پرش به محتوا

دستینه ها در ادبیات تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۱: خط ۱:
'''دستینه ها در ادبیات تصوف''' متونی هستند که نویسندگان [[صوفی]] برای بیان مسائل اعتقادی و دستورات عملی خود به [[زبان عربی|عربی]] تألیف کردند و در آن‌ها مسائل گوناگونی را که مریدان با آن‌ها روبه‌رو می‌شدند، مطرح می‌کردند. دستینه‌ها جامع‌ معارفی‌ بودند كه‌ مشایخ‌ می‌خواستند شاگردان‌ و مریدانشان‌ آنها را بدانند. در این‌ كتابها هم‌ مسائل‌ اعتقادی‌ مطرح‌ می‌شد و هم‌ مسائل‌ علمی‌ تصوف‌. تعریف‌ تصوف‌ و معرِّفی‌ صوفیان‌ بزرگ‌، بحث‌ معرفت‌ و توحید، بحث‌ احوال‌ و مقامات‌، بیان‌ آداب‌ عبادتها و رفتار اجتماعی‌ و امور شخصی‌ از قبیل‌ لباس‌ پوشیدن‌ و طعام‌ خوردن‌، بحث‌ سماع‌ و شعر و آلات‌ موسیقی‌ و شركت‌ در مجالس‌ سماع‌، و بالاخره‌ تعریف‌ اصطلاحاتی‌ كه‌ در میان‌ صوفیه‌ رایج‌ بود، از جمله‌ مطالب‌ اصلی‌ دستینه‌ها بود.این دستینه ها در ابتدا اهمیت ویژه ای داشتند.
'''دستینه ها در ادبیات تصوف''' متونی هستند که نویسندگان [[صوفی]] برای بیان مسائل اعتقادی و دستورات عملی خود به [[زبان عربی|عربی]] تألیف کردند و در آن‌ها مسائل گوناگونی را که مریدان با آن‌ها روبه‌رو می‌شدند، مطرح می‌کردند. دستینه‌ها جامع‌ معارفی‌ بودند که‌ مشایخ‌ می‌خواستند شاگردان‌ و مریدانشان‌ آنها را بدانند. در این‌ کتابها هم‌ مسائل‌ اعتقادی‌ مطرح‌ می‌شد و هم‌ مسائل‌ علمی‌ تصوف‌. تعریف‌ تصوف‌ و معرِّفی‌ صوفیان‌ بزرگ‌، بحث‌ معرفت‌ و توحید، بحث‌ احوال‌ و مقامات‌، بیان‌ آداب‌ عبادتها و رفتار اجتماعی‌ و امور شخصی‌ از قبیل‌ لباس‌ پوشیدن‌ و طعام‌ خوردن‌، بحث‌ سماع‌ و شعر و آلات‌ موسیقی‌ و شرکت‌ در مجالس‌ سماع‌، و بالاخره‌ تعریف‌ اصطلاحاتی‌ که‌ در میان‌ صوفیه‌ رایج‌ بود، از جمله‌ مطالب‌ اصلی‌ دستینه‌ها بود.این دستینه ها در ابتدا اهمیت ویژه ای داشتند.


=نگارش دستینه=
=نگارش دستینه=
در قرن‌ چهارم‌ صوفیان‌ بیش‌ از پیش‌ به‌ نوشتن‌ رساله‌ و كتاب‌ رغبت‌ نشان‌ دادند. در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ سوم‌ مشایخ‌ بغداد، مانند جنید و خرّاز و نوری‌، آرا و اندیشه‌های‌ خود را به‌ صورت‌ رساله‌های‌ كوتاه‌ می‌نوشتند، اما از اواسط‌ قرن‌ چهارم‌ به‌ بعد نوع‌ ادبی‌ خاصی‌ در تصوف‌ پدید آمد و آن‌ كتاب های‌ جامع‌ یا دستینه‌ های‌ صوفیانه‌ بود.
در قرن‌ چهارم‌ صوفیان‌ بیش‌ از پیش‌ به‌ نوشتن‌ رساله‌ و کتاب‌ رغبت‌ نشان‌ دادند. در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ سوم‌ مشایخ‌ بغداد، مانند جنید و خرّاز و نوری‌، آرا و اندیشه‌های‌ خود را به‌ صورت‌ رساله‌های‌ کوتاه‌ می‌نوشتند، اما از اواسط‌ قرن‌ چهارم‌ به‌ بعد نوع‌ ادبی‌ خاصی‌ در تصوف‌ پدید آمد و آن‌ کتاب های‌ جامع‌ یا دستینه‌ های‌ صوفیانه‌ بود.


دست‌كم‌ چهار دستینه‌ مهم‌ در این‌ دوره‌ نوشته‌ شد كه‌ عبارت‌اند از:
دست‌کم‌ چهار دستینه‌ مهم‌ در این‌ دوره‌ نوشته‌ شد که‌ عبارت‌اند از:


قوت‌القلوب‌ نوشته‌ ابوطالب‌ مكی‌ (متوفی‌ 386)؛
قوت‌القلوب‌ نوشته‌ ابوطالب‌ مکی‌ (متوفی‌ 386)؛


كتاب‌ اللّمع‌ فی‌ التصوف‌ نوشته‌ ابونصر سرّاج‌ طوسی‌؛
کتاب‌ اللّمع‌ فی‌ التصوف‌ نوشته‌ ابونصر سرّاج‌ طوسی‌؛


كتاب‌ التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌ نوشته‌ ابوبكر كلاباذی‌؛
کتاب‌ التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌ نوشته‌ ابوبکر کلاباذی‌؛


و تهذیب‌ الاسرار نوشته‌ ابوسعد خرگوشی‌ نیشابوری‌ (متوفی‌ 406).
و تهذیب‌ الاسرار نوشته‌ ابوسعد خرگوشی‌ نیشابوری‌ (متوفی‌ 406).


=زبان نگارش دستینه ها=
=زبان نگارش دستینه ها=
دستینه‌های‌ قرن‌ چهارم‌ همه‌ به‌ عربی‌ بودند. در قرن‌ پنجم‌ بر تعداد دستینه‌ها افزوده‌ شد. ابوالقاسم‌ قشیری‌ (متوفی‌ 465) نیز رساله‌ خود را به‌ عربی‌ نوشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ انتشار وسیعی‌ در مناطق‌ دیگر پیدا كرد. اما ابوابراهیم‌ اسماعیل‌ مستملی‌ بخاری‌ كتاب‌ التعرف‌ كلاباذی‌ را به‌ فارسی‌ شرح‌ كرد و بدین‌ترتیب‌ نخستین‌ دایره‌المعارف‌ تصوف‌ را به‌ فارسی‌ نوشت‌. كشف‌المحجوب‌ علی‌بن‌ عثمان‌ هجویری‌ نیز دستینه‌ فارسی‌ دیگری‌ بود كه‌ در میان‌ صوفیان‌ فارسی‌زبان‌ شهرت‌ یافت‌. ابوحامد غزالی‌ (متوفی‌ 505) نیز پس‌ از نوشتن‌ احیاءعلوم‌الدین‌ به‌ عربی‌، روایت‌ مختصر آن‌ را به‌ فارسی‌ با نام‌ كیمیای‌ سعادت‌ نوشت‌. سنّت‌ دستینه‌نویسی‌ در تصوف‌ در قرنهای‌ بعد نیز تداوم‌ یافت‌. معروفترین‌ دستینه‌ عربی‌ عوارف‌المعارف‌ شهاب‌الدین‌ عمرسهروردی‌ (متوفی‌ 632) است‌ كه‌ ترجمه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ به‌ عمل‌ آمد، كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌ مصباح‌الهدایه‌ و مفتاح‌الكفایه‌ عزالدین‌ محمود كاشانی‌ (متوفی‌ 735) كه‌ خود از جهاتی‌ به‌ منزله‌ كتابی‌ تألیفی‌ است‌.
دستینه‌های‌ قرن‌ چهارم‌ همه‌ به‌ عربی‌ بودند. در قرن‌ پنجم‌ بر تعداد دستینه‌ها افزوده‌ شد. ابوالقاسم‌ قشیری‌ (متوفی‌ 465) نیز رساله‌ خود را به‌ عربی‌ نوشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ انتشار وسیعی‌ در مناطق‌ دیگر پیدا کرد. اما ابوابراهیم‌ اسماعیل‌ مستملی‌ بخاری‌ کتاب‌ التعرف‌ کلاباذی‌ را به‌ فارسی‌ شرح‌ کرد و بدین‌ترتیب‌ نخستین‌ دایره‌المعارف‌ تصوف‌ را به‌ فارسی‌ نوشت‌. کشف‌المحجوب‌ علی‌بن‌ عثمان‌ هجویری‌ نیز دستینه‌ فارسی‌ دیگری‌ بود که‌ در میان‌ صوفیان‌ فارسی‌زبان‌ شهرت‌ یافت‌. ابوحامد غزالی‌ (متوفی‌ 505) نیز پس‌ از نوشتن‌ احیاءعلوم‌الدین‌ به‌ عربی‌، روایت‌ مختصر آن‌ را به‌ فارسی‌ با نام‌ کیمیای‌ سعادت‌ نوشت‌. سنّت‌ دستینه‌نویسی‌ در تصوف‌ در قرنهای‌ بعد نیز تداوم‌ یافت‌. معروفترین‌ دستینه‌ عربی‌ عوارف‌المعارف‌ شهاب‌الدین‌ عمرسهروردی‌ (متوفی‌ 632) است‌ که‌ ترجمه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ به‌ عمل‌ آمد، که‌ از آن‌ جمله‌ است‌ مصباح‌الهدایه‌ و مفتاح‌الکفایه‌ عزالدین‌ محمود کاشانی‌ (متوفی‌ 735) که‌ خود از جهاتی‌ به‌ منزله‌ کتابی‌ تألیفی‌ است‌.


=ماهیت دستینه ها=
=ماهیت دستینه ها=
دستینه‌ها جامع‌ معارفی‌ بودند كه‌ مشایخ‌ می‌خواستند شاگردان‌ و مریدانشان‌ آنها را بدانند. در این‌ كتابها هم‌ مسائل‌ اعتقادی‌ مطرح‌ می‌شد و هم‌ مسائل‌ علمی‌ تصوف‌. تعریف‌ تصوف‌ و معرِّفی‌ صوفیان‌ بزرگ‌، بحث‌ معرفت‌ و توحید، بحث‌ احوال‌ و مقامات‌، بیان‌ آداب‌ عبادتها و رفتار اجتماعی‌ و امور شخصی‌ از قبیل‌ لباس‌ پوشیدن‌ و طعام‌ خوردن‌، بحث‌ سماع‌ و شعر و آلات‌ موسیقی‌ و شركت‌ در مجالس‌ سماع‌، و بالاخره‌ تعریف‌ اصطلاحاتی‌ كه‌ در میان‌ صوفیه‌ رایج‌ بود، از جمله‌ مطالب‌ اصلی‌ دستینه‌ها بود.
دستینه‌ها جامع‌ معارفی‌ بودند که‌ مشایخ‌ می‌خواستند شاگردان‌ و مریدانشان‌ آنها را بدانند. در این‌ کتابها هم‌ مسائل‌ اعتقادی‌ مطرح‌ می‌شد و هم‌ مسائل‌ علمی‌ تصوف‌. تعریف‌ تصوف‌ و معرِّفی‌ صوفیان‌ بزرگ‌، بحث‌ معرفت‌ و توحید، بحث‌ احوال‌ و مقامات‌، بیان‌ آداب‌ عبادتها و رفتار اجتماعی‌ و امور شخصی‌ از قبیل‌ لباس‌ پوشیدن‌ و طعام‌ خوردن‌، بحث‌ سماع‌ و شعر و آلات‌ موسیقی‌ و شرکت‌ در مجالس‌ سماع‌، و بالاخره‌ تعریف‌ اصطلاحاتی‌ که‌ در میان‌ صوفیه‌ رایج‌ بود، از جمله‌ مطالب‌ اصلی‌ دستینه‌ها بود.


=تفاوت دستینه ها=
=تفاوت دستینه ها=
با وجود شباهتهای‌ كلی‌ دستینه‌ها، هریك‌ از آنها خصوصیات‌ مكتب‌ صوفیانه‌ و منطقه‌ای‌ را داشتند كه‌ نویسنده‌ بدان‌ تعلق‌ داشت‌؛
با وجود شباهتهای‌ کلی‌ دستینه‌ها، هریک‌ از آنها خصوصیات‌ مکتب‌ صوفیانه‌ و منطقه‌ای‌ را داشتند که‌ نویسنده‌ بدان‌ تعلق‌ داشت‌؛
قوت‌القلوب‌ ابوطالب‌ مكی‌ بیان‌كننده‌ معارف‌ صوفیانه‌ بصره‌ بود، اللّمع‌ سرّاج‌ در بیان‌ تصوفی‌ بود كه‌ نویسنده‌ طوسی‌ آن‌ در بغداد آموخته‌ بود، التعرف‌ كلاباذی‌ و شرح‌ آن‌ مبین‌ تصوف‌ رایج‌ در بخارا و اطراف‌ آن‌ بود، و تهذیب‌الاسرار خرگوشی‌ و رساله‌ قشیری‌ و احیاءعلوم‌الدین‌ غزالی‌ منعكس‌كننده‌ سنّت‌ صوفیانه‌ نیشابور بودند.
قوت‌القلوب‌ ابوطالب‌ مکی‌ بیان‌کننده‌ معارف‌ صوفیانه‌ بصره‌ بود، اللّمع‌ سرّاج‌ در بیان‌ تصوفی‌ بود که‌ نویسنده‌ طوسی‌ آن‌ در بغداد آموخته‌ بود، التعرف‌ کلاباذی‌ و شرح‌ آن‌ مبین‌ تصوف‌ رایج‌ در بخارا و اطراف‌ آن‌ بود، و تهذیب‌الاسرار خرگوشی‌ و رساله‌ قشیری‌ و احیاءعلوم‌الدین‌ غزالی‌ منعکس‌کننده‌ سنّت‌ صوفیانه‌ نیشابور بودند.


دستینه‌های‌ صوفیانه‌ كه‌ از نیمه‌ دوم‌ قرن‌ چهارم‌ نوشته‌ شدند، حاكی‌ از آن‌اند كه‌ اهل‌ تصوف‌ خود را پیروان‌ مذهبی‌ باطنی‌ و عرفانی‌، با اصول‌ عقاید و آداب‌ و عبادتها و جایگاه‌ اجتماعی‌ و عبادتگاه‌ خاص‌، می‌دانستند و در مورد مذهب‌ خود برداشتی‌ تاریخی‌ پیدا كرده‌ بودند و می‌توانستند این‌ تاریخ‌ را با معارف‌ پیشینیان‌ خود به‌ نوآموزان‌ انتقال‌ دهند. بعضی‌ از زاهدان‌ و نُسّاك‌ قرن‌ دوم‌ و صوفیان‌ قرن‌ سوم‌ و اوایل‌ قرن‌ چهارم‌، برای‌ مشایخ‌ و نویسندگان‌ دوره‌های‌ بعد همواره‌ به‌ منزله‌ بزرگترین‌ شخصیتهای‌ تصوف‌ به‌ شمار می‌آمدند و سیره‌ و آداب‌ و رفتار و سخنان‌ ایشان‌ بهترین‌ یادگار و الگو برای‌ مریدان‌ و طالبان‌ طریقت‌ بود.
دستینه‌های‌ صوفیانه‌ که‌ از نیمه‌ دوم‌ قرن‌ چهارم‌ نوشته‌ شدند، حاکی‌ از آن‌اند که‌ اهل‌ تصوف‌ خود را پیروان‌ مذهبی‌ باطنی‌ و عرفانی‌، با اصول‌ عقاید و آداب‌ و عبادتها و جایگاه‌ اجتماعی‌ و عبادتگاه‌ خاص‌، می‌دانستند و در مورد مذهب‌ خود برداشتی‌ تاریخی‌ پیدا کرده‌ بودند و می‌توانستند این‌ تاریخ‌ را با معارف‌ پیشینیان‌ خود به‌ نوآموزان‌ انتقال‌ دهند. بعضی‌ از زاهدان‌ و نُسّاک‌ قرن‌ دوم‌ و صوفیان‌ قرن‌ سوم‌ و اوایل‌ قرن‌ چهارم‌، برای‌ مشایخ‌ و نویسندگان‌ دوره‌های‌ بعد همواره‌ به‌ منزله‌ بزرگترین‌ شخصیتهای‌ تصوف‌ به‌ شمار می‌آمدند و سیره‌ و آداب‌ و رفتار و سخنان‌ ایشان‌ بهترین‌ یادگار و الگو برای‌ مریدان‌ و طالبان‌ طریقت‌ بود.


=پاسخ به سوالات=
=پاسخ به سوالات=
از جمله‌ مطالبی‌ كه‌ نویسندگان‌ دستینه‌ها از قول‌ صوفیان‌ پیشین‌ نقل‌ كرده‌اند، سخنان‌ كوتاه‌ و تعریف‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ برخی‌ از ایشان‌ در پاسخ‌ به‌ سوالاتی‌ در باره‌ تصوف‌ و صوفی‌ اظهار كرده‌اند. مثلاً ابوالحسین‌ نوری‌ در پاسخ‌ به‌ سوال‌ تصوف‌ چیست‌، گفت‌: «تركُ كلِّ حظِّ نفْسٍ»، و در پاسخ‌ به‌ پرسش‌ صوفیان‌ چه‌ كسانی‌اند، گفت‌: «كسانی‌ كه‌ جانهای‌ ایشان‌ از كدورات‌ بشریت‌ آزاد گشته‌ است‌ و از آفت‌ نفس‌ صافی‌ شده‌ و از هوا خلاص‌ یافته‌ تا اندر صف‌ اول‌ و درجه‌ اعلی‌' با حق‌ بیارمیده‌اند و از غیر وی‌ اندر رمیده‌»<ref>هجویری‌، ص‌42</ref>. ابوبكر شبلی‌ نیز در پاسخ‌ به‌ سرجوع كنید بهال‌ صوفی‌ كیست‌، گفت‌: «صوفی‌ آن‌ بُوَد كه‌ اندر دو جهان‌ هیچ‌ چیز نبیند بجز خدای‌ عزوجل‌»<ref>همان‌، ص‌ 44</ref>. در بعضی‌ از این‌ سخنان‌ تأكید شده‌ است‌ كه‌ صوفی‌ باید خُلقی‌ نیكو داشته‌ باشد؛
از جمله‌ مطالبی‌ که‌ نویسندگان‌ دستینه‌ها از قول‌ صوفیان‌ پیشین‌ نقل‌ کرده‌اند، سخنان‌ کوتاه‌ و تعریف‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ برخی‌ از ایشان‌ در پاسخ‌ به‌ سوالاتی‌ در باره‌ تصوف‌ و صوفی‌ اظهار کرده‌اند. مثلاً ابوالحسین‌ نوری‌ در پاسخ‌ به‌ سوال‌ تصوف‌ چیست‌، گفت‌: «ترکُ کلِّ حظِّ نفْسٍ»، و در پاسخ‌ به‌ پرسش‌ صوفیان‌ چه‌ کسانی‌اند، گفت‌: «کسانی‌ که‌ جانهای‌ ایشان‌ از کدورات‌ بشریت‌ آزاد گشته‌ است‌ و از آفت‌ نفس‌ صافی‌ شده‌ و از هوا خلاص‌ یافته‌ تا اندر صف‌ اول‌ و درجه‌ اعلی‌' با حق‌ بیارمیده‌اند و از غیر وی‌ اندر رمیده‌»<ref>هجویری‌، ص‌42</ref>. ابوبکر شبلی‌ نیز در پاسخ‌ به‌ سرجوع کنید بهال‌ صوفی‌ کیست‌، گفت‌: «صوفی‌ آن‌ بُوَد که‌ اندر دو جهان‌ هیچ‌ چیز نبیند بجز خدای‌ عزوجل‌»<ref>همان‌، ص‌ 44</ref>. در بعضی‌ از این‌ سخنان‌ تأکید شده‌ است‌ که‌ صوفی‌ باید خُلقی‌ نیکو داشته‌ باشد؛
از مرتعش‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ «تصوف‌ خُلق‌ نیكوست‌». ابوحفص‌ حدّاد نیشابوری‌ نیز گفته‌ است‌: «تصوف‌ سراسر آداب‌ است‌»<ref>همان، ص‌ 47</ref>.
از مرتعش‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ «تصوف‌ خُلق‌ نیکوست‌». ابوحفص‌ حدّاد نیشابوری‌ نیز گفته‌ است‌: «تصوف‌ سراسر آداب‌ است‌»<ref>همان، ص‌ 47</ref>.




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش