۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج می فرماید : | شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج می فرماید : | ||
خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنى که مىخواست فقه اسلامى براى همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامى را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه | خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنى که مىخواست فقه اسلامى براى همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامى را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى ج16 327 ؛ ممیزات خوارج ..... ص : 316</ref> | ||
ایشان در تبیین نکته مذکور می فرماید : | ایشان در تبیین نکته مذکور می فرماید : | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در اینجا حضرت به جمود و خشک مغزى آنان در عین تدینشان اشاره کرده است که نمایشگر انفکاک تعقل از تدین است. | در اینجا حضرت به جمود و خشک مغزى آنان در عین تدینشان اشاره کرده است که نمایشگر انفکاک تعقل از تدین است. | ||
خوارج تنها زاییده جهالت و رکود فکرى بودند. آنها قدرت تجزیه و تحلیل نداشتند و نمىتوانستند کلى را از مصداق جدا کنند. <ref>مجموعه | خوارج تنها زاییده جهالت و رکود فکرى بودند. آنها قدرت تجزیه و تحلیل نداشتند و نمىتوانستند کلى را از مصداق جدا کنند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 329</ref> | ||
ایشان معتقد است فکر انفکاک تعقل از تدین که از ویژگیهای خوارج بود بعنوان یک جریان همچنان استمرار دارد: | ایشان معتقد است فکر انفکاک تعقل از تدین که از ویژگیهای خوارج بود بعنوان یک جریان همچنان استمرار دارد: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان (جمود فکرى و انفکاک تعقل از تدین) در طول تاریخ اسلام به صورتهاى گوناگونى در داخل جامعه اسلامى رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان مىپندارند اما باز روح خارجیگرى را در طرز اندیشه آنان مىیابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: | طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان (جمود فکرى و انفکاک تعقل از تدین) در طول تاریخ اسلام به صورتهاى گوناگونى در داخل جامعه اسلامى رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان مىپندارند اما باز روح خارجیگرى را در طرز اندیشه آنان مىیابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: | ||
طبیعت آدمى دزد است و معاشرتها این دزدى را آسان کرده است.همواره عدهاى خارجى مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتى وسایل زندگى را- که گفتیم هیچ وسیله مادى و شکل ظاهرى در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس مىدهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه مىپندارند. <ref>مجموعه | طبیعت آدمى دزد است و معاشرتها این دزدى را آسان کرده است.همواره عدهاى خارجى مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتى وسایل زندگى را- که گفتیم هیچ وسیله مادى و شکل ظاهرى در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس مىدهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه مىپندارند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 331</ref> | ||
ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و می فرماید : | ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و می فرماید : | ||
در بین مکتبهاى اعتقادى و علمى اسلامى و همچنین فقهى نیز مکتبهایى را مىبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگرى است ؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعى بهطور کلى طرد شده است ، پیروى از آن را بدعت و بىدینى خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتى بسیار بشر را به سوى عقل خوانده و بصیرت انسانى را پشتوانه دعوت الهى قرار داده است. <ref>مجموعه | در بین مکتبهاى اعتقادى و علمى اسلامى و همچنین فقهى نیز مکتبهایى را مىبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگرى است ؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعى بهطور کلى طرد شده است ، پیروى از آن را بدعت و بىدینى خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتى بسیار بشر را به سوى عقل خوانده و بصیرت انسانى را پشتوانه دعوت الهى قرار داده است. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 332</ref> | ||
==جریان ضد عقلی وهابیت در تسنن== | ==جریان ضد عقلی وهابیت در تسنن== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
ابن تیمیه احیاکننده سنت احمد حنبل است؛ یعنى در میان پیروان احمد حنبل هیچ کس به اندازه او روش احمد حنبل را احیا نکرد، و حتى کتابى در تحریم منطق نوشت که اصلًا خواندن منطق حرام است تا چه رسد به فلسفه. | ابن تیمیه احیاکننده سنت احمد حنبل است؛ یعنى در میان پیروان احمد حنبل هیچ کس به اندازه او روش احمد حنبل را احیا نکرد، و حتى کتابى در تحریم منطق نوشت که اصلًا خواندن منطق حرام است تا چه رسد به فلسفه. | ||
نهضت وهابیگرى هم که تقریباً در یک قرن و نیم پیش پیدا شد، دنباله ابن تیمیه است. اینها شاگردان ابن تیمیه هستند. ریشه این نهضت هم نهضت ضد عقل است و لذا شدیداً منطق و فلسفه را تحریم مىکنند و خیلى به اصطلاح سنتى هستند، یعنى ظاهرى و ظاهرپرست و قشرى مىباشند. <ref>مجموعه | نهضت وهابیگرى هم که تقریباً در یک قرن و نیم پیش پیدا شد، دنباله ابن تیمیه است. اینها شاگردان ابن تیمیه هستند. ریشه این نهضت هم نهضت ضد عقل است و لذا شدیداً منطق و فلسفه را تحریم مىکنند و خیلى به اصطلاح سنتى هستند، یعنى ظاهرى و ظاهرپرست و قشرى مىباشند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص: 714-713 و رک به مجموعه آثار ج 3ص 64-66</ref> | ||
==جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه== | ==جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
مکتب اخباریگرى نیز- که یک مکتب فقهى شیعى است و در قرنهاى یازدهم و دوازدهم هجرى به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهى هر دو مکتب سلوک واحدى دارند و تنها اختلافشان در احادیثى است که باید پیروى کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | مکتب اخباریگرى نیز- که یک مکتب فقهى شیعى است و در قرنهاى یازدهم و دوازدهم هجرى به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهى هر دو مکتب سلوک واحدى دارند و تنها اختلافشان در احادیثى است که باید پیروى کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | ||
اخباریها کار عقل را بکلى تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامى از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروى از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهى شیعى) سخت تاختند و مىگفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث مىگفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروى مىدانستند. <ref>مجموعه | اخباریها کار عقل را بکلى تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامى از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروى از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهى شیعى) سخت تاختند و مىگفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث مىگفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروى مىدانستند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى ج16 ص332</ref> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
ایشان در زمینه مخالفت اهل حدیث با معتزله می فرماید: | ایشان در زمینه مخالفت اهل حدیث با معتزله می فرماید: | ||
معتزله علاقه عمیقى به فهم اسلام و تبلیغ و ترویج آن و دفاع از آن در مقابل دهریّین و یهود و نصارى و مجوس و صابئین و مانویان و غیرهم داشتند و حتى مبلّغینى تربیت مىکردند و به اطراف و اکناف مىفرستادند. در همان حال از داخل حوزه اسلام وسیله ظاهر گرایان که خود را «اهل الحدیث» و «اهل السنّة» مىنامیدند تهدید مىشدند و بالأخره از پشت خنجر خوردند و ضعیف شدند و تدریجاً منقرض گشتند. <ref>مجموعه | معتزله علاقه عمیقى به فهم اسلام و تبلیغ و ترویج آن و دفاع از آن در مقابل دهریّین و یهود و نصارى و مجوس و صابئین و مانویان و غیرهم داشتند و حتى مبلّغینى تربیت مىکردند و به اطراف و اکناف مىفرستادند. در همان حال از داخل حوزه اسلام وسیله ظاهر گرایان که خود را «اهل الحدیث» و «اهل السنّة» مىنامیدند تهدید مىشدند و بالأخره از پشت خنجر خوردند و ضعیف شدند و تدریجاً منقرض گشتند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج3، ص: 87 | ||
</ref> | </ref> | ||