عليه بخيل ولا ركاب؟ أما كان قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (المرء يحفظ في ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم يترك لولده شيئا غيرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضي نعمان مغربي، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>. | ||
====2/2– اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات==== | ====2/2– اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات==== | ||
چنانکه صدقه واجب (زکات، نذز، کفارات) بر خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) حرام است بر ذریه آن حضرت تا روز قیامت نیز حرام می باشد؛ زیرا از کثافات دستان مردم است؛ چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «يَا بَنِي هَاشِمٍ! إنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ غُسَالَةَ النَّاسِ، وَأَوْسَاخَهُمْ وَعَوَّضَكُمْ مِنْهَا بِخُمُسِ الْخُمُسِ». <ref>زیلعلی، 1418هـ/1997م، ج2، ص403</ref>. | چنانکه صدقه واجب (زکات، نذز، کفارات) بر خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) حرام است بر ذریه آن حضرت تا روز قیامت نیز حرام می باشد؛ زیرا از کثافات دستان مردم است؛ چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «يَا بَنِي هَاشِمٍ! إنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ غُسَالَةَ النَّاسِ، وَأَوْسَاخَهُمْ وَعَوَّضَكُمْ مِنْهَا بِخُمُسِ الْخُمُسِ». <ref>زیلعلی، 1418هـ/1997م، ج2، ص403</ref>. | ||
باز فرمودند: «إِنَّ هَذِهِ الصَّدَقَاتِ إِنَّمَا هِيَ أَوْسَاخُ النَّاسِ، وَإِنَّهَا لَا تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ، وَلَا لِآلِ مُحَمَّدٍ». <ref>مسلم، 1374 هـ ـ 1954 م، ج2، ص 752 و 754</ref>. | باز فرمودند: «إِنَّ هَذِهِ الصَّدَقَاتِ إِنَّمَا هِيَ أَوْسَاخُ النَّاسِ، وَإِنَّهَا لَا تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ، وَلَا لِآلِ مُحَمَّدٍ». <ref>مسلم، 1374 هـ ـ 1954 م، ج2، ص 752 و 754</ref>. | ||
این حکم از اجماعات مسلمین است، چنانکه گفته شده: | این حکم از اجماعات مسلمین است، چنانکه گفته شده: «آل مُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) الَّذِينَ لَهُمْ أَحْكَامٌ خَاصَّةٌ هُمْ: آل عَلِيٍّ، وَآل عَبَّاسٍ، وَآل جَعْفَرٍ، وَآل عَقِيلٍ، وَآل الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَمَوَالِيهِمْ، خِلاَفًا لاِبْنِ الْقَاسِمِ مِنَ الْمَالِكِيَّةِ وَمَعَهُ أَكْثَرُ الْعُلَمَاءِ حَيْثُ لَمْ يَعُدُّوا الْمَوَالِيَ مِنَ الآْل. أَمَّا أَزْوَاجُهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فَذَكَرَ أَبُو الْحَسَنِ بْنُ بَطَّالٍ فِي شَرْحِ الْبُخَارِيِّ أَنَّ الْفُقَهَاءَ كَافَّةً اتَّفَقُوا عَلَى أَنَّ أَزْوَاجَهُ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ) لاَ يَدْخُلْنَ فِي آلِهِ الَّذِينَ حَرُمَتْ عَلَيْهِمُ الصَّدَقَةُ». مسلمین اجماع دارند بر حرمت صدقه بر آل علی و عباس و جعفر و عقیل و حارث بن عبد مطلب و خادمین آنان، البته ابن قاسم از مالکیه و هماهنگ با وی اکثر علماء خادمین را مشمول ندانسته اند، چنانکه زنان آن حضرت را هم خارج نموده اند. <ref>الموسوعة الفقهية الكويتية، 1404 ـ 1427 هـ ، ج1، ص100</ref>. | ||
«آل مُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) الَّذِينَ لَهُمْ أَحْكَامٌ خَاصَّةٌ هُمْ: آل عَلِيٍّ، وَآل عَبَّاسٍ، وَآل جَعْفَرٍ، وَآل عَقِيلٍ، وَآل الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَمَوَالِيهِمْ، خِلاَفًا لاِبْنِ الْقَاسِمِ مِنَ الْمَالِكِيَّةِ وَمَعَهُ أَكْثَرُ الْعُلَمَاءِ حَيْثُ لَمْ يَعُدُّوا الْمَوَالِيَ مِنَ الآْل. أَمَّا أَزْوَاجُهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فَذَكَرَ أَبُو الْحَسَنِ بْنُ بَطَّالٍ فِي شَرْحِ الْبُخَارِيِّ أَنَّ الْفُقَهَاءَ كَافَّةً اتَّفَقُوا عَلَى أَنَّ أَزْوَاجَهُ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ) لاَ يَدْخُلْنَ فِي آلِهِ الَّذِينَ حَرُمَتْ عَلَيْهِمُ الصَّدَقَةُ». مسلمین اجماع دارند بر حرمت صدقه بر آل علی و عباس و جعفر و عقیل و حارث بن عبد مطلب و خادمین آنان، البته ابن قاسم از مالکیه و هماهنگ با وی اکثر علماء خادمین را مشمول ندانسته اند، چنانکه زنان آن حضرت را هم خارج نموده اند. <ref>الموسوعة الفقهية الكويتية، 1404 ـ 1427 هـ ، ج1، ص100</ref>. | |||
صاحب جواهر نیز اجماع مسلمانان را اینگونه تبیین می کند: «(الوصف الرابع أن لا يكون هاشميا ، فلو كان كذلك لم تحل له زكاة غيره) الواجبة بلا خلاف أجده فيه بين المؤمنين بل وبين المسلمين، بل الاجماع بقسميه عليه بل المحكي منهما متواتر كالنصوص التي اعترف غير واحد بكونها كذلك إكراما لهم بالتنزيه عن أوساخ الناس التي هي من الرجس الذي أذهب الله عنهم وطهرهم عنه تطهيرا، فحرمه عليهم وعوضهم عن الخمس من غير فرق بين أهل العصمة منهم وبين غيرهم». <ref>شیخ جواهری، 1367 ش، ج15، ص406</ref>. | صاحب جواهر نیز اجماع مسلمانان را اینگونه تبیین می کند: «(الوصف الرابع أن لا يكون هاشميا ، فلو كان كذلك لم تحل له زكاة غيره) الواجبة بلا خلاف أجده فيه بين المؤمنين بل وبين المسلمين، بل الاجماع بقسميه عليه بل المحكي منهما متواتر كالنصوص التي اعترف غير واحد بكونها كذلك إكراما لهم بالتنزيه عن أوساخ الناس التي هي من الرجس الذي أذهب الله عنهم وطهرهم عنه تطهيرا، فحرمه عليهم وعوضهم عن الخمس من غير فرق بين أهل العصمة منهم وبين غيرهم». <ref>شیخ جواهری، 1367 ش، ج15، ص406</ref>. | ||
==(ج) حرمت ایذاء پیامبر== | ==(ج) حرمت ایذاء پیامبر== | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۱۰: | ||
===2. حرمت ایذاء ذریه پیامبر=== | ===2. حرمت ایذاء ذریه پیامبر=== | ||
چنانکه گذشت اذیت پیامبر (صلى الله عليه و آله) منحصر در شان نزول آیه نیست، و از جمله مصادیق اذیت آن حضرت که در روایات آمده است اذیت کردن اهل بیت و ذریه اوست؛ ابن عباس از آن حضرت نقل می کند که در پاسخ کسی که پدر عمویش عباس را دشنام می داد، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ أَيُّ أَهْلِ الْأَرْضِ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ؟» قَالُوا: أَنْتَ، قَالَ: «فَإِنَّ الْعَبَّاسَ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، فَلَا تَسُبُّوا أَمْوَاتَنَا، فَتُؤْذُوا أَحْيَاءَنَا» فَجَاءَ الْقَوْمُ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِكَ». ای مردم از اهل زمین چه کسی در پیشگاه خداوند با کرامت تر است؟ گفتند: شما. سپس فرمود: عباس هم از من است و من از وی، پس مردگان ما را دشنام ندهید که موجب اذیت زندها می شود. همگی گفتند: به خدا پناه می بریم از غضب پیامبرش.<ref>احمد بن حنبل، 1403هـ – 1983م، ج2، ص925؛ ترمذی، 1998 م، ج6، ص111؛ نسائی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج6، ص345 و ج7، ص319؛ طبرانی، 1415 هـ ـ 1994 م، ج12، ص36</ref>. | چنانکه گذشت اذیت پیامبر (صلى الله عليه و آله) منحصر در شان نزول آیه نیست، و از جمله مصادیق اذیت آن حضرت که در روایات آمده است اذیت کردن اهل بیت و ذریه اوست؛ ابن عباس از آن حضرت نقل می کند که در پاسخ کسی که پدر عمویش عباس را دشنام می داد، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ أَيُّ أَهْلِ الْأَرْضِ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ؟» قَالُوا: أَنْتَ، قَالَ: «فَإِنَّ الْعَبَّاسَ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، فَلَا تَسُبُّوا أَمْوَاتَنَا، فَتُؤْذُوا أَحْيَاءَنَا» فَجَاءَ الْقَوْمُ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِكَ». ای مردم از اهل زمین چه کسی در پیشگاه خداوند با کرامت تر است؟ گفتند: شما. سپس فرمود: عباس هم از من است و من از وی، پس مردگان ما را دشنام ندهید که موجب اذیت زندها می شود. همگی گفتند: به خدا پناه می بریم از غضب پیامبرش.<ref>احمد بن حنبل، 1403هـ – 1983م، ج2، ص925؛ ترمذی، 1998 م، ج6، ص111؛ نسائی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج6، ص345 و ج7، ص319؛ طبرانی، 1415 هـ ـ 1994 م، ج12، ص36</ref>. | ||
ذکر مصادیقی مثل عباس بن عبد المطلب گویای این نکته است که اذیت کردن بقیه ذریه از خاندانش نیز می توانند مصداق حرمت اذیت کردن باشند، چنانکه همین حکم را نسبت به اذیت نمودن مومنین فرمودند. أنس بن مالك می گوید: «بَيْنَمَا النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَخْطُبُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ حَتَّى جَلَسَ قَرِيبًا مِنَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) صَلَاتَهُ قَالَ: «مَا مَنَعَكَ يَا فُلَانُ أَنْ تُجَمِّعَ مَعَنَا؟» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ حَرَصْتُ أَنْ أَضَعَ نَفْسِي بِالْمَكَانِ الَّذِي تُرَى قَالَ: «قَدْ رَأَيْتُكَ تَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَتُؤْذِيهِمْ، مَنْ آذَى مُسْلِمًا فَقَدْ آذَانِي وَمَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ (عَزَّ وَجَلَّ)». مردی از میان جمعیت برخواست و با لگد کردن بقیه خود را به پیامبر رساند، آن حضرت وی را توبیخ کرده و فرمود: هر کس مسلمانی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. <ref>هیثمی، 1414 هـ ـ 1994 م، ج2، ص179، ح3092.</ref> | ذکر مصادیقی مثل عباس بن عبد المطلب گویای این نکته است که اذیت کردن بقیه ذریه از خاندانش نیز می توانند مصداق حرمت اذیت کردن باشند، چنانکه همین حکم را نسبت به اذیت نمودن مومنین فرمودند. أنس بن مالك می گوید: «بَيْنَمَا النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَخْطُبُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ حَتَّى جَلَسَ قَرِيبًا مِنَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) صَلَاتَهُ قَالَ: «مَا مَنَعَكَ يَا فُلَانُ أَنْ تُجَمِّعَ مَعَنَا؟» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ حَرَصْتُ أَنْ أَضَعَ نَفْسِي بِالْمَكَانِ الَّذِي تُرَى قَالَ: «قَدْ رَأَيْتُكَ تَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَتُؤْذِيهِمْ، مَنْ آذَى مُسْلِمًا فَقَدْ آذَانِي وَمَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ (عَزَّ وَجَلَّ)». مردی از میان جمعیت برخواست و با لگد کردن بقیه خود را به پیامبر رساند، آن حضرت وی را توبیخ کرده و فرمود: هر کس مسلمانی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. <ref>هیثمی، 1414 هـ ـ 1994 م، ج2، ص179، ح3092.</ref> | ||
در جوامع روایی شیعه نیز آمده است: «من آذى مؤمنا فقد آذاني ومن آذاني فقد آذى الله ومن آذى الله فهو ملعون في التوراة والإنجيل والزبور والفرقان»؛ وفي خبر آخر: «فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين». هر کس مومنی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. و هر کس خدا را بیازارد در تورات و انجیل و زبور و فرقان ملعون است. در روایت دیگر آمده: لعنت خدا و ملائکه و همگی مردم بر او. <ref>بروجردی، 1410 هـ ـ 1368 ش، ج16، ص305</ref>. | در جوامع روایی شیعه نیز آمده است: «من آذى مؤمنا فقد آذاني ومن آذاني فقد آذى الله ومن آذى الله فهو ملعون في التوراة والإنجيل والزبور والفرقان»؛ وفي خبر آخر: «فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين». هر کس مومنی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. و هر کس خدا را بیازارد در تورات و انجیل و زبور و فرقان ملعون است. در روایت دیگر آمده: لعنت خدا و ملائکه و همگی مردم بر او. <ref>بروجردی، 1410 هـ ـ 1368 ش، ج16، ص305</ref>. | ||
=نتیجه گیری= | =نتیجه گیری= | ||
در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که تاکنون نیز ادامه دارد. در مقابل امیر المومنین (علیه السلام) ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را محوری ترین عامل نگه دارنده مسلمانان در مسیر هدایت شمرده، و آنان را اساس دين، و ستونهاى استوار يقين معرفی مى کند که شتاب كننده بايد به آنان بازگردد، و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد. | در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که تاکنون نیز ادامه دارد. در مقابل امیر المومنین (علیه السلام) ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را محوری ترین عامل نگه دارنده مسلمانان در مسیر هدایت شمرده، و آنان را اساس دين، و ستونهاى استوار يقين معرفی مى کند که شتاب كننده بايد به آنان بازگردد، و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد. | ||
به همين جهت بنی عباس با استفاده از شعار (الرضا من آل محمد) خود را به عنوان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم معرفی کردند و توانستند با براندازی امویان به حکومت برسند. | به همين جهت بنی عباس با استفاده از شعار (الرضا من آل محمد) خود را به عنوان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم معرفی کردند و توانستند با براندازی امویان به حکومت برسند. جنبش بابیت نیز در نقطه عطف خود بر گرده سیادت شروع شد. | ||
با مطالعه در آثار متصوفه که امروز بخش عمده اي از جهان اسلام را به خود اختصاص داده است، عشق و احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) موج می زند، و حتي برخی از بنیان گذاران این عقیده از سادات می باشند. | با مطالعه در آثار متصوفه که امروز بخش عمده اي از جهان اسلام را به خود اختصاص داده است، عشق و احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) موج می زند، و حتي برخی از بنیان گذاران این عقیده از سادات می باشند. | ||
مردم زرتشتی آسیای مرکزی نیز که بعد از فتح توسط مسلمانان به ماوراء النهر شهرت یافت، با ورود اسلام به سرزمین توانست در زمان کوتاهی خود را بهعنوان قطب تمدن اسلامی مطرح کند، که محققین آن را مدیون حضور شیعیان و خصوصا سادات علوی در این منطقه می دانند. | مردم زرتشتی آسیای مرکزی نیز که بعد از فتح توسط مسلمانان به ماوراء النهر شهرت یافت، با ورود اسلام به سرزمین توانست در زمان کوتاهی خود را بهعنوان قطب تمدن اسلامی مطرح کند، که محققین آن را مدیون حضور شیعیان و خصوصا سادات علوی در این منطقه می دانند. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۳۸: | ||
{{پایان}}<br /> | {{پایان}}<br /> | ||
15. الجواهري، محمد حسن، جواهر الكلام، چاپ: دوم، سال چاپ: چاپخانه: خورشيد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، طهران، 1367 ش. | 15. الجواهري، محمد حسن، جواهر الكلام، چاپ: دوم، سال چاپ: چاپخانه: خورشيد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، طهران، 1367 ش. | ||
16. الحسني الطالبي، عبد الحي بن فخر الدين بن عبد العلي، الإعلام بمن في تاريخ الهند من الأعلام المسمى بـ (نزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر)، دار النشر: دار ابن حزم، بيروت، الطبعة: الأولى، 1420 هـ، 1999م. | 16. الحسني الطالبي، عبد الحي بن فخر الدين بن عبد العلي، الإعلام بمن في تاريخ الهند من الأعلام المسمى بـ (نزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر)، دار النشر: دار ابن حزم، بيروت، الطبعة: الأولى، 1420 هـ، 1999م. | ||
17. الحديدي، مصطفي محمد، ماجراي باب و بهاء، انتشارات: روزنه، چاپ: سوم، سال نشر: 1380هـ . | 17. الحديدي، مصطفي محمد، ماجراي باب و بهاء، انتشارات: روزنه، چاپ: سوم، سال نشر: 1380هـ . | ||
18. الحديدي، مصطفي محمد، القول الحق في البابية والبهائية والقاديانية والمهدية، الناشر: الدار المصرية اللبنانية، القاهرة، عام النشر: 2009م. | 18. الحديدي، مصطفي محمد، القول الحق في البابية والبهائية والقاديانية والمهدية، الناشر: الدار المصرية اللبنانية، القاهرة، عام النشر: 2009م. | ||
19. الحر العاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة (آل البيت)، چاپ: الثانية، چاپخانه: مهر – قم، ناشر: مؤسسة آل البيت (علیه السلام) لإحياء التراث، سال چاپ: 1414 هـ . | 19. الحر العاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة (آل البيت)، چاپ: الثانية، چاپخانه: مهر – قم، ناشر: مؤسسة آل البيت (علیه السلام) لإحياء التراث، سال چاپ: 1414 هـ . | ||
20. الحسيني القزويني، السيد عباس، زبدة المقال في خمس الرسول والآل، چاپخانه: العلمية، قم، 1380 هـ . | 20. الحسيني القزويني، السيد عباس، زبدة المقال في خمس الرسول والآل، چاپخانه: العلمية، قم، 1380 هـ . | ||
21. الذهبي، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت، الطبعة: الثانية، 1413 هـ ـ 1993 م. | 21. الذهبي، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت، الطبعة: الثانية، 1413 هـ ـ 1993 م. | ||
22. الرازي، أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسين، مفاتيح الغيب = التفسير الكبير، الناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، الطبعة: الثالثة، عام النشر: 1420 هـ . | 22. الرازي، أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسين، مفاتيح الغيب = التفسير الكبير، الناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، الطبعة: الثالثة، عام النشر: 1420 هـ . |