۸۷٬۸۱۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==چکیده== | ==چکیده== | ||
در اين مقاله تلاش بر آن است تا با توسل به عناصر ثابت و متغير جامعه و دولت در مصر، چهارچوبي مفهومي و نظري براي فهم حوادث و تحولات مصر ارائه گردد. در اين چارچوب عناصر و اجزاي گوناگون ثابت و متغیر، شناسايي و در قالبهای مفهومی تئوريزه شدهاند. اين مقاله | در اين مقاله تلاش بر آن است تا با توسل به عناصر ثابت و متغير جامعه و دولت در مصر، چهارچوبي مفهومي و نظري براي فهم حوادث و تحولات مصر ارائه گردد. در اين چارچوب عناصر و اجزاي گوناگون ثابت و متغیر، شناسايي و در قالبهای مفهومی تئوريزه شدهاند. اين مقاله رويکردي آموزشي دارد و توسط آن دانش پژوي مصر ميتواند، اطلاعات را به صورت مستمر در اين سبدها و قالبهاي مفهومي به روز نمايد و به فهم تحولات جاري و ترسيم چشماندازي از آينده دست يابد. | ||
===واژگان کلیدی=== | ===واژگان کلیدی=== | ||
ثابتها و متغیرهای جامعه مصر، متدولوژي فهم جامعه مـصر، تحـولات سياسـي اجتمـاعي مـصر، مطالعـات منطقهاي خاورميانه | ثابتها و متغیرهای جامعه مصر، متدولوژي فهم جامعه مـصر، تحـولات سياسـي اجتمـاعي مـصر، مطالعـات منطقهاي خاورميانه | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
انسجام دادن مواد خامِ | انسجام دادن مواد خامِ پراکنده و ظاهراً بي ارتباط با هم و عرضه آنها در قالبي مفهومي و تئوريزه کردن مطالب، موضوع اين نوشتار است. بنابراین مـسئلهواره ايـن مقاله، چگونگي فهم دستگاهمند از جامعه و دولـت مـصر اسـت و سـوال ايـن اسـت کـه متدولوژي فهم جامعه مصر چيست؟ | ||
==ثابتها و متغیرهای جامعه مصر== | ==ثابتها و متغیرهای جامعه مصر== | ||
براي يافتن مجاري شناخت مصر، بايد ثابتها و متغيرهاي آن، شناسـايي شود و بر مبناي تحليل و وضعيت اين | براي يافتن مجاري شناخت مصر، بايد ثابتها و متغيرهاي آن، شناسـايي شود و بر مبناي تحليل و وضعيت اين شکافها و قدرت هر يک از کارگزاران و تعاملات آنهـا با يکديگر ميتوان به ترسيم چشماندازي از آينده تحولات سياسي مصر دست يافت. | ||
===رود نیل=== | ===رود نیل=== | ||
1. نخستين و مهمترين «منبع ثابت» در زندگي مصريان، «رود نيل» است، | 1. نخستين و مهمترين «منبع ثابت» در زندگي مصريان، «رود نيل» است، که منبع حيـات است. حدود 99 درصد جمعيت آن کشور در کرانههاي آن زنـدگي يعنـي در 3/5 درصـد خاک مصر زندگي ميکنند هر مسألهاي در مصر، متکي به نيل و کنترل آبهـاي آن اسـت، و همين امر ضرورت وجود يک قدرت مرکزي مقتدر را توجيه پـذير مـيسـازد. «هـردوت، داند» مورخ يوناني، مصر را هديه و عطيه نيل ميداند. <ref>(هيکل، 1361 ،ص 118)</ref> تمدن مصر بـه عنوان يکي از قديمترين تمدنها در حاشيه نيل شکل گرفته است. تجمع مراکـز انـساني جامعه قديم مصر در کنار رودخانه نيل نقش اساسي در شکلگيري تمدن اوليه داشته است. هم اکنون نيز ميتوان گفت مصر چيزي جز شهرهاي اطراف نيـل نيـست. <ref>(تکيـهاي، 1375 ، ص 55)</ref>. نيل بر روحيه مصريان نيز تأثيرگذار بـوده اسـت <ref>(داژدن، 1357 ،ص 35-34)</ref>. بـه نظر حسين فوزي شخصيت مصريان و حتي وحدت مصريان در طول تاريخ سه هزارسـاله مردم متمدني که در اطراف نيل روي زمين کـار ميکردنـد. <ref>(براي بررسي بيشتر به اثر تئوريک زير بنگريد: - Fahmy, The Politics of Egypt: State-Society Relationship.2002)</ref> به واسطه رود نيل بوده است. مجبور بودند سازماندهي زندگي خود را بر محور سيل و طغيان و نقـصان رود نيـل تنظـيم کنند. آنان مجبور بودند متحد شوند تا بر خطرات ناشي از سيل و خشکسالي ناشي از سيل و خشکسالي و بيماريهاي واگيردار همراه آن غلبه کنند. نيل موجـب وحـدت ملـي آنـان و تداوم شخصيت آنان شده است. <ref>(فوزي، 1385 ،ص70)</ref> تمـدن سـازي مصريان با رود نيل گره خورده است <ref>(مورت، 1996)</ref> اهميت نيل تـا آنجاسـت کـه برخـي نويسندگان مصر را مساوي نيل دانستهاند و از استعاره نيل براي اشاره به مصر برگرفتهاند، و پاول براي اشاره به تحولات سياسي دوره ناصر عنوان کتاب خود را چنين برگزيـده اسـت: «ناصر با نيل چه کرد»؟ <ref>(پاول، 1967)</ref> در قرن 21 نيز همچنان اهميت نيل بـه قـوت خـود باقي است. زندگي مصر نيز از اين وضعيت خاص جغرافيايي متأثر است. هيکل به درسـتي حق مطلب را ادا ميکند و ميگويد: «احکام جغرافيا پيوسته نقش يک قدرت منطقهاي را بر مصر تحميل ميکند». <ref>(هيکل، 1361 ،ص 283)</ref> مصر به شدت از وضعيت نيل، تأثيرپـذير و منفعل است؛ ايجاد مانعي در سر راه رسيدن آب نيل به مصر، خشکسالي و کمبـود بـاران آفريقا، مصرف فزاينده آب نيل، آلودگي آن و جز آن هر يک بـار سياسـي خـاص خـود را خواهد داشت. احداث سد آسودان توسط ناصر نيز به منظور کاهش انفعالپـذيري مـصر از نيل صورت گرفته است. حتي ايجاد تمدن مصر باستان در حاشـيه نيـل و موقعيـت فعلـي صنعت توريسم و جهانگردان خارجي اين کشور که يکي از منابع ارزي مهم دولـت اسـت نيز مائده نيل است. | ||
===موقعیت استراتژیک مصر=== | ===موقعیت استراتژیک مصر=== | ||
2. ثابت ديگر نيز به جغرافياي سياسي و «موقعيت | 2. ثابت ديگر نيز به جغرافياي سياسي و «موقعيت استراتژيک مصر» مربوط ميشـود. پل زميني دو قاره، ميان دو دريا قرارداشتن و دسترسي به آبهاي آزاد و کانال سوئز، موقعيت بيمانندي را نصيب مصر کرده است. اين موقعيت، موجب تاخت و تاز مهاجمـان خـارجي شده است. <ref>(فهمي، 2002 ،ص 36)</ref> مهاجماني که يکديگر را خنثي ميکردند؛ چـه يونانيهـا، فارسها را و روميها، يونانيها را، اعراب، روميها را... فاطميون، مماليـک را، عثمـانيها، مماليک را، فرانسويها و انگليسيها، عثمانيها را از مصر خارج کردند. در دوره معاصر نيز بعد از ناکاميهاي محمدعلي پاشا براي اصلاحات و توسعه، مـصر بـه اقتـصاد بـينالمللـي ملحق ميشود. ژاک برگ در توصيف آن چنين گفته است: به گفتـه هـردوت، مـصر هديـه رود نيل بود . اما ساليان دراز، اين سر زمين به وثيقه اي براي بدهيهاي دولت اين کـشور بـه طرفهاي اروپايي بويژه انگليسي و فرانسوي تبديل شده بود .<ref>(استاوريانوس، 1981، صـص 224-223)</ref> همين موقعيت جغرافيايي در کنار عوامل ديگر به مصر جايگـاهي مرکـزي يـا ابرنيروي عربي " داده است . ملک عبدالعزيز قبل از مرگ به فر زندش ميگويـد : سـلامتي اعراب در کل ميتواند از روي سلامتي مصر تشخيص داده شود . اگر مـصر مـريض شـود، تمام جهان عرب مريض ميشود. <ref>(هيکل، 1360 ،342)</ref> | ||
====پیامدهای ناشی از موقعیت استراتژیکی مصر==== | ====پیامدهای ناشی از موقعیت استراتژیکی مصر==== | ||
موقعیت استراتژیک مصر به عنوان یک عنصر ثابت در مصر، داراي پيامدهايي اسـت | موقعیت استراتژیک مصر به عنوان یک عنصر ثابت در مصر، داراي پيامدهايي اسـت کـه بخـشي از متغيـرات آن کـشور را رقم زده است. به عبارت ديگر، بيشتر عوامل تغيير در گذشـته، از خـارج وارد مـصر شـده اسـت. مهاجمان خارجي از آن سوي مرز ميآمدند هر کدام بخشي از فرهنگ خود را بـه صـورت گذاشتند. آداب و رسوم در دره نيل، ميراث غني مصر و پيچيـدگي فرهنـگ آن نيز تا حدودي به همين امر مرتبط است. مصر در طول دو هزار سال، سه بار زبان و سه بار دين خود را تغيير داده است: اديـان فرعـوني، مـسيحي و اسـلامي <ref>(هيکـل، 1363، ص 118)</ref> بعد از فتح اسلامي نيز با سلطه فاطميون شـيعي در 909م، مـذهب شـيعه در آن جـا ترويج يافت، تا اينکه بعد از سيطره صلاح الدين ايوبي شافعي مـذهب و تـسلط امپراتـوري عثماني، مذهب اهل سنت، غالب شد. هنوز هم علائمي از دوران فاطميون و مذهب شيعه در فرهنگ جاري مصر مشهود است. <ref>(کديور، 1373،ص 47)</ref> آثار سيطره سلسلههاي گوناگون بر فرهنگ مصر را به طور مثال در جشنهاي ويژه مـاه مبـارک رمـضان مـصريان ميتوان يافت. اين جشنها ترکيبي و پيچيده و چند رگه است. رگههايي از آن به دورههاي مختلف فرعوني، قبطي و اسلامي رجعت دارد و ميراث آن دوره است. رگـههاي اسـلامي آن نيز خود به قسمتهاي مختلف تقسيم ميشـود. بخـشي از آن بـه ابتکـارات فاطميـان، برمیگردد و بخشي بازمانده عثماني و ساير ملل برميگردد. <ref>(سايت تقريب نيوز، 26/ 6 /1386 کـد خبـر T/V13932-85(</ref> | ||
====تمدن جدید غرب==== | ====تمدن جدید غرب==== | ||
با ورود ناپلئون به مصر در سال 1798م، اولين برخورد فراگير «تمدن جديد غرب» با جهان اسلام، در سرزمين مصر صورت گرفت. بعدها نيـز در 1882م بـه اشـغال انگلـستان درآمد و در 1914م تحت الحمايه آن | با ورود ناپلئون به مصر در سال 1798م، اولين برخورد فراگير «تمدن جديد غرب» با جهان اسلام، در سرزمين مصر صورت گرفت. بعدها نيـز در 1882م بـه اشـغال انگلـستان درآمد و در 1914م تحت الحمايه آن کشور قرار گرفته است. بنابراين «ميراث استعماري» نيز هنوز در زواياي نظام سياسي مصر مشهود است. مرزهاي مصنوعي، ايجاد يک طبقـه نخبـه دولتي، قانون اساسي چند حزبي و نهادهاي ليبرال دموکرات ضعيف بدون پـشتوانه و نظـام سکولاري که مذهب را از سياست جدا ميدانـد. <ref>(تامـسون، 1385، ص 59 ،149)</ref> حتـي در قانون اساسي ماده 76 به تبعيت از ساختار اسـتعمار انگلـستان، از تعبيـر «مجلـس عـوام» استفاده ميشود <ref>(قانون اساسي مصر، 1381)</ref> جهان اسـلام از طريـق مـصر بـه سـرعت در جريان تحولات جديد غرب بعد از رنسانس قرار گرفـت و از آن زمـان تـا کنـون، چـالش تمدن غرب و اسلام در اشکال گوناگون ميان «اسلامگرايان و دولتهاي سکولار» و تعـابير سياسي و غيرسياسي از دين ادامه يافته است. <ref>(عنايت، 1363)</ref> صحنه سياسي مـصر شـاهد چالش چهار جرياني است که به ترتيب در مصر مطرح شدهاند: جريان غرب گرايي، جريان اسلامگرايي، جريان ناسيوناليسم غربي و جريان ناسيوناليسم مصري. | ||
===متغیر برون مرزی=== | ===متغیر برون مرزی=== | ||
3. متغير برون مرزي، شناخت تحولات مصر، اسرائيل و مسئله فلسطين اسـت | 3. متغير برون مرزي، شناخت تحولات مصر، اسرائيل و مسئله فلسطين اسـت کـه ايـن مسئله در طول پنج دهه، به صورتي تمام عيار در شکل دادن به سياست داخلـي و خـارجي مصر نقش داشته است. در واقع، فهم رفتار سياسي مصريان جـز از راه چـالش و تهديـد اسرائيل ميسر نيست . فعال شدن و افزايش در جه راديکالي يـا افـول فعاليتهـاي گـروههاي اسلامي، به نحوه رابطه نخبگان سياسي مصر با مسئله اسـرائيل پيونـد ميخـورد. يکـي از دلايل فعاليتهاي اسلام گرايان در دوره ده ساله اول رياست جمهوري مبـارک، تعلـل وي در اجراي مواد کمپ ديويد و عادي سازي روابط بود. آيندهنگري در خصوص تحولات مـصر نيز در گرو تعامل چندجانبه مذاکرات اعراب - اسرائيل و آمريکاست. نميتوان چشماندازي از آينده مصر تصوير کرد، بدون آنکه قبلاً وضعيت سناريوهاي مختلف و ضـريب احتمـال وقوع هر يک بررسي و سپس آينده مصر از دريچه هر يک از آنها ملاحظه شده باشد. از ايـنرو، اسرائيل و مقوله امنيت، مجراي فهم رفتار سياسي در جامعه مصر است <ref>(هيکـل، 1363 ، ص 122)</ref> شکست در مذاکرات صلح، مانند پيشرفت مذاکرات صلح، منجر به فعـال شـدن اسلامگرايان خواهد شد؛ زيرا هر درجه نزديکي به اسرائيل، به منزله همـان ميـزان دوري از ساخت جامعه مصر خواهد بود. <ref>(عبدالناصر، 1994)</ref> اسلامگرايان مشروعيت مذهبي دولـت مصر را به دليل مذاکره صلح با اسرائيل به طور جدي زير سـؤال بردنـد. <ref>(کپـل، 1366 ،ص 132)</ref> شکست مصر در جنگ 1967 از اسرائيل نيز در خيزش دوبـاره جنـبشها و افکـار اسلامگرايي نقش تعيين کنندهاي داشته است. <ref>(تريپ و اوون، 1989، ص90)</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} |